سلیمینمین: حسن آیت به مشی امام پایبند نبود
«تاریخ ایرانی» گزیدههایی از این گفتوگو را انتخاب کرده که در پی میآید:
* وابستگی دکتر بقایی به بیگانگان در حدی بود که تمامی توان و استعداد وی را در خدمت اجرای برنامههای مورد نظر آنان در میآورد.
* آنچه از برآیند کلی زندگی سیاسی وی مشخص است، این است که بقایی با تشخیص موقعیت آمریکا به عنوان یک نیروی در حال گسترش قدرت پس از جنگ جهانی دوم، خود را در خدمت آن کشور قرار داده و از آنجا که رژیم پهلوی نیز در این مسیر گام بر میداشت، نقشی جدی را در جهت حمایت از آن و شخص محمدرضا پهلوی برعهده میگیرد.
* بقایی از ابتدا نقش عنصر نفوذی را در مبارزات ملت ایران ایفا میکند و با عملکردی پیچیده سه رکن دخیل در نهضت ملی شدن صنعت نفت را میفریبد. بر اساس آنچه در خاطرات دکتر بقایی آمده است، این نکته کاملا پیداست که وی از ذهنی تشکیلاتی و شخصیتی جسور و فعال در عرصه سیاست برخوردار بوده است.
* ناگفته نماند که بحثهای زیادی در مورد عضویت وی در حزب توده نیز وجود دارد که حتی اگر با توجه به اظهارات دکتر بقایی از آنها صرفنظر کنیم، چیزی از ویژگی تشکیلاتی بودن شخصیت وی کاسته نمیشود.
* بقایی با تشکیل یک شبکه جاسوسی و نظارت دقیق درون حزبی، تمامی حرکات درون حوزههای حزبی را تحت نظر داشت و هر حرکت خلاف نظر خود را با طرحریزی دقیق و حساب شده در نطفه خفه میکرد و سرانجام قضیه بیرون راندن «خلیل ملکی» از مقر حزب زحمتکشان این نکته را به اثبات رساند که بقایی در مقابل حریفان قدر و کار کشتهای مثل خلیل ملکی چنانچه با نیروی فکر و تدبیر و نقشهچینی قادر به کسب پیروزی نشود، از دست یازیدن به روشهای خشونتآمیز و ضرب و جرح رقیبان برای بیرون راندن آنها و تحکیم موقعیت خود در حزب هیچ ابایی ندارد.
* دوستی و رفاقت بقایی با سرلشکر حسن پاکروان در طول دوران ریاست وی بر ساواک بیدلیل نبوده است. همچنین دوستی وی با سایر روسای ساواک و دادن مشاوره به آنان نیز قابل تامل است.
* رفیعزاده از اعضای قدیمی و رده بالای حزب زحمتکشان به حساب میآمد که مورد اعتماد و اطمینان کامل بقایی بود و از یاران نزدیک وی به شمار میآمد. این روابط به همان صورت تا دوران پس از انقلاب نیز ادامه مییابد؛ به طوری که رفیعزاده میزبانی از دکتر بقایی را در سفر به آمریکا در ابتدای دهه ۶۰ بر عهده میگیرد و در جلسات ضبط خاطرات وی در مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد نیز حضور دارد. رفیعزاده در خاطرات خویش اذعان دارد که از سوی بقایی راهی آمریکا شده و در آنجا با «سیا» در ارتباط قرار گرفته و به عضویت آن درآمده است. وی سپس توسط بقایی با ساواک نیز مرتبط و به عنوان مسئول شعبه ساواک در آمریکا مشغول فعالیت شده است و از آنجا که از اعضا برجسته حزب زحمتکشان و از مریدان دکتر بقایی به شمار میآمد و از حمایتهای بیدریغ او بهرهمند بود، از چنان پشتوانهای برخوردار میگردد که حتی شخصی چون تیمسار نصیری رئیس ساواک نیز قادر به تکان دادن او از مسئولیت خود در دفتر ساواک در آمریکا نبوده است.
* کارکرد دیگر افراد و تشکلهای در اختیار دکتر بقایی، فعالیت آنها در حکم بازوی عملیاتی وی بوده است. به عنوان نمونه هنگامی که حزب توده تصمیم میگیرد تا در مراسم بزرگداشت شهدای ۳۰ تیر شرکت کند، وی با صدور یک دستورالعمل سازمانی به نیروهای خود فرمان میدهد تا به هر طریق ممکن از حضور آنها در این مراسم جلوگیری به عمل آورند حتی اگر کار به خونریزی بکشد. همچنین در جریان تصرف خانه سدان یا تلاش برای دستگیری قوامالسلطنه بعد از ماجرای ۳۰ تیر، به خوبی کارکردهای عملیاتی هواداران تجمع یافته دکتر بقایی در قلب حزب و گروه سیاسی مشهود است.
* باید به ماجرای ربودن و قتل سرتیپ افشار طوس رئیس شهربانی وقت اشاره کرد که بقایی با بهرهگیری از همین امکانات و با یک برنامهریزی دقیق آن را به اجرا درآورد و در آن شرایط حساس، ضربهای اساسی بر دکتر مصدق وارد ساخت.
* ویژگی مهم بقایی که در خاطراتش نیز هویداست، طرفداری وی از سلطنت و دربار به دلیل پایگاه قدرت بیگانه بودن آن است و این خصیصه را تا پایان عمر نیز حفظ میکند. این مساله با موضع دکتر مصدق که در مبارزه با استبداد و دربار تا حد براندازی پیش نمیرود، کاملا متفاوت است.
* آنگونه که از خاطرات بقایی بر میآید شاه در شرایط بحرانی نقش ویژهای برای بقایی قائل بوده و سلسله ملاقاتهایی برای رایزنی و مشورت در مورد چگونگی مواجهه با شرایط بین آنها صورت میگرفته است. بقایی چندین بار بر این موضوع تاکید میورزد که «همیشه این جور اتفاقات هم که میافتاد، شاه فوری دلش برای من تنگ میشد؛ فوری احضار میکرد، نه اینکه من تقاضای ملاقات بکنم. همیشه در این جور مواقع یک روز در میان، دو روز در میان ما احضار میشدیم.»
* شاه در گیر و دار معاملهای که با دکتر مصدق آغاز کرده بود، تمامی نمایندگان طرفدار خود در مجلس را به پیروزی از بقایی فرمان میدهد و در واقع بقایی به ریاست فراکسیون هوادار شاه منصوب میگردد.
* در ماجرای ترور رزمآرا، اگر چه حرف و حدیث فراوانی پیرامون نقش بقایی در این اقدام از طریق تحریک فداییان اسلام وجود دارد و البته وی در خاطراتش آن را تکذیب میکند، اما دستکم این اعتراف را از وی میشنویم که «اتفاقا چون قبلا در ملاقاتهایی که با شاه کرده بودم راجع به نقش رزمآرا و اینکه من میبینم همچنین خیالاتی دارد با هم صحبت کرده بودیم...» (ص۱۳۹) بنابراین حداقل آن است که بقایی و تشکیلات او در کشف طرح کودتای رزمآرا نقش مهمی داشتهاند و آن را به اطلاع شاه رساندهاند.
* پس از آغاز حرکت انقلابی مردم ایران در سال ۵۶ و در شرایطی که شاه خود را در منگنه و مخمصه احساس میکند، همانگونه که در شهریور و آذر ۱۳۳۱ و در اوج درگیری با دکتر مصدق، به وی پیشنهاد نخستوزیری داده بود، این بار نیز وی را برای این منظور در نظر میگیرد.
* به طور کلی خاطرات دکتر بقایی به صراحت و روشنی بیانگر این واقعیت است که وی کوچکترین گامی در جهت پیروزی نهضت اسلامی و انقلابی مردم ایران برنداشت و خود به صراحت این مطلب را بیان میدارد: «من در جریان راهپیماییها و اینها مطلقا شرکت نکردم» (ص ۴۳۶) یا «من تا آخر طرفدار بقای سلطنت بود.»
* بقایی خود درباره حضور آیت در حزب زحمتکشان میگوید: «دکتر آیت هم آن زمان جزء نزدیکان ما نبود... موقعی که دانشآموز بود، جزء تشکیلات ما در اصفهان شده بود. بعدا هم که آمده بود تهران برای ادامه تحصیل عضو حزب بود. بعد از قضایای ۱۳۴۰ او معتقد به مبارزه مسلحانه شد. با او صحبت شد که از این عقیدهاش باید عدول کند، حاضر نشد، مطابق مقررات حزب محکوم شد به اخراج موقت از حزب...»
* حتی اگر اصل را بر این بگذاریم که بین آقایان آیت و مظفر بقایی بعد از سال ۴۲ دیگر ارتباط تشکیلاتی وجود نداشته است، باز هم نمیتوان از این واقعیت چشم پوشید که آقای آیت بعد از انقلاب از مشی سیاسی آقای مظفر بقایی پیروی میکرد.
* مظفر بقایی به عنوان یک عنصر مرموز در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت توانست با ایجاد قطببندی کاذب بین نیروهای ملی و مذهبی، بهترین فرصت را برای آمریکا و انگلیس در جهت انجام کودتا فراهم سازد و همین روش از سوی جریان حزب زحمتکشان در بعد از انقلاب تکرار شد. متاسفانه مرحوم آیت در کنار فرزندان مرحوم کاشانی از جمله افراد بسیار فعال در دامن زدن به یک قطببندی کاذب دیگر بودند. امام برای خنثی کردن این ترفند تکراری – که یک بار در تاریخ مبارزات ملت ایران توانسته بود برای دشمنان نتیجهبخش باشد – یاران خود را دعوت به سکوت کردند اما آقای آیت به این تدبیر هوشمندانه رهبری انقلاب توجه نداشت. بدون تردید آقای آیت در جریان بحرانآفرینیهای ابتدای انقلاب به مشی امام پایبند نبود و مشی بقایی را دنبال میکرد.
نظر شما :