پاسخ صادق خرازی به عباس عبدی/ ماکیاولی گروگانگیر

۲۸ مهر ۱۳۹۱ | ۰۵:۴۶ کد : ۲۶۹۰ از دیگر رسانه‌ها
پاسخ صادق خرازی به عباس عبدی/ ماکیاولی گروگانگیر
سحرگاه پنجشنبه هجدهم اکتبر سال دو هزار و دوازده میلادی در مرکز درمان سرطان در دوسلدورف بستری هستم و دو روزی است که شیمی درمانی سنگینی را برای مهار حمله سلول‌های سرطانی به سیستم لیمفوم بر روی جسمم انجام داده‌اند. در این میان دوستی بزرگوار از خیل رفیقان شفیق و عزیز دوران دفاع مقدس تماس گرفت و ضمن احوالپرسی بشارت پاسخ مجدد و از سر کین حسد و حقد آقای عباس عبدی را نوید داد. تب و درد ایمان و امانم را بریده بود، سعی کردم مطالعه آن را به روز بعد موکول کنم ولی چه کنم دلم طاقت نیاورد و به دقت آن را خواندم. انصافا یکی از تخصص‌های پر تجربه آقای عباس عبدی ایجاد جنگ روانی و فریب مخاطبان است، یعنی ماهرانه بجای ارتقاء سطح آگاهی و هشیاری مردم به فریب مخاطبان خود می‌پردازند و به جای آنکه به تنویر ذهن ایشان همت گمارند و به دنبال پاسخ به پرسش‌های تاریخی مخاطبان برای ارتقا بینش و دانش مردم باشند به یک چنین روش و شیوه‌ای مرسوم مبادرت ورزند. به جای آنکه به بسیاری از ابهامات تاریخی که از جانب ایشان و دوستانشان به این کشور تحمیل شده بپردازند به جلو فرار می‌کنند تا از پاسخگویی طفره روند. یک باره موضوع ناموزون غیرمتعارفی را طرح می‌کنند و پیرامون آن چه سفسطه‌ها که می‌کنند و با بی‌تقوایی محض به تخریب شخصیت طرف مقابل همت می‌ورزند و جالب آنکه به صورت سوری هم به چاپ نظرات همسو مبادرت می‌ورزند. برای تقویت روحیه خودشان به احترام خودشان نوشابه باز می‌کنند و برای توجیه نکبت و بدبختی بوجود آورده به دروغ و دغل و فریب روی می‌آورند. در هر مناظره‌ای که کم می‌آورند موش را در دیگ گفت‌وگو چنان می‌اندازد که همه فضای نقد و گفتمان را آلوده و نجس می‌سازد، تازه مدعی نسبت اخلاق و سیاست هم می‌شود و دست ماکیاولی را هم از پشت می‌بندد.

                         

آقای عبدی می‌گویند کاره‌ای نبودند! چگونه بوده که با بهره‌گیری از رانت و رفاقت به سری‌ترین اسناد وزارت خارجه و نهادهای امنیتی دسترسی داشتند و حتی با سفارتخانه به تجارت اطلاعات طبقه‌بندی شده می‌پردازند و حتی نادم و پشیمان از انجام جاسوسی آشکار در پرونده‌های خود به توجیه و طفره روی می‌آورند. چگونه می‌شود کسی بگوید من کاره‌ای نیستم ولی از دیوار سفارت امریکا بالا برود و در روز روشن سرشت و سرنوشت صد‌ها هزار انسان را با پدیده جغد جنگ پیوند زند و میلیون‌ها اشک و آه را برای مردم خویش به ارمغان آورد.

 

چگونه می‌شود کسی مدعی باشد که شهروند عادی هستم ولی بدون هماهنگی با مسئولین وقت وزارت خارجه به فرانسه برود و در پوشش مناظره که مقدمه مذاکره و عادی‌سازی مناسبات خودشان با دول غربی بود در ضیافتی که برایشان تدارک دیده بودند شرکت کند و بر سر سفره میهمانی بنشیند که مسئول سرویس امنیتی فرانسه و مسئول ایستگاه اروپایی سازمان اطلاعات و امنیت امریکا - سیا- حضور داشته باشند و ایشان همه این اطلاعات را تا امروز درز بگیرند؟ امیدوارم که عبدی ندانسته و نشناخته بر سر سفره این ضیافت حرام اندر حرام نشسته باشد و تحلیل‌های که بوی تعفن نفاق و دورویی و استحاله از آن بر می‌خیزد برای خوشایند دیگران آب و تاب نداده باشد. شما چگونه مدعی هستید که از جمهوری اسلامی ارتزاق نکردید، تا مغز استخوان‌هایتان وامدار این ملت و مردم بودید، مهم نیست که مستخدم دولت نبودید ولی با پول و بودجه مستقیم و غیرمستقیم این ملت زندگی خودتان را سامان دادید، چرا می‌خواهید سر خودتان را هم کلاه بگذارید؟

 

آقای عبدی بیایید برای یک بار هم که شده با مردم و مخاطبانتان صادق و روراست باشید. بگویید کجا اشتباه کردید. کجا خطا کردید. کجا جوانی تندی و شکنجه و بازجویی و محاکمه کردید. بیایید به مردم بگویید واقعه اشغال سفارت امریکا را چگونه برای امیال خود به گروگان گرفتید، یعنی گروگانگیری را گروگان و به کودتای خزنده تبدیل کردید. از یک سو هدفتان زدن شخصیت‌های برجسته و عظیم‌الشان انقلاب همانند شهید بهشتی و شهید باهنر و شهید چمران و آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی بود و از سوی دگر کودتا علیه دولت مهندس بازرگان انجام دادید. نغمه بیداری و رهایی از سلطه بیگانه را به نعره‌های نفرت و قدرت مافیای خودتان پیوند زدید. بیایید بگویید چرا سیلی بر صورت امیرانتظام زدید، چرا سیلی بر صورت دولت موقت زدید و در کجا دل امثال امیرانتظام‌ها را شکستید. بیایید بگویید آن هنگام که در دادستانی مسئولیت داشتید و یا در نهاد امنیتی با چه تصمیماتی خانه و کاشانه و آبروی مردم را بر باد فنا دادید. در کجا نفرین و لعن شادروان بازرگان و مرحوم دکتر سحابی را برای خود خریدید. کجا از بانیان فکر امنیتی کشور بودید. کجا با تخیل‌گرایی، ذهنیت‌ساز فکر امنیتی و سرکوب شدید. آیا تا زمانی که خودتان در قدرت بودید هر کاری درست و مباح بود؟ سفسطه و فرافکنی می‌توانید بکنید ولی نمی‌توانید تاریخ را به گونه‌ای بنویسید که خود می‌خواهید. آقای عبدی شیوه رفتار شما و برخی از دوستان و رفیقانتان باعث شد که انقلاب بزرگ مردمی و اسلامی بجای آنکه راه رحمت عفو و گذشت را در پیش بگیرد مسیر انتقام و خشم و خشونت را طی کند.

 

آقای عبدی شخصیت چند چهره شما نیازمند آسیب‌شناسی است و انبانی از اسناد که بیانگر هویت نا‌مهربان و ناسپاس و ناراحت شما است می‌تواند به افق شناخت جوانان از شخصیت پارادوکسیکال شما کمک کند. 

 

کلید واژه ها: خرازی عباس عبدی


نظر شما :