ایران فردا بی‌سحابی/ مروری بر زندگی‌‌نامه و مبارزات عزت‌الله سحابی

۱۱ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۹:۵۶ کد : ۸۶۳ از دیگر رسانه‌ها
امید ایران‌مهر: مهندس عزت‌الله سحابی دیروز آرام‌تر از همیشه بر تخت بیمارستان مدرس تهران به خوابی ابدی فرو رفت تا با رفتنش بخش‌هایی تلخ و شیرین از تاریخ این سرزمین تا همیشه ناگفته بماند و به همراه دغدغه‌های پایان‌ناپذیری که برای «ایران» داشت میهمان خاک و نقطه پایانی شود بر «نیم قرن خاطره و تجربه.» سحابی که از اوایل اردیبهشت‌ماه گذشته به دلیل سکته مغزی در بیمارستان بستری شده بود به دنبال انجام عمل جراحی برای خارج کردن لخته خون، به کما رفت و سطح عملکرد مغزش دیگر به حال عادی بازنگشت. سحابی بعد از یک‌ماه دست و پنجه نرم کردن با مرگ، در ساعت دو بامداد روز سه‌شنبه، در سن ۸۱ سالگی رخ در نقاب خاک کشید و ‌دار فانی را وداع گفت. پیکر وی صبح دیروز به منزلش واقع در لواسان تهران منتقل شد تا صبح امروز بر دستان دوستدارانش تشییع شود. سحابی در طول هشت دهه زندگی خود وقایع تاریخی بسیاری را به چشم دید. از ورود متفقین به تهران تا تبعید رضاخان، از دوران حکومت ملی مصدق تا کودتای ۲۸ مرداد و از خفقان محمدرضاشاهی تا فضای باز سیاسی و انقلاب اسلامی همه و همه وقایعی بودند که سحابی شاهدی صادق برای روایت آن‌ها بود. او در سال‌های پس از انقلاب نیز در رده‌هایی چون معاون نخست‌وزیر و رییس سازمان برنامه و بودجه و نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی و اولین دوره مجلس شورای اسلامی ایفای نقش کرد و از این جهت خاطره‌های بسیاری از آنچه در دولت‌های اول انقلاب می‌گذشت با خود به همراه داشت.

 

عزت‌الله سحابی در سال ۱۳۰۹ همزمان با حکمرانی رضاخان در خانواده‌ای فرهنگی به دنیا آمد. مادرش معصومه اسدی‌کنی و پدرش مرحوم دکتر یدالله سحابی از چهره‌های شاخص جریان ملی- مذهبی در پیش و پس از انقلاب و دانش‌آموخته دکتری زمین‌شناسی از فرانسه بود. سحابی در سال ۱۳۲۷ وارد دانشگاه تهران شد تا در رشته مهندسی مکانیک تحصیل کند اما ورود به دانشگاه علاوه بر کسب علم برای او فرصتی بود تا فعالیت‌های اجتماعی خود را در قالبی جدی‌تر پیگیری کند. اینچنین بود که به محض ورود به دانشگاه به انجمن اسلامی دانشجویان پیوست و در کنار افرادی چون محمد نخشب، حسین عالی، منصوربیگی، حافظی، مهدوی شهرضایی، گوشه‌گیر و ابن‌شهیدی فعالیت‌هایش را پی گرفت.

 

 

دوران کودتا و راه مصدق

 

سحابی و یارانش در انجمن، تعلق خاطر ویژه‌ای به دکتر مصدق و دولت ملی وی داشتند. از همین جهت بود که وقوع کودتای ۲۸ مرداد، افزایش فعالیت‌های سیاسی آن‌ها را به دنبال داشت. سحابی خود می‌گوید: «انجمن اسلامی دانشجویان با وقوع کودتای ۲۸ مرداد همچون پیشگامان خود مرحوم طالقانی و مرحوم بازرگان و دکتر سحابی که تا آن زمان افرادی غیرسیاسی بودند و پس از کودتا به یک عنصر سیاسی تبدیل و در عرصه سیاسی فعال شدند.» در روز کودتای ۲۸ مرداد، سحابی در همدان به سر می‌برد. خبر کودتا که رسید به همراه دوستان همدانی‌اش که گویا چندان هم سیاسی نبوده‌اند تظاهراتی به راه انداختند و علیه دولت کودتا شعار دادند. همین ارتباطات با شهرستان‌ها بود که پس از کودتا نطفه‌های نهضت مقاومت ملی را شکل داد و امکان گسترش آن در شهرستان‌ها را فراهم کرد. یکی از فعالیت‌های نهضت مقاومت انتشار نشریه‌ای با عنوان «راه مصدق» بود. فعالیتی که عزت‌الله سحابی نیز در آن مشارکت موثری داشت. وی در جریان فعالیت‌های مربوط به انتشار راه مصدق بود که برای اولین‌بار بازداشت شد. سحابی که همه چیز را برعهده گرفته بود یک‌ماه را در زندان فرمانداری گذراند و سپس آزاد شد. پس از آزادی حدود دو ماه فعالیت را کنار گذاشت اما از اواخر تابستان ۱۳۳۳ دوباره به تشکیلات نهضت مقاومت وصل شد. در اسفند‌‌‌ همان سال بود که سحابی با زرین‌دخت عطایی، خواهرزاده مهندس بازرگان و خواهر دوستش رحیم عطایی ازدواج کرد اما یک ماه‌ونیم پس از ازدواج برای دومین بار به همراه عسگری، مسوول تکثیر راه مصدق بازداشت و این‌بار به زندان لشکر دو زرهی منتقل شد. در آنجا او و عسگری به اتفاق مهندس بازرگان که چند روز پیش از وی بازداشت شده بود به یک سلول منتقل شدند. اینچنین بود که سحابی بدون محاکمه به مدت هفت ماه در زندان ماند.

 

 

تاسیس نهضت و آغاز راهی نو

 

بعد از کودتا، فضا تغییر کرده بود. افرادی مثل بازرگان و دکتر سحابی که کمتر به سیاست روی خوش نشان می‌دادند احساس وظیفه کردند که وارد سیاست شوند. سال ۱۳۳۸ در جریان دکترین کندی فضای سیاسی ایران باز شد و فعالیت‌ها گسترش بیشتری یافت. اینجا بود که مهندس بازرگان و دکتر سحابی به دنبال مذاکره با آیت‌الله طالقانی در مورد تاسیس یک تشکل مبتنی بر عقاید و مرام اسلامی و ملی به توافق رسیدند. تشکیلاتی سیاسی - مذهبی که بتواند مبارزان مسلمان را تحت پوشش قرار دهد. جریان ملی - مذهبی از‌‌‌ همان زمان متولد شد و اندیشه‌هایی که ریشه در تأملات چهره‌هایی چون سیدجمال‌الدین اسدآبادی داشت به تشکیل گروهی سیاسی با عنوان «نهضت آزادی ایران» انجامید.

 

 

انقلاب سفید و بازداشت‌های گسترده

 

تاسیس نهضت آزادی دو ماه بعد از به قدرت رسیدن دکتر امینی اعلام شد. نهضت آزادی به سرعت در شهرهای مختلف کشور گسترش یافت و حتی برخی اعضای حزب مردم متعلق به اسدالله علم نیز به آن پیوستند. این موضوع باعث شد، رژیم به فعالیت‌های این گروه تازه تاسیس که بازرگان و طالقانی را در راس داشت حساس شود. در پی اعلام اصلاحات ارضی و انقلاب سفید از سوی محمدرضا شاه پهلوی و دولت امینی، نهضت آزادی در سوم بهمن ۱۳۴۱ اعلامیه‌ای در اعتراض به انقلاب سفید منتشر کرد که با واکنش تند حکومت مواجه شد و باعث دستگیری سران و عده‌ای از فعالان نهضت از جمله آیت‌الله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی شد. دو ماه بعد گروه دیگری از اعضای نهضت آزادی از جمله عزت‌الله سحابی نیز به جمله بازداشتی‌های نهضت پیوستند. به دنبال بازداشت این افراد، محاکمه آنان در سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ به اتهام اقدام برضد امنیت کشور، ضدیت با سلطنت مشروطه و اهانت‌های گستاخانه به مقام شامخ سلطنت در دادگاه نظامی برگزار شد. دادگاه در روز شانزدهم دی‌ماه ۱۳۴۲ پس از ۳۱ جلسه محاکمه، رای به محکومیت متهمان داد. بر اساس این حکم آیت‌الله طالقانی به ۱۰ سال حبس، مهندس بازرگان به ۱۰ ‌سال حبس، دکتر یدالله سحابی، دکتر عباس شیبانی و احمد علی‌بابایی به شش سال زندان و پرویز عدالت‌منش به یک‌سال حبس محکوم شدند. عزت‌الله سحابی نیز به همراه ابوالفضل حکیمی و محمدمهدی جعفری در این دادگاه حکم چهار سال حبس گرفت و روانه زندان قصر شد. دوران زندان برای زندانی، سختی‌هایی دارد اما برای سحابی و همفکرانش این سختی دو چندان شد چرا که دو سال پس از آغاز دوران حبس در مهرماه ۱۳۴۴ عزت‌الله سحابی به همراه ۱۷ زندانی دیگر از جمله مهندس بازرگان و دکتر سحابی، به دلیل شرکت در اعتصاب غذایی در حمایت از زندانیان دیگر به زندان برازجان تبعید شدند. بیش از سحابی خانواده وی در این دوران، روزگار دشواری را از سر گذراندند. آن‌ها برای نیم‌ساعت ملاقات دو شبانه روز مسیر رفت و برگشت تا برازجان را در راه بودند.

 

 

مرحوم محمد گفت ارتباط با سازمان را بیشتر کن

 

در اردیبهشت ماه ۱۳۴۶ بود که عزت‌الله سحابی بعد از گذراندن دوران حبس چهار ساله خود از زندان آزاد شد. سحابی در این دوره بعد از آزادی از زندان بیشتر به خانواده پرداخت. چرا که فعالیت‌های نهضت عملا متوقف شده بود و جز جلساتی که دو هفته یک‌بار در بیرون از شهر برگزار می‌شد، فعالیت دیگری انجام نمی‌شد. عزت‌الله سحابی یکی از اولین افرادی بود که از تشکیل سازمان مجاهدین خلق مطلع شد. محمد حنیف‌نژاد و سعید محسن از اعضای شاخه دانشجویی نهضت بودند که تشکیل این سازمان چریکی را به اطلاع مهندس بازرگان، مرحوم طالقانی، دکتر سحابی و مهندس سحابی رساندند. در این دوره محمد حنیف‌نژاد اصرار زیادی داشت که عزت‌الله سحابی ارتباط خود را با سازمان بیشتر کند و سحابی نیز تلاش می‌کرد تا با تغییر سبک زندگی خود برای پیوستن به چریک‌های مسلمان آماده شود. سحابی می‌گوید: «مرحوم محمد مکررا به من اصرار می‌کرد که هرچه زود‌تر خودت را از کارخانه صافیاد آزاد کن، چرا که کارهای زیادی است که باید انجام شود.»

 

در همین شرایط بود که اول شهریور ۱۳۵۰ ساواک خانه‌های تیمی و اعضای سازمان را مورد هجوم قرار داد. در همین دوره بود که سحابی به همراه هاشمی رفسنجانی و طاهر احمدزاده نامه‌هایی خطاب به امام خمینی (ره) و دیگر مبارزان خارج از کشور نوشتند و از آنان خواستند در برابر بازداشت گسترده اعضای مجاهدین موضع‌گیری کنند. این نامه‌ها را به یکی از دوستان سحابی سپرده شد تا بعد از خروج از کشور آن‌ها را به مقصد برساند اما بسته نامه‌ها در فرودگاه لو رفت و دوست سحابی و سپس خود او بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. همزمان هاشمی رفسنجانی نیز دستگیر شد. سحابی تا دی‌ماه‌‌‌ همان سال در اوین ماند و سپس به قزل‌قلعه منتقل شد. خردادماه ۵۱ بود که عزت‌الله سحابی که به ۱۱ سال زندان محکوم شده بود، به همراه ۹ نفر دیگر از زندانیان مجاهدین به زندان شماره چهار قصر منتقل شد. این شرایط اما باقی نماند چرا که در آبان‌ماه ۵۱، ساواک و پلیس شاه برای فاصله انداختن میان مرکزیت و بدنه مجاهدین و زندانیان جدید و قدیم گروهی از آن‌ها را به زندان عادل‌آباد شیراز تبعید کردند که عزت‌الله سحابی نیز در میان آن‌ها بود. دوران زندان در شیراز حدود شش سال به طول انجامید و در اواخر مهر ۵۷ بود که سحابی همزمان با چهلم شهدای ۱۷ شهریور به تهران بازگردانده شد.

 

 

یکی از ۱۴ انقلابی مورد وثوق

 

سحابی زمان کمی برای خانواده خود داشت. از‌‌‌ همان روزی که با زرین‌دخت عطایی ازدواج کرد، تنش‌ها و فراز و نشیب‌های گوناگونی زندگی‌اش را تحت تاثیر خود قرار داد. امتزاج مبارزه سیاسی با زندگی سحابی آنچنان بود که پیروزی انقلاب هم نتوانست اندکی از مشغله‌هایش را کم کند. او پیش از پیروزی به خانواده وعده داده بود که در روزی اینچنین بیشتر با آن‌ها خواهد بود اما روزگار سرنوشت دیگری برایش رقم زده بود. سحابی از جمله افرادی بود که از سوی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و شهید مطهری به عنوان اعضای شورای انقلاب اسلامی برگزیده شد. به این ترتیب از یک ماه پیش از پیروزی انقلاب مشغله‌های دولت انقلابی بر دوش سحابی سنگینی کرد و او باز غرق در فعالیت‌های سیاسی شد.

 

 

ریاست سازمان برنامه، استعفا و نمایندگی مجلس

 

با ورود امام به ایران و تشکیل دولت موقت، سحابی هم همچون اغلب همفکرانش به یاری مهندس بازرگان شتافت. مهرماه ۱۳۵۸ بود که عزت‌الله سحابی به سازمان برنامه ‌و ‌بودجه رفت تا بعد از علی‌اکبر معین‌فر، دومین رییس سازمان برنامه‌ و بودجه بعد از انقلاب باشد. با وقوع ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط گروهی از دانشجویان مسلمان، سحابی نیز به اتفاق نخست‌وزیر و دیگر اعضای دولت موقت استعفا داد. چندماه بعد در جریان انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، سحابی به عنوان کاندیدای گروه «همنام» که فهرست آن توسط آیت‌الله سید ابوالفضل موسوی‌زنجانی، محمدتقی شریعتی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی تهیه شده بود، در انتخابات شرکت کرد و به عنوان نماینده تهران به مجلس راه یافت. او در مجلس نیز ریاست کمیسیون برنامه و بودجه را برعهده گرفت و دغدغه‌های اقتصادی‌اش را پیگیری کرد.

 

 

درآمیختن اخلاق و سیاست

 

با خروج جریان ملی‌- مذهبی و نهضت آزادی از حاکمیت، سحابی نیز به حوزه فعالیت‌های مطبوعاتی و فکری پرداخت و حاصل کار او ماهنامه‌ای شد با عنوان «ایران فردا» که از سال ۱۳۷۰ تا زمان توقیف در سال ۱۳۷۹ از مهم‌ترین مجلات زمان خود به شمار می‌آمد. سحابی با وجود محدودیت‌هایی که برایش ایجاد شد هیچ‌گاه پای از دایره اخلاق بیرون نگذاشت و به شهادت موافق و مخالف از جمله منادیان سیاست اخلاقی در بازار هفت رنگ سیاست بود.

 

 

لواسانات؛ خانه ابدی

 

بعد از توقیف «ایران فردا» در سال ۷۹ مهندس سحابی فعالیت‌های سیاسی علنی خود را کمتر کرد و بیشتر زمان خود را با خانواده‌اش می‌گذراند. هرچند از اخبار به دور نبود و در مسایل مهم سیاسی دیدگاه‌های خود را ارایه می‌داد. سحابی در سال‌های اخیر بیشتر زمان خود را در خانه‌اش در منطقه لواسان تهران می‌گذراند و تنها یک یا دو روز در هفته به تهران می‌آمد و در دفتری ساده در حوالی میدان هفت‌تیر به کارهای روزانه خود می‌پرداخت. روزی که سحابی برای انجام عمل جراحی به بیمارستان رفت، دخترش نتوانست به دیدارش بیاید و وقتی آمد او چند روز بود که در بیهوشی چشم‌هایش را بسته بود و سخن نمی‌گفت. حالا سحابی بعد از یک عمر فعالیت سیاسی بدرود حیات گفته است. خانواده‌اش اعلام کرده‌اند، می‌خواهند او را در منطقه لواسان جایی که قلب ناآرامش سال‌های پایان عمر در آن تپید به خاک بسپارند.

 

 

منبع: روزنامه شرق

 

کلید واژه ها: عزت الله سحابی


نظر شما :