افسانه شعر سعدی بر سر در سازمان ملل
بهروز غریبپور، نمایشنامهنویس و کارگردان
حتماً خیلیها هنوز بر این باورند که بر پیشانی عمارت سازمان ملل متحد این شعر حضرت سعدی نوشته یا حجاری شده است: «بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند / چو عضوی بدرد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار / تو کز محنت دیگران بیغمی / نشاید که نامت نهند آدمی» و چه فخری کردهاند کسانی که این داستان را باور کردهاند: پیش از اندیشه تشکیل یک سازمان جهانی، یکی از بزرگترین شاعران ما بنا را بر همدردی میان انسانها نهاده و همدردی در خانواده بشری را تذکر داده و دیگران با قدردانی از این شخصیت بزرگ ابیات انسانی را سرلوحه اهداف خود قرار دادهاند. اما متأسفانه این داستان واقعیت ندارد و مطلقاً در هیچ کجای این سازمان، نه بیرون و نه درون؛ حتی در یکی از راهروهای آن یا یکی از اتاقهای متعددش، چنین گفته حکیمانهای نقش نبسته است.
من به این مسأله شک داشتم چون عمارت سازمان ملل متحد را دیده و چنین ابیاتی ندیده بودم. در اوج نوشتن اپرای سعدی، به مناسبت اجرای اپرای عروسکی حافظ در خلوتی که با استاد کمالی سروستانی رئیس بنیاد سعدیشناسی داشتم این موضوع را مطرح کردم و او هم تأیید کرد که این موضوع یککلاغ چهلکلاغ شده و مطلقاً حقیقت ندارد و بعد توضیح داد؛ یک بار هیأتی از ایران یک قالیچه به مدیرکل سازمان ملل متحد هدیه داده که بخشی از این ابیات در آن بافته شده بود و در مطبوعات چنین وانمود کردند که مسئولین این دم و دستگاه، به صرافت افتادهاند که اندیشه سعدی بزرگ را آویزه گوش ملتها و دولتها کنند و… دیگر برایم مسجل شد که این امر حقیقت ندارد و نبایستی در متن اپرای سعدی که آن را کارگردانی کردم چنین داستان بیاساسی وارد شود.
از آن شب به بعد سرنوشت اپرا بیشتر و بیش از پیش معطوف به افکار سعدی شد تا دوستان سعدی بزرگ بدانند که او فقط خداوندگار غزل نیست و سراینده این چنین غزلهایی، به همه یا بخش عمدهای از روابط میان انسانها نظر داشته و عشق تنها موضوع مورد علاقه او نیست: «هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم / نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم». ابیات فراوان و نغزی از این دست، به وفور توسط خوانندهها خوانده شده و گوش مردم پر است از این غزلهای زیبا اما آنچه مغفول مانده، درسهای حکیمانه و تا ابد ماندگار او در آداب زندگی فردی و اجتماعی است. حضرت سعدی در بوستان و در ده باب این آداب را چنین دستهبندی کرده است: باب اول در عدل و تدبیر و رأی؛ باب دوم در احسان؛ باب سوم در عشق و مستی و شور؛ باب چهارم در تواضع؛ باب پنجم در رضا؛ باب ششم در قناعت؛ باب هفتم در عالم تربیت؛ باب هشتم در شکر بر عافیت؛ باب نهم در توبه و راه صواب؛ باب دهم در مناجات…و کوشش کردم جنبههای عرفانی ذهنیت سعدی را آشکار و حتی در نوعی تفتیش عقاید و در محکمهای که او را متهم به ریاکاری و چاپل، از دلایل سرودن مرثیه مشهورش در رثای المستعصم بالله بگوید.
به باور من مرثیه او و پس از مرگ خلیفه در راستای همان جهانبینی اوست که در ابیات: بنی آدم اعضای یکدیگرند…است و در دفاع از خود دیالوگی دارد که تکاندهنده است: «پسندی که شهری بسوزد به نار / اگرچه سرایت بود بر کنار؟» به همین دلیل در اپرای سعدی وجوهی ناشناخته از سعدی را در متن اپرا و سپس در اجرا به کار گرفتم و با الهام ابیاتی از دست: «چو ماکیان به در خانه چند بینی جور / چرا سفر نکنی چون کبوتر طیار» و «زمین لگد خورد از گاو و خر به غلت آن / که ساکنست نه مانند آسمان دوار / مثال اسب الاغند مردم سفری / نه چشم بسته و سرگشته همچو گاو عصار» و ساختار متن را به شکل سفری در خواب سرخ و حکایت بر دار کردن منصور حلاج، جدال با حاکمی خودپسند و شاعران چاپلوس و ترک یار و دیار، سفر به سومنات و بتخانه، سفر به مصر و دیدن عاقبت فراعنه و…روایت کردم تا بتوانم میل حضرت سعدی به کشف حقایق و کشف ماهیت انسان را به نمایش بگذارم و سعدی را آنگونه که هست، نه آنگونه که دشمنانش ترسیم کردهاند به نسل جوان معرفی کنم.
امسال قصدم این بود که با اجرای مجدد اپرای سعدی بر آستان این خاک که فردوسی و عطار و حافظ و سعدی و مولوی و نظامی و ناصرخسرو و خاقانی و… دارد بوسهای از سر ستایش بزنم که کرونا آمد و جهان را ولو برای مدتی به اعضای یکدیگر بدل کرد و روح سعدی بر آنانی گریست که پسندیدند شهری بسوزد به نار. به این امید که روزی آن داستان خیالی محقق شود و اگر تشکیلات رسمی تن به چنین قدرشناسی نمیدهد مردمان اندیشمند سعدی دردمند او را به رسمیت شناخته در جهت اندیشههای ناب او گام بردارند.
روزنامه ایران
شعر سعدی هیچگاه بر سر در سازمان ملل نبود
در ذهن هر ایرانی که در نظام آموزشی ایران درس خوانده باشد این گزاره حک شده است بیتی از شعر «بنی آدمی اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند» در باب اول «در سیرت پادشاهان» در کتاب گلستان سعدی آمده است بر سر در سازمان ملل متحد نصب شده است اما هیچگاه چنین واقعیتی وجود نداشت. محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه که پیشتر نماینده ایران در سازمان ملل بود درباره اولین باری که به سازمان ملل میرود و به دنبال شعر سعدی است مینویسد که آن را پیدا نمیکند و با پیگیریهای چند ساله فرش ایرانی منقش به همین سطور در کنار یک فرش چینی که در سازمان ملل بوده در دهه ۸۰ شمسی، نصب میشود.
ایرنا
محبوبیت سعدی در غرب
دکتر عبدالحسین زرینکوب در کتابش آورده که تنها در قرن نوزدهم گلستان سعدی بیش از ۶۰ بار ترجمه و هر بار تجدید چاپ شده است.
وقتی کلامی نافذ و اثرگذار باشد و روان آدمی را به چالش بگیرد و حسی بهتر به او ببخشد، میتواند بعد از هفتصد سال همچنان زنده و پویا به حیات خویش ادامه دهد.
کلام و نثر سعدی نیز چنین ویژگیای دارد. چرا که چکیدهای از تجارب زیست و زندگی خود را در قالبی جهانشمول و با توجه به نیازهای انسان در تمامی ادوار زمانه بر کاغذ رانده است. حکایات و داستانها و اشعاری که تا به امروز نیز حضور خود را در ذهن و ضمیر آدمیان ادامه دادهاند.
چنانکه نخستوزیر اسپانیا در همین روزهای اخیر که بحران کرونا در آن دیار شدت و حدتی شگفت پیدا کرده بود و برای تاثیرگذاری سخن خود بر مردمش و طلب استمداد از آنها برای آنکه به یاری هم بشتابند، از سعدی و شعر معروف «بنی آدم اعضای یکدیگرند»، مثال میآورد و یادآور میشود که همچنانکه یک عضو بدن آدمی وقتی به درد میآید، دیگر عضوها را نیز قراری نمیماند، از آنان میخواهد از محنت و رنج دیگران بیغم و سرخوش نباشند که در غیر این صورت انسانیت خود را از دست دادهاند.
همین شعر سعدی در این روزها مورد استفاده دانشجویانی در ترکیه قرار گرفته و آن را برای دستگیری از افرادی که نیازمند کمک در این روزهای سخت و طاقتسوز هستند تبلیغ میکنند.
نفوذ سعدی از همان سالها و دهههای نخستی که او شعر سرود و کتاب نوشت آغاز شد. دکتر محمدعلی موحد در دیباچه خود بر تصحیح و ترجمه سفرنامه ابنبطوطه (انتشارات کارنامه -۱۳۹۵) از خوانش شعر سعدی از سوی خنیاگران در محضر امیر بزرگ چین سخن گفته است و این شعر را خوانده است:
تا دل به مهرت دادهام
در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام
گویی به محراب اندری
و این در زمانی است که «هنوز نیم قرن از وفات سعدی نگذشته که سرود خنیاگران چینی از شعرتر اوست.» (ابن بطوطه - ص ۶۴)
ابن بطوطه البته تنها از وصف سعدی در سفرنامهاش نگفت، بلکه خود نیز در سفر به شیراز بر مزار سعدی رفت و در این باره نوشت «از مشاهدی که در بیرون شهر شیراز واقع شده، قبر شیخ صالح معروف به سعدیست که در زبان فارسی سرآمد شاعران زمان خود بوده و گاهی نیز در بین سخنان خویش شعر عربی سروده است». (همان - ص ۲۶۴)
در سالها و قرون بعد نیز این نفوذ ادامه یافت چنانکه دکتر جواد حدیدی در کتاب محققانهای که با نام از سعدی تا آراگون نوشته است ضمن چگونگی تاثیر ادبیات کهن ایران، به خصوص گلستان و بوستان سعدی روی شعرا و ادبای فرانسوی، این تاثیرگذاری را تا به آنجا برجسته میکند که نام یکی از روسایجمهور فرانسه را برگرفته از نام سعدی میداند.
«سعدی کارنو» که در سالهای پایانی سده نوزدهم رئیسجمهور فرانسه بود و مدتی بعد کشته شد، در نقلقولی اشاره کرده که پدربزرگش عاشق گلستان سعدی بود و به همین دلیل نام نوهاش را سعدی گذاشت.
دکتر عبدالحسین زرینکوب در کتابش آورده که تنها در قرن نوزدهم، گلستان به زبانهای آلمانی، روسی، انگلیسی و لهستانی ترجمه شد و در جایی دیگر از کتابش هم آورده که «تنها گلستان تاکنون بیش از شصت بار ترجمه شده و هر ترجمه چندین بار به طبع رسیده است.» (زرینکوب - حدیث خوش سعدی - ص ۱۰۶)
ایندیپندنت
ضیاء موحد: آنچه سعدی را ماندگار کرد
ضیاء موحد از زیبایی بیان سعدی به عنوان عاملی که این شاعر را ماندگار کرده و ما را به آثار او جذب میکند میگوید و جوانان را به خواندن غزلیات سعدی که به گفته او هنوز تازه است، دعوت میکند.
این شاعر و منتقد ادبی به مناسبت اول اردیبهشتماه، روز بزرگداشت سعدی، درباره کارآیی آموزههای این شاعر در دنیای امروز اظهار کرد: مسلم است که کاربرد خیلی از آموزههای سعدی مخصوص به زمان خودش است. نظر سعدی راجع به زنها، مفهوم عدالت، آزادی و … جزء مسائلی نیست که ما بخواهیم با معیارهای او سراغ آنها برویم. جدا از مباحث مربوط به سبکشناسی و خدمتهایی که سعدی به زبان فارسی کرده، آنچه بیشتر او را ماندگار کرده، نحوه بیان و کاربرد زبان است.
موحد با بیان اینکه سعدی یکی از شاعران اندرزگوست بیان کرد: آن بخش از آثار این شاعر که هنوز هم مسلماً مفید است، عاشقانههای اوست. تصوری که سعدی از عشق دارد و شور و احساسی که نشان میدهد پیش از آن به این شکل اصلاً سابقه نداشته و بعد از آن هم تقریباً آن عشق زمینی، انسانی و جسمانی در شعر ما نمودی نداشته است، تا وقتی به شعر نو میرسیم که بهخصوص این جلوه از عشق در آثار شاملو و فروغ خیلی پررنگ میشود.
او افزود: اما بخش هنری کار سعدی بخشی جداگانه است، خیلی از حرفهایی که ما امروز آنها را قبول نداریم، وقتی سعدی میگوید، ما را جذب میکند؛ این نشاندهنده زیبایی بیان سعدی است، وگرنه شاید محتوای شعرهای او را خیلی از شاعران دیگر هم گفته باشند ولی «همه گویند و سخن گفتن سعدی دگر است».
این شاعر با اشاره به اینکه همه آموزههای سعدی هم قابل اعمال نیست و زمان اغلب آنها گذشته است گفت: این را هم بگویم که منظورم این نیست که ما آموزههای او را به کار ببندیم. ما باید به زیبایی زبان و هنر سعدی، نحوه گفتار و سبک غیرقابل تقلیدش توجه کنیم. سعدی غیرقابل تقلیدترین شاعر ایران است. از شاعران دیگر میشود تقلید کرد، اما اگر کسی بخواهد از سعدی تقلید کند، خیلی زود متوجه آن میشویم و این خیلی هنر است.
ضیاء موحد همچنین اظهار کرد: «گلستان» و «بوستان» پر از داستانهای بسیار زیباست که از نظر محتوا هم خیلی مهم هستند، اما امروز دیگر قابل قبول نیست و باید به همان زیبایی بیان او نگاه کرد. تجربههایی در «گلستان» و «بوستان» سعدی هست که اگر هر کسی آنها را نداشته باشد، اهمیتش را نمیفهمد. به این دلیل است که میگویند ما در کودکی با «گلستان» زبان فارسی را یاد میگیریم، ولی در سن بالا اهمیت حرفهای سعدی را کشف میکنیم. اما در دوران کودکی که به عنوان درس گفته میشود، متوجه این نیستیم که سعدی از چه مسئله دردناکی در جامعه صحبت میکند.
او ادامه داد: این هم که میگویند سعدی آینه زمان خودش است واقعاً درست است؛ یعنی همه ابعاد تجربه بشری را بیان میکند که بخشهایی از آن قابل قبول است، اما امروزه از بخشهای دیگر آن نمیشود دفاع کرد. مثلاً سعدی چیزهایی در مورد شاهدبازی میگوید، در واقع صحبتش این است کسانی که شاهدبازی میکنند کسانی هستند که دستشان از روابط طبیعی کوتاه است و ناچار هستند که به این طریق متوسل شوند، اگرچه امروزه یک عده در دنیا طرفدار آن هستند و میخواهند آن را قانونی کنند، ولی به طور کلی این مسئله مورد پسند جامعه نیست. و البته این نشان میدهد خیلی از مسائلی که امروز در جوامع وجود دارد، در فرهنگ و سنت قدیم ریشه دارد.
این شاعر همچنین در پاسخ به سؤالی درباره محبوبیت سعدی در میان غیرفارسیزبانان گفت: محبوبیت سعدی نسبت به تمام شاعران کلاسیک دیگر در هنر بیانش است.
ضیاء موحد با اشاره به پرداختن سعدی به مسائلی که امروزه کمتر کسی با آنها موافق است بیان کرد: اما بیان سعدی آنقدر زیباست که دیگر آدم به اینها توجه نمیکند. همه شاعران کلاسیک اینطور هستند که آموزههایشان به مرور زمان کهنه میشود، اما خود اثر یک اثر هنری باقی میماند. پس ما هم باید جنبه هنری سعدی را در نظر بگیریم. آموزههای او هم اغلب درست است، اما به زمان خودش مربوط است.
او در پایان با توصیه به خواندن سعدی گفت: من توصیه میکنم که سعدی، خصوصاً غزلیات عاشقانهاش را بخوانید. خصوصاً جوانها غزلیات عاشقانه سعدی را بخوانند که هنوز هم تازه است. کارهایی هم در زمینه سعدی شده که بعضی خوب و بعضی بد و متوسط است. من هم یک کتاب «سعدی» دارم که در آن به جنبههایی توجه شده که پیش از آن خیلی توجه نشده است، جنبههایی را که در این گفتوگوی شفاهی نمیتوانم آنها را بگویم در آنجا آوردهام.
ایسنا
آرامگاه سعدی در گذر زمان
همراه با نام سعدی، به جز آثارش بنای آرامگاه او نیز به ذهن متبادر میشود. این بنا که به سعدیه موسوم است، در شمال شرقی شیراز و در انتهای خیابان بوستان قرار گرفته است که باغ دلگشا نیز در همین خیابان قرار دارد و بهار نارنج شیراز با نام این باغ پیوند یافته است.
بنای فعلی از زمان درگذشت سعدی تاکنون فرازونشیبهای بسیاری را از سر گذارنده است و یک بار نیز در سال ۹۹۸ به حکم یکی از حکمرانان فارس، یعقوب ذوالقدر کاملاً ویران شد، باری دیگر هم سنگ قبر و مزار سعدی را ویران کردند.
با این حال، حوضچهای که هماکنون با عنوان حوض ماهی معروف است، از همان زمان تاکنون برقرار است و باور به شفابخشی آب آن در فرهنگ مردم شیراز رسوخ کرده تا آنجا که دیرزمانی جزو یکی از آیینهای روز سیزدهم فروردین در شیراز بوده است.
گفته شده که آرامگاه سعدی زمانی، خانقاه این شاعر بوده است و حوضهای مرمرین نیز بنا به خواست خود سعدی ساخته شده است و در مقابل زاویه خانقاه قرار داشته است.
در زمان کریمخان زند، بسیاری از عرفا و شاعران و مفاخر شیراز آرامگاه یافتند و بدینطریق ارج نهاده شدند. یکی از بناهایی که کریمخان زند به ساخت آن دست زد، همین آرامگاه سعدی است. در این دوره، عمارتی از گچ و آجر بنا شد که مزار سعدی در اتاقی در ضلع شرقی این عمارت قرار داد و بر روی آن معجری چوبی قرار داده شد.
آرامگاه سعدی در دوره قاجار
مقبره سعدی، دومین بار در دوران قاجاریه به دلیل انتساب او به مذهب تسنن تخریب شد و سنگ آرامگاهش نیز شکسته شد اما این بار علیاکبرخان قوامالملک شیرازی سنگی بر مزار سعدی گذاشت که تا امروز نیز پابرجاست.
فتحعلیخان صاحب دیوان از رجال معروف دوره قاجار در شیراز، این بنا را مرمت کرد.
در سال ۱۳۲۴ خورشیدی انجمن آثار ملی در شیراز مامور احیای مجموعه سعدیه شد. در سال ۱۳۲۵ محل تامین بودجه ساخت مجموعه جدید، از محل فروش آزاد قند و شکر کارخانه قند مرودشت و به ازای هر کیلو ۲ ریال مصوب شد.
عملیات اجرایی ساخت بنای جدید از سال ۱۳۲۷ و با نظارت علیاصغرخان حکمت، سیاستمدار، ادیب و بنیانگذار کتابخانه ملی ایران، آغاز شد. او در آن زمان رئیس انجمن آثار ملی کشور و نیز نماینده سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در ایران بود.
در آن زمان از آندره گدار، باستانشناس و معمار فرانسوی که اجرای بنای حافظیه نیز از آثار اوست، درباره ساخت بنای سعدیه نظرخواهی شد اما در نهایت یک سال بعد قرعه ساخت بنا به نام طراح معمار ایرانی، محسن فروغی افتاد.
ساخت آرامگاه جدید سعدی
محسن فروغی، از چهرههای مشهور معماری ایران است. او در عرصه سیاست نیز شناخته شده و عضو مجلس شورای ملی بود و افزون بر مجموعه سعدیه، ساخت بنای بانک ملی مرکزی شیراز نیز توسط او انجام گرفت.
این معمار از فناوری مدرن در معماری بهره میگرفت، در عین حال بنای آرامگاه سعدی برگرفته از عناصر معماری سنتی ایران است.
طراحی این مجموعه ۲ سال طول کشید. در آرامگاه سعدی هشت ستون قرار دارد و این بنا از بیرون به شکل مکعب است اما در درون هشت ضلعی است. گنبد آرامگاه نیز به رنگ آبی لاجوردی و از کاشیهای فیروزه ساخته شد.
دور تا دور آرامگاه هفت کتیبه مزین به اشعار سعدی قرار دارد که اشعاری از بوستان، گلستان، قصاید، بدایع و طیبات سعدی بر آن نگاشته شده است. در سمت چپ مقبره سعدی نیز آرمگاه شوریده شیرازی شاعر نابینای دوران قاجار قرار دارد.
محله سعدی، همواره از محلات نامبردار شیراز بوده است و به سبب برخورداری از قنات یادشده در گذشتههای نه چندان دور، جایگاه مورد احترامی برای مردم شیراز به شمار میآمده است. این محله در سیل ششم فروردینماه سال ۱۳۹۸ آسیب دید و توجه بسیاری به قدمت ساختمانهای آن و بافت اجتماعی آن جلب شد.
تصویر آرامگاه سعدی هم اکنون بر روی اسکناس ۱۰ هزار تومانی نقش بسته است.
ابومحمد مصلحالدین بن عبدالله، نامور به سعدی شیرازی و مشرفالدین در سال ۵۶۸ یا به برخی از روایتها در ۵۸۸ خورشیدی تولد یافت. آوازه این شاعر و نویسنده پارسیگوی ایران زمین بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست.
جایگاه این شاعر نامآور سده هفتم هجری نزد اهل ادب تا بدان جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل دادهاند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر، کلیات سعدی میگویند.
شیخ اجل سعدی به سیاحت و جهانگردی علاقه بسیاری داشت و به شهرهای خاور نزدیک و خاورمیانه، هندوستان، مصر و شمال آفریقا سفر کرد و این جهانگردی به روایتی ۳۰ سال به طول انجامید.
همانگونه که در تاریخ تولد این فخر ادبیات ایران زمین اختلاف نظر وجود دارد در مورد تاریخ وفات وی نیز دیدگاهها متفاوت است و به استناد آنچه در این مورد موجود است این ادیب بیبدیل ادبیات پارسی در سال ۶۷۱ خورشیدی چشم از جهان فرو بست.
ایرنا
در این باره بخوانید:
همایون کاتوزیان: دوران سعدیکُشی تمام شده است
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۵
شعر سعدی در اساسنامهٔ حزب سوسیالیست عثمانی
۱۲ خرداد ۱۳۹۲
از سعدیستیزی تا سعدیگرایی / شاعری که ملیگرا نبود
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۲
سعدی به روایت سعید وزیری: جاسوس بیگانه را میازار
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲
افسانههای زندگی سعدی؛ از سفرهای نرفته تا شعرهای ندیده
۳۱ فروردین ۱۳۹۲
جدال با سعدی در عصر تجدد / چرا سعدیستیزی باب شد؟
۳۱ شهریور ۱۳۹۱
داوری اردکانی: با سعدی عصر جدیدی در تاریخ ما آغاز شد
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
شمیسا: عامل گوشهنشینی سعدی سخنان سیاسی او بود
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
خانقاهی که آرامگاه سعدی شد / نگاهی به پیشینه تاریخی سعدیه شیراز
۳۰ فروردین ۱۳۹۱
نشست رونمایی از شرح غزلیات سعدی / سال تولد و مرگ سعدی را نمیدانیم
۱۰ اسفند ۱۳۹۰
نظر شما :