درگذشت تیمسار کورنگی؛ زندانبانی که محبوب زندانیان بود
در فضای پس از پیروزی انقلاب که اعتمادی به نیروهای شهربانی و کلانتری در رژیم قبل وجود نداشت، نخستوزیر دولت موقت چنان به کورنگی اعتماد و اعتقاد داشت که تصمیم میگیرد.
ادامه مطلبدر فضای پس از پیروزی انقلاب که اعتمادی به نیروهای شهربانی و کلانتری در رژیم قبل وجود نداشت، نخستوزیر دولت موقت چنان به کورنگی اعتماد و اعتقاد داشت که تصمیم میگیرد.
ادامه مطلبرئیس زندان قصر در دهه ۴۰ از زندانیانش میگوید
ادامه مطلبروایت زندانیان سیاسی دوره شاه از جشن تحویل سال
ادامه مطلبزندان مخوف تول سلنگ تبدیل به موزهای تاریخی و یادوارهای از اقدامات خمرهای سرخ در کامبوج شده است...برای بردگان در قلعه المینا عادی شده بود که در سلولی همراه با ۲۰۰ نفر دیگر حبس شوند و به قدری درهم فشرده باشند که جای کافی برای دراز کشیدن وجود نداشته باشد...زندانی که ماندلا در آن محبوس بوده، امروزه یک مقصد گردشگری است...آلکاتراز در جزیرهای سنگی ساخته شده و آبهای بسیار سرد لنگرگاه سانفرانسیسکو آن را احاطه کرده است. چنین وضعیتی قابلیت فرار از زندان را از اذهان دور میکرد.
ادامه مطلبعزتالله سحابی پرسید: پیش آمده دلت برای زندان تنگ شود؟...انواری میگفت: زندان را باید مثل زولبیا خورد...آیتالله منتظری گفت: مگر در زندان تخت داشتیم؟
ادامه مطلبدر گفتمان دینی اساسا با چیزی به نام زندان بیرونی مواجه نیستیم...در دوره سازندگی نهاد زندان از یک روایت سیاسی- انقلابی تبدیل به یک روایت اجتماعی میشود. در این روایت اجتماعی نهاد زندان بیشتر جایی است برای نگه داشتن کسانی که از نظم اجتماعی عینی توسعه بیرون میزنند...شهر نباید نمود فضاهایی باشد که به لحاظ نمادین بیانگر ابعاد منفی حیات اجتماعی مثل زندان هستند. بنابراین با تحول در نگاه شهرسازی به این نتیجه میرسیم که این نهادها باید به بیرون از شهر منتقل شوند.
ادامه مطلب«ورقپارههای زندان» بزرگ علوی، «در حیاط کوچک پاییز» اخوان ثالث، «کلیدر» دولتآبادی و «مرگ نازلی» شاملو در زندان قصر نوشته شدند...پزشکیار زندان قصر گفته که فرخی یزدی شعرهای خود را بلند بلند میخواند، شاید کسی آنها را خاطر بسپارد و روی دیوار زندان مینوشت...شاملو که همزمان با اخوان ثالث به زندان افتاده بود بعدها نقل کرد که ماموران زندان به دلیل آنکه پدرش رتبه سیاسی داشت او را شکنجه نمیکردند و به جایش اخوان را به سختی کتک میزدند. شاملو اشعار «مرگ نازلی» و «از عموهایت» را در زندان قصر نوشت.
ادامه مطلباگر در جوامع کهن زندان تنها به مفهوم نگهداری و حبس بود، اینک تلاش میشود در زمان حبس آموزشهای لازم به فرد داده شود که زندانی پس از بازگشت به جامعه تا حد امکان اصلاح شده باشد... سرعت تحولات اجتماعی به گونهای است که میتوانیم به شکل دیگری افراد ناهنجار را به واقعیتهای موجود زندگی امروز آگاه سازیم...ما در زندان دنبال ریشهکن کردن افکار و اندیشههایی هستیم که مستعد جرمهای سنگینتر هستند. یکی از این مفاهیم مجازاتهای جایگزین است.
ادامه مطلببا رهبران نهضت آزادی در زندان کنار میآمدیم...قدرت ما از زندانبانها بیشتر بود...نوشتههای شش هزار زندانی را با کامیون بردند و آتش زدند...همیشه رختخوابم در زندان پهن بود. تا بیرون میرفتم، دکتر سحابی آن را جمع میکرد...سال ۵۳ سرهنگ زمانی که رئیس زندانیان سیاسی قصر بود، از بلندگوی زندان اعلام کرد که از فردا صبح کسی حق ندارد نماز بخواند...گفتم این حجتی کرمانی را آنقدر بزن تا بمیرد. من جاسوسی نمیکنم...خلخالی در پشتبام مدرسه علوی، حکم اعدام سرهنگ زمانی را صادر کرد.
ادامه مطلبآن زندان اصلی قصر که تاریخ مجسم صد سال ایران و بند سیاسیها بود، نابود شده است...زندان یک دانشگاه بود...از زندان برای نهضت آزادیبخش فلسطین پول فرستادیم... ماموران زندان بخشی از روزنامه که خبر فوت دکتر مصدق منتشر شده بود را از قبل بریده بودند...مهندس سحابی مسئول اعتصاب غذای زندانیان شد...لباس زندان زرد راهراه بود که ما نمیپوشیدیم...آقای طالقانی در زندان رادیوهای خارجی را گوش میکرد...جشن ۲۸ مرداد را در زندان به هم ریختیم...ناطق نوری پای سخنرانیهای طالقانی و بازرگان و سحابی مینشست.
ادامه مطلبیک نفر روی دیوار نوشته بود: «دنیا را نگه دارید، من میخواهم پیاده شوم!» یا یک جمله دیگر این بود که «آزادی شلوغ است!»...این متنهایی که روی دیوارها نوشته و این تصاویری که نقاشی شدهاند، به این امید ثبت شده که خوانده و دیده شوند، تا اعتراضی را بیان کنند، تا خاطرهای بگویند یا درددلی کنند. این آینه احساسات هزاران آدمی است که هر یک به دلیلی سر از این سلولها درآوردند و مدتی را در آن گذراندند...چرا هیچکس به فکر حفظ این میراث نیست؟...حدود ۶، ۷ ساعت از زندان قصر فیلم گرفتم.
ادامه مطلبقصری که خشت اولش را دومین شاه قاجار به زمین گذاشت، تبدیل به نخستین زندان نظمیۀ رضاشاه پهلوی شد. قصری که ۴۰۰ هزار تومان صرف ساخت آن شد...ساخت این قصر دو سال زمان برد و بهترین معمارهای تهران در آن زمان روی آن کار کردند...این ساختمان از معدود بناهای فاقد پنجرههای بیرونی بود و از این جهت بیشتر از آنکه به یک کاخ پادشاهی شبیه باشد، به یک قلعه نظامی شباهت داشت...این قصر در دوره ناصرالدین شاه قاجار از رونق افتاد...نخستین زندانی قصر، سرتیپ درگاهی رئیس نظمیه بود.
ادامه مطلبهویدا را به زندان شمارۀ یک قصر بردم...به طالقانی و بازرگان و دکتر سحابی شبی که از برازجان به زندان قصر برگشتند گفتم حواستان جمع باشد، اینجا در بند شما میکروفن و ضبط صوت کار گذاشتهاند...یکی از گرفتاریهای ما نامهنگاری زندانیان سیاسی بود. یکی از سوالهایی که در آن ۲۹ روز بازداشت از من شد این بود که این نامهها چطور خارج شده است...گفتم سعی من این بوده که دشمنان مملکتم را کم کنم...سحابی و بازرگان به حسن رفتار من شهادت دادهاند...هاشمی رفسنجانی رفتارشان خیلی متین و اهل مطالعه بودند.
ادامه مطلب