تاریخک ۱۲ ساله مطبوعات ایران از بهار ۱۳۵۸ تا زمستان ۱۳۶۹- سید فرید قاسمی
آنچه در پی میآید نگاهی است به برشی از این رخدادها که بهار ۱۳۵۸ تا زمستان ۱۳۶۹ را مورد توجه قرار میدهد.
۲۶ دی ۱۳۵۷ با خروج محمدرضا شاه پهلوی، دوره بیمانندی در تاریخ مطبوعات ایران آغاز شد که ۲۰۶ روز دوام آورد. به سخن دیگر از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ظرف ۱۸۰ روز مطبوعات ایران روزگار متفاوتی با ادوار پیشین و پسین از سر گذراندند. هنوز سه ماه از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نگذشته بود که شمار روزنامهها و مجلهها از مرز ۳۰۰ عنوان درگذشت. همه حزبها و گروههای سیاسی یک یا چند نشریه داشتند جز دولت حاکم!
اداره امور مطبوعات به وزارت اطلاعات و تبلیغات وزارت ارشاد ملی که وارث وزارت اطلاعات و جهانگردی بود، واگذار شد و دکتر مهدی ممکن که از چهار سال منتهی به بهمن ۱۳۵۷ حدود سه سال و اندی را در زندان گذرانده بود به عنوان معاون امور مطبوعاتی وزارتخانه یاد شده و سکاندار مطبوعات در بدنه دولت برگزیدند. او در آغاز مخالف انتشار روزنامه به وسیله دولت و کسب مجوز بخش خصوصی از دستگاه دولت برای انتشار نشریه بود. اما دیری نپایید که متوجه شد هم انتشار روزنامه به وسیله دولت برای اطلاعرسانی کارنامه سازمانها و نهادها ضرورت دارد و هم صدور مجوز و اخذ پروانه انتشار، چرا که زیرساخت فکری دوره آزادی فراهم نیست و سوءاستفادهگران و فرصتطلبان بسیاری وجود دارند که در پی ناامنی و تجزیه کشور هستند. سیاستگذاران و برنامهریزان امور مطبوعاتی دولت در آغاز بسیار مدارا کردند. حتی روزی که بنا شد قانون مطبوعات نوشته شود تمایل داشتند پیشنویس قانون به وسیله روزنامهنگاران به نگارش در آید. اما در آن تب و تابها صدایشان به جایی نرسید. دولتیها درصدد برآمدند نمایندگان گروههای گوناگون مطبوعاتی را برای تصمیمگیری درباره سرنوشت روزنامهنگاری گردهم آورند. با بررسی اولیه در بهار ۱۳۵۸ متوجه شدند که مطبوعات سه ماهه نخست انقلاب در ۱۳ رده جای میگیرند و ۱۳ تفکر متفاوت بر روزنامهنگاری و مجلهنگاری حاکم است. میان گروههای مطبوعاتی، شمار نشریههای مارکسیستها بیشتر از دیگران بود. ادارۀ کل مطبوعات داخلی دعوتنامهای تنظیم کرد تا جلسهای با حضور وزیر ارشاد ملی، معاون امور مطبوعاتی، مدیرکل مطبوعات داخلی و نمایندگان ۱۳ گروه ادوارینگار تشکیل شود. روز موعود فرا رسید و مدعوین در ساختمان معاونت امور مطبوعاتی وزارت ارشاد ملی که آن روزها در خیابان پهلوی/ مصدق/ ولیعصر، نبش آریامهر/ دکتر فاطمی، قرار داشت گرد آمدند. جلسه در دقیقه نخست با جنگ لفظی آغاز شد و پس از پنج دقیقه با برخورد فیزیکی و کتککاری مدیران روزنامهها و مجلهها با یکدیگر فرو پاشید.
شمارگان میلیونی دو روزنامه عصر تهران به مرور افت کرد. درگیریهای کارکنان «کیهان» با همدیگر بیش از «اطلاعات» بود و به اخراج شماری که «کیهان آزاد» را از ۱۷ مرداد ۱۳۵۸ انتشار دادند و ترور مدیران کیهان در چهارم شهریور ۱۳۵۸ انجامید. توقیف روزنامه «آیندگان» در ۱۷ مرداد و ۲۲ روزنامه و مجله دیگر در ۲۹ مرداد ۱۳۵۸ به وسیله دادستانی انقلاب فضایی دیگر را رقم زد. اقبال عمومی و فزونی میل مردم به خواندن موجب شد که سودجویان نیز وارد معرکه چاپ و نشر مطبوعات شوند و با اجاره «امتیاز» و به کارگیری بعضی از نویسندگان و خرید آلبوم «عکس»های شاه و درباریان به جرگه مجلهداران ایران بپیوندند.
قلمداران خیالپرداز بر اساس عکسها، ماجراهای ساختگی خود را از «پشت پرده دربار» به خورد خواهندگان و خوانندگان میدادند و به شمارگان فزون از ۳۰۰ هزار نسخه دست مییافتند.
سال ۱۳۵۸، دفتر روزنامهها و مجلهها از تمرکز میانه شهر تهران خارج شد و در هر گوشه تهران نشریهای نو پا به عرصه مینهاد. در جوار دو مؤسسه مطبوعاتی بزرگ کشور که با دو روزنامه عصر شناخته میشدند دو روزنامه صبح ظهور کرد. ششم خرداد ۱۳۵۸ در ساختمان شماره ۶۰۶ خیابان فردوسی که سازمان شهرستانهای روزنامه کیهان قرار داشت، دفتر روزنامه «جمهوری اسلامی» برپا شد. روزنامه جمهوری اسلامی بعدها به ترتیب به سعدی جنوبی و خیابان مجاهدین اسلام رفت.
شمال شرقی مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات نیز روزنامه «انقلاب اسلامی» همسایه روزنامه اطلاعات شد. البته دفتر روزنامه «انقلاب اسلامی» در آغازین روزهای نشر آن در خیابان آپادانا/ خرمشهر بود. مکانی که بعدها به ترتیب به مرکز تهیه و توزیع منسوجات و روزنامه «ایران» واگذار شد.
روزنامه «پیام جبهه ملی» پایینتر از میدان انقلاب روبهروی ژاندارمری در ضلع جنوب شرقی دفتر جبهه ملی ایران در ساختمانی مستقل مستقر بود. حزب توده ایران ساختمانی در خیابان ۱۶ آذر برای شماری از نشریاتش در نظر گرفت. چریکهای فدایی در میکده/ دهکده/ شهید عبداللهزاده، مجاهدین در خیابان انزلی، حزب خلق مسلمان در صبای جنوبی، گروه سیاسی جنبش در خیابان فرصت، جنبش مسلمانان مبارز شرق امجدیه و جاما در خیابان کاخ، ابتهاج، فلسطین نشریههای خود را انتشار میدادند. تحریریهها پراکنده بودند. از پایان خیابان ستارخان تا انتهای خیابان پیروزی و از قلهک تا نازیآباد دفتر روزنامه داشتیم. دفتر مجلههای نامدار متمرکزتر و گمنامان پراکنده بودند. «سپید و سیاه» در ایرانشهر، مجلۀ «فردوسی» پایین میدان ۲۵ شهریور/ رضاییها/ ۷ تیر، «تهران مصور» در خیابان ژاله و «امید ایران» چهارراه سیدعلی انتشار پیدا میکردند. گاه چند مجله در یک کاشانه/ آپارتمان استقرار داشتند. «گزارش روز» و «ستاره جوان» و «فانوس» در آخرین دفتر مجله «ستاره سینما» در دروازه دولت منتشر میشدند. به طور کلی از پایین خزانه تا بالای نیاوران دفتر سایر مجلهها پراکنده بودند.
شمار بسیاری برای رد گُم کُنی شماره صندوقپُستی خود را در شناسنامه نشریه مینوشتند و یا در شناسنامه «آدرس غلط» میدادند. دفتر نشریهای «فکاهی» در تهران با سرمایه حسابرسی کامیوندار روبهروی دانشگاه تهران منتشر میشد، اما در شناسنامه نشانی تبریز را داشت. اوضاع در شهرستانها نیز شبیه تهران بود. بعضی تحریریههای نشریهها به ویژه چپیها در کوه و باغ تشکیل میشد. روزنامهنگاری ایران بار دیگر گرفتار آزادیگویان مستبد شده بود و سخن خردگرایان مطبوعاتی به جایی نمیرسید. در آن روزها به درستی دریافته شد که بسیاری در لباس آزادیخواهی روحیه دیکتاتوری دارند. روزنامهنگاری که اکنون سه دهه با پاریسنشینی روزگار میگذراند همان روزها، آزادی را به اقیانوس تشبیه کرد و نوشت: «نشان دادیم که ما شناگران پهنه اقیانوس نیستیم.»
اگر بخواهیم فراز و فرود مطبوعات را در سه سال نخست انقلاب دورهبندی کنیم، دوره اول از بهمن ۱۳۵۷ تا مرداد ۱۳۵۸ را در برمیگیرد. دوره دوم از مرداد ۱۳۵۸ با تصویب لایحۀ قانونی مطبوعات مصوب ۲۰ مرداد ۱۳۵۸ آغاز میشود و تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز حمله عراق به ایران به درازا میکشد. روزهای نخستین دوره دوم کمیسیون موقت مطبوعات متشکل از نمایندگان سه قوه: شورای انقلاب (قانونگذاری)، دیوانعالی کشور (قضایی)، وزارت ارشاد ملی (اجرایی) تشکیل شد که پس از چندی عضو چهارم را نیز به آن افزودند. کمیسیون یاد شده ۱۰ ماه برپا بود و به پرونده ۳۵۰ تن از ۸۰۰ متقاضی رسیدگی کرد و به ۲۷۰ تن پاسخ مثبت داد و صلاحیت ۸۰ تن را برای انتشار روزنامه و مجله رد کرد.
گروهگرایی در آن سالها و رواج روزنامهنگاری حزبی، باز هم مانع روزنامهنگاری حرفهای شد و روزنامهنگاری حرفهای بسیار کم بهره بُرد. موج مقابله با روزنامهنگاری حزبی سبب شد که روزنامهنگاری حرفهای نیز به محاق کشانده شود. پیشخوان روزنامهفروشان پاسخگوی روزنامهها و مجلهها نبود، از این رو تنوع در دکههای فروشی سبب میشد جوینده همه روزنامهفروشان را ببیند تا یابنده شود. بسیاری از گروهها از سر چهارراهها و میدانها تا محلههای کمجمعیت روزنامهفروش سیار داشتند که بیشترشان پوششی بودند و یکی دو ترور به وسیله آنان سبب شد که نیروهای «خودسر» نیز با حرکتهای «خودجوش» وارد میدان شوند و درگیریهای فیزیکی شدت بیشتری پیدا کند. روزنامهنگاری حرفهای میان نگاههای گوناگون گیر کرده بود. یکی نشر بیش از یک روزنامه را اسراف میپنداشت و دیگری حزبینگاری را تا جایی پیش بُرد که توقعهای تروریستی از روزنامهفروش داشت.
گزیده رویدادهای مطبوعاتی در سال ۱۳۵۸ از این قرارند: اخراج جمعی از اعضای تحریریه روزنامه کیهان، ارائه لایحه پیشنهادی برای مطبوعات توسط کابینه مهندس مهدی بازرگان، اعلام جُرم وزیر ارشاد ملی علیه روزنامه صبح آزادگان، اعلام موجودیت شورای نویسندگان و هنرمندان، انتشار بیانیه هیات علمی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی درباره آزادی مطبوعات، انتشار روزنامه آیندگان در چهار صفحه با یک سرمقاله و بیش از سه صفحه سفید، انتشار دهها روزنامه از جمله روزنامههای انقلاب اسلامی، بامداد امروز، تهران تایمز، جمهوری اسلامی، کیهان آزاد و...، انتشار نامه کیهان «بولتن شورای عالی کارکنان مؤسسه کیهان»، انفجار دفتر روزنامه بامداد امروز، برگزاری نمایشگاه ۷۰ سال کاریکاتور ایران، برگزاری هفدهمین مجمع عمومی سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات، تأسیس اتحادیه فروشندگان جراید خراسان، تشکیل مجمع عمومی سندیکای کارگران چاپخانهها، مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران و مجمع عمومی هیات تحریریه روزنامه اطلاعات و تعیین اعضای شورای سردبیری، تصویب «آییننامه تأسیس چاپخانه و گراورسازی»، «آییننامه تأسیس مؤسسات خبری و نمایندگان خبرگزاریهای خارجی در ایران، آییننامه تأسیس و نظارت بر نحوه کار و فعالیت کانونهای آگهی و تبلیغات»، «آییننامه چاپ و صحافی مطبوعات دولتی»، «آییننامه نمایندگی توزیع و فروش نشریات» و قانون مطبوعات به وسیله شورای انقلاب، تقاضای وزارت ارشاد ملی از دادسرای تهران در مورد «توقیف نشریات بدون پروانه انتشار»، توقیف ۲۲ روزنامه و مجله بدون پروانه انتشار، مصادره شماری مؤسسه مطبوعاتی، شهادت چهار نفر از کارکنان مطبوعات، لغو پروانه انتشار ۴۱ نشریه.
سال ۱۳۵۹ نیز مطبوعات ایران رخدادهای گوناگونی از سر گذراند که توقیف ۴۰ نشریه از سوی دادستانی انقلاب تهران که بیشترینشان مارکسیستی و بدون پروانۀ انتشار بودند، از آن جمله است.
هشت سال نخست دهه اول انقلاب، ایران گرفتار جنگ تحمیلی عراق بود و تمام مسائل کشور و از جمله مطبوعات زیر سایه مساله جنگ قرار داشت. مطرحترین روزنامهای که دو هفته پیش از جنگ منتشر شد، روزنامه «میزان» بود. در دوره جنگ ۶۳ تن از اصحاب مطبوعات در جبهههای جنگ به شهادت رسیدند و روزنامهنگاران ایرانی مدت زمانی زیر موشکباران و بمباران تهران به انجام وظایف خود مشغول بودند. مطبوعاتیهای ایران در دوران جنگ تجارب ارزندهای به دست آوردند، که تاکنون مکتوب نشده است.
از اوایل انقلاب نسل تازهای وارد عرصه مطبوعات ایران شد. قلیلی از آنها اطلاعات اندکی پیرامون این حرفه داشتند و کثیری صرفاً به خاطر آنکه ذوق نویسندگی در خود میدیدند به این حرفه روی آورده بودند. پارهای از این گروه به زودی دریافتند که مقوله روزنامهنگاری با دو بال علم و تجربه به سر منزل مقصود خواهد رسید. از این رو، در سال ۱۳۵۹ نخستین دوره آموزش کوتاه مدت روزنامهنگاری را در یکی از روزنامههای صبح تهران برپا کردند. این کلاسها بعدها نیز استمرار داشت. نسل جدید به مرور بر دانش خود افزود و چند تن از آنان در دهه بعد، پس از تحصیل دانشگاهی تا حد مُدرس روزنامهنگاری در دانشگاه پیش رفتند. روزنامهنگاران حرفهای قبل از انقلاب نیز در اواخر دهه ۵۰ به چند گروه تقسیم شدند. عدهای از فعالیتهای مطبوعاتی کناره گرفتند. جمعی کار خود را در خارج از کشور دنبال کردند و گروهی ماندند و همراه با نوآمدهای عرصه مطبوعات به کار خود ادامه دادند. مضمون روزنامهها و به طور کلی مطبوعات به تبع تغییر مالکیت، مدیریتها و سیاستها تغییر کرد. بهار ۱۳۶۰ تلاش برای تغییر قانون مطبوعات آغاز شد که در نهایت سال ۱۳۶۴ منجر به تصویب قانون دیگری برای مطبوعات گردید. تا تصویب این قانون دوباره به پرونده نشریههای در حال انتشار رسیدگی شد و شماری دیگر از گردونه نشر خارج شدند. از آغازین ماههای دهه ۱۳۶۰ تعدادی از روزنامهنگاران حرفهای که به انتشار مجلههای سرگرمی، اقتصادی، سینمایی و نظایر اینها روی آورده بودند از وزارت ارشاد مجوز موردی میگرفتند که پایدارترینشان مجلههای فیلم و صنعت حمل و نقل بودند. در آن سالها به ندرت پروانه انتشار دایم صادر میشد.
انتشار آدینه و پس از چندی نشریههای مشابه آن، نشرشمار بسیاری مجلههای مذهبی، فرهنگی و مذهبی، سیاسی و تعطیل تعدادی از روزنامهها و مجلهها، شهادت خبرنگاران در جبهههای جنگ، گروهگرایی و خارجنشینی تعدادی از روزنامهنگاران، انحلال دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، تشکیل کلاسهای کوتاه مدت آموزش روزنامهنگاری و برگزاری دوره کارشناسی روزنامهنگاری در دانشگاه آزاد اسلامی، فعالیتهای موردی سندیکا، توقیف روزنامه بورس، تجدید چاپ مطبوعات قدیم، توقیف روزنامه صبح آزادگان، تصویب قانون مطبوعات و سپس آییننامه اجرایی آن، کاهش خودخواسته تیراژ مطبوعات به علت کمبود ارز و مشکلات ناشی از جنگ و صف انتظار روزنامهخوانان در مقابل روزنامهفروشیها برای گرفتن یک نسخه روزنامه و یا مجله و... از جمله رویدادهای مطبوعاتی ایران در سالهای جنگ بود. در سالهای جنگ بسیاری از روزنامهنگاران حرفهای به موضوعهای غیرسیاسی گرایش پیدا کردند و سیاسینویسی فارسی در برونمرز رونق گرفت. دوره جدید حیات نشریههای ورزشی، سینمایی، سرگرمی، خانوادگی، اقتصادی از همان سالها آغاز شد و دگرگونی زندگی بعضی از گردانندگان این نشریهها از حیث مالی سبب گردید که شیوه کارشان مورد تقلید قرار گیرد و در زمینههای موضوعی موفق، به لحاظ کمی شمار نشریهها فزونی یابد. با صدور قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد و پذیرش صلح توسط ایران، دوره دیگری از حیات ملت ایران آغاز شد. همه گروهها و صنوف و از جمله مطبوعاتیها توقع داشتند پس از جنگ فضای متفاوتی ببینند و رکود سالهای دهه ۶۰ به رونق فعالیتهای حرفهایشان بینجامد.
از سال ۱۳۶۷ فضای سیاسی کشور تغییر کرد و زمینه تحول در حیات مطبوعات ایران فراهم آمد و بارقه امیدی در دلها جوانه زد. در آن سال، نخست به سبب موفقیت سینمای ایران و رواج مجلههای سینمایی، سینمانویسان و منتقدان فیلم گردهم آمدند و «هیات رییسه مجمع منتقدان، نویسندگان و مترجمان سینمایی- مطبوعات کشور» را تشکیل دادند. شرکت تعاونی مطبوعات نیز در آن سال به وسیله مدیران مطبوعات تأسیس شد. زمزمههای توجه هر چه بیشتر به آموزش روزنامهنگاری و ارتقای سطح کیفی نشریات در آن سال مورد توجه قرار گرفت. در اوایل سال ۱۳۶۸ امور مطبوعاتی پس از یک دهه تنزل اداری دوباره به معاونت ارتقاء پیدا کرد و حوزه معاونت امور مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازگشایی شد. با بازگشایی این معاونت، دو ادارۀ کل با عنوانهای مرکز گسترش آموزش رسانهها و مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها تأسیس شدند که این دو مرکز در ارتقای سطح کیفی و حتی کمی مطبوعات ایران، گسترش آموزش و نسلپروری، انتشار تحقیقات و متون آموزش روزنامهنگاری و تحول مطبوعاتی در دهه بعد سهم ارزندهای داشتند. همزمان با تلاش در این دو مرکز، آموزش و پژوهش روزنامهنگاری در دانشگاهها و سایر مراکز علمی و دولتی نیز جایگاه ویژهای پیدا کرد و هر چه زمان میگذشت بر تعداد دانشآموختگان روزنامهنگاری و پژوهشهای مطبوعاتی افزوده میشد. انتشار فصلنامۀ «رسانه» و شماری مجله فرهنگی، ادبی، سیاسی و اجتماعی، روزنامه «سلام»، تشکیل انجمن مطبوعات ورزشی ایران، پذیرش دانشجوی دوره کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، چاپ نخستین آگهی رنگی در «کیهان» بعد از دیگر تحولات صورت گرفته در سال ۱۳۶۷ بود. در آن سال با برگزاری نمایشگاههایی در حوزه ارتباطات و اطلاعرسانی و نخستین سمینار بررسی مطبوعات ایران گامهای مؤثر دیگری در رساندن مطبوعات به جایگاه واقعی خود برداشته شد و زمینهها برای جهش در دهه ۷۰ فراهم آمد.
شمار نشریههای ادواری چاپ ایران در گستره ۱۲ ساله (بهمن ۱۳۵۷ تا اسفند ۱۳۶۹) از مرز ۲۵۰۰ عنوان گذشت. سیاهه نشریههای فارسی برونمرزی نیز در فهرستهایی که در اروپا و آمریکا منتشر شده، موجود است.
نشریههای چاپ داخل در ۶۳ شهر کشور انتشار پیدا کردند اما این نکته را باید افزود که حدود نیمی از چاپکردههای داخلی با بودجههای غیرخصوصی منتشر شدند.
از بازگشایی حوزه معاونت امور مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بعدها به معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی تغییر نام دارد تا زمستان ۱۳۹۰، یازده تن سکاندار امور مطبوعاتی در دستگاه فرهنگ کشور شدند. در ۲۰ سال اخیر روزنامهنگاری ایران دورههای پُر فراز و فرودی را از سر گذراند که میتوان آن را اگر که نگوییم به ۱۱ دوره، دسته کم به ۶ دوره تفکیک کرد.
منبع: مطبوعات بهارستان
نظر شما :