ماجرای انحلال مجلس هفدهم به روایت محمود کاشانی: هواداران مصدق هم مخالف بودند
به گزارش روابط عمومی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس، فرزند آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی در مراسم بزرگداشت آیتالله کاشانی و همایش تخصصی تاریخ مجلس، که در محل ساختمان مشروطه مجلس برگزار شد، به بیان ناگفتههایی از ماجرای انحلال مجلس هفدهم شورای ملی پرداخت.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: این مجلس، مهمترین مجلس دوران مشروطیت است، اگرچه بیشترین اتهامات در طول تاریخ شصت سال گذشته، متوجه این مجلس شده است
وی گفت: مشروطیت نهضت بزرگی برای انتقال از استبداد به مردمسالاری در ایران بود، و از این جهت بود که پیشگامان مشروطیت، علما و مجتهدان بزرگی بودند که با فتاوای خود، مردم را برای انتقال قدرت از استبداد به مردمسالاری بسیج کردند. اما نکتهای که وجود داشت این بود که مردم ایران هزاران سال با استبداد خو کرده بودند و مشارکت سیاسی در کشور پایگاه های قدرتمندی نداشت.
سید محمود کاشانی ادامه داد: در این میان، نقش مهمی که آیتالله کاشانی ایفا کرد این بود که مردم را پای صندوقهای رای کشید، حتی در شرایطی که پارهای از مقامات مذهبی، شرکت در انتخابات را تجویز نمیکردند. وی افزود: اسناد به جای مانده از دوران مشروطیت نشان میدهد که پس از وقایع شهریورماه سال ۱۳۲۰ و اشغال ایران به دست متفقین، در سالهای ۲۳، ۲۵ و ۲۷ آیتالله کاشانی نهضتی را برای جلوگیری از مداخله مقامات دولتی و بیگانگان در انتخابات رهبری میکند.
وی با بیان اینکه «در این زمینه به سندی اشاره میکنم که نشان میدهد بیگانگان برای حفظ نفوذ خود در مجلس ایران، تا چه اندازه حساس بودهاند»، اشاره کرد: محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» که پس از خروج از ایران منتشر کرد، درباره مجلس چهاردهم شورای ملی مینویسد که انتخابات مجلس چهاردهم اینگونه برگزار شد که یک روز کاردار سفارت انگلیس به دیدن نخستوزیر میرفت و یک لیست هشتاد نفری را تسلیم میکرد و میخواست که این افراد مجلس شوند. روز دیگر سفیر روس به دیدار نخستوزیر رفته و از او میخواست که لیست ۱۲ نفری وابستگان به اتحاد جماهیر شوروی وارد مجلس شوند.
وی ادامه داد: توجه داشته باشید که آن موقع تعداد نمایندگان مجلس، تنها ۱۳۶ نفر بود، یعنی سفیر انگلیس خواستار این بوده ۸۰ نماینده از آن را افراد وابسته به انگلیس تشکیل دهند.
کاشانی تاکید کرد: این خواسته انگلیسیها طبیعی بود، چرا که با کنترل مجلس، میتوانستند دولتهایی وابسته را سر کار بیاورند و عملا این وضعیت تا سالهای ۲۸ و ۲۹ ادامه داشت که در این سالها مقاومت آیتالله کاشانی و گروه اقلیت دورههای پانزدهم مجلس شورای ملی و نیروهای مذهبی، به نتیجه رسید و اقلیت نیرومندی وارد مجلس شد.
وی با ارائه سندی متعلق به ۲۳ اسفند ۱۳۲۹، یعنی یک روز قبل از ملی شدن نفت اظهار داشت: در این سند آمده است که «با اینکه نظر بریتانیا را در این باره نمیدانیم ولی انگلیسیها گفتند که شاه باید حکومت نظامی اعلام و پارلمان را منحل کند». یعنی انگلیسیها میخواستند که مجلس شانزدهم شورای ملی در آستانه ملی شدن نفت، با فرمان شاه منحل شود.
فرزند آیتالله کاشانی تاکید کرد: در واقع مجلس موسسان فرمایشی در سال ۱۳۲۸ به شاه این اختیار را داد که مجلس را منحل کند. در حالی که در قانون اساسی مشروطیت، کوچکترین اختیار به شاه برای انحلال مجلس داده نشده بود.
وی افزود: بنابراین، مجلس موسسان سال ۱۳۲۸ نقشی کلیدی در تاریخ معاصر ایران ایفا کرده و اختیار انحلال مجلس را به شاه داده است. در هنگامی که انتخابات مجلس هفدهم به نتیجه رسید، میتوانست قویترین مجلس دوران مشروطیت باشد. ولی متاسفانه در ۲۹ اردیبهشت سال ۳۱ دولت مصدق تصویبنامهای امضا کرد که در آن با بهانهای غیرقابل توجیه گفته شده بود: چون دعوای دولت انگلستان علیه ایران در دیوان بینالمللی دادگستری مطرح است و ممکن است در پارهای از حوزهها آشوب به وجود آید و باعث شود که دیوان دادگستری علیه ایران رای بدهد، ما جلوی این انتخابات را میگیریم.
کاشانی گفت: این تصویبنامه باعث شد که بسیاری از شهرهای مهم کشور مانند مشهد، شیراز، سبزوار، رشت و اصفهان از داشتن نماینده محروم شوند و ۵۶ نماینده از ورود به مجلس باز بمانند. این اولین ضربهای بود که در دوران نهضت ملی به مجلس وارد شد. در همین مورد، مرحوم ابوالحسن امینی نوری به دادگستری اعلام جرم کرد و گفت که این اقدام در واقع ضربهای مهلک به مشروطه بود. البته دادگستری نیز به دلیل این که به حکومت وابسته بود، اقدام چندانی در این رابطه انجام نداد.
وی تصریح کرد: اقدام بعدی این بود که مقدمات تضعیف مجلس هفدهم پیش گرفته شد. سیاست قطعی انگلیس، این بود که این مجلس را از صحنه سیاسی ایران حذف کند چرا که در این مجلس، اقلیتی حضور داشتند که نفت را ملی کرده بودند و دو خواسته مهم داشتند؛ یکی اجرای قانون ملی کردن نفت و دیگری اصلاح قانون انتخابات.
وی ادامه داد: این اهداف به نظر من بنیادیترین اهداف ملت ایران تا امروز بوده است. به نظر من، امروز نیز اصلاح قانون انتخابات و داشتن مجلسی قوی از یک سو، و کنترل درآمدهای نفتی توسط مجلس، یکی از اهداف مهم به شمار میرود.
کاشانی ادامه داد: یک سال و نیم پس از آغاز دوره دو ساله مجلس هفدهم، اختیار قانونگذاری از این مجلس گرفته شد. اما ماجرا خطرناکتری که با آن روبروییم، بحث انحلال مجلس در مردادماه ۳۲ است.
فرزند آیتالله کاشانی اظهار داشت: چرا مصدق باید مجلس هفدهم که انتخابات آن را خودش انجام داده بود و بارها گفته بود که ۸۰ درصد نمایندگان این مجلس، ملی هستند، منحل میکرد؟ پاسخ این سوال، این یکی از رازهای تاریخ معاصر ایران بود، اما امروز دیگر یک راز نیست، چرا که اسنادی در این زمینه وجود دارد که باید در اختیار پژوهشگران قرار بگیرد و اینجا به بخشی از آن اشاره میکنم.
وی افزود: هنگامی که مصدق میخواست مجلس هفدهم را منحل کند، غیر از آیتالله کاشانی، دکتر حائریزاده و بیست و دو نفر از نمایندگان به شدت ایستادگی کردند و هواداران مصدق هم مخالفت کردند، افرادی مثل شایگان، سنجابی، صدیقی، اینها البته آن موقع مخالفت خود را افشا نکردند. ولی همه در خاطراتشان گفتند که ما مخالفت کردیم و حتی مخالفتمان را هم ابراز کردیم.
سید محمود کاشانی ادامه داد: ولی مجلس منحل شد. چرا؟ راز این را باید در اسناد وزارت خارجه آمریکا ببینیم که هنگامی که هندرسون سفیر آمریکا با شاه ملاقات کرد و خواست که بداند نظر محمدرضا شاه در مورد زاهدی چیست؟ شاه در اول با نخستوزیری زاهدی مخالفت کرد، چرا که نمیخواست یک فرد نظامی نخستوزیر شود. به خصوص که خاطرات رزمآرا را هم در ذهن داشت.
وی افزود: اما وقتی شاه با اصرار آمریکا و انگلیس مواجه شد، نخستوزیری زاهدی را مشروط به این کرد که از طریق قانونی و نه با کودتا، انجام شود. در اینجا فکر منحل کردن مجلس مطرح میشود و در واقع در ششم تیرماه ۳۲ منحل کردن مجلس کلید میخورد. دربارهٔ تیر و مرداد ۳۲ ما انبوهی از اسناد و مدارک داریم که نشاندهندهٔ ایستادگی ملت ایران و رهبران سیاسی و مذهبی در برابر اندیشهٔ منحل کردن مجلس است.
کاشانی اظهار داشت: در این زمینه من ناچار هستم که یکی از این اسناد را برای شما بازگو کنم که نشان از مخالفت سید ابوالحسن حائریزاده با صدور فرمان انحلال مجلس توسط شاه دارد. وی ادامه داد: مصدق میخواست با یک رفراندوم غیرقانونی مجلس را منحل کند، که البته غیرقانونی بودن این رفراندوم را تاریخ ایران گواهی کرده است و خوشبختانه دو تن از کسانی که در شبهای سنگباران خانهٔ آیتالله کاشانی، همراه ایشان بودند، امروز در این محل حضور دارند. یکی دکتر احمد خلیلی هستند که از سخنرانان این جلسات در خانهٔ آیتالله کاشانی بودند و یکی آقای حسین بنکدار هستند که در حقیقت شاهد زندهٔ این ماجرا هستند. وی افزود: وقتی آیتالله کاشانی در منزل خود سخنرانیهایی را برای مخالفت با رفراندوم ترتیب داد، خانه ایشان را سنگباران کردند و یکی از افراد شریف و متدین را با شانزده ضربهٔ چاقو کشتند تا به این جلسات سخنرانی پایان داده شود.
وی افزود: اما وقتی که در روز بیست و دو مرداد مصدق به شاه متوسل شد، تا شاه فرمان انحلال مجلس را به استناد مصوبهٔ مجلس موسسان سال ۱۳۲۸ صادر کند، سیدابوالحسن حائریزاده یک مصاحبهای کرده و میگوید ما اصولا با رفراندوم مخالفیم و آن را کاری لغو میدانیم، بنابراین نباید دربارهٔ نظر ما دربارهٔ انحلال مجلس سوال شود. ولی اگر شاه بخواهد به استناد به رفراندوم دکتر مصدق فرمان انحلال مجلس را صادر کند ما رسما ایشان را شریک جرم دکتر مصدق خواهیم دانست. این تهدید سید ابوالحسن حائریزاده موثر واقع شد و شاه فرمان انحلال مجلس را صادر نکرد. از این جهت تلاش انگلستان و آمریکا که به دنبال منحل کردن مجلس بودند ناکام ماند.
کاشانی ادامه داد: در این باره، اسناد وزارت خارجهٔ آمریکا منتشر شده و نشان دهندهٔ این است که لوئی هندرسون سفیر آمریکا در ایران، در روز ۱۷ مهر ۱۳۳۲ ملاقاتی با فضلالله زاهدی نخستوزیر میکند. هندرسون گزارش خود را به وزارت خارجهٔ آمریکا میفرستد که اکنون در مجموعه اسناد وزارت خارجه آمریکا به چاپ رسیده و خوشبختانه به فارسی هم ترجمه شده و من یک پاراگراف کوچکش را میخوانم، اگر چه همهٔ این سند ارزشمند است. میگوید: «در همان صبح روز هفت اکتبر، یعنی هفده مهر، اطلاع یافتیم که قرار است زاهدی همان روز با شاه نهار صرف کند؛ لذا تقاضا کردم زاهدی را قبل از نهار ببینم. ضمن مذاکره با زاهدی نظر رسمی دولت انگلیس را در ارتباط با مجلس به اطلاعش رساندم. همچنین اظهار داشتم که احساس میکنم هر دو دولت آمریکا و انگلیس معتقدند که از نظر تنظیم قرارداد، یعنی قرارداد کنسرسیوم نفت، که قرار بود نفت ملی شدهٔ ایران به انگلیس و آمریکا داده بشود، بهتر است یک مجلس کامل وجود داشته باشد تا یک مجلس نیمبند. چون مجلس هفدهم نیمبند بود یعنی پنجاه و شش نماینده نداشت؛ و سر انجام هندرسون اصرار میکند که نظر آمریکا و انگلیس این است که شاه فرمان انحلال مجلس را صادر کند.»
کاشانی تاکید کرد: این تاریخ مستند این دورهٔ نهضت ملی ایران است. اما در همین مرحله است که آیتالله کاشانی و دکتر حائریزاده رودرروی شاه ایستادگی میکنند. اسناد اینها وجود دارد و باز هم اینها شاه را تهدید میکنند که فرمان انحلال را صادر نکند. ولی دیگر نه آیتالله کاشانی آن آیتالله کاشانی سی تیر بود و نه نمایندگان پیشگام نهضت ملی قدرت این را داشتند که بتوانند در برابر زیادهخواهی بیگانگان ایستادگی کنند.
وی تاکید کرد: به هر حال واقعیت تاریخی ایران این است که اگر ما یک مجلس نیرومند داشته باشیم ملت ایران روی رستگاری، صلاح و موفقیت را میبیند. اگر مجلسی داشته باشیم که در آن انتخابات آزاد و عادلانه برگزار بشود بزرگترین تحول در تاریخ ایران اتفاق میافتند و من متاسفم که هنوز بعد از گذشت بیش از ۶۰ سال یعنی زمانی که پیشگامان نهضت ملی ایران هدف اصلی خودشان را اصلاح قانون انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه دانستند هنوز هم قانون انتخابات در ایران اصلاح نشده و انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی با قانون انتخابات زمان محمدعلی شاه قاجار انجام شد.
سید محمود کاشانی در پایان اظهار داشت: امیدوارم که این همایش بسیار جالب، فرصتی بدهد به پژوهشگران کشور ما که رویدادهای مجلس هفدهم و هجدهم را بررسی کنند و ما بتوانیم از این تجارب گذشته استفاده کنیم و در حقیقت در کشورمان انتخاباتهایی برگزار کنیم که نمایندگان حقیقی مردم ایران وارد مجلس بشوند و ما شاهد یک ملت پیشرفته و نیرومند و سرافراز در سطح بینالمللی باشیم.
گفتنی است در آغاز این نشست، کاشانی ضمن تشکر از مدیریت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی به دلیل برگزار کردن نشست تاریخ مجلس و همایش بزرگداشت آیتالله کاشانی، اظهار داشت: مقالات ارائه شده در این همایش، گرهگشای رازهای تاریخ مجلس شورای ملی، به ویژه دوره هفدهم این مجلس باشد.
کاشانی تاکید کرد: برگزاری این نشستها برای جامعه امروز ما که سخت نیازمند استفاده از تجربههای گذشته برای نیل به مقصود خود در دوران حاضر است، سودمند خواهد بود.
نظر شما :