صورتجلسات شورای انقلاب-۷/ پیغامی که طبری و کیانوری فرستادند
تاریخ ایرانی: ۴۰ سال پس از پایان کار شورای انقلاب یکی از سایتهای خارج از کشور، صورتجلسات این شورا از اسفند ۵۷ را منتشر کرد.
شورای انقلاب اساسیترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون بود که روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی تشکیل و آخرین جلسه آن در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد.
ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیتالله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیتالله طالقانی منتقل شد. پس از درگذشت آیتالله طالقانی، آیتالله بهشتی که تا این مقطع نیز عملاً ریاست شورا را در دست داشت، مسئولیت دبیری شورا را بر عهده گرفت و تا بهمنماه ۱۳۵۸، شورا را اداره کرد. در بهمنماه ۱۳۵۸ و برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری، بنیصدر رئیسجمهور شد و به خواست رهبران حزب جمهوری اسلامی از امام، وی همزمان ریاست شورای انقلاب را نیز عهدهدار گردید.
«تاریخ ایرانی» به تدریج بخشهایی از صورتجلسات شورای انقلاب و تصمیمگیریهای مهم آن را منتشر میکند. مروری داریم بر مهمترین مواضعی که اعضای شورای انقلاب در جلسات داشتهاند در شهریور ۵۸:
اختلافات در وزارت دفاع
خامنهای: برخورد با مهندس. در دولت با ایشان نمیتوانم کار کنم. وزیر دفاع شنبه استعفای ریاحی، مرد نجیب، اهل کار نیست، کشش مسائل دفاع را ندارد. سلایق آقای مهندس بازرگان [و] روحیات ایشان موجب تأسف است. مهندس را مهندس دو سال قبل نمیدانم. موثر یا ضعفا که مسائل شخصی مطرح نباشد، نیست. با همکاری منافات دارد. همان سلیقهها را در کارهای فردی اعمال میکنند. بنده استعفا میکنم، هم از دولت، هم از طرف شورا که نامه به من داده.
بهشتی: برای مهندس حق توضیح و دفاع هست. فعلاً وضع بحرانیتر است که در مسائل مملکت بشود در رتق و فتق اینگونه مسائل بپردازیم. هر برداشت جدید [که] از یکدیگر داریم و هر ترتیب اثر دیگر برای دو ماه و نیم بعد باشد. با اخبار مملکت که کلافهکننده است، با زمینهای که برای حل مسائل کردستان پیش آمده، برداشت من این است [که] تاب بیاوریم.
خامنهای: بعد از تمام شدن دولت از ایشان اجازه گرفتم. دو سه موضوع بود. احساس اولش از موافق معاف شود. یکی قطعات یدکی مهم است. بعد از اف -۱۴ نامهای نوشتم به معاونت تسلیحاتی، [با] رونوشت [به] وزارت خارجه، تا قبل از اعلام بعدی از هرگونه معامله و قرارداد خودداری کنید. وزیر دفاع ناراحت شد. گفتم کمیسیونی باید باشد، شما نخستوزیری و وزارت خارجه، وزیر دفاع سخت ناراحت بود.
بهشتی: از شورا نوشتیم.
خامنهای: با لحن مؤدبانه گفت دیروز با مهندس بازرگان مطرح کردم. قطعات یدکی مطرح شد. بودن من در محیط ارتش، مهندس بازرگان مانع کار کردن من است. آن شب راجع به قطعات یدکی صحبت شد. مطرح کردم لوازم یدکی برای هلیکوپتر مساله حاد است. کمتر از یک دهم قابلیت پرواز دارد. از اروپای غربی یا ژاپن میشود تهیه کرد یا نه، از ایتالیا، فرانسه، احتمالاً ژاپن. فقط ۲۱۴ جنگی را امریکا مخصوص ایران ساخته. به مهندس گفتم کمیسیون تشکیل شود [تا معین شود] چه قراردادها در زمینه چه قطعات باید بسته شود، باکی، خودمان میتوانیم بسازیم یا نه.
قطبزاده: -
خامنهای: اف -۱۴ بعد از هر پرواز باید قطعاتی [از آن] عوض شود. این را میبرند امریکا، یکی دیگر میآورند. امروز اطلاع پیدا کردم [که] خلبانی داریم [که] اف -۱۴ را میتواند پرواز دهد.
بنیصدر: ۲۰۰۰ نفر است.
خامنهای: دورههایی گوناگون دارد، دوره یادآوری هست. این دو نفر میتوانند تعلیم دهند. من روی آن حساس بودم. وزیر دفاع گلهمند شد. مهندس بازرگان هم گفت من هم گلهمند شدم. سوم، برای کردستان استراتژی سه بخش است: نظامی، رفاهی، تبلیغات. وزیر دفاع گفت رفاهی و تبلیغات چه شد [؟] رادیو علیه مردم تبلیغ میکند.
قطبزاده: خلاف گفتهاند.
خامنهای: باید ستاد کردستان تشکیل شود. تلفن کردم خارجه، وزارت کشور، خارجه، به ارشاد ملی، رادیو تلویزیون، جهاد سازندگی، کمیسیون تشکیل شود. از مهندس بازرگان اجازه بگیریم، گفت در وزارت کشور هست، گفتم فعال نیست، گفت همان را فعال کنید. گفت چه اصرار است در وزارت دفاع باشد، گفتم باشد، ایشان دعوت کنند. گفتم شما نمیدانید الان کجا را کوبیدهاند؟ دیدم مهندس صباغیان حاضر است، ولی جلوی مهندس حرف نمیزند. مطالب دیگر، وزیر دفاع در زمینه بعضی تصمیمات، درست تصمیم نمیگیرد. شرح وظایف نداشتم. خود وزیر هم نداشت. گفت مافوق وزیر هستید. خودم برداشتم این است که من مسئول هستم انقلاب آنجا برود و ضدانقلابی نشود. گفت شرح وظایف را میگویم، دکتر مهران، دکتر ابتکار [و] وزیر دفاع بنویسند. گفتم چمران آن صلاحیت را ندارد. گفت شما بنویسید، من میدهم. آنها گفتند برای اساس وزیر دفاع، برای سرپرستی سازمان صنایع دفاع ملی تیمسار سرتیپ انتظامی. گفتم بررسی شود. گفتم من وعده کردهام بروم معرفی کنم. گفتم آن روز، روز شروع مجلس خبرگان است. خیلی محترمانه گفتم بررسی کنند. نتیجه منفی بود، همکار اسرائیلیها بوده، در اسرائیل بوده، منفی است، بد سابقه، دزد چند میلیون متهم به دزدی است. صبح زود آمدم وزارت دفاع، شوهر خواهر صباغیان، سرهنگ یزدانی سرهنگ خوبی است، سنّش خوب است. از همان ساعتی که معرفی کرد، افتخاری مهمل بود این ناباب. به مهندس بازرگان گفتم ریاحی دو تخلف کرده، [اولاً] با من صحبت میکرد، ثانیاً با کمیسیون پژوهش. مهندس بازرگان گفت کمیسیون انتصابات بگذارید، گفتم اسم مهم نیست. گفت افراد کمیسیون غلط کرده، من دیگر من رئیس کمیسیون هستم. مهندس صباغیان به صفت خود شماست. گفتم نخیر، شما هرکار دلتان میخواهد میکنید، در همه کار مداخله [میکنید]. این آقایان نشسته بودند، قانع به حق خود نیستند. گفتم کمیسیون انتصابات امروز عصری دادم، گفتم چهار روز قبل انتصابات داده شده، گفتم به من میدادید، گفت به ابتکار دادم، دکتر ابتکار کرد، دقیق نیست… هاشمی که موسوی حامی ایشان است گفت اول نظر من این بود در داخل انتصابات را انجام دهیم، بروید شلوغی پادگانها را رفع کنید. بالاخره من عصبانی شدم…
شیبانی: آخر شب با مهندس صحبت نکنید، خسته شده.
خامنهای: انفجار ایشان. دو سه روز ناراحتی از من بود. معاونین وزارت دفاع با او جا افتادهاند.
بهشتی: شما وزیر دفاع، قرار بود خطی که صحبت شده [و] با مجاهدت و فداکاری آغاز کردهاید [ادامه دهید]. این خط در هیچ مقطع قابل بریدن نیست. مهندس بازرگان کار نابجا کرده، عذر بخواهند یا نه مساله نیست. شما سر کارتان هستید. شرح وظایف را بنویسید. شورا با همان وظایف میفرستد.
خامنهای: به من نباید بگویید، به دولت بگویید. فردا تیمسار نورایی میآید سر کارش، آدم خوبی است، بعد قائممقام شده، کلیات خطوط را گفتم، نمیفهمد. اگر نورایی سر کار باشد، وظایف من باید مشخص باشد [که] چه کاره هستم. ابلاغ جنابعالی، وزارت میشود.
بنیصدر: واقعبین باشیم.
خامنهای: در مسائل وزارت دفاع دخالت میکند.
بهشتی: [۱)] ریاحی که استعفا کرد، ابلاغ وزارت دفاع به نام شما. ۲) اگر مهندس دخالت کند، ما صحبت داریم و کمتر دخالت میکند.
خامنهای: این را میپسندم. اگر اختیار داشته باشم، خیلی میشود کار کرد. هم متخصصین فنی ماشینآلات و تشکیلات نظامی در ایران داریم. برای ایران زیادی هم داریم به سمت گشودن گرهها.
بنیصدر: وقتی نخستوزیر موافق نباشد، تمام وسایل [را در اختیار] دارد که نگذارد سیاست عمل شود.
بهشتی: مهندس بازرگان فکر میکند ریاحی که با ایشان درست است، از گسترش میدان فعالیت خامنهای گله داشته یا او گفته.
[یکشنبه ۴ شهریور ۵۸]
پیغام حزب توده
خامنهای: یکی از اعضای حزب توده آمد (ساواکی بود)، هوشنگ اسدی آمد و گفت با ساواک بوده، ولی کار سازمانی پیغام از کیانوری و طبری داشت. گفتند ما که تاکنون علیه انقلاب کاری نکردهایم، هم حزب غیرقانونی [شده] و هم روزنامه.
موسوی اردبیلی: آقای آذری زیادهروی میکند، سرمایهدارها را حمایت میکند، محمود رضایی را حمایت میکند، خیامی را حمایت میکند. [با] آذری ملاقاتی جدی از طرف شورا بشود.
بنیصدر: شورا.
موسوی اردبیلی: گوشزد شود.
هاشمی: جو قبل از این حوادث این بود مطبوعات زیاد آزاد بوده، باید کاری کرد. لایحه مطبوعات سه چهار روزنامه را میگرفت، این کارها مجملی تصویب شد. خمینی بیش از ما میفهمید، رنج ایشان بیشتر است. ما اگر دنبال قضایا نباشیم، اینطور میشود. خیلی از اینها معلول بیبندوباری روزهای اول است. کوچکترین عمل به عنوان ضدانقلاب است. اگر آن استراتژی صحیح است که باید جلوی بیبندوباری گرفته شود، ما در جریان فرمان ایشان نبودیم. مردم عامه خیال میکنند چون جوی پیدا کردهاند خلخالی.
بهشتی: تمام انقلابیهای زنجان خواستهاند خلخالی بیاید زنجان.
هاشمی: [در منظر] عامه مردم، پرستیژ شورا و دولت با این عملیات پایین آمده که کاری کردهاند خود خمینی جلو آمده. اصفهان هم هوانیروز رفتم، هم حاتمی درجهدارها نشانه تبعیض را کنده بودند، امروز رفتند زدند و اعلام اطاعت کردند. اصفهان یکپارچه شور بود. هم توقیف روزنامهها، اعدامها، مجموعه کشور پشتوانه انقلاب به شدت از جریان دفاع میکند، اما خودم معتقدم.
بنیصدر: هیتلر را هم دفاع میکردند.
هاشمی: ما نباید گول بخوریم، باید پشت فرمان باشیم، به جای چهل روزنامه بیست عدد داغ را ببندیم. شاید در کردستان، اگر افراد مؤثر بازداشت شوند، کاری نکنیم درست نیست. مهم این است. شورا در این شرایط خیلی بیکار بود. باز دنبال اصلاح آذری برویم.
خامنهای: جا ندارد، متعلق به دادستانی کل است.
قطبزاده: افکار مردم در مورد چیزی غلط.
هاشمی: روشنفکران با حوادث جاری مأیوس هستند. آن طرف قضیه خطر بیشتر بوده. همه جریانات روشنفکرها را به موضعگیری گرفته بودند. جامعه، مردم هم ناراحت میشد، یک جبهه را احیا کرده.
جلالی: نحوه انعکاس مهم است، برخورد خام نشود.
قطبزاده: بخش زیادی [از] مطالب هاشمی درست [است]. روشنفکرها جذب نشدهاند، حالت سرکشی [دارند]. اطمینان به اینکه این کارها بالاخره به زانو در میآورد. مردم سرد شده بودند و شدید ناراحت بودند. اقدام آقا بینهایت در بسیج عمومی مهم [بوده]. شور و هیجان مردم، انقلاب جدید را نشان میداد. پشت سر آن همان حالت که باید داشته باشد، هم هدایت و کنترل و این نبود. اطلاعات خام به آقا داده شده بود. [در] مباحث خبرگان ایجاد ناراحتی شده. فرمان آقا، حرکت اولیه آقا بین روشنفکران کمی متعهد اثر بسیار مطلوب داشت، حتی غیرمسلمان معتقد به انقلاب، روز جمعه استعفا دادند، روز شنبه نیامدند و گفتند با فرمان پاکسازی بنای روشنفکران است، پشت آن هزاران نفر در روزنامهها است. حمله اول به آیندگان، بسیاری روزنامهها یک ویراژ دادند در خط بمانند. بیست روزنامه مراجعه کردند [که] ما در خط هستیم. اینجا باید هدایت شود. هر روزنامه توقیف، ۳۰ تا ۱۵۰ نفر بیکار میشوند، قلم دارند، نقش دارند. کتابسوزی فاجعه است. اسلام مهم است. همه ارگانها تقویت شدند جز شورا. آقا مسئولیت تمام کارها را قبول میکند، خطرناک است. اگر آقا حرفی دارد، شورا را تقویت کند.
موسوی اردبیلی: شورا میگوید نمیشود.
بنیصدر: محیط تهران و شهرستان از طریق چماقبهدستها خطرناک است.
قطبزاده: چماقبهدست هیچ جای دنیا موفق نشده، جز در حکومت فاشیستی. جنجال ندارد، پسر و دختر در خیابان راه نروند خانههایی است [که] دخترهای دبیرستانی میروند فاحشگی میکنند. فشار زیاد از حد درست نیست. موسیقی دوباره اصرار شدید.
[یکشنبه ۴ شهریور ۵۸]
بحران کردستان
بنیصدر: بستن روزنامه و احزاب، جوّ ناسالم ایجاد میکند. به جای محبت خلخالی را میفرستند. جوّ آخوندی خوب نیست، ترور را زیاد میکند آقا. به شورای انقلاب یا وزارت ارشاد بگویید احزاب که قصد اخلال ندارند آزاد [شوند]. کتابسوزان هم تقبیح شود، تحبیب از روشنفکر. در مورد نماینده کردها گفتند اینها از دموکراتها هستند و ارتش میرود راجع به عفو و عمران. عمران بشود که جزء برنامه است و راجع به عفو، عزالدین و قاسملو را تسلیم کنند، عفو عمومی [اعلام شود]. تهدید کردهاند در مقابل هر نفر که خلخالی میکُشد، چند نفر بکُشند. در مورد مهاباد مردم منتظرند ارتش بیاید.
هاشمی: مهاباد را باید گرفت.
خامنهای: در سنندج، خلخالی ده نفر [را] اعدام کرده، ده نفر را میخواهد دوباره اعدام کند.
بازرگان: قدوسی هم که آمده بود، گفت خطرناک است وجود خلخالی.
خامنهای: [به] قم تلفن شود که خطرناک است.
هاشمی: صبح گفتند حقگو گفته ۴۰۰ سرباز ما را دموکراتها گرفتهاند.
بنیصدر: محاکمهای برای افکار عمومی حل نیست. مدنی همینطور میکُشد.
[سهشنبه ۶ شهریور ۵۸]
لایحه زمین کشاورزی
دکتر ایزدی [وزیر کشاورزی]: لایحه زمین کشاورزی.
بنیصدر: برگرداندن زمین به وضع قبل از اصلاحات ارضی و زمینداری، بگویید زمین را از دهقان نمیگیریم.
بهشتی: مهندس ایزدی بر طبق سلیقه خودشان میخواهند مالکیت اراضی کشاورزی را تثبیت کنند. با زکات مساله حل میشود.
موسوی اردبیلی: اگر راه شرعی پیدا کنید که مالکش کسی است که روی آن کار میکند.
بنیصدر: اگر این حرف معقول است، وجه شرعی دارد.
بهشتی: ایشان اینطور فکر میکنند که زراعت پیشرفته که به معنای حداکثر بهرهبرداری باشد، در شرکتهای صحیح کشت و صنعت است. مساله امریکا، حتی آلمان که با جمعیت کمتر، از هفت درصد بازدهی که دارد تقریباً از تمام دنیا بیشتر است، به عنوان تجربه اقتصادی کشاورزی باید مورد توجه قرار گیرد.
باهنر: امکانات طبیعی مطرح نیست.
بهشتی: سرمایهگذاری عظیم که روی کیفیت بازدهی زمین کرده.
بنیصدر: در امریکا هم دهقان با شرکت که هزار هکتار زیر کشت میبرد، چه قدر دولت سرمایهگذاری میکند. سرمایهگذاری جنبی دولت نسبت به سرمایه فرد ده برابر است.
بهشتی: در تمام پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی، دولت سرمایهگذاری میکند. شوروی تاکنون سیستم کالخوز را نتوانسته از بین ببرد.
بنیصدر: برداشت دولت از کشاورزی است، فرق دارد با آمریکا که به کشاورز میدهد. قیمتهای آمریکا اگر به حال خود رها شود، کسی دنبال آن نمیرود.
بهشتی: در صنایع ماشینسازی آلمان، اکثر ابتکارات [متعلق به] مؤسسات خصوصی است.
ایزدی: مؤسسات خصوصی، کارآیی آن بیشتر از دولتی است.
هاشمی: بهترین نمونه، شش درصد اراضی که دست مردم است، ۲۵ درصد محصولات کشاورزی را تولید میکند.
عزتالله سحابی: اقتصاد شوروی، چین و ایران، زارع که در ملک کار میکند، از همه بهتر است.
موسوی اردبیلی: خرده مالک میشود، سرمایهگذاری بزرگ عملی نیست.
عزتالله سحابی: شرکت زراعی، شرکت تعاونی آنچه همه جا تثبیت شده است، خود زارع در ملک بهترین راندمان دارد. جنبه اقتصادی تنها مطرح نیست. قلّت منابع، هفت درصد جمعیت از زراعت نان میخورد. در ایران چهل درصد از زراعت نان میخورد. ۸.۵ هکتار زیر کشت، ۲.۵ آبی. بقیه دیم است. در شرایطی است که دولت مسلط نیست و زورگویی شروع میشود. در ایران نمیشود مثل امریکا عمل کرد. سیستم ژاپن برای خودش. مردم انگیزه برگشتن به کشاورزی پیدا نمیکنند. آمارهایی بود (گرچه ایشان آن را دروغ میدانستند). صدقیانی اختلافات با روحانی داشت. صدقیانی میگفت ۸۵ درصد گندم، ۹۵ درصد برنج، ۸۵ درصد خشکبار، تمام از اراضی خردهمالک یا شرکت تعاونی است، ده تا بیست درصد از کشت و صنعت [است]. با این ملاحظات نباید چانه زد. در این لایحه این اصل وارد شد (حد پایین مشخص شود. هر خانوار یک هکتار زمین و یک حد بالا که قلت منابع نباشد).
صدر: در دو طرف قضیه از دو نقطه مشخص آنچه مسلّم است، آمارهای ایران بزرگترین دروغهاست. اگر سی درصد اشتباه باشد، باید راضی بود. یا اصل انگیزه قبول، یا نه. در مواردی رژیم سوسیالیستی چون انگیزه داشتند، پیش رفتند، مثل فضا. بحث اینکه بخش خصوصی یا دولتی مطرح نیست. چطور انگیزه زنده بماند، در آنچه بحث میشود منابع طبیعی آمریکا از اول استقلال بوده شصت درصد، مال آمریکا را میدادند، الان به شش درصد رسیده. استفاده از منابع طبیعی عوض شود.
بهشتی: تکنولوژی عوض شده.
صدر: کار مدیریت این است کمک را اضافه کند، نه چگونه تقسیم کند. راجع به دلخوش بودن زارع به زمین، ارزش قابل تغییر است. اگر هدف مشخص شود، انگیزه نگه داشته شود، یکی تولید در مملکت بالا برود، دیگر آنکه توزیع عادلانه بشود. بعد از این در اسلام هر جا که باید پیاده شود، به نظر من میشود انگیزه را به وجود آورد، ولو مالکیت خصوصی نباشد.
ایزدی: شرکت سهامی زراعی با تمام توجیه دولت، با تمام پولهای خرج شده، سطح زمین زهکشی، ساختمان متعدد، ماشینهای سنگین، مهندسین رایگان اکثراً ضرر میداد. سهامداران این شرکتها آنقدر ناراضی بودند که تقاضای انحلال کردهاند. چیزی که دنبال آن میرویم، زمین کوچک به مردم بدهیم، بعد شرکت یک بار، شرکت کشت و صنعت ضرر کرده، زمین به هر کس خواست نمیدهیم، بعد پول بدهیم، اگر باید حدی قائل شد. معنی واقعی عملی این کار چیست [؟] از یک عده بگیریم، به عدهای بدهیم. اصلاحات ارضی با فرم دیگر. این کار مطلق به خاطر اینکه دولت قدرت ندارد، عملی نیست، مفید هم نیست. واحدهای اقتصادی فرم گرفته بایستی شکسته به زارعین بدهیم، مدیریت از بین میرود، [اگر] بدون ضابطه باشد. [در مورد] بحث دکتر صدر، اساس کار که باید تولید بالا برود، افراد مدیر و لایق جلو میافتند و فقر از بین نمیرود. لایحه صندوق بیتالمال دارند که مساله توزیع مطرح میشود. از طریق فرمول زکات که مشکلگشایی تمام دنیاست، گاو را قسمت کنیم یا شیر گاو را [؟] زمین مال صاحبش باشد، تقویت بشود محصول آن.
[سهشنبه ۶ شهریور ۵۸]
لایحه زمین کشاورزی
بهشتی: یک میلیون تومان وام بدهید به صندوقهای قرضالحسنه برای کمک به کشاورزان.
صدر: اگر مؤسسات خصوصی، فروشگاههای کوروش و غیره را بردارند و خیال ما را راحت کنند.
بهشتی: خلع ید از غاصبین، خوب عملی شد. ولی اداره معلوم نیست. [باید] مدیریت اینها را با شرایطی به بخشهای خصوصی داد.
ایزدی: راجع به اراضی جنگل.
عزتالله سحابی: چون حد نگذاشتند، زمیندار بزرگ شدن آسان میشود.
بهشتی: یک اشکال روی مالکیت است. به جای آن حقوق اشخاص بر اراضی دایر میگذاریم و کلمه مالکیت حذف میشود. تصویب شد، به جای فروش، واگذاری خالصهجات [باشد].
موسوی اردبیلی: نمیخواهیم جمله سهیم بگوییم. راهحل پیدا کنیم. یا اصلاحات ارضی قبول یا نه. اگر قبول است امضاء کنید. اگر از نظر شرعی و امکان عملی باید برگردد، بگویید، وگرنه نگویید.
بهشتی: قانون انقلاب اسلامی را میخواهند.
موسوی اردبیلی: مقدار زیادی میخواهد سیاست مالی دولت را بفهمد.
هاشمی: اگر چیزی نگوییم، مردم عمل میکنند. ما عملاً تثبیت میکنیم. ولی [اینکه] مادهای بیاوریم و اصلاحات ارضی رژیم گذشته را تثبیت کنیم درست نیست.
ایزدی: امروز صبح خدمت آقا بودم. در مورد صندوق بیتالمال گفتند راجع به این کار زمین و هر کار دیگر، قبل از اینکه از طریق خودتان قانونی [وضع] کنید، با یک متشرع تماس بگیرید [تا] شرعی شود، مثل زمینهای داخل شهر سروصدا ایجاد نکند. مصلحت این است، اگر شرع اجازه نمیدهد نکنیم. گرگان و گنبد و خوزستان، کارش گرفتاری هست. اصلاحات ارضی خودش درست عمل نشد.
صدر: در مورد آنچه اینجا تصویب میشود، مردم [آن را] به عنوان قانون موافق شرع تلقی میکنند و خلاف آن مورد قبول مردم نیست. قانونی که در اینجا میگذرد و امام سکوت میکند [و] چیزی نمیگوید، مردم تلقی میکنند که نه تنها اشکال ندارد [بلکه] شرعی هم بوده.
عزتالله سحابی: اصل اصلاحات ارضی درست است. اتهام رسمی و قانونی ما رد میشود. اگر کسی بود [که] پول اصلاحات ارضی به او داده نشده، بعداً بدهیم.
خامنهای: [در طرح] اصلاحات ارضی، یک قسمت، دادن زمین به مردم صحیح بود. یک سوءرفتار دستگاه با کسانی [رخ داد] که زمین آنها گرفته شده بود، سوءرفتار با کسانی که زمین گرفته بودند. کل اصلاحات ارضی مورد قبول نیست. زمیندار شدن دهقان درست [است]. باید [از] چند جهت در آوردن نام اصلاحات ارضی توجه شود. با لحنی نام نیاوریم که توهّم قبول تمام مسائل آن باشد. طبق گفته موسوی نظر ما روشن [باشد]، یا زمیندار شدن مردم موافق با ملحقات مخالف.
موسوی اردبیلی: اگر در این موضع موافق هستیم که زمین را نباید گرفت، بگوییم [تا] مردم بدانند. حرفی نیست. ولی اگر نمیخواهیم بگیریم، ولی نمیگوییم، درست نیست.
بهشتی: چند نوع زمین با اصلاحات ارضی به زارع داده شده، [اول] زمینهای خرده مالک، دوم زمینهای بزرگ که احیاء شده بود با سیستم جدید احیاء با نیروی کار کارگران دیگر بود و به کسانی که قبلاً روی آن کار میکردند، دادند. دیگر آنچه به صورت غصب از زارع گرفته شده بود. سومی که قابل بحث نیست، شبیه دو مورد اول است. عنوان قانون روشن [است]. هر نوع دغدغه ایجاد کردن قابلیت اجرا ندارد و خدشهدار میکند دستاوردهای انقلاب را. از ولایت حاکم استفاده [میکنیم] و به آنها میدهیم.
موسوی اردبیلی: از آقا سؤال شد، گفته بود زمینها را برنمیگردانیم، زمینهایی که خسروشاهی میگوید.
کتیرایی: بحث جمع شود. چیزی مورد اتفاق است: برگرداندن زمینهای اصلاحات [ارضی] به مالکین قبلی امکان ندارد، طرح آن هم درست نیست. حالا اجرای قانون بد شده، اشاره به قانون اصلاحات است، هم اشاره به آن باشد.
بهشتی: موافقین ولو با اعمال ولایت مالکیت ناشی از اصلاحات صحیح یا غلط.
هاشمی: از نظر سیاسی رفع تهمت ما عملی میشود. از نظر ولایت دست شما آن قدر باز نیست. ما مستقلاً نمیتوانیم اعمال کنیم.
بهشتی: در شرایط حاضر، ولایت یک کانون دارد، منحصراً آقای خمینی. در مرحله بعد با ایشان صحبت شود در مسائل که ایشان به اتکاء تشخیص ماها رأی میدهند، این اجازه را بدهند منهای ایشان نظر بدهیم. اراضی موقوفه را هم سند انتقال دادهاند، توجه کنید.
تصویب شد.
بهشتی: در مورد غیر موقوفات اعمال ولایت میکنند. در قم با حائری و خمینی در مورد تأیید مالکیت زارعین در مورد اصلاحات ارضی صحبت شد.
عزتالله سحابی: در مورد ترکمنها خلاف است. زمینهای کوچک خود را فروختهاند.
بهشتی: ترکمنها زمینهایی را که زراعی نبوده، یزدیها و رفسنجانیها رفتهاند خریدهاند و زابلیها زراعت درست کردهاند. ترکمنها اهل زراعت نیستند.
معینفر: تبصره. دولت موظف است ظرف مدت معین، لایحه محدودیت اراضی را به شورای انقلاب بدهد.
سحابی: دولت ظرف مدت معین، حد زمینها را به مناسبت محل معین میکند.
پیشنهاد معینفر: حد مالکیت را در ظرف دو ماه دولت معین میکند. حدود حداکثر میزان قابل تصرف از اراضی کشاورزی را برای هر فرد معین کند و به تصویب شورای انقلاب برساند، با در نظر گرفتن شرایط طبیعی و حداکثر تراکم.
عزتالله سحابی: یک شرط مهم میخواهیم.
موسوی اردبیلی: این لایحه خوب است برای قاب کردن و به دیوار آویختن.
[پنجشنبه ۸ شهریور ۵۸]
تعطیلی دانشگاهها
بهشتی: در مورد دانشگاهها و مدارس گفته میشود که گروههای مخالف مسیر انقلاب ممکن است از تجمع در دانشگاهها و مدارس برای منظورهای خود بهرهبرداری کنند. طبعاً باید پیشبینی لازم را در این امر داشت.
بنیصدر: پیشنهاد این است که ترم اول به عنوان جهاد سازندگی تعطیل شود، من مخالفت کردم. آنهایی که به دانشگاه میآیند، اکثر میانه و قشر مرفه است، ولی جهادی نیست. میترسند چپیها فعالیت کنند علیه جمهوری، ولی اگر تعطیل شود عملاً محیط دست چپیها میافتد. بهتر است دانشگاه را به تحرک بیاندازیم.
خامنهای: من معتقدم پیشنهاد تعطیل قدری قابل بررسی است. جهاد را باید دامنه وسیعتر داد، بخصوص در استانهای جنوبی که زمستان وقت کار است و میشود نیروهای عظیمی را بسیج کرد. نیاز به نیروی عظیم انسانی است که جز از قشر دانشجو تأمین نمیشود. عناصر خوب مسلمان را بگذاریم، اگر پنجاه درصد دانشجوها را بسیج تازه کنیم از طرف امام یا دولت، اگر این کار بشود تحصنها و بسیجها کم میشود.
باهنر: چهار پنج مساله صریح تهیه شود. یک ترم تعطیل کردن خوب است: ۱) جهاد سازندگی است با بودجه تازه، طرح فرهنگی سوادآموزی عمومی، یکی اگر در سربازی موثر باشد، کارکرد یا آموزش داد، از امکانات فنی دانشگاه برای بسیج سازندگی استفاده شود. علم و صنعت این کار را کرده.
قطبزاده: اطلاعات کم و بیش به ما رسیده، چپیها طرح وسیعی هم برای دانشگاه و هم برای مدارس دارند، تا جایی که میخواهند عرض هفته اول همه را به اعتصاب و شورش بکشانند. ضمن اینکه مخالفتی با تعطیل دانشگاه ندارم. خصوصاً در آن زمینه که دکتر باهنر گفت، برای باسواد کردن دهاتیها دیر یا زود احتیاج است. این از جمله اولین اقدامات دولت انقلابی است، ولی در عین حال چه چهل هزار نفر بروند یا نه، بعد دانشجویی جدا بحث شود.
بهشتی: دیروز ضمن صحبت برخی مسائل را پیشنهاد کردم به مهندس بازرگان. علاوه بر این پیشنهاد کردم کار دیگری انجام دهم که دست استادها را هم بند کنیم، کمیسیونهایی تشکیل شود [تا] در برنامه درسی و امتحانی دانشگاهها تجدیدنظر کلی کند، بگوییم بعد از آن دانشگاه کار خود را آغاز میکند. مساله ضرورت کارهای دفاعی، این روندی که شروع شده ناقص گذاشته نشود. تا پایان دادن به مساله ضدامنیت نیروی دفاعی میخواهد که احیاناً عدهای دانشجو خواهد بود. تشویق بچهها به ابتکارات فنی، برنامه سازندگی ساده در سطوح شهر و روستا با پاداش دادن و تشویق. دیگر، برنامه رادیو تلویزیون که زمینهسازی فکری کند. کار یا دستور امام عملی است و قاطع. یک روز نفت برای هر استان، ده میلیارد تومان علاوه بر این بودجه نیست، شوراها کیفیت مصرف طرح انقلابی معین کند، به تناسب اعلام بودجه جدید زمینه آماده شده. روی قضیه آقای باهنر تکیه دارم، با وزارت دفاع صحبت شود که مدت جهاد جزو خدمت حساب میشود. سه نکته دیگر. بنیصدر گفت آن طرف خطرات دارد، باید دید کدام خطرش کمتر است. مساله استثناهای لازم: دانشکده پزشکی و غیره، دانشسرای عالی، دیپلمههای بیکار. صحبت میشود این دیپلمههای بیکار چه کنند، آن وقت دانشجوها چه کنند.
جلالی: طرح دانشگاهها اگر سیستماتیک انجام شود خوب است، وگرنه شکست است. تجدیدنظر در برنامه دانشگاهها امر متأخر است. جامعه اسلامی دانشگاهیان، هیچ کاری به او داده نشده که خودنمایی کند جلو جامعه دانشگاهیان. فقط کار طوری باشد که زیر نظر استاد باشد، حتی واحد بگیرند و کلاس تشکیل بدهند.
بنیصدر: همه را چپی کنند.
جلالی: همه دانشجویان حتی اگر کار باشد جذب میشوند وگرنه […].
ایزدی: اعتقادم این است تعطیل دانشگاه به احتمال دردی را دوا نمیکند. از روحیه دانشجو و دانشگاهی مطلع هستم. قبل از اینکه احساس شود دوای درد تعطیل دانشگاه است، اول درد را بشناسیم، شاید بعد از آن درمان مناسب با درد پیدا شود. اگر ناراحت است، ناشی از گروهها پاکسازی است که عدهای را شل و پل کرده. دوم- دانشگاهی احساس میکند در این سازندگی به حساب نیامده. فکر میکند در انقلاب خیلی کار کرده، یک دم از تعرض در این ۲۵ سال نایستاده، ولی به حساب نیامده. طرقی که هست برای تعطیل و جهاد، خطرات زیاد دارد. دانشگاهی سه گروه است، جمعی محدود چپی، گروه متشکل بیش از چپی: مسلمان و اکثریت بیتفاوت که اخیراً طرف مذهبیها گراییده بود. اگر ترتیبی دهیم که اکثریت کشانده شود [به طرف مذهبیها، بهتر است]. تعلیق به محال است. [به] دهات کسانی میروند که انگیزه دارند، دو گروه میروند: چپی یا مسلمان. اولی برای تبلیغ، دومی [به خاطر] دستور امام. اگر تنها گروه رونده چپی باشد خطرناک است. در دهات کاری که میشود کرد [این است که] اول باید ارزیابی شود کار شده مفید بوده. اگر آن مفید نبوده، تنها راه دهات راهسازی است.
موسوی اردبیلی: اگر خب [مساله] تعطیل اجرا شود مفید است. تجربه نشان داده کارهای ما، کارهای با فرمان امام، اول با خوشبینی نگاه شده. دادگاه در سطح مملکت، بنیاد مسکن در سطح مملکت، بنیاد مستضعفان در سطح مملکت به اشکالات خورده. بعید است بتوانیم عمل کنیم. اگر به جای مساله با این وسعت فکر شود نقشههایی باشد در داخل دانشگاه، در تهران و حوالی آن اداره شود عملیتر است.
هاشمی: آقایانی که بیشتر تعقیب این مسائل هستند، میگویند یا جهاد شکست بخورد یا دانشگاه خالی بماند برای غیرمسلمانها. ضربه چنینی تعطیل دانشگاه رویش حساب نشده، ما را متهم به ضدعلم میکنند. ثانیاً تفسیر به ترس میکنند و بیش از آنچه که هست، دبیرستانها را نمیشود تعطیل کرد. بچهها به این مساله رسیدهاند باید دانشگاه را تعطیل کرد. از اول اعلام شود دیپلمههای بیکار که پانزده روز تا یک ماه فرصت دعوت کنیم بیایند و بفرستیم با حقوق در منطقهها. نیروها اکثراً از محل رفتهاند. در مورد مدارس باید تصمیم قاطع گرفت. آقای خمینی اعلامیه کوبنده بدهد که اختلال در مدارس خلاف است، جلو آنها را میگیرد. اگر دو سه ماه اول آنها را بشکنیم، خنثی کردن توطئه آنها پیروزی چشمگیر است. امسال باید کمبود گذشته را جبران کرد. چهار نفر به اسم حزبالله تظاهرات چپی را به هم میزنند، در حالی که هیچ جا مورد تأیید نیست. اگر دانشگاه تثبیت شد و احساس کردند به آنها احتیاج است در دهات، میشود با نوبت، آنجا را تعطیل کرد.
بهشتی: اگر چنین چیزی باشد، ایشان برای پیام آغاز سال تحصیلی این مساله را بگنجانند.
جلالی: در خصوص دبیرستانها، ساکت کردن آنجا با فرمان امام باید بررسی شود. اگر فرمان امام صادر شود و [به آن] توجه نشود، خوب نیست.
بنیصدر: دو نکته را تکرار نمیکنم. نمیشود توجیه کرد. با این همه بیکار، محتاج دانشجو هستید، درد چپی نداریم. مقداری ممکن است اخلال کنند، به علت حالت بیتفاوتی که از طریق بحث آزاد قابل حل است. میگویند استادان ما یا بیدین هستند یا معاند هستند، مسلمانها سوادشان کم است، عرضه کار ندارند، کلاس دست یا ضد دین و یا بیدین است. کلاس تا به آخر رسد، جان ما به لب رسیده.
جلالی: مؤمن به انقلاب زیاد است.
بنیصدر: [از] استادانی که دارید، استفاده بیشتر شود. پنج کلاس را یکی کنید. کارها را تعداد کم، فایده بیشتر ببریم. تعطیل ضرر دارد. طرحی برای اداره دانشگاه بیاوریم.
هاشمی: [به] دانشآموزان، آنجا امید ما بیشتر است، [در میان آنها] علاقه به انقلاب زیاد است، خود آقا دستور دهد، شاگردها جلوگیری از تعطیل میکنند. الان لکه ضدانقلاب چیزی است.
موسوی اردبیلی: افراد مذهبی را که صلاحیت تدریس دارند، تجهیز کنید.
قطبزاده: به فکر افتادهایم به واسطه رسالت تبلیغات طرحی بیاوریم. در دو جبهه بودیم، یکی جبهه جدید آشتی دادن بخش روشنفکران متعهد با وضعی که پیش آمده بود. اولی با شمس آلاحمد، بعد با چند تا دیگر. حالا حفظ انقلاب است. به یک معنی شکاف انداختن بین آنها. گروه روشنفکر در مجلس خبرگان خود را کنار کشیده که کار تمام است. مؤمنین به انقلاب میتوانند جلو بروند. تا ۱۵ سال نمیتوانیم اختلاف داشته باشیم. بدون روشنفکر دچار اشکال میشویم. از طرف دیگر ابتکار عملیات با دانشجو و استاد مسلمان باشد، سازمان معلمین و استادان مسلمان، توجه به آنها امکان میدهد یک عده استاد وسط جذب آنها شود. اگر در ماه اول موفق شویم آنها را جذب خواهیم کرد.
بهشتی: باید تا پنجشنبه هر کس چیزی به نظرش میرسد، در جهت مثبت دانشگاه باز باشد چه کنیم، باز نباشد به چه دلیل [ارائه کند]. پیشنهادات برای بستن دانشگاه ناکافی است.
[سهشنبه ۱۳ شهریور ۵۸]
بحران کردستان
قطبزاده: اطلاعات به ما رسیده، منطبق با اطلاعات منتشر شده راجع به کردستان نیست. واقعیت آنجا چطور است [؟] شهر تسخیر شده، آنها به کوه پناه بردهاند. جنگ بسیار وحشتناک زمستانی در پیش است. مساله کردستان به آن معنی نیست. در سیستان و بلوچستان مطرح است، خصوصاً روسها هستند. آیا در شرایط فعلی که جوّ تبلیغاتی درست شده، موقع آن نیست با هیأت حسننیت مساله آنجا حل شود [؟] که در زمستان یک کُرد جواب ۵۰ سرباز را میدهد.
بنیصدر: در ارومیه که رفتم، استاندار، سرتیپ ظهیرنژاد، شریف و حسنی را جمع کردم یکجا، مسائل را بحث کردم. گفت زمستان بشود، آنها ناچار از تسلیم هستند. آنچه وحشت داشت [این بود که] آنها بتوانند با اعمال خشونت و غارت و اعدام، محیطی درست کنند که دوباره رخنه کنند در شهر و روستا [و] جنگ زمستانی شود. حتماً خلخالی [به] مهاباد نرود. حتماً دنبال من دسته حسنی نیاید. کردها از حسنی نفرت دارند. در هواپیما آمد توی هواپیما گفت مثل آب مهاباد را میگیرم. نه حسنی بیاید، نه خلخالی.
قطبزاده: منطبق با حرف من است. این فیلم را به عمد پخش کردم تا اثر روانی آن را در مملکت از بین ببرم. [در مورد] نوع محاکمات، از زندان درآورده، اعدام کند، خودش گرفته، ردیف کرده، خودش زن و بچه یک سالهاش را فرستادهاند زندان، فواحش خودش زندان زیر، بلافاصله مساله رفاهی.
هاشمی: فرمانده سپاه برگشته (منصوری). گزارش لحظه به لحظه. در مجموع برخلاف ترس شما، اکثریت مردم کردستان خوشحال هستند. دو سه طریق است. حاج شیخ حسین کرمانی در هر شهر رفته [با] استقبال عظیم مردم [مواجه شده]. الان نان، آب و نفت برسد، مردم آماده هستند بپذیرند و کاملاً مجهز هستیم، وسایل میفرستیم و افراد داریم از شهرها، از دهات. ما هیچکدام را نداشتیم. اگر شهرها گرفته شود و دهات تهدید [شود]، در مرکز آنها شکسته شود، دهات سهلتر حل میشود. با آقای مفتیزاده در مذاکره هستم، فرمانده سپاه را میخواهد که مشکل است به او بدهم.
بهشتی: راهی طرح است، کار در مورد ارتش، عیناً به دنبالهاش کار عمرانی پیش برود، عمرانی، رفاهی و تبلیغی، مقدمات تا حدودی فراهم شده.
هاشمی: غرضی معاون عمرانی. معادیخواه و شیخعطار گروه ناظر بر خرج پول.
قطبزاده: در مورد خلخالی تصمیم بگیرند زود برگردد.
بهشتی: اگر دو سه عمل منفی دیشب بکند.
قطبزاده: این شبها موردی بود.
هاشمی: گله دارند سپاهیها که از روابط جمعی، از فداکاریهای آنها، اسم برده نمیشود.
جلالی: از خامنهای دو سه ماه قبل خواستم از ارتش چند نفر بفرستند، هنوز نرسیده.
[سهشنبه ۱۳ شهریور ۵۸]
تعطیلی دانشگاهها
موسوی اردبیلی: دانشگاهها را چه کنیم [؟]
هاشمی: مجاهدین انقلاب اسلامی خواستهاند یک ترم تعطیل شود.
عزتالله سحابی: آقای خمینی اعلامیه میدهند که به علت جهاد سازندگی خوب است دانشجویان اقدام به آن بکنند.
کتیرایی: عواقب تعطیل را توجه کنید.
سحابی: چپیها اقداماتی میخواهند بکنند. امکان درگیری هست. با در نظر گرفتن آن فکر شود.
موسوی اردبیلی: بعد از شش ماه چه کنیم [؟]
خامنهای: بعد از شش ماه وضع خیلی بهتر میشود. نقاط جنوب خیلی خوب است.
هاشمی: جلوی شلوغی دانشگاهها را خوب میشود گرفت. از نظر جهاد نترسید.
موسوی اردبیلی: زمینه کردستان وسیله بسیار خوبی برای آشوب بوده.
سحابی: تضمین میکنید درگیری نشود [؟]
باهنر: هر دو جهت بحث شد و قرار شد باز باشد. در حالی که مدارس آموزش و پرورش خطرناکتر است.
خامنهای: درِ دانشگاه باز باشد کانونی خواهد بود [برای] موج مخالفت. عصر بچههای دبیرستان میروند. دانشگاه کانونی برای تراکم فکرهای مخالف [است]. با مصلحت در نبودن درگیری است. آنها حتی با کتک خوردن درگیری ایجاد میکنند. نمیگویم در غیر دانشگاه انجام نمیشود. درصد بزرگی هستند که از شهرها آمدهاند، میروند خانههاشان.
سحابی: استادها سر کلاسها تحریک میکنند.
خامنهای: دانشگاه جنبه سیاسی دارد و جهاد سازندگی که خیلی از آن را دانشجویان انجام میدهند، به هم میخورد.
قطبزاده: باید به هر حال فکری کرد.
جلالی: اگر قرار باشد دانشگاه باز باشد، باید تهاجمی ما آغاز کنیم، الان برنامه اعلان شود.
خامنهای: برای اینکه این پیشنهاد به خوبی عمل شود، شش ماه باید روی آن کار شود. دانشجویان مسلمان، بچههای مجاهدین، طرفداران مجاهدین انقلاب، بین آنها اختلاف است.
جلالی: اگر اساتید را دعوت کنید آقا پیام بدهد.
خامنهای: پیام آقا در قشر دانشجو با این محیط فایده ندارد.
سحابی: حرف آقای موسوی درست [است]. در این ده روز نمیشود کاری کرد. یک دلجویی از طرف آقا از آنها بشود.
موسوی اردبیلی: دلجویی بشود، تشویق شود.
بنیصدر: پدرشان را درآوردهاید، آن وقت گردو بریزید.
سحابی: کار اساسی واجب است.
خامنهای: دانشگاه که کانون مخالفت با شاه بود، کانون مخالفت با دولت میشود.
جلالی: سوادآموزی خوب است.
بنیصدر: میگویند شبها برو سوادآموزی کن.
هاشمی: [در] نقطه مقابل، با این تعطیل کردن عده زیادی بچه مسلمان اگر تهران باشند در مزاحمت برای انقلاب از آن دفاع میکنند. [اما آنها در] تهران نخواهند بود و موذیها حسابشده میمانند.
خامنهای: عناصر مسلمان خوب را به طور حساب شده نگاه داریم. در دانشگاه تهران پنجاه نفر از جوانان خوب را نگه داریم، افراد میانه را جذب میکنند. عدهای از جوانان که پیش بنیصدر هستند، پیشنهادشان این است گروه دانشجویی مسلمان به وجود آید و یک نفر از طرف امام، آن را سرپرستی کند، امام روی وحدت و اتحاد گروهها تأکید کرده و گفته کار را شروع کنید، من تأیید میکنم گروه را تشکیل دهند، مسئولیت را به آنها بدهید.
هاشمی: همینها دلیل میشود دانشگاه باز باشد. اگر انقلاب ما آنقدر ضعیف باشد که از دانشگاه بترسد درست نیست.
کتیرایی: مطلب آنجاست که مقداری فعالیت سیاسی ناشی از بیکاری است. اگر کلاس تشکیل شود، قسمت اعظم وقت آنها را گرفته است. پدر و مادر بچهها میخواهند آنها درس بخوانند. ما باید مهار کنیم آنجا را. درست نیست.
بنیصدر: بیتفاوتی و یأس وجود دارد. چپیزده شده.
سحابی: ترس از چپی نیست. ترس خودمانی است. اگر کسی کشته شود، آبروریزی است.
هاشمی: به دنبال درگیری، ستاد فدائیان و مجاهدین خالی شد.
جلالی: فدائیها پنج شاخه شده بودند، همه را میکوبیدند، حالا وحدت کردهاند.
بنیصدر: وقتی تجزیه شدند، نابود میشوند.
هاشمی: در این دو روزه یکی دو نفر با آنها صحبت کند.
موسوی اردبیلی: یکی دو نفر که میتوانند در دانشگاه نفوذ کنند بروند با بچهها تماس بگیرند از اساتید و با دید کاری بشود.
خامنهای: یک مقدار از آن را به عهده میگیرم.
موسوی اردبیلی: موسوی یکی از کسانی است که توجه بکند.
میرحسین موسوی: بدترین حالت را در نظر بیاوریم. دانشگاه [را] باز کردیم، درگیری به وجود آمد، اگر دولت و شورا پیشتاز باشد، برخورد دانشگاه به نفع ما خواهد بود. موقعی میشود ترس داشت که از خودمان باشد. اگر شش ماه هم عقب بیاندازیم بعد از شش ماه به شکل بدتر دارد. جهاد سازندگی اگر لازم باشد بسیج کند از همانجا میشود.
خامنهای: پیشنهاد موسوی را به این صورت تکمیل [میکنم]، تعطیل باشد تا دولت جدید پیش بیاید [و] باز کند. در این شرایط درست نیست.
جلالی: دانشگاه به هر صورت خطراتی دارد. با تعطیل، این کانون از بین میرود. با یک ترم دولت برنامه انقلابی دارد. اگر قرار باشد دانشگاه باز باشد، آیا میترسیم از چهار تا چپ [؟] اگر نمیترسیم یک سری دانشگاه جای انحصارطلبی نیست، نه دوگانگی و چندگانگی بین مسلمانان. آقا با پیام، جوّ دانشگاه را به طرف مطالعه و تحقیق بکشاند، مقداری از طریق رادیو تلویزیون به هم افتادن مسلمانان کم شود.
سحابی: [این] مطلب که موسوی میگوید بچههای مسلمان را به جهاد بفرستیم، در صورت باز بودن هم همانطور است، میروند و دانشگاه از مسلمانان خالی میشود، چپیها میمانند. نیروی مقابل آنها غیردانشگاهیهاست به نام حزبالله.
قطبزاده: اگر اینها هستند سیاهجامگان هستند که با بختیار و رحیمی و غیره ارتباط دارند، اسم او را لطفی شیخالمجاهدین گذاشتهاند.
جلالی: یک گروه شورای اسلامی بنز خاور است.
مهدوی کنی: پرونده لطفی تکمیل میشود و میرود دادگاه.
[پنجشنبه ۱۵ شهریور ۵۸]
تعطیلی دانشگاهها
عزتالله سحابی: گروههای چپ برای دانشگاه برنامه دارند. دانشگاه تعطیل شود، در خیابانها هستند.
باهنر: پیشنهاد این بود [که] اگر تعطیل بشود، همراه برنامهای باشد [همچون] طرح سوادآموزی در دهات. یکی خود دانشگاه را برای تجدید برنامهها مجبور کنید. استفاده از کارگاههای دانشگاهها برای تعلیمات کوتاه مدت، برای کسانی که میخواهند بروند جهاد سازندگی. عدهای از دانشجویان که مشغول جهاد و سازندگی هستند، وسط کار هستند.
شیبانی: دانشجویان انقلاب اسلامی میگفتند دانشگاه یک ترم تعطیل شود.
بهشتی: نامه دانشجویان انقلاب اسلامی را خواندند. دیروز گزارشی از یک فرد فعال از جهاد سازندگی مربوط به سمیرم داشت، افراد تکنسین را جذب کردهاند که بهترین نیرو هستند.
خامنهای: در رابطه این استدلال دو سه نکته اضافه کنم به یک آمار. در این توطئهها که طرحریزی میشود، احتمالاً توطئه درگیری مسلحانه هست. سیاست دولت آرامش است و مخالفت [با] درگیری میخواهد. کافی است حزباللهیها بسیج کنند و یک نفر را دراز کنند و مثل ترکیه بشود. هیأت علمی دانشگاه که منتظر فرصت هستند سر کلاس حرف بزنند. به این مناسبت آمار میدهم، هم [در دانشگاه] تهران، هم [در دانشگاه] صنعتی، نظرخواهی نیمهدقیق انجام شد. در [دانشگاه] صنعتی، مسلمانهای تند که طرفدار درگیری هستند ۵ درصد، متوسط خوب که نباید درگیری شود پانزده درصد، خط امام [و] جنبشیها که ظاهراً بیتفاوت هستند [و] بدشان از درگیری نمیآید چهار درصد، تودهایها که معتقد به آرامش هستند ده درصد، نفوذ زیاد کردهاند حتی در میان دانشآموزان، فدائیها که طرفدار درگیری هستند پنج درصد، پیکاریها که از همه خطرناکتر عمل میکنند پنج درصد، مائوئیستها که طرفدار آرامش [اند] یک درصد، متفرقه پنجاه درصد [میشوند]. [در میان] هیأت علمی، روشنفکرنماها که دوست دارند تریبون باشد ۲۵ درصد، افراد علمی ۳۵ درصد، چپیها که کارشکنی و بهانهجویی [میکنند] ۱۵ درصد، مسلمان تند ده درصد، عکسالعمل در برابر تشنج و عامل تزاید آن، مسلمانان وسط پنج درصد [میشوند]. [از] کارکنان ۸۰ درصد آرامشی، ده درصد تند، و ده درصد بیتفاوت. کارگران ده درصد بسیج در جهت اسلامی.
بهشتی: آمارگیری روی چند نفر است [؟]
خامنهای: روی دو هزار نفر، اگر ۱.۹ درصد طرفدار ناآرامی داشته باشیم، ایجاد میکنند. عقیده من قطعاً بر این است که دنبال طرح چگونگی تعطیل باشیم. یکی شوق بچههاست که در دانشگاه باشند. جهاد سازندگی شوقآفرین خیلی زیاد نیست. اگر از این نیروی عظیم با این پول استفاده شود، برنامهریزی لازم است که جهاد ظرفیت آن را ندارد.
بنیصدر: محور بحث این است، چون دانشگاه ممکن است مرکز قال و قیل شود، دست به سر بشود، آزادی مطبوعات که کفر شد، حزب هم که به طریق، ایضاً رأی و آراء هم که به طرف ولایت فقیه میرود، دانشگاه هم که شلوغ میکند ببندیم […] تنها راهحل موجود زور نیست. همهاش منعیات نیست. چرا ۵۰ درصد به علاوه ۱۵ درصد که میشود ۶۵ درصد و [با] ده درصد تودهایها با ۷۵ درصد [؟] اگر خوب کار کنیم، درست میشود.
سحابی: اغتشاش میکنند.
بنیصدر: عملاً با آنچه در بیرون است کرمان، دانشجو وجودی ضدعمامهبهسر بود، ارومیه همینطور است. تهران هم که دانشگاه را ببندید اگر گفتند فقط من حق حکومت دارم. سپس دانشگاه عملاً مارکسیست شود. ابداً عقیده به بستن دانشگاه ندارم. باید باز باشد و با حرکت دانشگاه فیضیه شود. خانواده دانشجوی دانشگاه نرفته را توجیه
کنند.
جلالی: اگر فکری میشود کرد، چهار ماه بعد چه میشود [؟] این اشکال، آن وقت تشدید میشود. اگر طرحی هست، اول مطرح شود، وگرنه حرف بنیصدر [مورد] تأیید است.
موسوی اردبیلی: تا جلسه گذشته طرفدار عدم تعطیل بودم. اطلاعات مختصر آمد [که] هم در دانشگاه و هم مدارس گرفتاری هست. اگر بشود دانشگاه تا مدت محدودی تعطیل شود، در این مدت مدارس باز شود، مقداری مقابله با مدارس ما را با مشکلات آشنا میکند. احیاناً راه علاج، سه ماه برای جهاد سازندگی فصل خوبی است، الان کار میکنند. از طرف دیگر دلجویی از اساتید بشود، یا آنها تجدیدنظر در برنامهها و درسها بکنند.
معینفر: اطلاعیه به بنده رسیده، خیلی تحریک در دانشگاه است، برخورد مسلّم خواهد بود. دانشگاه خودبهخود تعطیل میشود، دبیرستانها هم اینطور. سر سال دوم، دبیرستان. روی آن هم تصمیم دانشگاه اجرا شود، آزادی محدود میشود. باید حفظ آبرو کرد، دچار تشنج نشویم. سرباز به دانشگاه نمیشود فرستاد. بگوییم آنچه سه ماه بعد میکنیم، الان بکنیم. ظرف ۱۰ یا ۱۳ روز نمیشود کرد که دانشگاه با حفظ ظاهر تعطیل شود. جهاد سازندگی جذبه ندارد. دولت و شورا هم کشش ندارد. شاید جوانها بروند پیش آقا و صحبت بکنند از سوادآموزی. حُسن آنکه آقا شروع کردند، سوادآموزی خودش ترقی است. عیب آن این است که چپیها بروند در دهات [و] ایجاد ناراحتی کنند. پیشنهاد من این است، از طریق آقا با اعلامیهای که میدهند تکیه بر سوادآموزی روستاها [بشود].
جلالی: ویلان نمیشوند دبیرستانها را شلوغ کنید.
بهشتی: دو مطلب جدا شود. نگرانی ندارم، برنامه سازندگی، یکی آشوب در مدارس. کار جدید سوادآموزی با کم شدن کار از آنان تا بهمن میشود کار کرد. [درباره] مساله اصلی نگرانی از آشوب دانشگاه دو نکته مهم است، یکی تعطیل دانشگاهها و دبیرستانها دوره نظری بیکاری معلمین و اساتید و هیأت علمی و کارکنان دانشگاه است. برخورد مثبت با رویدادها خود آن یک پوئن مثبت است. نمایندگانی انتخاب شوند [از] احزاب دانشجویان چه سیاسی چه غیرسیاسی. در خصوص دانشگاه پیشنهاد رسیده [با] یک ماه تأخیر دبیرستانها باز شود. از تجربه آنها فارغ شویم. یک بار [با] دانشگاه و مدارس روبرو نشویم. برخورد مثبت صحیحتر است. پانزده روز یا یک ماه تأخیر، مساله سوادآموزی خودش نهضتی است، مساله جهاد سازندگی.
خامنهای: در اظهارات شما و بنیصدر نقاطی است که حاکی از عدم توجه به عمق مساله است. توجه به نقاط مثبت، مربوط به دوران بدون بحران است. در کردستان با چه مسالهای روبرو بودیم و حالا هستیم [؟] کردستان جدای از تهران نیست. معینفر درست گفت، دانشگاه تعطیل میشود و با فضاحت، با هر عنوان که باشد […]. دولت ۹۰ میلیارد برای آبادی استانها معین کرده. امام در مورد سوادآموزی چیزی بگوید، بگوید بروید مملکت را آباد کنید. چند هزار دانشجو بریزد بلوچستان، اقتصاد مملکت هم شوری پیدا میکند. توطئه و دستهبندی دانشگاه کم نیست. جهاد سازندگی با دانشجو زنده است. به بنیصدر میگویم مساله را در جریانهایی که منحرف میشود نکشید. عمامه و چکمه نیست، آزادی دادن مطرح نیست. بر اثر سادهاندیشی مجذوب شعارهایی شده، مملکت را دست مفسدهجویان میدهید. خودتان گفتید آزادی زیادی است.
بنیصدر: من غلط کردم. اینطور نبوده.
خامنهای: طرفدار بستن دانشگاه از جمله مهندس سحابی است که نه اهل عمامه و نه چکمه است. به عنوان ایدئولوژی با کسی طرف نیستم. به عنوان مفسدهگر با حزبالله هم مخالف هستیم. واقعیت عبارت است از کانون مفسدهجویی و اغتشاش. مقایسه کنید بین سه ماهه تعطیل و قبل از آنکه دانشگاه باز بود.
بازرگان: [در مورد] تعطیل و عدم آن بحث است، خصوصاً که به فرض تعطیل کنیم، معلوم نیست تعطیل شود، بلکه همان خطر باشد. اصل کلی [این است که] وارد گود شدیم، اینجور چیزها هست. در انتخابات مجلس بررسی [قانون اساسی] خیلی نگرانی بود، زحمت هم بود، ولی شد. گردنه همین دو سه ماهه است. قانون اساسی که امید است خراب نشود، شورای رهبری و غیره، قانون اساسی میگذرد و مملکت وارد انتخابات و غیره بشود. امید است اشتغال به این کار و تا حدودی تکلیف روشن شود. مساله این سه ماه است. عملاً دانشگاه یک ماه عقب است. اگر ترم تعطیل شود، به جهاد سازندگی بدهیم و به جای آن ترم تابستان آینده، ولی جنبه منفی نگیریم. صرف تعطیل نخواهد شد، بچهها درگیری پیدا میکنند. افرادی را میفرستیم با سلاح، روبروی آنها شوند، [این] درست نیست. این سرما به دلیل جهاد، سه ماه عقبتر و آنهایی که نمیروند مجبور نکنیم بروند جهاد سازندگی یا سوادآموزی. بررسی روی دوره دانشگاهی و دهنده تعلیمات و غیره گذاشته شود، ضمن جهاد سازندگی، [برای] ساختمان ایدئولوژیک برنامه بشود مشخص، یا حزب از طریق دیگر [آن را مشخص کند]. خوراک این سه ماهه گذاشته شود. آقا میگفتند یا درمان بشود. این اسلام است مطرح شود. هم در سطح مملکت و هم دانشگاه [تا] ضربه از آنها گرفته شود. بحثهای ایدئولوژیک خوراک این سه ماه باشد. ایدئولوژیک اسلام فقط یک شرط باشد، بحث آزاد و طبق برنامه معین، به شرط آنکه مسالمتآمیز باشد آن موقع اگر خلاف میکردند میبندیم. ورود به دانشگاه بدون اسلحه باشد، پاسداران باشند مراقب. مسلمانها در برابر آنها حرف خود را بزنند. دبیرستانها را کار نداشته باشید، آنجا چه بسا آرام باشد.
هاشمی: بگذارید آنها شلوغ کنند و ما ببندیم، آن وقت جلو مردم آنها را تخطئه کنیم. جلوگیری از آنها کاملاً ممکن است. مساله جهاد منطق خیلی قوی نیست. جای این عده به دو صورت پر میشود: یکی دیپلمه بیکار، یکی امتیاز بدهیم جهاد شکست نخورد، ولی ممکن است کمی تضعیف شود، پرستیژ بیشتر است. جلوگیری از شلوغی میشود کرد. از خشونت نمیترسیم. امروز شروع شود بهتر از سه ماه دیگر است. در مورد یک ماه که آقای بهشتی پیشبینی کردند خیلی طبیعی است نظامی بدهیم که مواجه با درگیری آنها بشویم.
موسوی اردبیلی: قرار شد آقای مهندس موسوی گزارش بدهند.
میرحسین موسوی: قضیه ترکیه با اینجا فرق دارد. نه مردم اینجا با ترکیه قابل قیاس است، نه دولت. هیچ جا نمیشود سه میلیون نفر را یک جا جمع کرد. حوادث ترکیه با اینجا فرق دارد. علت اینکه از شورش دانشگاه میترسیم، موج انسانی ما جلو مارکسیستها را میگیرد، وقتی دانشکدهها طوری شد که در بین دانشگاه و مردم بسته شود، درصدها اهمیت دارد، اگر روشن کنیم که درصدها به هم بخورد، فعالیت بیرون دانشگاه ارتباط یابد، حقارت مارکسیستها از نظر کمّی همیشه محسوس باشد برای مدت زیاد این مساله حل میشود. عوض بستن دانشکده یک راهحل دیگری آمدن مردم به دانشگاه [است]، نماز جمعه نیروی خردکننده برای مارکسیستهاست. فعالیت ایدئولوژیک انقلاب فرهنگی. [اگر] دانشگاه خالی از توده نباشد درگیری حل میشود. اگر برخورد باشد، نتیجه غایی آن برخورد [است]. اگر این مساله حل شود نه ترس، حالا نه، شش ماه دیگر هست.
کتیرایی: عرایض مرا مقداری هاشمی گفتند. اکثریت دانشجویان و پدر و مادرهاشان میخواهند دانشگاه دایر باشد. آن عده که میخواهند به هم بزنند، اقلیت هستند. دلیلی نیست دانشگاه تعطیل شود. آن موقع دانشجویان میخواستند دانشگاه تعطیل شود، الان موافق نیستند. بستن دانشگاه درست کپی کار ازهاری و شریفامامی است. یک ماه و بیست روز اشکال ندارد.
عزتالله سحابی: در مورد دانشگاه از جلسه قبل به این طرف نظر این بود تعطیل شود. در مجموعه به من ثابت شده هر کار بکنیم جناح تندرو میخواهند درگیری ایجاد کنند. محفل بحث و غیره سبب درگیری میشود، حتی خونریزی. ما باید پیشگیری کنیم. اگر نشود، خونریزی میشود و باید سرباز فرستاد.
موسوی اردبیلی: دیروز یا پریروز سیصد نفر مائوئیستها جمع شده بودند، پسر من آنجا بود، گفتند تنها میرویم، یک گروه ریختند آنها را تار و مار کردند.
خامنهای: من بستن دستگاه مجاهدین را موافق نبودم.
ایزدی: برای بستن دانشگاه، [این کار] به چه منظور هست [؟] ما میترسیم، اگر دانشگاه بسته نشود، در دانشگاه جمع شوند و یا شلوغی بچهها را نگذارند کلاس بروند و بزنبزن شود، اگر دانشگاه تعطیل شود نصف کار آنها شده. مساله بزنبزن است. درِ دانشگاه را که نمیبندیم فرصت بهتری دارند برای شلوغ کردن. به دست خودمان [از] کاری که میترسیم، [به] پیشواز میرویم. اعتقادم این است ناراحتی، [از] راه میانه که اصلی باشد حرف بزنید. به مجرد که فتنه بکنند، هرجا باشند کوبیده شوند، در دنیا اعتراض نمیشود. مطلب دارند، بگویند، [در] روزنامه بنویسند، خطری ندارد.
موسوی اردبیلی: یک ماه عقب بیافتد.
ایزدی: موافق هستم اگر لازم باشد.
بنیصدر: روی واقعیت عمل کنیم. خطی است به شما تحمیل میشود. قدم به قدم برویم. ارگان حزب یک چیزهایی به ما بسته، دو تا نقل کرده، زورمداری را مخالف هستیم. به من گفته شما چرا با […]. لازم به تأخیر نیست، از همین حالا شروع شود. برنامه بنویسیم، مشخص [شود] چه کمیت باشد در دانشگاهها. اگر کسانی حرف دارند بزنند و اگر کسی اخلال کند، جلویش را بگیریم. اگر از حالا بکنیم، یک ماه تأخیر شد اشکالی ندارد.
جلالی: شیوه خمینی را فراموش کردیم. تمام این پیشبینیها را اگر دست پر باشد به مردم بگوییم، بعد این وسط فراموش کردیم. خامنهای در آمارشان بود پنج درصد اساتید مسلمان [هستند]. در مساله دانشگاه نیروی استادان نادیده گرفته شده. بعد از آن مساله یک ماه سمیناری ظرف دو هفته آینده دعوت شوند در قم، یک بار آقا پیام دهد، حضور پیدا کند. پیشاپیش به مردم گفته شود، به استادان، نماینده دانشجویان مسلمان هم باشد، خیلی کمک میکند. هیأت علمی علاقه به آقا دارند، حتی کسانی که مسلمان هم نیستند. این مساله فراموش نشود، دانشجویان سال اول اصلاً چپی در دانشگاه نیست، همه مذهبی هستند. اگر الان چهار نیروی مذهبی درست دلسرد نشود [… به] خدا قسم خودم احساس خفقان میکنم. به قطبزاده گفتم همهاش تهمت و فشار است، خود ما این انقلاب را خفه کردیم. سمینار در دو هفته آینده، سمینار از اساتید تمام دانشگاهها با شرکت نمایندههای دانشجویان با انتخاب دانشجویان در قم. این مسائل مطرح شود، خطرات گفته شود.
صدر: بعد از انقلاب، همیشه قبلاً گفتند اینها شکست میخورند، ولی قدم به قدم نهضت پیروز شد. خود چپیها مقداری این حرفها را توسعه میدهند. دوم، ما مهم هستیم، از نظر ایدئولوژیک حریف آنها نیستیم. جایی که از همه بیشتر برخورد است، دانشگاه است. اگر عقبنشینی کنیم، اتهام مقابل به جرم [تبدیل] میشود.
[یکشنبه ۱۸ شهریور ۵۸]
لایحه زمین کشاورزی
موسوی اردبیلی: ارباب رعیتی با سرمایه زیاد تشکیل نشود. اگر منظور این است کشاورزی باشد، ولی از هر طریق، مساله دیگری است و این نیز صلاح نیست. زمینها در عین آباد شدن مجدداً احیا شود و جلو تکاثر گرفته شود. ضوابط زمین از نظر مقدار و به افرادی داده شود.
صدر: مساله احیای زمینها و کاشتن آنهاست. اجاره بها پایین است. پنج درصد محصول ناخالص و برای خرید ۵۰ درصد محصول ناخالص.
بازرگان: ارزش تولیدی ناخالص تولید سالانه گندم، ارزش یکی دولتی است، یکی بازار تهران است. ارزش در محل ذکر شود. ممکن است خیلی کرایه ببرد. طبق آئیننامه وزارت کشاورزی بگذاریم و بهای اجاره بگیریم، از فلان تا فلان. در عین اینکه میخواهیم دست پولدار نیافتد برای اینکه زراعت زنده شود باید به مقیاس بزرگ باشد، خرده مالک باید بیرون بیاید.
ایزدی: در مورد مالالاجاره اصرار ندارم چه قدر باشد، ولی باید روشن باشد تمام کسانی که بخواهند بیایند در موردی که زمین را در دست افرادی که امکان بیشتر دارند بگذاریم، نظام مزارعه در اسلام هست، عالیترین سیستم اداره خواهد بود. بهترین کار که در مغان هم عملی میشود سیستم مزارعه است. ممکن است بگویند سیستم سابق است.
موسوی اردبیلی: بدتر است.
ایزدی: زمانی مطرح میشود که اصلاحات ارضی [را] بگوییم نتیجهبخش بوده است که از نظر اجتماعی و اقتصادی نتیجهبخش نبوده. اگر حکومتی باشد عدالت را رعایت کند مساله فقر و بیپولی در دهات حل میشود و اشکالی.
معینفر: [در مورد] مطلب صدر، کاری بکنیم بین تولید ناخالص و اجاره رابطه برقرار شود، بگویند تعرفهای مطابق آنچه وزارت کشاورزی معین میکند.
موسوی اردبیلی: یک وقت به کشاورزی میدهیم کار بکند، یک وقت به سرمایهدار میدهیم. با آهنگ اصل لایحه اول توافق شود.
بنیصدر: [اینکه] با صندوق فقر از بین میرود، اینطور نیست. تولید کشاورزی ناخالص ۱۲.۵ میلیارد تومان و قطعاً بیش از واقعیت است. یعنی به هر کشاورز ۵۰ درصد تعداد باشد، روزی دو تومان میرسد.
عزتالله سحابی: ۷۰ میلیارد تومان است.
بنیصدر: پولدارها به اندازه کافی پول دارند. قانون برای کسانی که میخواهند کار کنند و پول ندارند بنویسید، اگر اوضاع سیاسی امروز ما مساعد برای بزرگمالکی نیست.
ایزدی: [با] تحدید مالکیت مخالف نیستم، به شرطی که در سطح تمام مملکت باشد. تا زمانی که آن برای سایر چیزها مطرح نشده، اگر کل درآمد کشاورزی این مبلغ است، بالسویه تقسیم شود. هنری شده، باید درآمد کلی بالا برود، عملاً آخرین مسافر از شوروی آمده، دارند کلخوزها را از بین میبرند، روی قطعات بزرگ دولتی تا مخارج پایین آید و بازده زیاد شود، ما آنچه را که.
بازرگان: آئیننامه شاید حل کند.
موسوی اردبیلی: دو برداشت است، یکی کار شده است، به هم زدن مشکل است. یکی دیگر از حالا که زمینهای بایر و موات را میدهیم چه کنیم [؟] از اول اگر صلاح دیدند، این یکی صلاح است بکنیم. من نمیگویم کوچک یا بزرگ باشد. دولت در کشاورزیهای کوچک همان کار را میکرد. زمین بزرگ را به هزار نفر بدهند، هم کار کنند، هم درآمد مال آنها باشد.
هاشمی: مهم تشویق مردم به زنده کردن کشاورزی است و توجه بشود زمینداری بزرگ نشود. اراضی که میدهید، مختصر پولی که میدهند، بیشترش وام میخواهند. این مساله مهم نیست [که] نصف محصول را بابت بهای زمین بدهد یا پنج درصد را بابت اجاره بدهد. چیزی باشد که مجانی مجانی نباشد. بحث روی آئیننامه بعدی باشد.
عزتالله سحابی: اصلاحات ارضی که شده، غلط یا درست خرده مالکی کرده، فرق دارد با صنعت. در مورد کشاورزی دوباره خرده مالکی را تبدیل به مالکیت بزرگ نکنیم. اشکال ایجاد میکند و دولت و انقلاب درگیر کارهایی میشود که سبب ضعف انقلاب میشود. [در] گرگان و شمال، زارعین زمینها را ضبط میکنند. اشکال در تاریخ ایران منظور بوده که کشاورزی ایران به علت اقطاعبخشیها که نه خودش میرسد، نه سازمان میداد، کشاورزی زمین خورد. آنها که درست کار نمیکنند، دولت راهنمایی [شان] کند. اصل مهم [این است که به] آن کس که زمین میدهیم باید ساکن باشد. چند نفر جمع شوند، شرکت زراعی درست کنند.
بازرگان: زراعت و کشاورزی فردی است. حتماً نظرات آقایان تأمین شود. فکر میکنم چون در مقدمه آهنگی باید داشته باشد نشان داده هدف این است [که] کشاورز کشاورزی کند، مال خودش را دربیاورد، بساط گذشته تکرار نشود، فوق اینها کشاورزی باشد. گفته شود مفت نیست آئیننامه بعد بنویسید.
موسوی اردبیلی: دوره دارد. یکی آئیننامه بنویسید، یکی همه این حرفها را در دو خط بنویسند.
صدر: هیچکس تردید ندارد که مالک بزرگ نمیخواهیم. آنچه از نظر تاریخی گفتید درست نیست. اقطاعبخشی به علت نبودن تکنولوژی جدید مضر بود.
[پنجشنبه ۲۲ شهریور ۵۸]
نظر شما :