دشمنی با تاریخ - مجید تفرشی
تاریخنگار و سندپژوه
ادعای امارات بر این جزایر، از یک سو نشستن در باد حمایت سیاستهای توسعهطلبانه و متجاوزانه دولتهای غربی در خلیجفارس طی دو سده اخیر است که به خصوص از آغاز قرن نوزدهم میلادی توسط بریتانیا آغاز و از زمان خروج نیروهای نظامی آن کشور از خلیج فارس، از بعد نظامی توسط آمریکا ادامه یافت و از بعد رسانهای و تبلیغاتی همچنان مورد حمایت بریتانیا واقع شد. ۴۰ سال است که حکومت امارات همچون فرزند نازپروردهای که به جای توکل به توان و دانش خود، به زور و حمایت پدر و ارباب خود اتکا دارد، منتظر مانده تا در فرصتی به خیال خود مناسب ماجرای جزایر را علم کرده و آب به آسیاب دشمنان منافع ملی ایران بریزد. تجربه تاریخی، به خصوص در ۳۳ سال پس از انقلاب نشان داده که مساله دشمنی امارات با منافع ملی ایران، به خصوص بر سر مالکیت و حاکمیت جزایر سهگانه، در واقع یک کوشش غیرمستقیم از سوی حکومت ابوظبی با تهران است که با تایید و حمایت حامیان و پدرخواندههای غربی امارات و در جهت منافع بزرگترهای آن حکومت صورت میگیرد.
موضوع دیگر، حمایت برخی دیگر از کشورهای عرب منطقه از ادعاهای امارات است. در سالهای اخیر و در هنگامه مناقشات سیاسی و ارضی دولتهای عرب منطقه خلیجفارس با هم، حتی میان هفت امیرنشین امارات و حقارت مداوم اعراب در تعامل با آمریکا و اروپا و همچنین عدم توانایی و شایستگی اعراب در مدیریت بحران فلسطین و اسراییل، موجب شده تا موضوع جزایر سهگانه ایرانی به طور مصنوعی و ساختگی به یک بحث ملی عربی تبدیل شود تا سرپوشی بر این همه اختلافات و شکستها و ناامیدیهای منطقهای و بینالمللی اعراب منطقه خلیجفارس گذاشته شود. از اسناد مربوط به چند صد سال سابقه تاریخی مساله جزایر سهگانه که بگذریم، در طول ۴۰ سالی که از تاسیس حکومت امارات گذشته، دهها هزار برگ اسناد موجود درباره دامنه و گستره کینه و دشمنی سران این همسایه تازه تاسیس و پرادعا با ایران، چه قبل و چه پس از انقلاب خواندنی و شنیدنی و عبرتآموز است. از حدود ۲۰۰ سال قبل و به ویژه از ابتدای اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه در نوامبر ۱۹۷۱، این موضوع به یک اهرم فشار برای تحتالشعاع قرار دادن تحولات منطقهای و تلاش برای باجگیری قدرتهای بزرگ از حکومتهای مختلف ایران تبدیل شده است. ولی نکته حایز اهمیت این است که در طول این مدت، هیچ حکومتی در ایران (چه خوب و چه بد، چه مردمی و چه غیرمردمی) نه خواسته و نه توانسته منکر حاکمیت تاریخی ایران بر این سه جزیره و دیگر مناطق ایرانی خلیجفارس شود. حتی در سال ۱۹۰۳ که به دلیل ضعف و ناتوانی دولت مظفرالدین شاه قاجار، نیروهای نظامی بریتانیا به زور جزایر سهگانه را به اشغال خود درآوردند، هیچ دولتی در ایران هرگز از حق تاریخی ایران در مالکیت این جزایر صرفنظر نکرد و حتی در مکاتبات محرمانه با بریتانیا و دیگر کشورها، این واقعیت تاریخی را پنهان نداشت.
مساله سیاست ضد ایرانی و تجاوزطلبانه و توسعهجویانه بریتانیا در خلیجفارس منحصر به این سه جزیره نبود. شاید کمتر کسی خبر داشته باشد که در اسناد آرشیوهای بریتانیا حدود ۱۰ هزار برگ وجود دارد که نشان میدهد، در دهه دوم قرن بیستم و به خصوص در سالهای جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا فشار شدید و طاقتفرسایی را به دولتهای مختلف ایران وارد میکرد تا نه فقط این سه جزیره که همه جزایر ایرانی خلیجفارس را یا به زور تصرف کرده، یا خریداری کنند یا همانند هنگکنگ به صورت اجاره درازمدت از مالکیت ایران خارج کنند. این در حالی بود که هیچیک از این دولتها، چه آنهایی که نام نیکی از آنها در تاریخ به جا مانده و چه نه، هرگز زیر بار این اقدام ضد ایرانی و خلاف منافع ملی و تمامیت ارضی کشورمان نرفتند. این روزها رسانههای دیداری، شنیداری، نوشتاری و مجازی عربی به خصوص رسانههای چاپ امارات آکنده از مطالب تبلیغاتی، فاقد ارزش تاریخی و صرفا شعاری هستند. از نظر این تاریخنویسی ناقص و دروغین مثلا رجوع کنید به مقاله «جستوجوی تاریخی برای تسلط بر خلیج فارس» که روز جمعه در پایگاه اینترنتی روزنامه انگلیسیزبان «گلف نیوز» چاپ امارات منتشر شده، در قسمتی که به صورت کرونولوژی آمده، تاریخ و سابقه مالکیت ایران بر جزایر از ابتدای دهه ۱۹۷۰ میلادی مطرح شده است. سمیر سلامه سردبیر لابد فرهیخته این روزنامه حتما از سابقه گسترده تاریخی حاکمیت ایران بر این سه جزیره خبر دارد. ولی ظاهرا اصراری ندارد تا از سابقه دولت تازه تاسیس خود عقبتر برود و اعتقادی به قدیمیتر بودن تاریخ نسبت به عمر دولت ابوظبی ندارد. سراسر این مقاله همچون دیگر مقالاتی که در چهار دهه اخیر به خرج دولت امارات و با اجیر کردن نویسندگان عربی و غربی و با هدف هویتسازی و تاریخنویسی جعلی برای سابقه جزایر نوشته شده، آکنده از دروغپردازی و جعل هویت یا دستکم - به قول مارگارت تاچر- صرفهجویی در راستگویی است.
از زمان توافق تاریخی ایران و بریتانیا در نوامبر ۱۹۷۱ و اعاده حاکمیت تاریخی و انکارناپذیر ایران بر این سه جزیره، به خصوص در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، هر از گاهی حکومت ابوظبی تلاش کرده تا از موضوع جزایر به عنوان اهرم فشاری علیه ایران استفاده کند. در موضوع انقلاب، امارات به همراه دیگر کشورهای عرب منطقه امیدوار بودند که آمریکا و بریتانیا با تعرض و اعمال فشار به ایران جزایر را تقدیم امارات کنند. بعد این ماموریت به سردار قادسیه صدام حسین واگذار شد تا به تاکید سران امارات و دیگر شیوخ عرب، ظرف یک هفته ایران را در جنگ شکست داده و پس از یک ماه کشور ما را فتح کرده و جزایر را تقدیم امارات کند. بیانیههای ارتش بعث عراق موجودند. در این بیانیهها سومین خواسته صدام حسین از ایران واگذاری حاکمیت شطالعرب (اروندرود) به عراق بود. دومین خواسته استقلال خوزستان و اولین خواسته او دادن مالکیت جزایر به حکومت امارات. اکنون دولت امارات بار دیگر در باد قدرتهای خارجی خوابیده و تصور میکند که وجود اختلاف نظر در موضوعات مختلف داخلی در ایران میتواند بهانهای برای فراموشی مساله جزایر سهگانه و حاکمیت انکارناپذیر تاریخی و رسمی ایران بر آن شود. امارات از رییسجمهور ایران برای سفر به ابوموسی گلهمند است. ملت ایران نیز از رییسجمهوری کنونی و دیگر روسای جمهوری برای سفر به ابوموسی گله دارند. منتها گله ایرانیان این است که چرا دیر و چرا این قدر دیر به دیر. ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک را باید عزیز داشت، حمایت کرد و هر روز از راههای مختلف بر مالکیت ایرانی آن تاکید کرد. تاریخ جزایر سهگانه و دهها هزار برگ سند تاریخی در آرشیوهای جهان، حاکی از مالکیت تاریخی ایران بر این سه جزیره است. گاهی بریتانیا به زور آن را اشغال کرده و گاهی نیز دزدان دریایی عرب برای مدتی کوتاه آن را اشغال کردهاند. تاریخ نشانی از حاکمیت امارات بر این سه جزیره نمیشناسد.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :