عزتالله سحابی به روایت یزدی، کاتوزیان، صباغیان، توسلی، آلاسحاق، محمدرضا خاتمی، مطهری، جلاییپور، میثمی
عزیز ملت و دیانت
ابراهیم یزدی
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا - در مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند. بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم براهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکردهاند- احزاب ۲۳
عزتالله سحابی هم دعوت حق را لبیک گفت و برای دیدار معبود به دیار باقی شتافت. او عمری را با عزت و افتخار سپری کرد. برای اولینبار او را در ۶۳ سال پیش، در دفتر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران، در خیابان امیرکبیر (چراغ برق)، روبهروی کوچه میرزا محمود وزیر، دیدم و با هم آشنا شدیم و با هم پیمان بستیم. آن روز جمعه بود. انجمن اسلامی دانشجویان روزهای جمعه در دفتر کوچک و محقر خود جلسات بحث و انتقاد یا پرسش و پاسخ برگزار میکرد. او دانشجوی سال اول دانشکده فنی بود و من یکسال مانده بود که دبیرستان را تمام کنم. سال بعد که وارد دانشکده شدم روزهایی که برای ادای فرضیه نماز به «نمازخانه» کوچکی که به همت شادروان مهندس بازرگان، رییس وقت دانشکده فنی، دایر شده بود، یکدیگر را میدیدیم. بعد از ورودم به دانشگاه، من هم به عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان انتخاب شدم و در کنار مهندس سحابی، به همکاری پرداختیم. هر دو عضو شورا، عضو هیات اجرایی و عضو هیات تحریریه مجله فروغ علم (که مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی صاحب امتیاز آن بود) شدیم. چندی بعد از آنکه مجله فروغ علم تعطیل شد، مرحوم مرتاض لنگرودی که امتیاز مجله گنج شایگان را داشت، در اختیار انجمن قرار داد. با مهندس سحابی هر دو عضو هیات تحریریه آن شدیم. عمر این مجله نیز کوتاه بود. بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در اولین شماره گنج شایگان، مهندس سحابی در سرمقاله مجله نوشت «ملت مسلمان ایران مستشار مسیحی نمیخواهد.» چاپ این شماره مجله مصادف بود با اولین دهه محرم بعد از کودتای ۳۲. در این شماره گنج شایگان مقالاتی چاپ شد که با اشاراتی شفافتر از تصریح حکومت کودتا با حکومت یزید مقایسه شده بود. این مقالات کافی بود که خشم حاکمان جدید را آنچنان برانگیزاند که دفتر مجله را اشغال کنند. مجله توقیف شد، مدیر مسوول و صاحب امتیاز آن مرحوم مرتاض (پدرخانم لنگرودی- همسر دکتر پیمان) نیز بازداشت شد. به دنبال کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، بسیاری از نیروهای فعال سیاسی، رهبران احزاب ملی، استادان، روزنامهنگاران و روحانیان بازداشت شدند. زندانها پر شد از مبارزان ضد استبداد و ضد استیلای خارجی. اما جمعی از نیروهای ملی و ملی-اسلامی دور هم جمع شدند و پرچم مبارزه و مقاومت را برافراشتند: نهضت مقاومت ملی- با شعار: نهضت ادامه دارد، به میدان آمدند- در سرتاسر ایران مردم در خیابانها به اعتراض علیه کودتا پرداختند. مهندس سحابی، همچون بسیاری از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان، به نهضت مقاومت ملی پیوست. هر دو با هم، در کمیتههای متعددی فعال شدیم. در کمیته دانشگاه، در کمیته شهرستانها و در کمیته انتشارات، کمیته انتشارات مشمول تهیه نشریات نهضت مقاومت ملی، از جمله روزنامه راه مصدق و چاپ و توزیع آنها بود. در اسفند سال ۱۳۳۳، مهندس سحابی، در حالی که نشریات چاپ و آماده برای توزیع را از خانه امن، محل چاپخانه، خارج میکرد تا به مرکز توزیع برساند، بازداشت شد. او را به فرمانداری نظامی مستقر در شهربانی کل کشور بردند. او به همراه مرحوم عسگری و چند هفته بعد، مرحوم مهندس بازرگان، ماهها در زیرزمین ساختمان شهربانی کل کشور، جایی که بعدها به «کمیته مشترک» معروف شد، در بازداشت به سر بردند و این اولین تجربه مهندس سحابی با زندان و بازجویی و فشار بود.
او استوار و با قامتی برافراشته، بدون تردید و تزلزل به راه خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۰ او به موسسین نهضت آزادی، مرحومان آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی پیوست. در بهمن ۱۳۴۱ به اتفاق یارانش بار دیگر به زندان افتاد. در دادگاه نظامی با شهامت از فکر و اندیشه خود و یارانش و از مبارزه بر حق ملت ایران دفاع کرد و به زندان محکوم شد. او و یارانش در زندان هم مقاومت کردند و اسوه و الگوی مقاومت، صداقت و بردباری شدند، این مقاومت به قیمت انتقال آنان از زندان تهران به قلعه برازجان تمام شد. در اوایل ۱۳۵۰، تازه از زندان آزاد شده بود که موج جدیدی از مبارزه علیه استبداد سلطنتی و استیلای بیگانه ایران را فرا گرفته بود، اینبار او به اتهام همکاری با مجاهدین اولیه به زندان افتاد و شکنجههای سختی را تحمل کرد. از این آزمون نیز او سربلند بیرون آمد. در این نوبت هم او با آرامشی در خور تحسین و آموزنده برای مبارزین جوانتر، از خود مقاومت و ایستادگی نشان داد. در آستانه پیروزی انقلاب، در حالی که اسوه مقاومت و الگوی سرافرازی بود، از زندان آزاد شد و به خیل مبارزان پیوست. بعد از آزادی، او به پاریس آمد. برای اولینبار بعد از سالها دوری از هم، یکدیگر را دیدیم و در آغوش کشیدیم، حرفهای بسیاری داشتیم که با هم بزنیم، میزدیم، اما خیلی از مسایل بود که نیاز به فراغت برای بررسی آنها داشت. با وجود آنکه مهندس عزیز ما - مایه عزت و افتخار ما- بر اثر سالها زندان و فشار و سرکوب سخت تکیده شده بود، اما همچنان سرشار از ایمان به خدا و اسیر اراده ملت و پیروزی مبارزه بود. بعد از پیروزی در شورای انقلاب، در دولت موقت و سپس در مجلس اول مصدر خدمات فراوانی بود. در هر کجا که بود با صفا و صداقت خالصانه کار میکرد. هنگامی که چالش داخلی از اواسط دهه ۶۰ شروع شد، مهندس باعزت در همه جا و در همه وقت اعتدال و میانهروی و پرهیز از افراطیگری را به دوستان جوان توصیه میکرد و هر کجا لازم بود، به همراه یارانش از ادای توصیه به حق و راهنماییهای مشفقانه خودداری نمیکرد. مهندس سحابی، از هر فرصتی برای توصیه به حق استفاده میکرد. او هرگز از جاده اعتدال و میانهروی خارج نشد. ما امروز سوگمندانه به یاد یار از دست رفته خود نشستهایم. او با شرف و افتخار زندگی کرد و با عزت و سربلندی به دیدار معبودش رفت. تردیدی ندارم که ملت ایران قدر خدمتگزاران صادق، صالح و واقعی خود را میداند. او همچنان در دلهای مردم جای دارد. من درگذشت این رادمرد بزرگ را به ملت ایران، به همرزمانش، به خانوادهاش به خصوص همسر فداکار، مقاوم و وفادارش و فرزندانش (هاله و حامد) تسلیت میگویم. خدایش او را رحمت کند و بر درجاتش بیفزاید.
***
متین و پخته
علی مطهری
مرحوم مهندس عزتالله سحابی از نظر فکری و اعتقادی در مکتب پدرش دکتر یدالله سحابی و مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی رشد یافته بود و البته نیمنگاهی نیز به شهید آیتالله مطهری داشت. مردی متین بود و پخته سخن میگفت. تظاهر و ریا در رفتار و کردار و سخن او دیده نمیشد. کم میگفت اما گزیده. احترام افراد و خصوصا روحانیت را حفظ میکرد. او مانند پدرش و مهندس بازرگان به ترکیبی از اسلام و دموکراسی غربی قایل بود که نتیجه آن حکومتی است دموکراتیک که برای اسلام احترام قایل است و مردم در انجام فرایض مذهبی خود آزادند، نه حکومتی که به دنبال پیاده کردن و اجرای احکام اسلام است. بنابراین شاید اصل ولایت فقیه چندان برای او قابل هضم نبود. به خاطر دارم چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همراه پدرم در منزل دکتر سحابی بودیم. مهندس سحابی نیز حضور داشت. دکتر سحابی در راستای تزی که داشت مبنی بر اینکه شاه سلطنت کند نه حکومت، پیشنهاد کرد برای شکستن بنبستی که پدید آمده شاه استعفا دهد و ولیعهد به جای او بنشیند و البته فقط سلطنت کند نه حکومت و یک مجلس واقعی مانند دوره مشروطه تشکیل شود که مثلا پنج عالم طراز اول نیز در آن حضور داشته باشند که مصوبات آن را با اسلام تطبیق دهند. شهید مطهری فقط گوش میداد و آنطور که به خاطر دارم اظهارنظری نکرد، شاید به دلیل کهولت سن دکتر سحابی. اما سحابی پسر نیز هیچ اظهارنظری نکرد ولی من از نگاههای او میفهمیدم که چندان با این طرح موافق نیست. در مجموع ما با تیپ نهضت آزادی خوب برخورد نکردیم و هراس بیجایی از آنها داشتیم، بنابراین کمتر اجازه اظهار نظر به آنها دادیم. شاید از این نظر مرحوم مهندس سحابی دلگیر از دنیا رفت و شاید اگر آیتالله مطهری که تاکید فراوان روی آزادی بیان داشت به آن زودی شهید نمیشد افرادی مانند مهندس سحابی با رضایت بیشتری از جمهوری اسلامی به جهان ابدی سفر میکردند.
***
کوشنده نجیب
محمدعلی همایون کاتوزیان
طومار داغ مرگ عزیزان رفته است/ این فرصتی که عمر دراز است نام او خبر رسید که عزتالله سحابی هم رفت. نزدیک بود که بگویم راحت شد، ولی دیدم خیلیها (حتی خیلی از آنها که او را شخصا نمیشناختند) یتیم شدهاند. انگار همین دیروز بود که سوگنامه ایرج افشار را مینوشتیم. کتاب مبارزات و کوششهای سیاسی – اجتماعی سحابی را به قول آن شاعر «آب بحر کافی نیست/ که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم». این تفصیل را باید به کسانی از دوستان و بستگانش سپرد که طی دهها سال شاهد و همراه سالها کار و کوشش خستگیناپذیر او بودهاند.
سحابی فقط یک فعال سیاسی نبود، بلکه از رده انسانهایی بود که در گذشتههای دوره لگدمال شده، به آنها مرد خدا میگفتند یعنی کسی که به خاطر و به امید افزایش رفاه مادی و معنوی دیگران حاضر به ایثار سلامت، آزادی، وقت و دارایی خویش است.
مهندس سحابی بیشتر و مهمتر از آنکه رهبر سیاسی، مبارز سیاسی، کوشنده سیاسی و زندانی سیاسی باشد آدم نجیبی بود و این نجابت و منزلت انسانی او بود که حتی دشمنانش را نیز به تحسین وامیداشت. نجابتی که ذاتی خانوادهاش بود و به فرزندانش هم به ارث رسید. من نمیگویم سحابی قدیس بود. ولی با این وصف به یاد این جمله روح ژاندارک در نمایشنامه برنارد شاو میافتم که گفت: «خداوندا! پس کی این جهان آمادگی خواهد داشت که قدیسین تو را بپذیرد؟» مرده آن است که نامش به نکویی نبرند...
***
شخصیتی قابل احترام
یحیی آلاسحاق*
عزتالله سحابی یکی از شخصیتهای فعال در حوزههای مختلف بود و امروز بیشک شاهد از دست دادن یکی از دلسوزان نظام و کشور هستیم. فعالیتهای سیاسی و اقتصادی مهندس سحابی از وی چهرهای برجسته ساخته بود. بنده در طول سالیان گذشته افتخار همکاری و ملاقات نزدیک با آن مرحوم را نداشتم. عزتالله سحابی یکی از شخصیتهای فعال در حوزههای مختلف بود و امروز بیشک شاهد از دست دادن یکی از دلسوزان نظام و کشور هستیم. فعالیتهای سیاسی و اقتصادی مهندس سحابی از وی چهرهای برجسته ساخته بود. بنده در طول سالیان گذشته افتخار همکاری و ملاقات نزدیک با آن مرحوم را نداشتم اما فعالیتهای اقتصادی و سیاسی آن مرحوم و حضور وی در رأس سازمان برنامه و بودجه و تاثیرگذاری در ساماندهی برنامهریزی کشور پس از انقلاب از جمله خدماتی است که وی به نظام و این آب و خاک داشته است. خدمات مهندس در طول چند دهه ستودنی است و از وی چهرهای قابل احترام در بین تمامی فعالان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ساخته است. شخصیت مرحوم سحابی قابل احترام بوده و هست و بنا بر توصیهها و آموزههای دینی باید همواره مورد احترام باشد. احترام به درگذشتگان یکی از مبانی اخلاق و ادب دینی است و با توجه به خدمات مهندس سحابی باید فارغ از هرگونه گرایش سیاسی و تعصب حزبی، یاد و خاطره وی گرامی داشته شود. در یک کلام باید بگویم؛ مهندس سحابی به واسطه خدمات ارزشمندی که در شکلگیری اقتصاد بعد از انقلاب داشت، یک شخصیت قابل احترام بوده و باید مورد احترام باشد. چند دهه خدمت به این آب و خاک، خدمات ارزنده اقتصادی و مبارزات سیاسی قبل از انقلاب تنها نمونهای از خدمات مهندس سحابی بود که برای آیندگان به یادگار میماند. به هر حال، مهندس سحابی هم از بین ما رفت ولی آثار خدمات وی تا سالیان سال در این کشور باقی خواهد ماند. خدایش بیامرزد.
*رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران
***
جمع اخلاق و سیاست
ماشاءالله شمسالواعظین
یکم: درگذشت مهندس عزتالله سحابی یکی از شخصیتهای برجسته ملی، ضایعهای بزرگ برای جامعه ایران نه فقط جامعه سیاسی که کل جامعه ما محسوب میشود. من در این یادداشت کوتاه و فراتر از روابط شخصی با این شادروان میخواهم به این نکته اشاره کنم که مهندس سحابی افسانه عدم آمیختگی سیاست و اخلاق را از ذهنها زدود و با رویکرد خود نشان داد که اخلاق و سیاست دو مقوله قابل جمعاند و نه متضاد.
سالها بود در حوزه اندیشه سیاسی به ویژه در ایران معاصر، عدم آشتی میان این دو مقوله را به دلیل عدم هماهنگی میان بنیادها و قواعد و حوزه کاربری آن را ترویج میکردند. به ویژه پس از انقلاب اسلامی ایران این نکته مطرح بود که اخلاق مقولهای کاملا ارزشی و به پیوندها و ارزشها و نوع دوستیها مربوط میشود، در حالی که حوزه سیاست صرفا به حوزه منافع و کاربردهای آن خلاصه میشود. آنقدر در این تئوری دمیده شد که هر کس وارد حوزه سیاست میشد گویی از اخلاق گریز میکرد و هر کس به اخلاقیات روی میآورد با سیاست وداع میکرد. مهندس سحابی با رفتار و باورهای خود نشان داد این دو مقوله را میتوان با یکدیگر آشتی داد. حتی اگر از حوزه سیاست به نفع اخلاق فاصله گرفت. عمر پر برکت مهندس سحابی نیز نشان میداد که ایشان به سود حوزه اخلاق، سیاست را قربانی میکرد به ویژه آنجا که این دو مقوله در تقابل با یکدیگر قرار میگرفتند. بنابراین در آن آموزه رفتارها و باورهای مهندس سحابی شاید برای نسل امروز کمی دشوار باشد اما هنگامی که جامعه ایران به ویژه نخبگان به ارزشها و آرمانها و پیامدهای یک رفتار پسندیده به بلوغ دست یابند تازه نوبت به کارکردهای مثبت نگاه شخصیتی همچون سحابی میرسند.
دوم: من نگران آنم که جامعه ایران از داشتن شخصیتهایی چون مهندس سحابی تهی شود و شخصیتهای کنونی به ویژه نخبگان حوزه سیاست یا به باورهای آن سرطیف رادیکالیسم سیاسی پناه ببرند یا به این سوی سر طیف تحجر و انجماد فکری دچار شوند و در این میان رنگهای خاکستری و شخصیتهای میانی و الگوهای آن گم شوند. حال این میراثداران آمیختگی اخلاق و سیاست یکی پس از دیگری چشم از جهان فرو میبندند بدون آنکه جامعه به زایش شخصیتها و نخبگان مشابه امیدوار باشد. مهندس سحابی بخشی از عمر خود را در زندان گذراند. مهندس سحابی که تغییر نکرده بود، گویی این شرایط پیرامونی و حاکم بر جامعه است که دستخوش تغییر شده بود. حال باید دید نخبگان کنونی چه عبرتی از باورها و رویکردهای شخصیتی همچون سحابی خواهند گرفت. آنچه مسلم است این است که سحابی زاده نهضت مقاومت ملی پس از شهریور ۲۰ است. این شخصیت ناقل ارزشهای مبارزاتی و پیونددهنده سه نسل دوران مبارزه بود. آیا نخبگان جامعه ایران فقط از این زاویه میتوانند پیونددهنده میان نسلهای امروز و فردای ایران باشند؟
سوم: من همچنین نگران آنم که با فقدان شخصیتی همچون مهندس سحابی، دولت به مفهوم عام کلمه از داشتن شخصیتهای مشفق، دلسوز، منتقد، مسالمتجو و اصلاحطلب محروم بماند و خود قاضی و داور باورها و رفتارها و کارآمدی برنامههای خود باشد، بدون آنکه شخصیتهای دلسوزی همچون سحابی در حوزههای گوناگون پرچمدار نقد دلسوزانه و مشفقانه باشند. این نکته آنقدر اهمیت دارد که «اولف پالمر» نخستوزیر فقید سوئد روزی گفته بود اگر من میان گزینه نداشتن اپوزیسیون سیاسی و داشتن آن با هزینه تقویت آن به وسیله دولت باید یکی را انتخاب کنم قطعا گزینه دوم را انتخاب میکردم. از اینرو دولتها نباید از نداشتن شخصیتهای مشفقی همچون سحابی بر خود ببالند و بر بالین آرامش سر بیاسایند، بلکه باید نگران این وضعیت باشند و برای رفع این نگرانی باید به حوزه منتقدان مشفق جامعه مجال شکوفایی و رشد و توسعه بدهند. بهویژه به الگوهایی دامن بزنند که شخصیتهایی همچون سحابی را پرورش میدهند. درگذشت این فقید سعید بر ملت ایران تسلیت باد.
***
از تبار مردان بزرگ
محمدرضا خاتمی
در که باز میشود و پیرمرد زندهدل عصازنان از پلهها به زیر میآید تا در زیرزمین حزب قرار گیرد، همه به احترام او برمیخیزند و او با خاکساری به همه احترام میگذارد و در جای خود مینشیند تا تجربه دهها سال مبارزه و ایستادگی شکست و پیروزی، شکنجه و رهایی را با جوانانی از دو نسل بعد در میان بگذارد. همه میدانند که او گوهر گرانبهایی است که حاصل رنج یک ملت است. مردی که نماد قرن چهاردهم هجری شمسی ایران است و لحظه لحظه آن را با گوشت و پوست خود تجربه کرده است. در خانوادهای رشد کرده که ایمان به خدا و باور به اسلام را با جمعیت ملی و وطندوستی چنان درهم آمیخته است که مکتب نوینی از دینداری ایرانی را ترسیم کرده است. اما این انسان بزرگ زمانی که جوانی به سخن مشغول میشود، سرتاپا گوش میشود و چون جوینده علم و پوینده حقیقت چنان با توجه عمیق به سخنان آن جوان که شاید نواده او محسوب شود، گوش فرامیدهد که اگر کسی او را نشناسد گمان میکند یک فرد بسیار عادی کوچه و بازار است. این ادب و متانت او و سعه صدر و گشادهروییاش چنان حاضران را جذب میکند که کسوت او نیز درسآموز میشود؛ چه رسد به تحلیلهای عمیق و روشنگری که ارایه میدهد. او آنچنان از خود گذشته است و خود را فدایی حقیقتی که همه زندگی خود را به پای آن گذاشته است، میداند که کسی سراغ ندارد از رنج بیشماری که کشیده است، بگوید. او آنچنان انساندوست است که کسی ندیده او لحظهای از مسایلی که بر او رفته است بنالد یا حتی گله کند. اگر هم انتقادی دارد آنچنان از سر دلسوزی و خیرخواهی بیان میکند که گویی وجود او همه رحمت و شفقت است و مهربانی و ذرهای کینه و انتقام در او راه ندارد. اینک این شخصیت کمنظیر و بیبدیل، رخ در نقاب خاک کشیده و نزدیک به یک قرن است که رنج آسوده شده و بیشک حاصل تلاش خالصانه و مخلصانه خود را در پیشگاه ربالارباب و اولیای عظام خواهد یافت. اما رنج نسل ما و نسلهای بعدی باقی خواهد ماند که چه آسان سرمایههای معنوی خود را از دست میدهد و چه کم از فیوضات آن بهرهمند میشود. و چه زیانکار هستند کسانی که خود و دیگران را از چنین گنجهای نابی محروم میکنند. رحلت آقای عزتالله سحابی نقصان بزرگی برای جامعه ایران و خصوصا سیاستورزانی است که سخت به او دل بسته بودند و منش و روش او را بهترین میدانستند. سلام و رحمت و برکت خداوند بر او و بر پدر بزرگوارش و بر خاندان مکرمش باد و صبر ما در عزای او بلند.
***
دو نسل ستاره در سیاست اخلاقی
حمیدرضا جلاییپور
تعداد چهرههای سیاسی ملی که بیش از نیمقرن سیاستورزی «اخلاقی» و «پاک» در سطوح عالی را در کارنامه داشتهاند، بسیار محدود است و از این میان آنها که چنان خوشنامند و وجود نازنین و پرخیرشان به نمادهای «اخلاق سیاسی» برای چند نسل بدل میشود، انگشتشمارند. مهندس سحابی در کنار بزرگانی چون محمد مصدق، مهدی بازرگان و آیتالله طالقانی از معدود چهرههای سیاسی درخشان معاصر است که گذشت زمان بر فروغ تصویر و خوشنامیشان میافزاید. این میزان سرمایه اجتماعی و احترام در اثر هزاران روز تلاش هزینهبر، مجدانه و دیگرخواهانه در جهت خیر و مصلحت عمومی میلیونها شهروند و شرافت، سلامت نفس، پاکدستی، ایمان، اراده و استقامت مثالزدنی در طول چند دهه فعالیت اجتماعی و سیاسی به دست میآید و منجر به شکلگیری توافقی فراگیر میان فعالان سیاسی و نخبگان سیاسی بر سر «الگو» بودن شخصیتی «ملی» میشود و او را در وجدان جمعی جامعه در جایگاهی مینشاند که در هر نیمقرن جز چند نفر نمیتوانند به آن دست بیابند. یکی از نشانههای بزرگی مهندس سحابی دستیابی به چنین جایگاهی در ذهن و ضمیر جمعی ایرانیان فرهیخته و وطندوست است. حساسیت ویژه نسبت به سرنوشت و چشمانداز ایران؛ سیاستورزی ملتزم به ضوابط اخلاقی؛ بهرهگیری کارآمد از تجربه جمعی سیاستورزان ایرانی؛ معطوف بودن سیاستورزی به سمت اهداف و ارزشهایی که اخلاقا مرجحاند (آزادی، عدالت، مردمسالاری، رفاه و امنیت) به جای صرف کسب قدرت؛ کوشش در جهت کسب شناخت تاریخی، اقتصادی، جامعهشناختی و سیاسی عمیقتر و تجربیتر از جامعه ایران؛ توجه راهبردی به توسعه ملی؛ انصاف مثالزدنی در گفتوگوها و مواضع سیاسی (مثلا در تغییر موضع تحریمیشان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ و حمایت از دکتر معین)، شجاعت در تغییر و اصلاح موضع و نگاه سیاسی؛ واقعگرایی و اعتدال در نظر؛ پرهیز از سیاستورزی شعارزده و غیرمنعطف؛ توجه به موانع ساختاری توسعه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی؛ التزام عملی و بلندمدت به حرکت جمعی سیاسی و اخلاق کار گروهی؛ تاکید بر ملیگرایی مدنی؛ سلامت نفس و تدین عاقلانه، عارفانه و اخلاقی و تعلق به خانوادهای پاک و خوشنام از جمله عواملی بودهاند که در کنار هم مهندس سحابی را در میان انگشتشمارانی قرار داده است که به این رتبه از خوشنامی در سیاست ایران رسیدهاند. این نسل از ستارگان سیاست اخلاقی در زندانهای دهه ۵۰ به جامعه ایران معرفی شدند و سوگمندانه مهندس سحابی از آخرین چهرههای آن بود. مرحوم پدرم
۳۰ سال پیش با شناختی وسیع از خانوادههای تهرانی میگفت در تهران خانوادهای شریفتر از سحابیها نمیشناسد.
***
دغدغه دار سربلندی ایران
غلامعباس توسلی
مهندس عزتالله سحابی از شاخصترین فعالان سیاسی پیش از انقلاب و پس از آن بوده و همواره با هدف ارتقای سطح آزادی و عزت ملت به مبارزه میپرداخت. اگر بخواهیم کارنامه فعالیتهای مهندس سحابی را فهرست کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. آنچه از مجموعه فعالیتهای مهندس عزتالله سحابی برای عموم مردم شناخته شدهتر است، فعالیت وی در مجموعه نهضت آزادی به همراه مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی است. اما وی در حوزه فرهنگی و اجتماعی هم فعالیتهای تاثیرگذاری داشته است. مدیریت هشت ساله او بر ماهنامه «ایران فردا» که من هم افتخار همکاری با وی در این نشریه را داشتم، توانست در سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۹ فصل نوینی از نگاه انتقادی در رسانهها را آغاز کند. همچنین در مدت زمان ریاست ایشان بر شرکت انتشارات کتابهای بسیار مهمی تالیف یا ترجمه شد. مهندس سحابی یکی از مقاومترین و شایستهترین افراد فعال در ایران بود. مجموعه سرمقالههای وی در ماهنامه ایران فردا نشان میدهد که ایشان دغدغهای به غیر از آزادی ایران و سربلندی ایرانیان نداشت. ای کاش در طول این ۳۳ سال از ایشان بهره بیشتری میبردیم.
***
سحابی شناخته نشده باقی ماند
هاشم صباغیان
بهحق میتوان گفت، مهندس عزتالله سحابی یکی از پایهگذاران و استوانههای انقلاب اسلامی ایران بوده است. او ۱۱ سال از عمر خود را در رژیم گذشته در زندان گذرانده بود. مهندس عزتالله سحابی از وفادارترین یاران انقلاب بود. انتظار ما از نظام برای التیام بخشیدن به زخمهای این خانواده این است که بقیه مدت محکومیت دختر مهندس سحابی به پاسداشت خدماتش به انقلاب و برای دلجویی از همسرش بخشوده شود. مهندس سحابی با وجود اینکه تحصیلاتش در رابطه با تاسیسات بود عمر خود را به مطالعه اقتصاد و برنامهریزی گذراند. وی در دولت موقت نیز به عنوان وزیر مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه حضور داشت و به تدوین برنامه برای آینده نظام میپرداخت. عزتالله سحابی احترام خاصی برای پدر گرامیاش، یدالله سحابی قایل بود و از اولین کسانی بود که در سال ۱۳۴۰ به عضویت نهضت آزادی درآمد و اولین قدمهایش را برای انقلاب علیه رژیم گذشته برداشت. بر اثر پیشداوریها و کمبود امکانات، مهندس سحابی شناختهنشده باقی ماند تا از دنیا رفت. شناساندن روحیات و تجربیات وی به نسل جوان و نسلهای آینده بسیار مفید خواهد بود. از رسانههای گروهی به ویژه مطبوعات میخواهم که این خدمتگزار صادق ملت را به نسل جوان ایران بشناسانند. مهندس عزتالله سحابی، عزت ایران و عزت مردم بود و به خدا پیوست. روحش شاد و برای خانواده و دوستدارانش طلب صبر میکنم.
***
زیستن فیسبیلالله
محمدمهدی جعفری
مهندس عزتالله سحابی یکی از مخلصترین و خالصترین بندگان خدا بود. ایشان در سراسر عمر خود فیسبیلالله عمل کرد. یعنی مبارزهاش با طاغوت و تلاشهایش برای جمهوری اسلامی ایران همه فیسبیلالله و برای عزت و سربلندی مردم ایران بود. ایشان هر وقت که نظری میداد، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی با دلسوزی میگفت و اگر از کمبودها و نارساییها انتقاد میکرد، راهحل هم نشان میداد و همه این راهحلها کارشناسانه و برای این بود که مردم ایران گرفتار مشکلات اقتصادی یا سیاسی نشوند. حتی بارها میگفتند که این نظرها را بدون آنکه از من اسم ببرید عمل کنید و نگویید که از کجا آمده است و شما نظر کارشناسی خود را ارایه کنید و اگر دیدید که واقعا به نفع مردم است به آن عمل کنید و من نمیخواهم که از من اسم ببرید. در سراسر زندگیاش هم به همین نحو زندگی و تلاش کرد و جان خود را بر سر این راه گذاشت. ایشان بیش از ۶۰ سال در صحنه مبارزات سیاسی ایران بود. سالها در رژیم گذشته مبارزه کرد و به زندان افتاد و بدون آنکه توقعی داشته باشد و بعد از پیروزی جمهوری اسلامی هم خالصانه در سازمان برنامه و بودجه و کمیسیون صنایع مجلس و کمیسیون برنامه و بودجه به خدمت پرداخت و همیشه نظرهای دقیق کارشناسی میداد. مسوولان میدانستند که همه نظرات ایشان درست و دقیق و خالصانه است و تا آنجایی که میتوانستند به نظر ایشان عمل میکردند. اما متاسفانه گاهی این اظهارنظرهای دلسوزانه موجب سوءتفاهم و گرفتاری و دردسر برای ایشان میشد. ایشان خدمات زیادی انجام داد که همه این خدمات را فیسبیلالله انجام میداد و حالا بعد از رنجهای فراوان پروردگارش او را به سوی خود برد و امیدواریم که آثار ایشان که به صورت مجموعه مقالاتی است، راهنما و رهنمودی برای نسلهای آینده باشد و همه از نتیجه تلاشها و افکار ایشان استفاده کنند.
***
خاطرات مشترک در زندان
لطفالله میثمی
مهندس سحابی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ در دهه ۴۰ عضو هیات اجرایی نهضت آزادی میشود. در سال ۴۲ دستگیر و در کنار دیگر سران این نهضت محاکمه میشود و چهار سال را در زندانهای مختلف سپری میکند. در دهه ۵۰ نیز ۱۱ سال به زندان محکوم میشود و در سال ۵۷ مصادف با انقلاب از زندان آزاد شد و به عضویت شورای انقلاب و خبرگان قانون اساسی درآمد. او بعد از پیروزی انقلاب دارای مناصب مهمی در کشور بود. مهندس سحابی جلسات آقایان شریعتی و طالقانی را اداره میکرد و به عنوان اولین رییس سازمان صنایع ملی ایران وارد این سازمان شد. البته در سالهای بعد از انقلاب نیز او دو بار به زندان رفت. از ویژگیهای وی میتوان به این نکته اشاره کرد که همیشه از منافع ملی حمایت میکرد. با مهندس سحابی خاطرات بسیاری داشتم و در زندانهای مازندران، اوین، قزلقلعه، شیراز، قصر و... همراه هم بودیم. از دیگر ویژگیهای این شخصیت میتوان به این مساله اشاره کرد که ایشان خدا را همیشه حاضر و ناظر بر کارهایش میدید. یکی از خاطرات فراموش نشدنی من از مهندس سحابی به سخنرانیاش در کوی دانشگاه باز میگردد. در کوران حادثه ۱۸ تیر سال ۷۸ در شرایطی که دانشجویان نسبت به آن حادثه معترض و عصبانی بودند، مهندس سحابی به سرعت خود را به جمع دانشجویان رساند تا آنها را آرام کند و طی سخنانی تاکید کرد که اعتراضات خود را به خیابان نکشید. این خواست مهندس با اعتراض برخی تندروها روبهرو شد و به او تاختند که چه کسی از تو خواسته که این سخنان را مطرح کنی، که وی گفت: «۵۰ سال تجربه به من فرمان داده است که در مقابل سرایت این اعتراض به خیابانها مقاومت کنم.» به نظر من، این اوج عرفان، اوج تصمیمسازی، اوج تصمیمگیری مهندس سحابی بود و موید این نکته است که او همواره خدا را در معادلات خود در نظر میگرفت.
***
سزاوار او نبودیم
اعظم طالقانی
سفر ابدی عزتالله سحابی را به خانواده و دوستداران ایشان تسلیت میگویم و از درگاه عبودیت صبر و بردباری را برای بازماندگان ایشان خواستار میشویم.
عزتالله سحابی برادر، استاد، موحد، صدیق و متقی ایثارگر و عزیزی بود که از میان ما رفت، احتمالا ما سزاوار او نبودیم. عزتالله سحابی عزت ایران اسلامی بود. غم این فقدان برای من و دیگر فرزندان آیتالله طالقانی بسیار سنگین و جانکاه است. ما برادر و معلمی را از دست دادهایم که در عینیت بخشی به ارزشهای ملی و مذهبی پیش قدم و زندگیاش سراسر حماسه و قدم زدن در صراط مستقیم الهی بود.
زحمات، صدمات و تحمل زندانهای طولانی، قبل از مهندس عزتالله سحابی عشق به آفریدگار، مردم و وطن را در وجود او به وسعت آموزههای مدنی، دینی و تجربیات انسانی گسترده ساخت. او به حق رهروی آزادی و خواستار حفظ کرامت انسان بود. از حضرت حق رحمت و آمرزش را برای او خواستاریم و ضمن عرض تسلیت به خانواده و ملت ایران به خاطر این ضایعه جانسوز، صبر و مقاومت و برای شاگردانش، شایستگی تامل و تعمق در آموزههای او را برای مردم ایران طلب میکنیم. یادش گرامی و راهش مستدام باد.
***
عزت اهل سیاست رفت
سعید مدنی
سیاست زمینه مستعدی است برای خوشنامی و بدنامی. کمتر از اهل سیاست سراغ داریم که درباره او قضاوت نشده باشد. سیاستمدار ریسک حضور علنی در برابر تاریخ و جامعه را میپذیرد؛گاه رضایت مردم را بر رضایت حاکمان ترجیح میدهد و گاه کسب قدرت را بر رضایت مردم. جمع بین این دو تا ممکن نیست اما استثنا است. در میان رجال ایران که این گزینه را برگزیدند اسامی شخصیتهایی همچون امیرکبیر، قائممقام، مدرس و بازرگان را میتوان نام برد. مهندس سحابی طی شش دهه بارها فرصت آن را داشت تا مردم را رها کند و سر خویش گیرد و سهمی از قدرت را برباید. بارها در معرض امتحان قرار گرفت تا منافع ملی را قربانی منافع فردی و خانوادگیاش کند و کمی از رنجها و مرارتهای زندگی دشوار خود و خانوادهاش بکاهد اما هرگز چنین نکرد. برای کسانی که دو روز جوانی را به سیاست اختصاص میدهند و پس از آن تا سالها مردم را وامدار خود میدانند، حفظ سلامت چندان دشوار نیست، اما برای شخصیتی همچون سحابی که سابقه مبارزاتاش بیش از نیم قرن درازا دارد، سلامت و صداقت گوهر تابناکی است که کسب آن در برابر افکار عمومی و وجدان جامعه به سادگی ممکن نیست. به این سبب عزتالله سحابی را عزت اهل سیاست میدانیم، زیرا او در دوران مبارزات سیاسیاش پیش از انقلاب ۱۲ سال از جوانی خود را در زندان به سر برد و کارنامه درخشانی از آن دوران به جای گذاشت. سپس با پیروزی انقلاب در برخی مصادر قدرت رفت اما همچون سیاوش از دل آتش قدرت جان به سلامت برد و بالاخره پس از آنکه قدرت را به اهلاش سپرد، پای در عرصه عمومی گذاشت و تا پایان عمر دغدغه ایران فردا را رها نکرد و در این راه مرارتها کشید. یادش گرامی.
نظر شما :