پاسخ صادق خرازی به عباس عبدی/ ماکیاولی گروگانگیر
آقای عبدی میگویند کارهای نبودند! چگونه بوده که با بهرهگیری از رانت و رفاقت به سریترین اسناد وزارت خارجه و نهادهای امنیتی دسترسی داشتند و حتی با سفارتخانه به تجارت اطلاعات طبقهبندی شده میپردازند و حتی نادم و پشیمان از انجام جاسوسی آشکار در پروندههای خود به توجیه و طفره روی میآورند. چگونه میشود کسی بگوید من کارهای نیستم ولی از دیوار سفارت امریکا بالا برود و در روز روشن سرشت و سرنوشت صدها هزار انسان را با پدیده جغد جنگ پیوند زند و میلیونها اشک و آه را برای مردم خویش به ارمغان آورد.
چگونه میشود کسی مدعی باشد که شهروند عادی هستم ولی بدون هماهنگی با مسئولین وقت وزارت خارجه به فرانسه برود و در پوشش مناظره که مقدمه مذاکره و عادیسازی مناسبات خودشان با دول غربی بود در ضیافتی که برایشان تدارک دیده بودند شرکت کند و بر سر سفره میهمانی بنشیند که مسئول سرویس امنیتی فرانسه و مسئول ایستگاه اروپایی سازمان اطلاعات و امنیت امریکا - سیا- حضور داشته باشند و ایشان همه این اطلاعات را تا امروز درز بگیرند؟ امیدوارم که عبدی ندانسته و نشناخته بر سر سفره این ضیافت حرام اندر حرام نشسته باشد و تحلیلهای که بوی تعفن نفاق و دورویی و استحاله از آن بر میخیزد برای خوشایند دیگران آب و تاب نداده باشد. شما چگونه مدعی هستید که از جمهوری اسلامی ارتزاق نکردید، تا مغز استخوانهایتان وامدار این ملت و مردم بودید، مهم نیست که مستخدم دولت نبودید ولی با پول و بودجه مستقیم و غیرمستقیم این ملت زندگی خودتان را سامان دادید، چرا میخواهید سر خودتان را هم کلاه بگذارید؟
آقای عبدی بیایید برای یک بار هم که شده با مردم و مخاطبانتان صادق و روراست باشید. بگویید کجا اشتباه کردید. کجا خطا کردید. کجا جوانی تندی و شکنجه و بازجویی و محاکمه کردید. بیایید به مردم بگویید واقعه اشغال سفارت امریکا را چگونه برای امیال خود به گروگان گرفتید، یعنی گروگانگیری را گروگان و به کودتای خزنده تبدیل کردید. از یک سو هدفتان زدن شخصیتهای برجسته و عظیمالشان انقلاب همانند شهید بهشتی و شهید باهنر و شهید چمران و آیتالله خامنهای و آقای هاشمی رفسنجانی بود و از سوی دگر کودتا علیه دولت مهندس بازرگان انجام دادید. نغمه بیداری و رهایی از سلطه بیگانه را به نعرههای نفرت و قدرت مافیای خودتان پیوند زدید. بیایید بگویید چرا سیلی بر صورت امیرانتظام زدید، چرا سیلی بر صورت دولت موقت زدید و در کجا دل امثال امیرانتظامها را شکستید. بیایید بگویید آن هنگام که در دادستانی مسئولیت داشتید و یا در نهاد امنیتی با چه تصمیماتی خانه و کاشانه و آبروی مردم را بر باد فنا دادید. در کجا نفرین و لعن شادروان بازرگان و مرحوم دکتر سحابی را برای خود خریدید. کجا از بانیان فکر امنیتی کشور بودید. کجا با تخیلگرایی، ذهنیتساز فکر امنیتی و سرکوب شدید. آیا تا زمانی که خودتان در قدرت بودید هر کاری درست و مباح بود؟ سفسطه و فرافکنی میتوانید بکنید ولی نمیتوانید تاریخ را به گونهای بنویسید که خود میخواهید. آقای عبدی شیوه رفتار شما و برخی از دوستان و رفیقانتان باعث شد که انقلاب بزرگ مردمی و اسلامی بجای آنکه راه رحمت عفو و گذشت را در پیش بگیرد مسیر انتقام و خشم و خشونت را طی کند.
آقای عبدی شخصیت چند چهره شما نیازمند آسیبشناسی است و انبانی از اسناد که بیانگر هویت نامهربان و ناسپاس و ناراحت شما است میتواند به افق شناخت جوانان از شخصیت پارادوکسیکال شما کمک کند.
نظر شما :