اردوغان در ارس غرق شد؛ شعر بختیار و هوشیاری ظریف
تاریخ ایرانی: شعرخوانیهای رجب طیب اردوغان همیشه پردردسر بوده است؛ البته بخشی از شهرت و قدرت او مدیون همین شعرخوانی است؛ ۲۳ سال قبل در جریان یک سخنرانی در شهر «سیرت»، شعری از شاعر ترکیهای «ضیاء گوکآلپ» (Ziya Gökalp) خواند که منجر به دادگاهی شدن و حبس ۱۰ ماهه و ممنوعیت کسب مناصب دولتی به مدت ۵ سال برای او شد. شعری که اردوغان خواند این بود: «مساجد، پادگانهای ما / گنبدها کلاهخودهای ما / منارهها، سرنیزههای ما و مؤمنان، سپاهیان هستند.» همین حبس بود که سبب کسب محبوبیت بیشتر برای او در بین حامیان و جریانات اسلامگرای ترکیه شد که در نهایت با تاسیس حزب «عدالت و توسعه» در انتخابات سراسری سال ۲۰۰۲ منجر به کسب اکثریت مطلق کرسیهای پارلمان ترکیه از سوی اسلامگرایان شد. حالا این شعر نه تنها ممنوعه و تحریکآمیز نیست بلکه در کتابهای درسی ادبیات ترکیه نیز آمده و اردوغان در سالهای گذشته بارها در سخنرانیهای عمومی خود این شعر را خوانده و به هواداران خود و مردم ترکیه گوشزد کرده که زمانی در این کشور به بهانه خواندن این شعر ساده سیاستمداران زندانی میشدند.
اردوغان در مصاحبهای در پاسخ به این سؤال که آیا خواندن شعر هدف شما است یا پیام دادن، گفته بود: «هر شعر یک پیام است، همه شعرها حامل پیامی هستند. اما با خواندن شعر آن پیام را موثر میکنید.» رئیسجمهور ترکیه در بزنگاههای دیگر هم با شعر پیام خود را رساند. در زمان بازگشایی مسجد ایاصوفیه شعری فارسی از سلطان محمد فاتح عثمانی خواند که هنگام فتح استانبول در سال ۱۹۴۳ سرود: «پردهداری میکند در قصر قیصر عنکبوت / بوم، نوبت میزند بر طارم افراسیاب.»
او اردیبهشت امسال با فرستادن نامهای به همتای آمریکایی خود وعده داد، آنکارا با واشنگتن در نبرد با شیوع کروناویروس و تلاشهایش برای بازیابی خود از تبعات این بحران همبستگی داشته باشد. جعبههای حاوی کمکهای پزشکی ترکیه که تحت نظارت اردوغان آماده شده بودند، حاوی پیامی برای مردم آمریکا بود با این شعر مولانا: «بعد نومیدی بسی امیدهاست / از پس ظلمت بسی خورشیدهاست.» او در اجلاس سران دو کشور ترکیه و ایران در آنکارا هم بیت «درخت دوستی بنشان…» حافظ را خواند و در اجلاس سران روند آستانه در تهران نیز با بیت «تو کز محنت دیگران بیغمی» سعدی، مقاصد سیاسی خود را بیان کرد.
البته این میانهاش با شعر، نشانه آزادی دیگران در نقل آزادانه اشعار نیست. خردادماه ۹۵، مروه بیوکساراچ ملکه زیبایی سال ۲۰۰۶ ترکیه به دلیل اشتراکگذاری شعری در اینستاگرام، به اتهام «توهین» به اردوغان به ۱۴ ماه حبس تعلیقی محکوم شد؛ وکیل اردوغان در دادگاه مدعی شد که شعر بیوکساراچ صرفاً «یک نوشته ساده در شبکههای اجتماعی» نبود و وی را متهم کرد که به اردوغان «حمله شخصی» کرده و پست اینستاگرام او صرفاً یک «انتقاد» نیست.
اردوغان اسفند ۹۴، از یان بومرمان، شومن طنزپرداز آلمانی شکایت کرد چون در برنامهای در شبکه تلویزیونی «زد دی اف. نئو» (zdf.neo) با خواندن شعری، اردوغان را مردی ریاکار میخواند که چون به خلوت میرود، آن کار دیگر میکند. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان با تشکیل پرونده قضایی علیه یان بومرمان موافقت کرد. وکیل آلمانی اردوغان خواسته بود که «بومرمان به مجازات برسد تا به راه راست بازگردد و پس از این طنز بنویسد نه توهینهای بیپایه». دادگاه هامبورگ هم به شکایت اردوغان علیه بومرمان رسیدگی و در نخستین حکم خود این شعر را به عنوان طنز مجاز شناخت ولی قسمت زیادی از آن را ممنوع اعلام کرد. بومرمان پیش از خواندن شعرش به آهنگ طنز دیگری اشاره کرده بود که در شبکه NDR پخش شده و اردوغان را به دلیل رفتارش با خبرنگاران به سخره گرفته بود. این شعر باعث شد تا ترکیه سفیر آلمان در آنکارا را برای ارائه توضیحات فرابخواند. همزمان با بررسی شکایت اردوغان از این شومن آلمانی، کنسولگری ترکیه از ترکهای مقیم هلند خواست که هر توهینی به رئیسجمهور کشور خود را اطلاع دهند؛ موضوعی که دولت هلند را ناراحت کرد.
اردوغان در سال ۹۴ در دیدار با اسحاق جهانگیری، معاون رئیسجمهور ایران از مطالب رسانههای ایران علیه خانواده خود گلایه کرده و خواستار کنترل رسانهها شد و جهانگیری اینطور پاسخ داد: «رسانهها در ایران در کنترل دولت نیستند و حتی علیه دولت ما نیز مطلب مینویسند اما شما از زبان مقامهای رسمی دولت ایران سخنی علیه دولت ترکیه نشنیدهاید و این در حالی است که مقامهای رسمی شما اظهارات منفی و نادرست بسیاری علیه جمهوری اسلامی ایران، دولت و مقدسات مردم ایران بیان کردهاند.»
آخرین مورد از شعرخوانیهای پردردسر اردوغان روز بیستم آذر در رژه پیروزی در جمهوری آذربایجان بود؛ شعر «آراز» (ارس)، یکی از نمادهای جداییطلبی پانترکیستها، که از وزیر خارجه تا نمایندگان مجلس ایران به آن واکنش نشان دادند و به احضار سفرای طرفین انجامید؛ آتشی که با ابراز اطمینان رئیسجمهور ایران با توجه به توضیحات تلفنی وزیر خارجه ترکیه به همتای ایرانیاش فروکش کرد. حسن روحانی در نشست خبریاش (۲۴ آذر) گفت که اردوغان از این شعرخوانی «اصلا قصدی نداشته است.» البته آنطور که روحانی هم تاکید کرده «این شعر چندپهلو است و بسته به این است که کجا بایستی بخوانی که اگر این شعر را در ایران بخوانی و در بیرون ایران بخوانی، به گونهای دیگر معنی میشود. معمولاً آقای اردوغان شعر زیاد میخواند و از حافظ، سعدی و مولانا مرتب شعر میخواند و این شعر را خواندند که به نظر من با توضیحاتی که دادند، میتوانیم از این مسأله عبور کنیم اما حساسیت مردم ما بسیار مهم است و همه دنیا باید بدانند میلیمتر، میلیمتر سرزمین ما برای همه ما اهمیت دارد و همه در سخنرانیها و در بیاناتشان به این حساسیت ایران و اهمیت مسأله تمامیت ارضی توجه بیشتر کنند.»
مولود چاوش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه در تماس تلفنی با محمدجواد ظریف اطمینان داده بود که اردوغان به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و سرزمینی ایران احترام کامل قائل است و «نسبت به حساسیتهای پیرامون شعر قرائتشده نیز مطلع نبوده و آن را صرفاً در ارتباط لاچین و قرهباغ می دانسته و به همین دلیل آن را در مراسم باکو خوانده است.» (۲۲ آذر ۹۹)
ساعاتی پیش از این تماس تلفنی، فخرالدین آلتون، رئیس مرکز ارتباطات نهاد ریاستجمهوری ترکیه در بیانیهای آنچه «اظهارات توهینآمیز و پرخاشگرانه علیه رئیسجمهور و کشورش به بهانه برداشت عامدانه از یک شعر» خواند را محکوم کرد و گفت در این شعر «به هیچوجه نام ایران ذکر نشده یا تلویحاً اشارهای به آن نشده است.»
اما واقعاً اردوغان، اطلاعی از ماهیت شعر خود و یا موقعیت قرائت آن در باکو نداشت یا چنانکه ظریف توئیت کرد: «به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است! آیا او نفهمید که علیه حاکمیت جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.»
اردوغان در سال ۲۰۱۲ شعری درباره رود ارس در انتقاد از سیاستهای دوره اولیه جمهوری ترکیه در نادیده گرفتن سایر گروهها و «ملتهای ترک» منطقه خوانده بود. او از ۱۴۶ نفری سخن گفت که به ادعای او در سال ۱۹۴۵ با فرار از اتحاد شوروی از پل «بُرالتان» بر رود ارس عبور کرده و از آذربایجان به ترکیه رفته بودند. او در این سخنرانی گفت دولت وقت ترکیه این ۱۴۶ نفر را که در دست حزب جمهوریخواه بود به اتحاد شوروی بازگردانده و آنها در آن سوی ارس اعدام شده بودند. سپس این دو بیت از شعری قدیمی در مورد همین واقعه را خوانده بود: «بُرالتان پلی است که از رود ارس فراتر میرود / این روسیاهی حتی با آب ارس هم پاک نمیشود.» همین پیشینه نشان میدهد او از ادبیات مربوط به ارس و اشعار سروده شده درباره این رود بیاطلاع نیست.
تکمیل شعری دیگر در تهران
شعری که اردوغان در باکو خواند با آنچه در تهران شنیده و تکمیل شد، فرق دارد. در بیانیه نمایندگان ولیفقیه در شمالغرب کشور درباره اظهارات اردوغان آمده «آن اشعار توسط ایرانیان جدا شده از وطن مادری سروده شده است. ۲۰۰ سال است که ایرانیان ساکن در ۱۷ ولایت قفقاز که توسط دولت شوروی از وطن مادری، بابا توپراقی و وطن تاریخی جدا شدهاند اشعار حسرت میسرایند و با اشعار حسرت زندگی میکنند. چقدر شایسته است محققین تاریخ کشور عزیزمان ایران، اشعار حسرت را جمعآوری و به رئیسجمهور ترکیه ارسال نمایند تا متوجه شود که تنظیمکنندگان خطابه چه خیانت بزرگی به او کرده و برای او مایه آبروریزی بزرگ درست کردهاند. بالاتر از اشعار حسرت نامههای جانگداز و جانسوز ایرانیان جدا شده از وطن مادری است که بعد از عقد قرارداد گلستان در منطقه گلستان قرهباغ به مراجع عظام نوشته و از ظلم و ستم و از تعدیات ناموسی اشغالگران نالهها کرده و از مراجع استمداد طلبیدهاند. در تاریخ زندگی بشر روی کره خاکی اشعار حسرت زیادی سروده شده اما دو نوع اشعار حسرت سرآمدتر و جانسوزتر از همه اشعار حسرت است. اول اشعار حسرت ایرانیانی است که از وطن مادری و تاریخی خود توسط دولت شوروی طی عهدنامه گلستان و ترکمانچای جدا شدهاند و دوم اشعار حسرت ۲۵ میلیون علوی آناتولی است که در فراق شاه اسماعیل ختایی آنها را سرودهاند. و عجیب این است که با گذشت حدود ۴۵۰ سال از حیات شاه اسماعیل الان نیز اشعار حسرت در جم خانههای ترکیه قرائت میشود.» (۲۲ آذر)
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، در سرمقالهای (۲۳ آذر) نوشت: «اردوغان نمیداند که خواندن و انتشار اینگونه اشعار (شعر حسرت) نه فقط در آذربایجان تحت اشغال شوروی سابق، بلکه در جمهوری آذربایجان هم به این علت که نشانه نارضایتی مردم از این جدایی است، جرم تلقی میشده و هنوز هم میشود. از این روی باید گفت اردوغان با بیخبری خود از تاریخ، به جای خودشیرینی برای دشمنان ایران و اسلام - بخوانید آمریکا و اسرائیل و عربستان - کام آنها را تلخ کرده است!»
به نوشته شریعتمداری، «رئیسجمهور ترکیه باید میدانست که آذربایجان بخش جداشدهای از سرزمین ایران است و اگر از کمترین بهره هوشی برخوردار بود، این نکته بدیهی را درک میکرد که فقط کسانی میتوانند از «جدایی ارس» نگران و ناراضی باشند که ارس بخشی از سرزمین مادری آنها بوده است. این نکته به وضوح از شعری که اردوغان به آن اشاره کرده است نیز قابل فهم است. شاعر از جدایی ارس گلایه میکند و به کسانی که آن را از ایران جدا کردهاند اعتراض دارد. خب، مگر نه اینکه ارس متعلق به ایران بوده است؟ بنابراین اردوغان با اندک بهره هوشی میتوانست بفهمد که نه فقط ایران مخاطب شاعر در اعتراض به جدایی ارس نیست، بلکه آرزوی او، بازگشت بخش جدا شده به سرزمین مادری است. به بیان دیگر، اردوغان درحالی که قصد مجیزگویی برای دولت جمهوری آذربایجان را داشته است، حاکمیت آن را زیر سؤال برده و خواستار الحاق جمهوری آذربایجان به سرزمین مادری خود شده است.»
مدیرمسئول کیهان در انتها متن کامل شعری ۱۹ بیتی را آورد که به نوشته او اردوغان فقط یک بیت آن را خوانده بود:
آی آراز (ارس) بیر دالغا وور، دریا کیمی توفان ائله
ظالمین ییخ قصرینی، اوز باشینا ویران ائله
«ای ارس موجی بزن، همچون دریا توفان کن
کاخ ظالم را بیفکن، بر سرش ویران کن»
سو ده ییل سندن آخان، قانه دونن گوز یاشی دیر
بو اسف احوالی گور، توفان قوپار عصیان ائله
«آنچه که از تو سرازیر است، آب نیست بلکه اشکی است که به خون تبدیل شده
این احوال تاسفبار را ببین و عصیان کن»
قاضی اول، انصافه گل، حکم زمان وئر تازه دن
غصب اولان تورپاقلاری وابسته ایران ائله
«قاضی باش! انصاف کن، دوباره حکم بده
سرزمینهای غصب شده را به ایران ملحق کن»
یا اوزون چک بیر کناره، غصب اولان مرزی گوتور
یا ایکی روحو سازاشدیر، دل لری شادان ائله
«یا خودت را کنار بکش و مرز غصب شده را از میان بردار
یا دو روح را آشتی بده و دلها را شادمان کن»
۳ روز بعد از یادداشت کیهان، بنیاد ایرانشناسی نیز در یادداشتی (۲۶ آذر) همین شعر را تکرار کرد و نوشت جزو «ادبیات حسرت» است «اما در کمال تأسف و در تقابل با این حس حسرت جدایی از وطن که ندایی از آن سوی رود ارس برای پیوست به سرزمین گسسته پدری است برخی سیاستمدارنما که به عرصه تاریخ و ادب پای نهادهاند متعرض قلمروهایی از تاریخ و ادب میگردند که موجب تأثر و تألم اصحاب خرد و اندیشه است. ایران تاریخ یک قوم و قبیله و یک نقطه نیست. اظهارات رجب طیب اردوغان، نواختن مارش ویژه عثمانی موسوم به «مهتر» در باکو! پارهٔ جداافتاده از پیکر ایران، سخنان مداخلهجویانه در خصوص ارمنستان و تشابه بسیار آن با جملاتی که درباره دولت رسمی و مشروع سوریه تاکنون اظهار داشته است و از آن فراتر همداستانی برگزارکنندگان آذری مراسم با نام بردن از نشانگاههای میراث تاریخی و طبیعی ایرانزمین – ارگ تبریز و کوه سبلان – در اثنای برگزاری رژه نظامی مایه تأسف، تأثر و اعجاب بسیار گردید. صاحبان اندیشه نیک میدانند که این رفتار نابخردانه، پیش از هر چیز، نخست تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را هدف قرار داده است و در وهله بعد اگر از سر بیاطلاعی و کممایگی نبوده باشد، اقدامی تحریکآمیز، حاصل از خیالپردازیهای آقای اردوغان ارزیابی میگردد. آنچه از منظر رئیسجمهور ترکیه، ادله دستاندازی بر سرزمینهای آذریزبان آذربایجان شناخته میشود، تصوری موهوم و به لحاظ شرایط سیاسی فعلی جهان، تفکری مذموم است. اگر باور تعلق زبانیِ سرزمینی همسایه محمل تسخیر و تصرف آن فرض گردد، تعلق نژادی و قومی دستآویزی به مراتب محکمتر محسوب میشود؛ گو اینکه قریب به نیمی از مردمان آسیای کوچک (ترکیه امروزی) به نژاد، فرهنگ و زبانی فارغ از زبان رسمی آن کشور تعلق دارند؛ در میان اقوام غیر ترکزبان، زنان و مردان غیور و گردنفراز کرد که پیوسته مورد هجمه افراطگرایان پانترک قرار گرفتهاند، بیگمان ایرانیانی هستند که همچون دیگر کردها در اقصی نقاط عالم، موطن خود را ایران عزیز میدانند.»
شعر «ای آراز» که کیهان و دیگر رسانهها در ایران به آن اشاره میکنند، سروده یحیی شیدا، شاعر آذربایجانی (۱۳۹۰-۱۳۰۳) و یکی از نزدیکان استاد شهریار است که در مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت ایران، از فعالترین چهرههای سیاسی آذربایجان بود و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زندانی شد؛ او در گفتوگویی با روزنامه «امین» گفته «در آن زمان زندان فعلی تبریز وجود نداشت و زندان در اداره صائب جنب گذرنامه فعلی بود. به ما میگفتند «دمهای مصدق» هستید. حالا هم حاضر هستم به خاطر مصدق زندانی شوم.»
اما خود اردوغان پیش از قرائت شعرش گفت که ابیاتی از بختیار وهابزاده (۲۰۰۹-۱۹۲۵) میخواند و شعر او این بود:
آرازی آییردیلار (ارس را جدا کردند)
کوم ایله دولدوردولار (با سنگ و شن پرش کردند)
من سندن آیریلمازدیم (من از تو جدا نمیشدم)
زور ایله آییردیلار (به زور جدامان کردند)
فخرالدین آلتون، رئیس مرکز ارتباطات نهاد ریاست جمهوری ترکیه نیز در بیانیهاش اشاره کرده که اردوغان شعر بختیار وهابزاده را خوانده است. تورج اتابکی، استاد کرسی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لیدن هلند هم نوشته که «بسیاری از آذربایجانیان در بزمهاشان ترانه «آراز آراز» را که همان «ارس ارس» است، میخوانند. این ترانه را نخستین بار بختیار وهابزاده شاعر جمهوری آذربایجان سرود و بعدها بندهایی نیز به آن افزوده شد. در سروده وهابزاده که به قولی به ادبیات هجران تعلق دارد، به رود ارس اشاره میرود که میان مردم آذربایجان جدایی انداخته است. برای وهابزاده، اگر این شعر تنها اشارهای بود به یکی از هزاران رویداد تاریخی تلخ که پیامدهای تلختری در پی داشت، بودند دیگرانی نیز که با اشاره به این شعر طرح پیوندهای تازه و از پی آن قلمروهای سیاسی نوآباد را پیش کشیدهاند.
ارس حتی با نام صمد بهرنگی، آموزگار و داستاننویس نیز گره خورده است؛ از پی غرق شدنش در رود ارس به سال ۱۳۴۷. برای بسیاری که غرق شدن او را باور نداشتند، ارس زمینهساز مرگ او شد و ترانه «آراز آراز» با افزودههایی، ترانه محبوب مخالفان نظام پیشین در ایران، به ویژه کنشگران چپگرا شد.»
به نوشته اتابکی «بعید است کسی که متن سخنرانی اردوغان را نوشته به حساسیت محتمل پنهان در این شعر برای گروهی از ایرانیان آگاه نبوده باشد. اما اگر ادعای وزیر امور خارجه ترکیه را بپذیرم که اردوغان روحش از حساسیتهای پنهان که سر دادن این ترانه میتوانست برانگیزاند، بیخبر بود؛ این بیخبری خود نشان از جایگاهی دارد که ایران اسلامی در سیاستگذاریهای خرد و کلان ترکیه پیدا کرده است… شعله احساسات ناسیونالیستی در هر دو سو دیرپا نخواهد بود و دیر یا زود فروکش خواهد کرد. اما آنچه باقی خواهد ماند، برگ سیاه دیگری است در دفتر روابط بین دولتهای منطقه. فزونی شمار این برگها نمیتواند برای آنانی که تجربههای تاریخی را در تاریخ معاصر به جد دنبال میکنند، نگرانکننده نباشد.»
آنچه ظریف به درستی دید و آن را شعری علیه حاکمیت جمهوری آذربایجان خواند، با تحقیق درباره نظرات شاعر آن مشخص میشود. وهابزاده همان نظری را درباره ایران و ارس داشت که روزی پدر الهام علیاف در پاسخ به سؤالی درباره الحاق آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان گفته بود: «کسانی که آن را مطرح میکنند دیوانهاند! چون دست باید به بدن ملحق شود نه بالعکس!»
اسماعیل امینی، شاعر و پژوهشگر ادبی شرح سفر خود به همراه جمعی از شاعران و استادان ادبیات به باکو و دیدارشان با وهابزاده را روایت کرده و به نقل از او نوشته بود: «مرزبندیهای سیاسی نمیتواند دلها را از هم جدا کند. مثل رود ارس که در منطقه مرزی ایران و آذربایجان جاری است. زیر جریان آب رودخانه، این خاک به هم پیوسته است مثل دلهای به هم پیوسته مردم ایران و آذربایجان. آن سادهاندیشانی که از پیوستن آذربایجان شمالی و جنوبی حرف میزنند انگار نمیدانند که کوچکتر باید به بزرگتر بپیوندد. فرزند به آغوش مادر بازمیگردد. ایران بزرگ، مادر فرهنگی و تمدنی تمام مردم آذربایجان است پس جایی برای این حرفهای عوامانه نمیماند.»
با این پیشینه شاعر آذربایجانی و مفهوم واقعی شعری که گفته، مشخص میشود اردوغان شعر را در موقعیت خوبی خرج نکرده و معنایی کاملاً متفاوت با آنچه در ذهن دارد را بر زبان جاری کرده است. به همین دلیل است که شروین وکیلی، جامعهشناس و پژوهشگر تاریخ نوشته «من با رجب موافقم!»: «شعری که خواند، دقیقاً همان است که ایراندوستان و هواداران اندیشه ایرانشهری قرنی است دارند میگویند.»
منابع: عصر ایران / ایسنا / ایرنا / دویچهوله / آناتولی / مهر / بیبیسی / روزنامه امین / رادیو فردا / ایندیپندنت / تیآرتی
نظر شما :