جناحهای سیاسی ایران در اسناد آرشیو ملی بریتانیا در سال ۱۹۸۱/ عسگراولادی: دو جناح حکومت روحانیان بنیادگرا و غیرروحانیان میانهرو هستند
پژوهش و نگارش: مجید تفرشی
بارت ادامه داد: «من باید آشکارا اظهار کنم که انقلاب ایران هنوز به مرحلهای نرسیده که فشار یا فرسایش، آن را در برابر خطر تخریب توسط دشمنان داخلی ناتوان کند. رژیم میتواند به اندازه کافی حمایت مردمی را در کنترل شهرهای کوچک بسیج کند ولی هنوز به نقطهای نرسیده که تروریسم شهری را از بین ببرد. کنترل حکومت بر مناطق اقلیتهای قومی ضعیفتر است و احتمالا مشکلات در بخشهای روستایی آن مناطق ادامه خواهد یافت.»
در بخش دیگری از این گزارش تودیعی آمده است: «ما نباید اختلافات میان حزب جمهوری اسلامی یا در بین ردههای حکومت روحانیان را نادیده بگیریم. ولی من انتظار دارم که هنوز برای مدتی... این رقابت... متوقف شود... ما باید مراقب باشیم که احتمال سقوط آنان ممکن است به شکست انقلاب منجر شود، هرچند ممکن است آنان قبل از آنکه دیر شود، کاربلد شوند.»
بارت افزود: «فعلا به سختی میتوان کسی را یافت که در صورت بروز مشکلات، کاملا موفق به چالش با حزب جمهوری اسلامی شود. پیشبینی قدرت گرفتن زودهنگام نظامیان بخشی از واکنشهای معمول غرب در زمان پیشآمد مشکلات برای انقلابهاست ولی این موضوع احتمالا در مورد ایران غیرواقعبینانه است. ما هیچ نگرش قابل اعتمادی از درون ارتش نداریم، با این همه ارتش بیسازمان است و در هیچ موردی دارای پرستیژ ارتشهای ترکیه و پاکستان و حتی عراق نیست....»
در بخش دیگری از این گزارش، این دیپلمات بریتانیایی درباره وضع گروههای چپ در شرایط ویژه و دشوار در ایران آورده است: «دیگر وارث بالقوه برای یک انقلاب شکست خورده، چپگرایان هستند که یا مانند مجاهدین قادر به سرنگونی روحانیان نیستند یا نمیخواهند حرکت زود هنگامی علیه رژیمی کنند که اگرچه دوستداشتنی نیست ولی هنوز به طور جدی اعتبار انقلابی و اصلاحی خود را لکهدار نکرده است. به نظر من مشورت مسکو به [حزب] توده این است که تا زمان همبستگی نیروهای دارای دیدگاههای یکسو برای حرکت توسط جناح چپ افراطی، از برخورد خودداری کند.»
با ایجاد تغییرات سیاسی بنیادین در ایران، حوادث انفجارهای هفتم تیر در مقر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و هشتم شهریور در دفتر رییسجمهور و خروج مخفیانه ابوالحسن بنیصدر و رجوی از تهران به پاریس، تظاهرات و درگیریهای خیابانی کم و بیش ادامه یافت. در یکی از گزارشهای مربوط به تظاهرات مسلحانه هواداران مجاهدین خلق چنین آمده است: «روز نهم سپتامبر (۱۸ شهریور)، در چهار نقطه مختلف از تهران، تظاهراتی توسط مجاهدین صورت گرفت... در هر مورد، گروهی کمتر از ۵۰ مجاهد ظاهر شدند و اعلامیههایی حاوی فراخوان برای سرنگونی آنی رژیم توزیع کرده و سپس ناپدید شدند. بسیاری از آنان مسلح و تعدادی نیز دختر بودند. در برخی موارد، آنها قبل از آنکه پاسداران انقلاب موفق به دستگیری شوند، گریختند. در مواردی دیگر در خیابان تیراندازی رخ داد، تعدادی از تظاهرکنندگان دستگیر و از هر دو سو نیز عدهای زخمی و کشته شدند... مجاهدین اخیرا به شیوه نیمهانتحاری خود وارد خیابانها نشدهاند....»
با یکدست شدن نسبی حکومت در ایران، گزارشهای دیپلماتهای بریتانیایی، چنان که از ابتدای انقلاب نیز چنین مینمود، همچنان حاکی از گمانهزنی آنان درباره کوتاه بودن عمر جمهوری اسلامی بود. کریس رندل تنها شش روز پس از انتخابات ریاستجمهوری و در آستانه انتخاب دولت جدید توسط رییسجمهور رجایی، در دو گزارش محرمانه تحلیلی جداگانه به تاریخ ۳۰ جولای/ هشتم مرداد با عناوین «ثبات رژیم ایران» و «مجلس و حزب جمهوری اسلامی»، وضعیت داخلی ایران را ارزیابی کرد.
رندل در گزارش نخست خود با برشمردن مشکلات حکومت عنوان کرد: «به نظر میرسد که رژیم ایران ذاتا بیثبات است. این یک حکومت اقلیت و فاقد ساختار محکم حزبی و برنامه منسجم سیاسی است.» رندل در ادامه تحلیل خود با اشاره به مخالفت شماری از روحانیان، از جمله آیتالله کاظم شریعتمداری، مخالفت یا نارضایتی طبقه روشنفکر و سرمایهدار، مواجهه با شورش در کردستان و تا حدی بلوچستان، فعالیتهای تروریستی گروههای مصمم چپگرا از جمله مجاهدین خلق و چریکهای فدایی، جنگ با یکصد دشمن واقعی و خیالی و نهایتا جنگ با عراق نتیجه گرفت: «به نظر میرسد که نظام شانس کمی برای نجات دارد.»
کریس رندل در ابتدای گزارش خود درباره مجلس اول مینویسد: «زمانی که مجلس تاسیس شد، به نظر بسیار محتمل میآمد که نهادی بینظم و بیاثر باشد ولی به تدریج خود را به عنوان نهادی که هم مرکز قدرت است و هم بخش کارآمد مکانیسم حکومت، تثبیت کرد. مجلس به نحو تقریبا محکمی توسط حجتالاسلام علیاکبر [هاشمی] رفسنجانی یکی از رهبران حزب جمهوری اسلامی اداره میشود.»
در ادامه این گزارش به بروز مجادلات و جنجالهای مختلف در مجلس اشاره و عنوان شده: «در مهمترین مورد، در موضوع گروگانهای آمریکایی، به اتکای حکم آیتالله [حسینعلی] منتظری [؟]، نفوذ رفسنجانی، با شایستگی منجر به کسب حداکثر آرا و نتیجه خواسته رهبری شد.»
رندل درباره نقش احتمالی مجلس در آینده معتقد بود: «از آنجایی که مجلس در کل سیاستهای ایران حضور دارد، برخی پرسشها درباره مجلس باقی مانده است. اگر چنان که محتمل است، حزب جمهوری اسلامی و متحدانش حکومت خود را یک کاسه کنند، نقش مجلس در آینده کم اهمیتتر خواهد شد.»
در پایان این گزارش پیرامون مجلس چنین پیشبینی شده است: «شاید بسیار زود است تا درباره تفرقه در سلسله مراتب رهبری صحبت کرد ولی به نظر من میرسد که مسلما تنشی بین روحانیان ریشسفید مجلس از یکسو و افراد تندروتر عملگرای عادی در برخی سمتهای اجرایی از سوی دیگر رخ خواهد داد. شاید ترکیب دولت جدید و به ویژه انتخاب نخستوزیر به ما سرنخی بدهد تا بفهمیم که رهبری چگونه با این مشکل مواجه خواهد شد.»
پس از وقوع حادثه انفجار ریاستجمهوری و شهید شدن محمدعلی رجایی رییسجمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر، کریس رندل طی گزارشی محرمانه نظرات خود درباره شخصیت رجایی و باهنر را بیان کرد. رندل ضمن ارزیابی چهرههای مهم درگذشته یا کنار رفته از سطح اول انقلاب و افراد باقیمانده، از باهنر به عنوان «مرد قابلیتها و نه دستاوردها» یاد کرد که «اساسا مردی در پشت صحنه» و «نخستین روحانیای بود که به مقام بالای اجرایی دست یافت.»
رندل درباره محمدعلی رجایی معتقد بود: «موفقیت رجایی، پدیدهای است که دشوارتر از آن است که توضیح داده شود... موفقیت او دو وجه داشت. از سویی او دستیار قدیمی آیتالله بهشتی بود... که برای اجرای بدون پرسش فرامین آیتالله مورد اعتماد قرار داشت... منبع دیگر قدرت رجایی، سادگی شدید او بود که او را به شخصیتی بدل کرده بود که حزباللهیها و دیگر ایرانیان عادی از اقشار پایین جامعه او را همانند خود میانگاشتند... او خدمتگزار رهبری مذهبی و به گفته خودش، مردم بود.»
در آستانه انتخابات سومین دوره ریاستجمهوری در ایران، روز ۱۵ سپتامبر/ ۲۴ شهریور، ایان مکردی، دبیر اول اقتصادی دفتر حفاظت منافع بریتانیا در ایران، پذیرای دیدگاههای سیاسی و اقتصادی اسدالله عسگراولادی، معاون اتاق بازرگانی و برادر حبیبالله عسگراولادی، وزیر بازرگانی ایران بود. در گزارش این دیدار، از قول اسدالله عسگراولادی ضمن تاکید بر اینکه انتخاب یک رییسجمهوری روحانی مغایرتی با قانون اساسی ایران ندارد، آمده است: «او [عسگراولادی] گفت که دو جناح در حکومت وجود دارد. روحانیان بنیادگرا و غیرروحانیان میانهرو. او بدون تردید در این قسمت مشخصا برادرش را در نظر دارد. آنان (غیرروحانیان) سعی میکنند تا روحانیان را در امور حساس اقتصادی و سیاسی هدایت کنند ولی همواره در این راه موفق نیستند.» عسگراولادی برای مثال به ناخوشنودی درباره سفر حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی به کرهشمالی اشاره کرد. او افزود: «روابط نزدیکتر با کرهشمالی نتیجه دخالت و تلاش جاسوسی کرهجنوبی به دستور آمریکا بود.»
به گفته معاون اتاق بازرگانی ایران، دولت جدید ایران سه وظیفه اصلی را پیش روی خود خواهد داشت؛ «پایان دادن به جنگ»، «سرکوب مجاهدین خلق» و «پاکسازی دولت و ادارات از چپگرایان»... او (عسگراولادی) مذاکره برای صلح را منتفی ندانست. او به طور تاکتیکی گفت که امکان پیروزی در جنگ وجود ندارد و هزینه جنگ در حال سنگین شدن است و علاوه بر آن، موجب ضعف ایران و امکان دخالت اتحاد شوروی خواهد شد.»
در این دیدار، معاون اتاق بازرگانی ایران نظر دیپلمات بریتانیایی را درباره راههای بهبود روابط دو کشور پرسید. مکردی در پاسخ گفت که اروپا از آمریکا مستقل عمل میکند و آزادی اندرو پایک بازرگان زندانی بریتانیایی در ایران ممکن است به بهبود روابط کمک کند. در پایان گزارش این دیدار درباره اسدالله عسگراولادی آمده است: «سوال او از بهبود روابط با بریتانیا نشانه خوبی از آن است که دستکم جناحهای میانهرو در حکومت دریافتهاند که به دوستان غربی نیاز دارند.»
در طول سال ۱۹۸۱ و به ویژه پس از برکناری بنیصدر و یک کاسه شدن نسبی قدرت سیاسی در ایران، یکی از دغدغههای مهم مقامات بریتانیایی، کسب خبر درباره وضعیت سلامتی رهبر انقلاب و گمانهزنی وضع ایران و گزینههای پیش روی کشور، در صورت درگذشت او بود. این دغدغه تا جایی پیش رفت که گاه از راههای غیرمستقیم و باواسطه نیز از وضع سلامتی جسمی آیتالله خمینی کسب خبر میشد.
برای نمونه دیوید میرز، رییس بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا در گزارش محرمانه دهم نوامبر/ ۱۹ آبان خود، به واسطه دیوید ریکس، یکی از کارکنان سابق شورای فرهنگی بریتانیا در ایران، اطلاعات به دست آمده از یک پزشک ایرانی و متخصص مغز و اعصاب در تهران را از خلال ملاقات و گفتوگوی ریکس با پزشک ایرانی در لندن تهیه و ارسال کرد. بر اساس این گزارش، این پزشک ایرانی حین شرکت در کنفرانس جهانی نورولوژیستها در کیوتو ژاپن، روادید سفر به بریتانیا را از ژنرال کنسولگری بریتانیا در کیوتو کسب کرده بود. این پزشک ایرانی ظاهرا در بریتانیا منزلی داشت و عضو کمیسیون پزشکی سفارت بریتانیا در تهران هم بود.
در ابتدای این گزارش آمده است: «او گفت که اخیرا برای دیدار از خمینی فراخوانده شده بود. او [پزشک ایرانی] دریافت که [امام] خمینی، برخلاف آنچه اخیرا در رسانههای بریتانیا گزارش شده، از مشکل قلبی رنج نمیبرد... برعکس، اگرچه او چند سال قبل به حمله قلبی دچار شده بود ولی او [پزشک ایرانی] دریافته که قلب [امام] خمینی سالم و اساسا وضع سلامتی او به طرز شگفتانگیزی خوب بوده است. (توضیح میرز: در واقع من به یاد دارم که در اواسط سال ۱۹۷۹ [امام] خمینی برای معالجه قلبش از قم به تهران بازگشت.)»
پزشک ایرانی ادامه داد: «او به عنوان یک نورولوژیست فراخوانده شده بود، چون که [آیتالله] خمینی از مشکل دید دوگانه شکایت داشت. او [پزشک ایرانی] به این دلیل که این وضع خودبهخود بهبود خواهد یافت، درمانی را توصیه نکرد و همینطور هم شد.»
بر اساس گزارش محرمانه ۱۷ دسامبر/ ۲۶ آذر وزارت بازرگانی بریتانیا که در واقع برای ارزیابی فضای سیاسی ایران در جهت بررسی دورنمای مناسبات اقتصادی دو کشور تهیه شده بود: «مخالفت مجلس با علی [اکبر] ولایتی، انتخاب اول رییسجمهور، خامنهای برای نخستوزیری و ابراز تمایل [مجلس] به [میر]حسین موسوی به شدت متعصبتر، حرکتی تعمدی به سوی قدرت گرفتن بنیادگرایی تندروان به نظر رسید.»
در ادامه همین گزارش، درباره آرایش قدرت در ایران پس از تغییرات پیاپی سیاسی در چند ماه اخیر تاکید کرد: «آیتالله خمینی نقطه کانون جمهوری اسلامی باقیمانده ولی نشانههایی وجود دارد که او آماده است تا داوطلبانه از صحنه آشکار سیاسی خارج شود... گمانهزنیهای بسیاری درباره ناپدید شدن داوطلبانه آیتالله در جهت یک گذار نرم به سوی یک جمهوریگرایی اسلامی خالص از طریق رییسجمهور/ نخستوزیر/ پارلمان... وجود دارد... با این همه، غیرممکن است که با اطمینان از سناریوهای فرا روی چند سال آینده سخن گفت، هرچند وضعیت کنترل کنونی توسط روحانیان یک شبه تغییر نخواهد کرد.»
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :