محمد هاشمی رفسنجانی: برخورد مخالفان با بهشتی و هاشمی مشابه است
***
شهید بهشتی پیش از انقلاب در زمره مبارزان بوده و از زمان فعالیت در حوزه علمیه اصفهان و پس از آن در قم، به شکل متناوب به فعالیت تبلیغی و آگاهیبخش میپرداخت. مشی ایشان پیش از انقلاب در خصوص نهضت و مبارزه چگونه بوده است؟
در تاریخ ملتها اعم از جهان اسلام یا سایر ملتها، شخصیتهای نادری ظهور کردند که هیچگاه نمیتوان با معیارهای زمان خود آنها را سنجید و ارزیابی کرد. واقعا استثنایی – تاثیرگذار و به معنی واقعی کلمه تاریخساز و از نوابغ هستند. اگر به زندگی شهید بهشتی از دوران کودکی و مراحل گوناگون توجه شود، ایشان از شخصیتهای استثنایی زمان خود و در حقیقت از نوابغ زمان خود بودند و به این لحاظ نیاز جامعه ایران اسلامی را در هر مرحلهای میدانستند و برای تحقق آن برنامهریزی و اقدام میکردند. در سالهای دهه ۲۰ و ۳۰ (بعد از سقوط رضاخان و روی کار آمدن محمدرضا شاه) وضعیت ایران شرایط خاص و ویژهای داشت، به این معنی که علما و روحانیت که سالهای طولانی خفقان دینی رضاخانی را تجربه کرده بودند، در فضایی که بعد از رفع خفقان به وجود آمده بود، بازسازی و به تقویت حوزههای علمیه میپرداختند. روشنفکران و احزاب و گروههای سیاسی نیز با بهرهگیری از آزادی نسبی به بازسازی و تقویت ساختارهای خود میپرداختند.
ویژگی این مقطع چه بوده است؟ به هر حال شهید بهشتی و برخی دیگر از اندیشمندان، به روشهای مختلف سعی در پاسخ به برخی انتقادات از دین داشتند و از دیگر سو، نیمنگاهی نیز به تغییر رفتار حاکمیت. این حرکت توامان، چه نیازهایی را طلب میکرد؟
در این مقطع، یکی از مسایلی که از سوی جامعه روشنفکر و احزاب و گروهها پیگیری و دامن زده میشد، مطرح کردن بحثهایی در خصوص نهضت مشروطیت و با توجه به نقش سازنده و تعیینکنندهای که علمای دینی در پیروزی نهضت مشروطیت داشتند، عدهای از روشنفکران و احزاب با ایدئولوژی مارکسیستی، تضعیف روحانیت و از صحنه خارج کردن این جریان دینی - سیاسی را در برنامه کاری خود قرار دادند و در راستای این برنامه، تفرقهافکنی و شایعهپراکنی برای ایجاد شبهه در جامعه و تقابل بین روحانیت و جامعه روشنفکری را از برنامههای اصلی خود قرار داده بودند. شخصیتهایی که ریشه این حرکات را در دولتهای استعماری و استعمارگر زمان خود میدیدند و تقابل با این جریان خزنده و خطرناک را تعامل سازنده حوزه با دانشگاه میدانستند با مشکلات جدی عمل مواجه بودند. شهید بهشتی با ویژگیهای علمی – اخلاقی و رفتاری که داشتند یکی از شخصیتهایی بودند که نهتنها در گفتار بلکه با رفتار و عمل تاثیر بسیار تعیینکنندهای در جلوگیری از تخریب رابطه حوزه و دانشگاه و نیز ایجاد وحدت بین حوزه و دانشگاه داشتند.
اینکه در آن واحد در حوزه و دانشگاه به فعالیت مشغول بودند و نیز فعالیتهای تبلیغی، گاهی تضادی ایجاد نمیکرد؟
خیر، چون دارای ویژگیهای متعددی بودند. ویژگیهای علمی شهید بهشتی ایشان مجتهد، فقیه، فیلسوف، مکتبشناس، سیاستدان، سخنران، اهل قلم و نویسنده، مدیر و مدبر بودند. شهید بهشتی به چهار زبان زنده دنیا یعنی (عربی، فارسی، انگلیسی و آلمانی) تسلط داشتند، حقیقتا شخصیتی با این ویژگیها کمتر تاریخ اسلام به خود دیده است. با نگاه به تیزبینی و آیندهنگری که داشتند، در حوزههای علمیه اصفهان و قم در عین حال در دانشگاهها و حتی در دبیرستانها، نهتنها حضور تبلیغی، تبیینی و تبشیری داشتند، بلکه به عنوان معلم، آن هم معلم زبان در دبیرستانهای قم، در ایجاد تفاهم و تعامل بین حوزه و دانشگاه تاثیر تعیینکنندهای داشتند و آن روز یکی از ضرورتهای مبارزاتی ایجاد وحدت بین حوزه و دانشگاه بود و به دلیل آنکه ایشان هم در حوزه و هم در دانشگاه به عنوان معلم و استاد و شاگرد مشغول بودند، با استفاده از این پوشش میتوانستند به بهترین شیوه به جامعه دانشگاهی و حوزوی آگاهی سیاسی و اجتماعی را منتقل کنند. ایشان بهترین پل ارتباطی بین جامعه روشنفکری و جامعه دینی در عمل و رفتار بودند.
خروج ایشان از کشور و حضور در مرکز اسلامی هامبورگ و تحصیل در رشته فلسفه تا مقطع دکترا در کنار تسلط بر زبانهای خارجی، در مقطعی صورت گرفت که این قبیل اقدامات کمتر میان روحانیان دیده میشد. این مشی چقدر بر دیدگاههای ایشان اثرگذار بوده است؟
مرکز اسلامی هامبورگ توسط حضرت حجتالاسلام والمسلمین، استاد ارجمند جناب آقای محققی در زمان حضرت آیتالله العظمی بروجردی تاسیس و پایهگذاری شد. پس از بازگشت حضرت آقای محققی از هامبورگ با توجه به ویژگیهای علمی، اخلاقی، رفتاری، مدیریتی که شهید بهشتی داشتند جهت اداره مرکز اسلامی هامبورگ و ساماندهی به امور مسلمانان در آلمان و همچنین دانشجویان مسلمان ایرانی ایشان به هامبورگ اعزام شد. و در دوران حضور در هامبورگ منشاء آثار بسیار ارزشمندی شدند، اقدامات اساسی که شهید بهشتی در ساماندهی به دانشجویان مخصوصا دانشجویان مسلمان ایرانی در اروپا انجام دادند هنوز باقی است.
نمیتوان به بحث نهضت پرداخت و از آیتالله هاشمی رفسنجانی نام نبرد، رابطه این دو کنشگر تاثیرگذار با یکدیگر چگونه بوده است؟
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز از شخصیتهای استثنایی و تاثیرگذار هستند. اشتراک هدف برای شخصیتهای استثنایی و تاریخساز آنها را در بستر زمان به هم میرساند و سرنوشت آنها را به هم گره میزند. در سالهای اول آغاز نهضت اسلامی این دو شخصیت که آن روز به عنوان طلابی هوشمند و کاوشگر در حوزه علمیه قم معروف بودند و از درس اساتید مشترکی استفاده میکردند در سالهای آغاز و اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) این دو شخصیت به عنوان کانونهای مبارزه در کشور معروف و محل مراجعه مبارزین بودند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این دو شخصیت به عنوان دو یار و یاور امام خمینی در صحنههای مختلف جهت تثبیت نظام و انقلاب عمل کردند شهید بهشتی جان خود را در این راه هدیه کرد و آیتالله هاشمی، قبل از شهید بهشتی هدف گلولههای گروه فرقان قرار گرفتند ولی خداوند تبارک و تعالی ایشان را نجات داد اما مقدرات همه به دست خداوند تبارک و تعالی است. مناسب میدانم گفتوگوی کوتاه این دو بزرگوار را در اینجا نقل کنم: آیتالله هاشمی رفسنجانی میگویند: «روزی به بهشتی گفتم با این همه تهمت چه میکنی»؟ گفت: «آسیاب به نوبت.» وقتی که شرایط سالهای اخیر را مرور کنیم دوراندیشی و آیندهنگری شهید بهشتی را میبینیم. به قول معروف آنچه ما در آینه نمیبینیم او در خشت خام میدید.
در گفتوگویی که با شما داشتم اشاره داشتید که تخریبهای علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی از سال ۵۴ و به واسطه گروهک منافقین کلید خورد در خصوص دکتر بهشتی نیز چنین بود، چه شباهتهایی در این زمینه میبینید و آیا امری تصادفی است؟
اشخاص یا جریانهایی که با شهید بهشتی یا آیتالله هاشمی رفسنجانی دشمنی کردند و میکنند، اینها دشمن شخص این افراد نبوده و نیستند، بلکه دشمن فکر و اندیشه و تاثیرگذاری آنها در نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی بوده و هستند. بنابراین میبینید همان شیوهها، جریانها، اشخاص با این دو بزرگوار دشمنی کردند، تهمت زدند، تخریب کردند، ترور شخص کردند و اگر موفق نشدند ترور شخصیت کردند، برای خنثی کردن فکر و اندیشه و تاثیرگذاری آنها. خیر به هیچ وجه این امر تصادفی نیست بلکه چون ویژگیها، فکر و اندیشه و هدف مشترک و تاثیرگذاری مشابه این دو بزرگوار موجب شده است که دشمنان، مخالفان، معاندان با شیوه مشابه با این دو برخورد کنند. بیجهت نیست که شهید بهشتی در پاسخ به آیتالله هاشمی رفسنجانی که «با این همه تهمت چه میکنی؟» میگوید: «آسیاب به نوبت»
امروز یکی از این دو بزرگوار در قید حیات هستند و دیگری به شهادت رسیدهاند. اما تقریبا رفتار یکسانی با هر دو صورت گرفت، دلیل این امر را چه میدانید؟
همچنان که در سوال قبل گفته شد، دلیل مخالفتها و برخورد با شخصیت نیست، بلکه با اندیشه و فکر و تاثیرگذاری است. اندیشهای که این دو بزرگوار مروج آن بوده و هستند، اندیشه امام راحل و مکتب اهل بیت طهارت و عصمت است. از ویژگیهای مکتب اهل بیت و این اندیشه. مبارزه با ظلم، ستم، استبداد، بهرهکشی و حرمتشکنی، و صفات انسانی است، بنابراین کسانی با این اندیشهها مخالفند که تحقق و ساری و جاری شدن این اندیشهها در جامعه را مخالف منافع شخصی، گروهی خود میبینند و میدانند، چون راه و هدف این بزرگان مشترک است، بنابراین مخالفان، دشمنان و شیوههای برخورد نیز مشابه و مشترک است.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :