ما مخالف سخنگویی امیرانتظام بودیم
محمدمهدی جعفری
آقای سلیمینمین میگوید دفاع مهندس بازرگان از امیرانتظام مثل دفاع ایشان از سپهبد مقدم بود. این از زمین تا آسمان فرق میکند. سپهبد مقدم در روزهای آخر عمر رژیم ارتباط فراوانی با مهندس بازرگان داشت. اصلاً دلیل اینکه او را به عنوان رئیس ساواک منصوب کردند این بود که درگیری ایجاد نشود. او سخت طرفدار آرامش بود و نمیخواست درگیری ایجاد شود. اینکه هدفش از ایجاد آرامش چه بود را نمیدانم؛ اما مهندس بازرگان با این تفکر که ایشان مثل نصیری و افراد دیگر جنایتی انجام نداده است از ایشان دفاع کرد. من از سپهبد مقدم دفاع نمیکنم، از مهندس بازرگان دفاع میکنم. حتی اگر در دفاع از سپهبد مقدم اشتباه کرده باشد در دفاع از امیرانتظام اشتباه نکرد. گفته شده که صدر حاجسیدجوادی در کتاب خاطراتشان نوشته که مهندس بازرگان گفته من به شخصیتهای نظامی آمریکا هم اعتماد دارم، باید مطالب قبل و بعد این گفته را هم پیگیری کنیم. ما در مورد دکتر شریعتی هم این مشکل را داریم که یک جمله از ایشان نقل میکنند و همان را ملاک قرار میدهند.
آقای مهندس توسلی گفت که محاکمه امیرانتظام، محاکمه آیتالله طالقانی (گفتمان آنها نه خود شخص) بود. دلیلش این بود که در واقع دانشجویان محاکمه امیرانتظام را بهانهای برای محاکمه نهضت آزادی قرار دادند. نهضت آزادی هم کلیتی بود اعم از مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی، مهندس سحابی و دیگران. ما هم که افتخار خدمت در نهضت آزادی را در آن روزها داشتیم بیانیهای منتشر کردیم مبنی بر اینکه شما اشتباه میکنید، سوابق نهضت آزادی مشخص است و شما یکطرفه قضاوت میکنید. در واقع حرفهایی از این دست بود که نهضت آمریکایی است و این جاسوسی هم به دستور و یا با اطلاع نهضت آزادی صورت گرفته است. طبیعی است که این گفتمان، مسالمتآمیز بود، مذاکره با آمریکا قبل از پیروزی انقلاب شروع شده بود و طبیعی است که امیرانتظام به عنوان معاون نخستوزیر با سفارتخانهها تماس داشت. همه اینها را وسیلهای برای محاکمه نهضت آزادی قرار دادند.
اما درباره رابطه آیتالله طالقانی با نهضت آزادی و امیرانتظام؛ آیتالله طالقانی در ۹ آبان ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد. بعد از یک هفته بنده، مهندس بازرگان و مهندس توسلی و دیگران ایشان را به خارج از تهران در منطقهای به نام سینَک بردیم و در آنجا جلسهای با ایشان داشتیم. در آن جلسه همه اعضای نهضت آزادی گفتند چون امام در پاریس هستند، رهبری جریان بر عهده آیتالله طالقانی است، صحیح نیست که ایشان بخواهند در چارچوب نهضت آزادی فعالیت کنند. ما آیتالله طالقانی را آزاد میگذاریم که جدا از نهضت آزادی رهبری جریان انقلاب را بر عهده بگیرند. این تصمیم نوشته و تصویب شد. بعدها برخی از افراد گفتند آیتالله طالقانی از نهضت آزادی جدا شده است. ایشان هم گفت خیر بنده استعفا ندادم و اگر قرار باشد عضو حزب، گروه و یا دستهای باشم باز هم نهضت آزادی است اما بنا به دلایلی من فعلاً مستقل عمل میکنم.
بعد از اینکه امیرانتظام در مقام سخنگوی دولت مسائلی را مطرح کرد از جمله اینکه انقلاب تمام شده و یا بعضی از سؤالات را میگفت بروید از روحانیون بپرسید، من و مهندس سحابی و عدهای از اعضای نهضت آزادی که مسئولیت اجرایی نداشتیم، خدمت آیتالله طالقانی رفتیم و گفتیم این سخنگو آنچنان که باید شایسته دولت موقت باشد، نیست. آیتالله طالقانی گفت شما بیانیه بدهید من هم تائید میکنم. ما بیانیهای دادیم و از مهندس بازرگان خواستیم سخنگو را عوض کند. مهندس بازرگان هم اعلام کرد که امیرانتظام و دکتر یزدی که هر دو در آمریکا بودند از دوستان سابق ما هم در نهضت مقاومت ملی و هم در نهضت آزادی هستند و لذا من از ایشان دفاع میکنم. البته ایشان را تغییر داد و به عنوان سفیر به اسکاندیناوی فرستاد و صادق طباطبایی سخنگو شد؛ بنابراین من فکر نمیکنم این مساله ارتباطی به امیرانتظام درباره اتهامات بعدی ایشان داشته باشد.
میگویند که اشتباه امام، انتخاب مهندس بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت بود. وقتی امام به مهندس بازرگان اصرار کردند که شما از نهضت آزادی استعفا بدهید تا من حکم نخستوزیری را به نام شما صادر کنم، مهندس بازرگان گفت من نه استعفا میدهم و نه نخستوزیری را میخواهم. آیتالله طالقانی میگوید من که دیدم کار به بنبست کشیده و کسی جز مهندس بازرگان نمیتواند اداره این کشور انقلابی را به دست گیرد، به امام گفتم نه شما اصرار کنید مهندس بازرگان از نهضت آزادی استعفا بدهد و نه ایشان اصرار به نخستوزیری داشته باشد. امام هم پذیرفت. مهندس بازرگان گفت پس اجاره بدهید که من استخاره کنم، امام گفتند همین حالا استخاره کنید، مهندس بازرگان هم که آدم رکی بود گفت عمر سعد هم به امام حسین یک شب فرصت داد. امام هم گفتند باشد فردا بگویید. مهندس هم در نهایت پیشنهاد را پذیرفت. ما در نامهای به مهندس بازرگان نوشتیم که خیالتان راحت باشد ما اعضای نهضت آزادی مسئولیتهای اجرایی را قبول نمیکنیم؛ در نهضت میمانیم تا هم نهضت حفظ شود و هم شما مستقل از نهضت آزادی نه با عنوان دولت نهضت آزادی به فعالیت بپردازید.
آقای سلیمینمین میگوید چرا نهضت آزادی از امیرانتظام دفاع نکرد؟ اتفاقاً ما از ایشان دفاع کردیم. دفاع ما نه از شخص امیرانتظام که از نهضت آزادی بود که اصلا این وصلهها به اعضایش نمیچسبد. آنها نه تنها جاسوس نیستند بلکه خدمتگزار این کشور هستند. ما عدهای بودیم که به دلیل مسائل داخلی نهضت آزادی از آن استعفا دادیم و دیگر در این مورد هیچ اظهارنظری نکردیم. حتی دانشجویان برای ما پیغام فرستادند که ما با آقای سحابی، دکتر حبیبی و جعفری کاری نداریم. ما هم گفتیم که جزئی از نهضت آزادی هستیم و هیچ تفاوتی نداریم؛ از شما گله داریم و آقای امیرانتظام را جاسوس نمیدانیم حتی انتظار اینکه محاکمه بشود تا این مساله روشن شود را هم نداشتیم. امیرانتظام که به عنوان سفیر ایران در اسکاندیناوی انتخاب شد، مهندس صباغیان جلسه تودیعی را برای ایشان در منزل خودش برگزار کرد، از بنده هم دعوت کرد که من هم رفتم. امیرانتظام و دکتر یزدی هم تشریف داشتند. به بنده سلام کردند من هم متوجه نشدم، امیرانتظام گلایه کرد که حالا دیگر جواب سلام ما را هم نمیدهید؟ یزدی گفت خب بله من و شما که ایران نبودیم تا بخواهند جواب سلام ما را بدهند. گفتم من متوجه نشدم و چنین جسارتی نمیکنم؛ سوابق آقایان را هم در نظر داریم، ما فقط گفتیم که شما برای سخنگویی دولت موقت در این شرایط مناسب نیستید وگرنه هیچ اتهامی در کار نبود.
در مورد انحلال مجلس خبرگان هم وقتی قانون اساسی آماده شد، جلسهای با شرکت اعضای شورای انقلاب در منزل آیتالله موسوی اردبیلی تشکیل شد. مهندس بازرگان میگفت همانطور که امام در حکم نخستوزیری من نوشتند، من باید مجلس مؤسسین تشکیل بدهم تا این قانون اساسی در آنجا مورد بررسی قرار بگیرد. هاشمی رفسنجانی خطاب به مهندس بازرگان گفت که اگر مجلس مؤسسین تشکیل شود حدود چهارصد یا پانصد آخوند میریزند و این قانون را خراب میکنند، بهتر است ما همینطوری قانون را به رفراندوم بگذاریم. اینها عین حرفهای آقای هاشمی رفسنجانی است. هاشمی رفسنجانی، دکتر بهشتی و موسوی اردبیلی خواستار این بودند. بازرگان اصرار میکرد طبق حکمی که من دارم مجلس مؤسسان باید باشد. آیتالله طالقانی پیشنهاد کرد که نه رفراندوم فوری و بدون بررسی و نه مجلس مؤسسان مورد نظر بازرگان. بیایید مجلسی متشکل از ۶۰ یا ۷۰ نفر از افراد خبره و قانوندان تشکیل بدهید تا آنها بررسی کنند. این پیشنهاد را به امام دادند و ایشان هم پذیرفتند. بعد از تشکیل مجلس خبرگان، حسن آیت و چند نفر دیگر گفتند حالا دیگر لیبرالها برای ما قانون مینویسند، نمیخواهیم. کل این قانون اساسی را کنار بگذارید، میخواهیم خودمان قانون را بنویسم که باقی ماجراها پیش آمد و آن مسائل درباره امیرانتظام مطرح شد.
متن سخنرانی در نشست «باشگاه اندیشه» درباره عباس امیرانتظام در ۸ مرداد ۱۳۹۷
نظر شما :