پیام خاتمی به عزتالله سحابی به روایت دعایی
*ابتدای ورود من به قم سال ۱۳۴۳ بود. در این زمان امام در زندان بودند. من در این مقطع به عنوان یک طلبه پر شور و علاقهمند به مبارزه با رژیم و به نوعی درگیر در مبارزه سراغ شخصیتهای مبارزی میگرفتم که زندگی، آرا و افکارشان مورد قبولم باشد. در همین دوران بود که جریان نهضت آزادی شکل گرفت و اعضای آن از جمله مرحوم آیتالله طالقانی، مرحوم مهندس بازرگان، مرحوم دکتر سحابی و... افرادی دانشگاهی و تحصیل کرده و در عین حال عمیقا پایبند به آرمانهای اسلامی بودند. بنابراین سعی میکردم افکار و اندیشههای آنها را پیگیری کنم و به دلیل همسویی و همخواهی تا جایی که امکان داشت مروج افکارشان باشم. در ایام دستگیری و محاکمه سران نهضت آزادی ما سعی میکردیم که از قم بیاییم و در جلسات محاکمه آنها شرکت کنیم و من اولین بار در این جلسات بود که با مرحوم دکتر سحابی و آقازاده ایشان (مهندس عزتالله سحابی) و دیگر اعضای نهضت آزادی آشنا شدم.
*روحانیون معترض و مبارز به نهضت آزادی نگاه همدلانه و سمپاتیک داشتند و فعالیتهای ان را دنبال میکردند و نسبت به اعضای آن علقههای فکری و عاطفی داشتند و در بین اعضای نهضت، روحانیون بیشتر به مرحوم دکتر سحابی گرایش داشتند و این به دلیل ساده زیستی و بیتکلفی و بیآلایشی زندگی ایشان بود. سایر وابستگان ایشان از جمله آقازاده (مهندس سحابی) و عروسشان نیز دارای همین خصائل بودند.
* ایشان در دولت موقت رییس سازمان برنامه و بودجه بودند و من مطمئن هستم که سازمان برنامه و بودجه در تمام دوران خود ـ از زمان تاسیس تا به الان ـ رییسی به این پاک دستی، تعهد، اشراف به مسائل و تسلط به آمار و ارقام و مسائل مربوط به بودجه سراغ نداشته است. طلاییترین دوران سازمان برنامه و بودجه دورانی است که آقای سحابی سرپرستی این سازمان را برعهده داشت و این یکی از افتخاراتی است که ایشان و همکارانش میتوانند به ان ببالند. بعد از آن هم ایشان مسوولیت سازمان صنایع ملی را به عهده داشت. این سازمان شامل صنایعی بود که مصادره شده و در اختیار دولت بودند و نگهداری و اداره انها نیازمند فردی امین، کاردان و مسلط به اطلاعات دقیق کارشناسی بود و مهندس سحابی تمام این ویژگیها را داشت و بعد از مجلس اول حتی تا دولت آقای هاشمی ایشان عهده دار این مسوولیت بود. در کنار این تصدی اداره کننده شرکت سهامی انتشار به عنوان بزرگترین میراث فرهنگی جریان نهضت آزادی بود و انصافا این شرکت منشا خدمات بزرگی در کشور و مجامع دینی بوده است.
* یکی از تاریخیترین مواضعی که ایشان گرفت موضعی بود که نسبت به عدم کفایت بنی صدر داشت. ایشان جزء کسانی بود که موافق عزل بنیصدر سخنرانی کرد اما در ابراز عقیده شجاعانه خودش یک جمله زیبایی هم به طرف مقابل گفت و عنوان کرد: آن چیزی که نسبت به بنی صدر میگویید درست است و من هم قبول دارم که او دیگر صلاحیت ریاست جمهوری ندارد، اما آیا همه کسانی که در مقابل او ایستادهاند در آنچه که میگویند صادق هستند؟ ایشان ضمن ابراز نظر صریح و قاطع خود مبنی بر عدم صلاحیت بنی صدر، این ابراز دردمندی را هم کرد که طرف مقابل هم باید از برخی ناهنجاریها، تندرویها و بد اخلاقیهایی که وجود دارد خودش را مبرا کند.
* وقتی انتخابات سال ۷۶ به انجام رسید و آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند، یک روز آقای خاتمی مرا خواست و گفت: من رهین احسان و محبت عدهای هستم که مایل هستم به صورت رسمی از آنها تقدیر و تشکر کنم و میخواهم شما از طرف من بروی و از این بزرگان تشکر کنی. یکی از این افراد آقای سحابی بود. من دنبال آقای مهندس سحابی بودم که از طرف آقای خاتمی بروم منزلشان و مراتب سپاسگزاری و تشکر آقای خاتمی را به عرضشان برسانم؛ گفتند که آقای سحابی الان وقت کشیکشان است در نگهداری از پدر. مرحوم دکتر سحابی در دورانی بودند که بستری بودند و برای نگهداری ایشان فرزندان ایام هفته را بین خودشان تقسیم کرده بودند و روزی که نوبت آقای سحابی بود، من صبح زود وقت گرفتم و به منزل دکتر سحابی در پشت سفارت شوروی رفتم. توفیقی بود که با دکتر سحابی هم ملاقاتی داشته باشم. دست ایشان را هم بوسیدم و عرض ادبی کردم و بعد خدمت آقای مهندس رسیدم. در این ماموریتی که داشتم و پیش بعضی شخصیتها رفتم و سپاس آقای خاتمی را ابلاغ کردم زیباترین پاسخ و برخورد را آقای مهندس سحابی داشت. هیچ ادعا و مطالبهای نداشت و عنوان کرد: بهترین خدمت ما به آقای خاتمی این است که بگذاریم ایشان راحت فکر کند و مزاحمش نشویم و هر آنچه را که ایشان مطالبه و درخواست کرد در اختیارش قرار دهیم. با یک صمیمیت و صفایی اعلام کرد که اگر کاری در توانش باشد به راحتی انجام خواهد داد و معتقد بود که بهترین خدمت به آقای خاتمی این است که دیگران خودشان را به ایشان نچسبانند و برای ایشان محذوریت و مشکل ایجاد نکنند.
*در سالهای اخیر اگر دوستان اصلاح طلب نیازی به مشورت داشتند ایشان با کمال اخلاص نظر مشورتی خود را اعلام میکرد و حتی اگر جریان اصولگرا هم از ایشان مشورت میخواست صادقانه نظر مشورتی خود را میداد و از هیچ کمکی دریغ نمیکرد. اگر ضرورتی وجود داشت که انتقادی مطرح کند، آنقدر منصفانه انتقاد میکرد که همه تحسین میکردند و به دلیل انصافی که در نظراتش رعایت میکرد طبیعتا انتقادهایش تاثیرگذار بود. همچنین در سالهای اخیر مصاحبههای ایشان با نشریات مختلف یا رسانههای خارج از کشور سرشار از انصاف، تقوا و پاکی بود و انتقادهایش را بسیار زیبا بیان میکرد و در کنار انتقادها راه حل ارائه میداد. پایبندی خودش را به آرمانها، انقلاب، اصول قانون اساسی، روحانیت و حتی رهبری به زیبایی اعلام میکرد. من شنیدم که زمانی در سفری به حج، ایشان با مقام معظم رهبری تصادفا همسفر بودند. به قدری زیبا همدیگر را درک کرده بودند و از هم به زیبایی تعریف میکردند. آقای سحابی از معنویت و تقوای آقا تمجید میکرد و آقا هم به همین صورت از ایشان به نیکی و زیبایی یاد میکرد.
نظر شما :