کمبودها و نقاط ضعف دیپلماسی بریتانیا در جریان انقلاب-۱
یک گزارش تحلیلی و جامع که محرمانه تهیه و بایگانی شده بود اکنون بر اساس قانون انتشار اسناد دولتی بریتانیا بعد از گذشت ۳۰ سال منتشر شده است.
این پژوهش به دستور دکتر دیوید اوون، وزیر امور خارجه بریتانیا در هنگام انقلاب ایران و پس از سرنگونی حکومت پادشاهی در سال ۱۹۷۹ انجام گرفت. هدف اصلی از تهیه این گزارش تحلیلی و جامع شناخت نقاط ضعف دیپلماسی بریتانیا در ایران در دهه ۷۰ (۵۰ خورشیدی) بود تا دریافته شود چرا دولت بریتانیا نتوانست وسعت و شدت مخالفت با حکومت محمد رضا شاه را در میان قشرهای مختلف جامعه ایران، بویژه روحانیون و بازاریان تشخیص داده و وقوع انقلاب را پیش بینی کند.
این سند حاوی ۱۱ فصل و بطور کلی دربرگیرنده ۳ موضوع است:
۱- ایران در بین سال های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ (۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ خورشیدی) و برداشت و تحلیل بریتانیا از تحولات آن.
۲- کمبودها، اشتباهات و نقاط ضعف دیپلماسی بریتانیا در قبال آن تحولات.
۳- زیان های ناشی از سرنگونی حکومت شاه برای بریتانیا و درس هایی که از آن باید آموخت.
1- تحلیل بریتانیا از تحولات ایران پیش از انقلاب
گزارش پژوهشی وزارت امور خارجه بریتانیا با مروری بر روابط با ایران از زمان جنگ جهانی دوم آغاز می شود ولی بخش تحلیلی آن مربوط به سال های اول دهه ۱۹۷۰ است.
در این زمان، بنا بر گزارش های مقامات سفارت بریتانیا در تهران، شاه ایران با اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و اصلاحات اجتماعی اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و پس از تصمیم اوپک (سازمان کشورهای صادر کننده نفت) به چهار برابر کردن قیمت جهانی نفت، سرمایه ارزی کافی برای آغاز یک رشته طرح های بلندپروازانه صنعتی را بدست می آورد.
ملاحظات اولیه از مخالفان حکومت شاه
در چند گزارش سفارت بریتانیا در تهران در اوایل دهه ۱۹۷۰، بطور جداگانه به "ادامه مخالفت برخی مالکان و روحانیون با اصلاحات ارضی و نارضایی های دانشجویی" و هم چنین "حادثه حمله تروریستی به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل" در استان گیلان اشاره شده است. ولی دیپلمات های بریتانیا در تهران این تحولات را تهدیدی علیه حکومت ندیده و درباره تشکیلات سیاسی مخالف شاه، مانند جبهه ملی و حزب توده، می گویند: "حزب توده و جبهه ملی در میان دانشجویان طرفدارانی دارد و افسانه نام دکتر مصدق به قوت خود باقی است ولی تهدیدی محسوب نمی شود."
در سال ۱۹۷۱، سر دنیس رایت، یکی از پر آوازه ترین سفرای بریتانیا در تهران، در پایان ۸ سال مأموریت خود در تهران می نویسد: "شاه حتی بیش از انتظارات خود موفق بوده" ولی درعین حال هشدار می دهد که "این اعتماد بیش از اندازه به خود می تواند به اتخاذ تصمیماتی عجولانه و زیان آور منجر شود."
در ادامه این فصل آمده است که سفیر جدید، در ابتداء موضعی خوشبینانه تر از دنیس رایت داشت و در گزارشی که درباره جشن های بزرگداشت ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران و انتقادات خاموشی که مخالفان شاه از هزینه برگزاری آن کرده بودند به لندن فرستاد، نوشت: "نومیدی و استیصال مخالفان رو به افزایش است." ولی در بخش دیگری از گزارش خود، سفیر این جشن را "موفقیتی در روابط عمومی نظام پادشاهی که باعث افزایش احساس غرور و افتخار مردم شده است" توصیف کرد.
در سال ۱۹۷۲، لحن گزارش های سفارت تا حدی تغییر می کند و نسبت به ارزیابی ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) از میزان امنیت و ثبات حکومت در ایران تردیدهایی ابراز می شود.
نخستین اشاره ها به گروه های چریکی
در گزارشی تکمیلی در همان سال با عنوان "نا آرامی در ایران" از "سازمان چریک های فدایی خلق" و " نهضت آزادی اسلامی" (سازمان مجاهدین خلق) نام به میان آمده است. در این گزارش مرام "نهضت" اسلام اصولگرا توصیف شده که "طلبه های جوان را به خود جلب کرده است."
در بخش دیگری از همین گزارش سفارت آمده است که حدت یافتن مسائل اقتصادی طبقه ندار و کم درآمد در جامعه را بیگانه تر خواهد کرد، با این وجود معتقد است که روی هم رفته شاه در میان مردم محبوب است.
واکنش کابینه دولت در لندن به این گزارش های سفیر در تهران نیز حاوی نکات جالب توجهی است.
به طور نمونه، فعالیت گروههای چریکی بخشی به دلیل "شرایط عمومی زندگی سیاسی در جامعه" تعریف شده که تهدیدی علیه حکومت تشخیص داده نشده است. کابینه در لندن، تنها خطر از طرف این گروه ها را "امکان ترور شخص شاه" توصیف کرده است.
دو سال بعد، در گزارشی در سال ۱۹۷۴، سفارت بریتانیا در تهران مشکلات شاه را افزایش دامنه فعالیت گروه های چریکی، مشکل تورم، شیوع فساد اداری و کمبود مایحتاج عمومی دیده و می گوید مجموعه این مسائل مردم را به سوی حمایت از گروه های چریکی خواهد کشاند.
مشورت با آمریکا
در همین سال، تبادل نظر بین دیپلمات های بریتانیا و آمریکا در تهران تحت عنوان "گفتگو درباره خلیج فارس" به این نتیجه می رسد که "روی دوام ثبات سیاسی در ایران می توان حساب کرد و ضرورتی نیست که این نگرانی های کم اهمیت به اطلاع معاونان وزارتخانه هایشان برسد."
در فصل دیگری از این گزارش جامع، کارشناسان وزارت امور خارجه بریتانیا به این نتیجه رسیده اند که در مجموع سفارت آمریکا در تهران حکومت شاه را استوارتر و مخالفان او را کم اهمیت تر از دیگر سفارت خانه های غربی ارزیابی می کرد.
نخستین نگرانی ها
در گزارش سالانه سفارت بریتانیا در ۱۹۷۴، بزرگترین چالش در مقابل برنامه های شاه "بوروکراسی و کاغذ بازی اداری" ذکر شده و می افزاید: "پیشرفت ایران به سوی پیوستن به کشور های رده اول جهان ادامه خواهد یافت."
نخستین نگرانی های جدی از دوام ثبات سیاسی در گزارش های سفیر بریتانیا در سال های ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ (۱۳۵۳ و۱۳۵۴ خورشیدی) دیده می شود که یکی درباره گسترش اعتصاب های دانشجویی است، و دیگری احتمال ظهور تنگناهای اقتصادی به علت کسری در موازنه پرداخت های خارجی ایران.
تردیدی محتاطانه درباره امکان موفقیت حزب تازه تأسیس رستاخیز از دیگر نکات جالب توجه در این گزارش ها است که در نمونه های بعدی لحنی صریح تر پیدا می کند، تا حدی که سفارت بریتانیا در گزارش تابستان سال ۱۹۷۵ خود به وزارت امور خارجه در لندن، ارزیابی های قبلی خود را بیش از اندازه خوش بینانه توصیف می کند.
با وجود این، تحلیلگران وزارت امور خارجه می گویند: "ایران با مشکلات و کمبود های جدی روبروست ولی در وضعیتی انقلابی نیست."
کابینه دولت نیز با ذکر "اهمیت والای ایران برای بریتانیا" و توصیه توجه بیشتر به تحولات در ایران، دستور می دهد گزارشی از وضع سیاسی در ایران تهیه شود.
گزارش کابینه
گزارش سفارشی دولت بریتانیا که در آغاز سال ۱۹۷۶ تسلیم کابینه می شود، بافت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران را زیر فشار دیده، به فعالیت دو گروه مسلح "چریک های فدایی خلق" و "مجاهدین خلق" توجه نشان می دهد و می گوید نارضایی بویژه در میان دانشجویان و جوانان رو به افزایش است.
این گزارش، توانایی دولت ایران در کنترل این نارضایی ها را "چالشی بزرگ در یکی دو سال آینده" دیده ولی اضافه می کند که "ساواک هم بیرحم است و هم کارآمد."
گرایش جوانان به اسلام
نخستین اشاره سفیر به "گرایش جوانان مخالف حکومت به اسلام اصول گرا" که در گزارش سال ۱۹۷۲ آمده بود، دوباره در گزارشی در سال ۱۹۷۶ به این صورت تائید می شود که در متن "اعترافات" منتشر شده بعد از محکومیت و اعدام ۱۱ تروریست، آنها دلیل پیوستن خود به گروه های مسلح مخالف را "اعتقاد به اصول و مبانی اسلام" ذکر کرده اند.
در پایان سال ۱۹۷۶، ارزیابی دولت بریتانیا از اوضاع سیاسی در ایران در این جمله خلاصه شده است که "ظهور گروه های مخالف در ایران تهدیدی علیه شاه نیست بلکه نشانه ایست از احیاء مخالفت علنی و روز افزون با حکومت."
استقبال از تغییر دولت
سفارت بریتانیا، در گزارشی در سال ۱۹۷۷، تصمیم شاه به برکناری امیر عباس هویدا از نخست وزیری و انتصاب جمشید آموزگار بجای او را اقدامی مثبت دیده و ضمن استقبال از برنامه دولت جدید می گوید: "عاقبت شاه بر مردم روشن ساخت که با نظر آنان درباره کارنامه دولت شریک است."
در گزارش سالانه همان سال، سفیر بریتانیا از عواقب اقتصادی و اجتماعی "سقوط رونق اقتصادی" ابراز نگرانی می کند و می افزاید زود است که درباره دولت جدید قضاوت کرد ولی "نشانه ها امید بخش نیست."
با این وجود، در پایان سال ۱۹۷۷، سفارت بریتانیا حکومت شاه را در خطر نمی بیند: "او (شاه) در کنترل است، ارتش وفادار است و مخالفان پراکنده اند. مسائل بیشتر مشکل آفرین است تا خطرناک."
سفارت و تقابل بین حکومت و روحانیون
در ژانویه ۱۹۷۸ (۱۳۵۶ خورشیدی) سفارت بریتانیا به لندن توصیه می کند که "تعبیر نا آرامی ها در قم بعنوان تقابلی جدی بین ملاها و شخص شاه برداشتی مبالغه آمیز خواهد بود." و اینکه "اگر دولت در رفتار خود با رهبران مذهبی دقت بیشتری به خرج دهد، در حال حاضر با خطری مواجه نیست." با این حال، سفارت برای اطمینان از این ارزیابی خود، گزارشی تحلیلی برای شناخت نارضایی های سیاسی و اجتماعی تهیه می کند.
مخالفان و بقای حکومت شاه
در پایان ماه ژانویه، گزارش تحلیلی سفارت بریتانیا مخالفان اصلی شاه را به ۳ دسته دانشجویان، تحصیلکردگان طبقه متوسط و پیروان اسلام اصولگرا تقسیم می کند و اعتصاب بازاریان را مهم قلمداد می کند.
پس از ارزیابی دیدگاه های هر یک از این نیروهای فعال مخالف حکومت، گزارش تحلیلی سفارت بریتانیا، تنها یک سال پیش از تصمیم شاه به ترک ایران و سرنگونی نظام پادشاهی، اینطور نتیجه می گیرد که: "شکاف بین مردم و حکومت عمیق تر شده و آگاهی مردم از مشکلات، احساس و حالتی نگران کننده بوجود آورده که شاید آن چیزی که انقلاب شاه و مردم خوانده می شود دیگر قادر به رفع مشکلات مردم نباشد."
افزایش بدبینی
در تابستان ۱۹۷۸، تردید سفیر بریتانیا نسبت به توانایی دولت جمشید آموزگار برای رفع مشکلات اقتصادی بیشتر شده و اینکه: "دیر شده که بتوان تنها با تغییر صحنه و یا وارد کردن افراد جدید در دولت بجایی رسید." و در گزارش خود می گوید: "اگر اوضاع از این بدتر شود، گزینه های شاه برای مقابله با آن محدودتر خواهد شد."
با این وجود، گزارش سفارت، توانایی بالقوه چندانی هم برای مخالفان قائل نیست:"تروریست ها افراطی هایی هستند که در هیچ قالب سیاسی ای آرام نمی گیرند، دانشجویان به تنهایی تهدید محسوب نمی شوند و تحصیلکردگان (روشنفکران طبقه متوسط) هم در موقعیتی نیستند که بصورت کانون توجه به نارضایی ها درآیند." و اضافه می کند: "هرگونه حمله بیشتر به جامعه روحانیت می تواند به ناآرامی در ابعاد گسترده تری بیانجامد و دولت باید از تکرار اینگونه اعمال پرهیز کند."
در جمع بندی نهایی گزارش سفارت بریتانیا، تنها ۶ ماه پیش از سقوط حکومت شاه، آمده است: "مردم بیشتر ناراضی هستند تا مخالف حکومت و بسیار بعید است که شاه با یک جبهه متحد از مخالفان خود روبرو شود که حکومت را تهدید کند."
واکنش لندن
گزارش پژوهشی نشان می دهد که گرچه کارشناسان وزارت امور خارجه در لندن ارزیابی سفارت را به چالش نمی کشند ولی نسبت به تأثیر ادامه ناآرامی ها نگران می مانند: "اگر مخالفت مردمی بیش از این گسترش یابد، امکان دارد روحیه و اراده شاه برای حکومت تضعیف گردد."
تحلیل های نامشخص و گاه ضد و نقیض
در ماه مارس، بدنبال تظاهرات وناآرامی در تبریز، ناظران در وزارت امور خارجه در لندن ابراز اطمینان می کنند که شاه و دولت قادر به کنترل اوضاع خواهند بود. دو ماه بعد از آن، در ماه مه، گروه ارزیابی در لندن این نظر را به این صورت تأیید می کند: "گرچه احتمال دارد تظاهرات ادامه پیدا کند ولی مقامات امنیتی، در صورت دریافت دستور از شاه، قادر به سرکوب آن خواهند بود."
در ماه ژوئن ۱۹۷۸، سفارت بریتانیا با اشاره به پایان دور تسلسلی عزاداری های مخالفان که به تظاهرات بیشتر منجر می شد، از بازگشت آرامش نسبی خبر می دهد و در طول تابستان از تعداد گزارش های سفارت کاسته می شود.
در همین ایام، پخش گسترده کاست های حاوی پیام های آیت الله خمینی در ایران رواج پیدا می کند که در پیام های سفارت منعکس نمی شود.
در ماه اوت، سفیر (آنتونی پارسونز) سخنان شاه خطاب به مردم را که حاوی تعهد انجام انتخابات آزاد و دادن آزادی های سیاسی بود مثبت ارزیابی می کند ولی درباره عواقب احتمالی آن یا تضعیف مقام و موقعیت شاه چیزی نمی گوید (نکته ای که در مد نظر لندن بود).
دیری نمی گذرد که یک شرکت بازرگانی بریتانیایی فعال در اصفهان از گسترش ناآرامی های کارگری در این شهر صنعتی به لندن خبر می دهد. پاسخ سفارت در تهران به پرسش لندن در این زمینه کوتاه است: "رویدادها در اصفهان موجب نگرانی نیست."
چهار روز پس از این پاسخ سفارت، در اصفهان حکومت نظامی برقرار می شود.
تغییر شیوه ارزیابی
از آن به بعد، سفارت گزارش های خود را با احتیاط بیشتری تهیه می کند و برای نخستین بار به "بیشتر شدن حمایت مردم از خط اسلام افراطی" و اهمیت گسترش پخش پیام های آیت الله در کشور اشاره می کند.
سفارت، در تلگرافی به لندن، استعفای دولت جمشید آموزگار و نخست وزیری جعفر شریف امامی را "امتیازبخشی مهمی به مخالفان مذهبی حکومت تعبیر می کند که به شاه تحمیل شده است."
در اواسط تابستان، دولت کارگری جیمز کالاهان، برای اولین بار مرور سیاست حمایت از شاه توسط بریتانیا را آغاز می کند.
در روز پنجم سپتامبر، دریافت گزارشی از تهران مبنی بر ضعف روحیه شاه، دولت در لندن را به تکاپو انداخته و احتمال وخیم تر شدن وضع در ایران به وزیران در کابینه گوشزد می شود.
با این وجود، پس از اعلام حکومت نظامی در تهران، پیام سفارت بریتانیا به لندن همچنان خوش بینانه است: "سفارت مطمئن است که نیروهای انتظامی و امنیتی قادرند به هرج و مرج هفته های اخیر پایان دهند."
همزمان، ارزیابی کارشناسان در لندن این است که ادامه تظاهرات و برخوردها به سود اهداف نیروهای افراطی است و شاه به این نتیجه خواهد رسید که برای بقای قدرت خود نمی تواند به سیاست گسترش آزادی ها ادامه دهد.
در پائیز ۱۹۷۸، پس از سپری شدن نسبتآ آرام عزاداری های کشته شدگان حادثه میدان ژاله، سفارت نسبت به دوام دولت شریف امامی خوش بین تر می شود و از آرام گرفتن "تب انقلابی" شمار روز افزونی از مردم سخن می گوید.
ولی، این خوش بینی زود گذر است چون با آغاز موج دیگری از اعتصاب کارکنان صنعت نفت، سفارت از تصمیم شاه به برکنار کردن جعفر شریف امامی با خبر می شود و در گزارش خود به "اصرار امرای ارتش به شاه برای بدست گرفتن امور کشور" اشاره می کند.
از تاریخ آغاز نخست وزیری ارتشبد ازهاری تا تصمیم شاپور بختیار، از رهبران جبهه ملی ایران به قبول نخست وزیری به شرط ترک خاک ایران توسط محمد رضا شاه و خانواده اش، گزارش ها و ارزیابی های سفیر، و سفارت بریتانیا در تهران قابل پیش بینی است و تقریبآ همیشه چند روز یا چند هفته ای دور از قافله بنظر می آید. نقطه ضعفی جدی که جیمز کالاهان، نخست وزیر و دکتر اوون، وزیر امور خارجه وقت، آن را پذیرفتند، چنانکه دستور تهیه این گزارش پژوهشی از پیامد های آن است.
گفتنی است که شاید تنها موردی که ارزیابی سفارت بریتانیا از تغییر و تحولات سریع انقلاب ایران درست از آب درآمد مربوط به کوتاه مدت بودن عمر دولت شاپور بختیار است. در ژانویه ۱۹۷۹، سفارت، بازگشت آیت الله خمینی و تاسیس جمهوری در ایران را غیر قابل اجتناب گزارش کرده بود.
منبع: بی بی سی
نظر شما :