محسن رضایی: امام گفت بر سر مردم بصره گلوله ریخته نشود
محسن رضایی به مناسبت بیست و دومین سالگرد ارتحال رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران، در گفتوگو با هفته نامه مثلث در مورد امام، جنگ، نقش سیاسیون در جنگ و رحلت حضرت امام خمینی (ره) سخن گفته است.
به گزارش عصرایران، اهم نکات مطرح در این گفتوگو به شرح زیر میآید:
نگاه امام و رهبری به جوانان
امام فکر و دل جوانی داشت. با اینکه سن ایشان بالای هفتاد سال بود که انقلاب پیروز شد و در زمان رحلت ایشان به نزدیک نود سالگی رسید، فکر و دلشان جوان بود؛ بنابراین، بسیار زود با جوانها ارتباط برقرار میکرد، آنها را میفهمید و درکشان میکرد. خود ایشان یک انسان نوآور بود و در گذشته باقی نمانده بود. شرایط روز را به خوبی درک میکرد.
نکته دوم آنکه محور اصلی اداره انقلاب و دفاع مقدس را جوانها میدانستند. حتی بزرگان انقلاب که امروز سنشان بالا رفته، آن روزها جوان بودند. مثلا سی سال پیش مقام معظم رهبری و آقای هاشمی سنشان زیر پنجاه بود و سن دوستان ما ۲۶-۲۵ سال بیشتر نبود. برای همین، هم نسل اول و هم نسل دوم انقلاب از میانگین سنی پایینی برخوردار بودند.
بنابراین، ما امروز با دو نوع نیرو مواجه هستیم؛ یک نیرویی که صاحب فکر و تجربه و اندیشه است و نیرویی که صاحب انرژی، نوآوری، خلاقیت و تلاش است. امروز باید این دو نیرو با یکدیگر ترکیب شوند. هر کدام از این سرمایهها را به کار نگیریم، به ما آسیب وارد میشود. یعنی ما اگر از فکر، تجربه و اندیشه بزرگان انقلاب استفاده کنیم، جوانها را کنار بگذاریم و یا این تجربه و علم و میدان داری را کنار بگذاریم و تماما از جوانها استفاده کنیم، باز به ما آسیب میرسد و دوباره باید همان مقدار هزینه و زمان که صرف کسب تجربه برای آن نسل شد، بپردازیم که نسل جوان ما هم رشد کند؛ بنابراین، من تعادل را میپسندم و ما باید این دو نیرو را ترکیب کنیم.
امام چیز ناگفتهای ندارند
امام چیز ناگفتهای ندارد. ایشان همه نظراتشان را شفاف و علنی بیان میکردند؛ برای همین، شناخت نظریاتشان کار سختی نیست. ایشان در رابطه با ادامه جنگ پس از خرمشهر نظراتشان را دادهاند، حضرت امام تمام نظرات و دیدگاههایشان را علنی اعلام کردهاند. میماند یکسری جلسات خصوصی که امام اظهارنظراتی کردند که بیان نشده اما آن اظهارنظرات در همان جهت حرفهایی است که ایشان در سخنرانیهایی عمومی بیان میکردند.
در رابطه با جنگ هم امام معتقد بود که پس از آزادی خرمشهر ما سر مرز بمانیم و جنگ همین جا ادامه پیدا کند. پس از آنکه نظامیها و سیاسیون نظراتشان را درباره عبور از مرز گفتند، حضرت امام پذیرفت. منتها گفتند که شما مراقب باشید، گلوله بر سر مردم بصره ریخته نشود، چرا که اینها فردا اعلام میکنند که شما متجاوز هستید و علیه شما تبلیغات خواهند کرد. امام میفرمودند به مردم بیندیشید و تبلیغاتی که اینها علیه شما به عنوان تجاوزگر خواهند کرد. به این ترتیب ایشان موافقت کردند و ما از مرز خرمشهر به سمت بصره پیشروی کردیم.
درباره پایان جنگ هم نظر امام کاملا روشن است. نظر امام این بود که حالا که از مرز عبور کردیم، باید تا نقطهای برویم که صدام تسلیم شود؛ بنابراین، شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه» هم اعلام میشد، ولی هر دو این استراتژیها ادامه داشت تا جایی که صدام تسلیم نیروهای انقلاب شود.
فضاسازی منفی سه دولت پس از امام در رابطه با جنگ و دفاع مقدس
با وجود اینکه حرف امام درباره پایان جنگ هم کاملا روشن بود، در هر سه دولتی که بر سر کار آمد، سه نوع فضاسازی در مورد جنگ انجام دادند. در دولت سازندگی یک نوع فضاسازی انجام شد که ایران در جنگ خسارات زیادی را متحمل شده و گفتند چرا جنگ ادامه پیدا کرد. در زمان دولت جامعه مدنی، دوم خردادیها آمدند و گفتند چرا بعد از آزادی خرمشهر جنگ ادامه پیدا کرد. در زمان دولت کنونی گفتند، چرا اساسا قطعنامه پذیرفته شد و جنگ ادامه پیدا نکرد و چرا به امام جام زهر دادند؟ در حالی که پاسخ همه اینها کاملا روشن است، چرا که این مباحث سیاسی است نه تاریخی، علمی و منطقی. اینها به خاطر فضاسازی است که برخی از سیاستمداران و جناحهای سیاسی برای منافع سیاسی خودشان ایجاد میکنند.
چگونگی تعامل امام با سیاسیون و نظامیان
امام در واقع از سیاسیون برای اداره امور، سیاست خارجی، سیاست داخلی و اداره کشور استفاده میکرد و از نظامیون هم برای اداره جنگ و پیشرفت در جنگ. شورای عالی دفاع به ریاست مقام معظم رهبری هماهنگی هر دو گروه را بر عهده داشت. پس از عملیات والفجر مقدماتی، جناب آقای هاشمی به عنوان هماهنگی در جبهه مسئولیت پیدا کردند. خود امام هم گزارشها را هم از سیاسیون و هم از نظامیها میگرفت و ورود مستقیم در جنگ داشت. ما همیشه گزارشهایمان را خدمت امام عرضه میکردیم. امام خودش را کانالیزه نکرده بود و از همه نیروها چه سیاسی و چه نظامی در اداره جنگ استفاده میکرد.
رابطه بچههای جنگ با حضرت امام (ره)
با امام این مسائل را زیاد مطرح میکردیم. مشکلات، مسائل و ناملایمات را مطرح میکردیم و امام پدرانه و امامگونه حرفهای ما را میشنید و به ما توصیههایی میکرد، دلداری میداد، حمایتمان میکرد و در کل به گونهای بود که امام را در کل منطقه جبهه میدیدم و احساسش میکردیم.
بنای به هم ریختن کشور را نداشتیم
برای ما جنگ مهم بود، ولی نمیخواستیم کشور را به هم بریزیم؛ یعنی نمیخواستیم عقاید خودمان را تحمیل کنیم و کشور را بر هم بریزیم. برای همین، در عین حال که جنگ برای ما اولویت نخست را داشت، حفظ نظام و چهارچوب سیاسی کشور هم برایمان قابل احترام بود. حضرت امام هم از دو گروه سیاسیون و نظامیان هماهنگی و همراهی را میخواستند.
دست منافقین را خواندیم و پیشگیری کردیم
به محض اینکه امام دچار بیماری شد، وضعیت کشور کاملا در ابهام فرو رفت. چند روز مرتب صداوسیما از مردم میخواست برای بهبودی امام دعا کنند. من بلافاصله رفتم باختران در قرارگاهی که آنجا زدیم، فرماندهان را خواستم و آمادهباش اعلام کردیم. چون حدس میزدیم به محض اینکه خبر رحلت امام منتشر شود، منافقین از مرزهای غربی و قصر شیرین و کردستان به سمت تهران حمله کنند و این احتمال را میدادیم که عراق نیز با آنها همکاری کند؛ بنابراین، من رفتم آنجا و دو روز آنجا بودم و شب رحلت امام با مقام معظم رهبری تماس و ارتباط داشتیم. به ایشان گفتم ما در اینجا هستیم و تمام فرماندهان آماده باش هستند و نگران منطقه نباشید. همه چیز را کنترل کردیم تا اینکه ساعت ۱۱ شب به ما اطلاع دادند که امام فوت کردند.
تاکنون ایستادگی رهبری جلوی انحرافات را گرفته است
به نظر من، پس از امام (ره) راه ایشان ادامه پیدا کرد. هرچند ایدئولوژیهای غیرانقلابی مثل لیبرالی ـ تکنوکراتی و سوسیالیستی وارد حکومت، دولت و مجلس شد، ولی سرانجام، همه اینها کنار رفت و تبدیل به یک انحراف بزرگ در تاریخ انقلاب نشد. ممکن است افکار تکنوکراتی، سوسیالیستی و لیبرالی آسیب وارد کرده باشد، ولی نتوانست انقلاب و نظام را از مسیر خودش خارج کند. دلیل آن هم پایداری و ایستادگی رهبر انقلاب روی ارزشهای امام و انقلاب بود.
نظر شما :