هفتادو‌پنجمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما؛ بمبی که دنیا را عوض کرد

۱۶ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۰:۴۸ کد : ۸۵۰۴ دیگر رسانه‌ها

امروز مصادف است با هفتاد‌و‌پنجمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما که اولین بمباران اتمی جهان به شمار می‌رود. زنگ‌ها به همین مناسبت به صدا درآمده و درست در ساعت ۸:۱۵ به وقت محلی یعنی در لحظه این بمباران به یاد قربانیان یک دقیقه سکوت اعلام شد. برنامه‌های یادبود امسال تحت تاثیر همه‌گیری ویروس کرونا قرار گرفته و در ابعاد کوچکتری برگزاری شده است.

در ۶ اوت سال ۱۹۴۵، یک بمب‌افکن آمریکایی با پرتاب یک بمب اورانیومی بر فراز هیروشیما در ژاپن، باعث کشته شدن ۱۴۰ هزار نفر شد.

سه روز بعد، دومین بمب اتمی بر روی شهر ناگازاکی پرتاب شد. دو هفته بعد ژاپن محاصره شد و جنگ جهانی دوم پایان یافت.

شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن به همراه شهردار هیروشیما امروز صبح در پارک صلح این شهر به بازماندگان حادثه پیوست.

همه ساله در چنین روزی این محل مملو از هزاران نفری بودند که به یاد قربانیان گردهم می‌آمدند، اما امسال حاضران در این مراسم به خاطر شیوع کرونا به نحو چشمگیری کم بود و صندلی‌ها با فاصله از هم چیده شده بود و شرکت‌کنندگان هم همه ماسک زده بودند.

شهردار هیروشیما گفت: «یک بمب اتمی شهر ما را ویران کرد. می‌گفتند تا ۷۵ سال هیچ چیزی در هیروشیما نخواهد رویید. اما هیروشیما از نو زاده شد و نمادی برای صلح است.»

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل هم در پیامی ویدیوی از تمام ملت‌های جهان درخواست کرد تا برای نابودی این سلاح‌ها تلاش کنند. او در این پیام گفت: «شکاف، بی‌اعتمادی و نبود گفت‌وگو جهان را در معرض مسابقه هسته‌ای لجام‌گسیخته قرار می‌دهد. تنها راه از بین بردن ریسک هسته‌ای این است که تسلیحات هسته‌ای را از بین ببریم.»

در مراسم سالگرد هیروشیما، دولت معمولاً بر تعهدات خود بر جهانی عاری از تسلیحات هسته‌‌ای تاکید می‌کند. پس از جنگ، هیروشیما تلاش کرده تا به عنوان «شهر صلح» بازسازی شود.

در سال ۱۹۴۵ چه اتفاقی افتاد؟

آلمان در مه ۱۹۴۵، تسلیم نیروهای متفقین شد، اما جنگ جهانی دوم در آسیا به دلیل مقابله نیروهای متفقین با امپراتوری ژاپن ادامه داشت.

آمریکا معتقد بود که استفاده از یک بمب اتمی، پس از آنکه ژاپن اولتیماتوم برای صلح را رد کرده بود، می‌تواند باعث محاصره سریع این کشور شده و خطر کمتری را متوجه نیروهای زمینی آمریکا کند.

در ۶ اوت، آمریکا اولین بمب معروف به «پسر کوچولو» (لیتل بوی) را بر روی هیروشیما پرتاب کرد. این اولین بار بود که در جریان جنگ از یک بمب اتمی استفاده می‌شد.

گفته شده که دست‌کم ۷۰ هزار نفر بلافاصله در جریان انفجاری مهیب و گسترده که شهر را با خاک یکسان کرد، کشته شدند. ده‌ها هزار نفر به دلیل جراحات ناشی از مسمومیت مواد رادیواکتیو در روزها، هفته‌ها و ماه‌های بعد جان خود را از دست دادند.

با توجه به اینکه ژاپن قصد تسلیم شدن نداشت، سه روز دیگر برای وادار کردن ژاپن به تسلیم بمب دیگری تحت نام «مرد چاق» (فت‌من) در ۴۲۰ کیلومتری جنوب بر روی ناگازاکی پرتاب شد.

تخمین زده شده که شمار تلفات حدود ۱۴۰ هزار نفر از جمعیت ۳۵۰ هزار نفری هیروشیما بود و دست‌کم ۷۴ هزار نفر هم در ناگازاکی کشته شدند. این دو بمب باعث پایان یافتن ناگهانی جنگ در آسیا شد و ژاپن در ۱۴ اوت ۱۹۴۵ تسلیم متفقین شد.

اما برخی از منتقدین معتقدند که ژاپن قبل از این بمب‌ها در آستانه تسلیم شدن بود و پرتاب این دو بمب باعث کشته شدن شمار بسیار زیادی از غیرنظامیان شد.

زنانی که از بمباران اتمی جان سالم به در بردند

۷۵ سال از زمانی که آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم روی شهرهای هیروشیما و ناگاساکی ژاپن بمب اتمی انداخت، می‌گذرد.

بازماندگان بمباران این دو شهر با نام هیباکوشا شناخته می‌شوند. افرادی که با پیامدهای وحشتناکی از جمله مسمومیت ناشی از پرتوهای رادیواکتیو و آسیب‌های شدید روانی روبرو بودند.

لی کارن استو، عکاس خبری بریتانیایی متخصص روایت داستان زنانی است که شاهد رویدادهای مهم تاریخ بوده‌اند. این گزارش حاصل گفت‌وگوی او با سه نفر از زنانی است که بمباران ۷۵ سال پیش را به روشنی به یاد دارند.

تروکو اوئه‌نو

‌‌‌‌‌‌

ششم اوت ۱۹۵۴، روزی که بمباران اتمی هیروشیما اتفاق افتاد، تروکو ۱۵ سال داشت. او دانشجوی دوم دانشکده پرستاری بیمارستان صلیب سرخ هیروشیما بود.

بعد از اصابت بمب، خوابگاه دانشجویان در بیمارستان آتش گرفت. تروکو کمک کرد شعله‌ها را خاموش کنند اما بسیاری از همکلاسی‌هایش در آتش سوختند.

تنها خاطره او از هفته بعد از بمباران، روزها و شب‌های پرمشغله‌ای است که به درمان جراحت‌های وحشتناک قربانیان گذشت. روزهایی که او و سایرین نه غذایی برای خوردن داشتند و نه آب کافی برای نوشیدن.

تروکو بعد از فارغ‌التحصیلی به کار در بیمارستان ادامه داد. او در آنجا به جراحی‌های مربوط به پیوند پوست کمک می‌کرد. در این جراحی‌ها بخشی از پوست ران بیمار برداشته و به نقاطی پیوند زده می‌شد که در اثر سوختگی گوشت اضافی آورده بودند.

او بعدتر با تاتسویوکی که خودش از بازماندگان بمباران اتمی بود، ازدواج کرد. تروکو وقتی برای اولین بار حامله شد، نگرانی بود فرزندش زنده نماند یا سالم به دنیا نیاید. دخترش، توموکو سالم به دنیا آمد و این به او برای بزرگ کردنش شجاعت و انگیزه داد.

تروکو می‌گوید: «هیچوقت در جهنم نبوده‌ام پس نمی‌دانم چه شکلی دارد. اما جهنم احتمالاً شبیه چیزی است که ما تجربه کردیم. هرگز نباید بگذاریم چنین چیزی تکرار شود.»

«عده‌ای برای از میان برداشتن سلاح‌های اتمی به سختی تلاش می‌کنند. به نظرم در اولین قدم باید رهبران دولت‌های محلی را وادار کنیم دست به اقدام بزنند. بعد از آن هم نوبت به رهبران دولت‌های ملی و کل جهان می‌رسد.»

توموکو می‌گوید: «مردم می‌گفتند تا ۷۵ سال هیچ سبزه یا درختی در اینجا رشد نخواهد کرد، اما هیروشیما دوباره به عنوان شهری با رودخانه‌ها و فضاهای سرسبز زیبا زنده شد.»

«با این حال جمعیت هیباکوشا همچنان از پیامدهای پرتوهای رادیواکتیو رنج می‌بردند. در حالی که خاطرات هیروشیما و ناگازاکی دارد از ذهن مردم پاک می‌شود … ما در برهه‌ای سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌ایم.»

«آینده در دستان ماست. دستیابی به صلح تنها در صورتی امکان دارد که قدرت تخیل داشته باشیم، به سایرین فکر کنیم، دریابیم چه کاری از دستمان برمی‌آید، دست به اقدام بزنیم و برای برپایی صلح هر روز بدون خستگی به تلاش‌های خود ادامه دهیم.»

کونیکو، نوه تروکو می‌گوید: «من جنگ یا بمباران اتمی را تجربه نکرده‌ام، موقعی هیروشیما را شناختم که از نو ساخته شده بود. فقط می‌توانم آن را تصور کنم. بنابراین به حرف‌های بازماندگان گوش می‌دهم و با تکیه بر شواهد، حقایق مربوط به این رویداد را بررسی می‌کنم.»

«آن روز، همه چیز در آتش سوخت. مردم، پرندگان، سنجاقک‌ها، چمن‌ها، درختان، همه چیز. بسیاری از مردمی که بعد از بمباران برای کمک یا در جستجوی خانواده و دوستان خود به شهر آمدند، جان باختند. آن‌هایی که نجات یافتند هم با بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند.»

«من سعی کرده‌ام با بازماندگان هیروشیما و ناگازاکی ارتباط نزدیکتری برقرار کنم، همین‌طور با کارگران معدن اورانیوم و کسانی که در نزدیکی این معادن ساکن هستند، همچنین افرادی که در ساخت و آزمایش سلاح‌های اتمی نقش دارد و آن‌هایی که از بیماری‌های ناشی از آزمایش این سلاح‌ها رنج می‌برند.»

امیکو اوکادا

‌‌‌‌‌‌‌

موقع بمباران اتمی هیروشیما، امیکو ۸ ساله بود. خواهر بزرگترش، میه‌کو و ۴ نفر دیگر از خویشاوندان او کشته شدند.

بسیاری از عکس‌های امیکو و خانواده‌اش گم شدند. اما آن‌هایی که در خانه بستگانشان بودند از جمله عکس‌های خواهرش، سالم ماندند.

امیکو می‌گوید: «آن روز صبح خواهرم هنگام ترک خانه گفت، بعداً می‌بینمت! او فقط ۱۲ سال داشت و سرشار از حس زندگی بود. اما او هرگز برنگشت. هیچکس نمی‌داند چه بر سرش آمد. پدر و مادرم با ناامیدی همه جا دنبالش گشتند اما هرگز جسدش را پیدا نکردند. به همین دلیل همیشه می‌گفتند او باید در جایی از دنیا زنده باشد.»

«مادرم آن زمان باردار بود اما بچه‌اش افتاد. هیچ چیز برای خوردن نداشتیم و در مورد پرتوهای رادیواکتیو هم چیزی نمی‌دانستیم بنابراین هر چه به دستمان می‌آمد را بدون فکر کردن به اینکه آلوده است یا نه برمی‌داشتیم.»

«چون چیزی برای خوردن وجود نداشت، مردم دزدی می‌کردند. غذا مهم‌ترین مشکل بود. آب خوراکی خوشمزه به حساب می‌آمد! در ابتدا باید این‌طور زندگی می‌کردیم اما مردم آن روزها را فراموشی کرده‌اند. بعد موهایم شروع به ریزش کرد و از لثه‌هایم خون می‌آمد. همیشه احساس خستگی می‌کردم و باید دراز می‌کشیدم.»

«آن زمان هیچکس در مورد پرتوهای رادیواکتیو چیزی نمی‌دانست. ۱۲ سال بعد تشخیص دادند کم‌خونی آپلاستیک دارم. هر سال تنها چند بار آسمان موقع غروب به رنگ قرمز پررنگ درمی‌آید. به قدری پررنگ که صورت‌ها هم قرمز می‌شوند. در این مواقع به یاد غروب روزی می‌افتم که بمباران اتمی اتفاق افتاد. شهر سه روز و سه شب در آتش می‌سوخت.»

«از غروب‌ها متنفرم. حتی الان هم غروب مرا به یاد شهر غرق در آتش می‌اندازد. بسیاری از بازماندگان از دنیا رفتند بدون اینکه بتوانند در مورد این چیزها حرف بزنند یا خشم‌شان از بمباران را ابراز کنند. آن‌ها نتوانستند پس من به جایشان حرف می‌زنم.»

«بسیاری از مردم از واژه صلح حرف می‌زنند اما من از آن‌ها می‌خواهم دست به کار شوند. از تک تک افراد می‌خواهم هر کاری از دستشان برمی‌آید، انجام دهند. خودم هم دوست دارم کاری کنم تا فرزندان و نوه‌هایمان - که آینده ما هستند - در دنیایی زندگی کنند که بتوان هر روز در آن لبخند زد.»

ریکو هادا

‌‌‌‌‌‌‌

آن روز صبح، در مورد حمله هوایی هشدار داده شده بود، به همین دلیل ریکو در خانه ماند. ریکو ۹ سال داشت که بمب اتمی روی ناگازاکی انداخته شد.

وقتی آژیر رفع خطر به صدا درآمد، او به معبدی نزدیک خانه رفت. به دلیل هشدارهای مکرر حملات هوایی، بچه‌های محل به جای مدرسه در این معبد درس می‌خواندند.

بعد از ۴۰ دقیقه معلم کلاس را تعطیل کرد و ریکو به خانه برگشت. او می‌گوید: «تا ورودی خانه‌مان رفتم و فکر کنم حتی یک قدم هم به داخل گذاشتم. بعد ناگهان آن اتفاق افتاد. نوری شدید از جلوی چشمانم رد شد. ترکیبی از رنگ‌های زرد، خاکی و نارنجی در آن دیده می‌شد.»

«حتی فرصت نکردم فکر کنم با چه چیزی روبرو شده‌ام … در یک آن همه چیز به طور کامل سفید شد. حس می‌کردم کاملاً تنها مانده‌ام. یک لحظه بعد، یک صدای غرش شدید شنیدم و بعد از حال رفتم.»

«کمی بعد به هوش آمدم. معلم‌مان گفته بود در مواقع اضطراری به پناهگاه‌های مخصوص حملات هوایی برویم. پس در خانه به دنبال مادرم گشتم و با هم به پناهگاهی در محله‌مان رفتیم. من حتی یک خراش هم برنداشته بودم. کوه کونپیرا جانم را نجات داده بود. اما اوضاع برای مردم در آن سوی کوهستان طور دیگری بود، آن‌ها وضعیت بسیار ناخوشایندی داشتند.»

خیلی‌ها از طریق کوه کونپیرا به سمت منطقه ما فرار کردند. مردمی با چشمانی بیرون‌زده و موهایی آشفته که سوختگی‌های شدید داشتند و پوستشان آویزان بود. مادرم حوله و ملافه از خانه آورد و به همراه سایر زنان محل مردم در حال فرار را به سمت سالن سخنرانی یک کالج بازرگانی در همان نزدیکی هدایت کردند تا بتوانند آنجا دراز بکشند.

«آن‌ها آب می‌خواستند. از من خواسته شد به آن‌ها آب بدهم. پس یک کاسه پیدا کردم و از رودخانه‌ای در نزدیکی برایشان آب آوردم تا بنوشند. آن‌ها بعد از خوردن یک جرعه آب می‌مردند. همه یکی بعد از دیگری جان دادند.»

«تابستان بود و برای جلوگیری از جمع شدن کرم‌ها، حشرات و بوی بد، اجساد باید به سرعت سوزانده می‌شدند. کوهی از جنازه در استخر کالج درست کردند و با تکه‌های چوب سوزاندند. به سختی می‌شد فهمید این افراد که بودند. مرگشان مثل انسان‌ها نبود.»

«امیدوارم نسل‌های آینده هرگز چنین چیزی را تجربه نکنند. هرگز نباید اجازه دهیم این سلاح‌های اتمی مورد استفاده قرار بگیرند.»

«این انسان‌ها هستند که صلح را بوجود می‌آورند. حتی اگر در کشورهای مختلف زندگی کنیم و به زبان‌مان متفاوت حرف بزنیم، آرزوی صلح برای همه‌مان یکسان است.»

نظر مردم آمریکا درباره فاجعه هیروشیما

سایت خبری «تاگس‌شاو» وابسته به شبکه یک تلویزیون آلمان در گزارشی به نتایج نظرسنجی‌ها در آمریکا در ارتباط با پرتاب بمب هسته‌ای بر روی شهر هیروشیما پرداخته است.

در آن زمان، در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، هری ترومن اعلام کرده بود که پرتاب بمب بر روی دو شهر هیروشیما و ناگازاکی واکنشی به حمله ژاپن به پرل هاربر بوده است.

در آن روزها ۸۵ درصد مردم آمریکا بر این باور بودند که پرتاب بمب بر روی شهر هیروشیما اقدام صحیحی بوده است.

تصویری که به مرور زمان در اذهان شهروندان آمریکا تغییر کرده، ولی به‌رغم آن هنوز کسانی که معتقدند پرتاب بمب بر هیروشیما کار صحیحی بوده در اکثریت قرار دارند.

نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که بیش از نیمی از مردم آمریکا حتی امروز نیز از این اقدام فاجعه‌بار حمایت می‌کنند و تنها یک سوم شهروندان آمریکا مخالف چنین کاری هستند.

منبع: بی‌بی‌سی / دویچه‌وله

کلید واژه ها: هیروشیما ناگازاکی بمباران اتمی


نظر شما :