دوره فضا و کامپیوتر

چه کسی آپولو را هوا کرد؟
۱۵ تیر ۱۳۹۶ | ۱۶:۴۱ کد : ۸۰۷۴ نوستالژی دهه ۶۰
زمانی که کامپیوتر‌ها خطا کردند، این جوان بود که به جای ایست و توقف گفت که به کارتان ادامه دهید.
دوره فضا و کامپیوتر

ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی

 

تاریخ ایرانی: تنها چند دقیقه به فرود مانده است، سطح ماه بی‌رنگ، پر از پستی و بلندی و خصمانه به نظر می‌آید. هنوز چند صد متر باقی مانده که ناگهان کامپیو‌تر این هشدار را نشان می‌دهد: «۱۲۰۲». این چه معنی می‌دهند؟

 

فضانورد نیل آرمسترانگ به ایستگاه کنترل، یعنی‌‌ همان مرکز عملیاتی که در هوستون قرار دارد گزارش بروز یک خطا را می‌دهد. این مرکز عملیات با محل فرود سفینه، ۳۶۰ هزار کیلومتر فاصله دارد و یک به اصطلاح حفره تاریک این دو محل را از یکدیگر جدا کرده است. کامپیو‌تر سفینه که بیش از اندازه با داده‌های راداری پر شده است در معرض خرابی قرار دارد. چنانچه این اتفاق بیفتد این سفر فضایی به پایان رسیده و در واقع خطر یک سقوط مضاعف وجود دارد.

 

آرمسترانگ هنوز سوخت دارد؛ اما زمانی برای بحث‌های طولانی در اختیار ندارد، مسئله بر سر ثانیه‌هاست. حال چه کار باید بکند؟ قطع عملیات یا فرود بر سطح ماه؟ فرشته نجات اما در کسوت یک تکنسین جوان ۲۶ ساله از راه می‌رسد و اعلام می‌کند که آن کد خطا به معنی وجود خطر نیست؛ سپس از طریق میکروفون، پایان هشدار را اعلام کرده و می‌گوید: «برو» و آرمسترانگ در آن فضای لایتناهی به ماموریت خود ادامه می‌دهد.

 

مشکل بعدی: محل در نظر گرفته شده برای فرود به شدت خطرناک است، زیرا در این محل صخره‌های سنگی بسیار بزرگی وجود دارد؛ اما آرمسترانگ به آرامی راه خود را ادامه می‌دهد زیرا هنوز ۳۰ ثانیه به زمان فرود باقی است. سپس به آرامی سفینه را به نقطه مورد نظر که به آن «دریای غبارآلود سکوت» لقب داده بودند نزدیک می‌کند. چند لحظه بعد آرمسترانگ در میکروفون می‌گوید: «عقاب فرود آمد». بیش از ۵۰۰ میلیون نفر بر روی زمین با نفس‌های در سینه حبس شده به صفحه‌های تلویزیون‌ها خیره شده‌اند. بالاخره انسان بر روی ماه قدم می‌گذارد! به نظر می‌رسد که از این پس هر رویدادی امکان‌پذیر است. روز ۲۰ جولای ۱۹۶۹ سفر به ماه جشن گرفته می‌شود. از این رویداد به عنوان آغاز سفر به سیارات قابل زندگی یاد شده و اقامت در ماه و مریخ در دستور کار آینده قرار می‌گیرد.

 

اما در آن زمان با فرود بر روی سطح ماه چه پیش آمد؟ چگونه این معجزه فناوری امکان‌پذیر شد و تا این اندازه در میان مردم محبوبیت یافت؟ و امروز از آن همه شور و حال چه باقی مانده است؟ یک نسل از مورخان فناوری و امور علمی این پرسش‌ها را باز مطرح کرده و پاسخ‌های شگفت‌آوری گرفته‌اند.

 

فرود در کره ماه نه تنها در فضا، بلکه در زندگی روزمره مردم زمین نیز به اصطلاح گرد و غبار زیادی به هوا کرد. این رویداد در واقع آغاز شبکه‌های دائمی دیجیتال را رقم زد. هر کس که امروزه یک گوشی هوشمند در جیب دارد، با پرسش‌هایی مانند‌‌ همان پرسش‌هایی که در آن زمان فضانوردان با آن روبه‌رو بودند، دست و پنجه نرم می‌کند: انسان چه کار می‌کند؟ چه چیزی را به ماشین‌ها واگذارده است؟ زیرا در کنار آن دو فضانورد یک فرد سوم اسرارآمیز نیز به صورت نامحسوس حضور داشت و تازه امروز یعنی پنجاه سال پس از آن روز‌ها متوجه شده و کشف کرده‌ایم که آن شخص سوم در واقع نرم‌افزار هدایت سفینه به سوی ماه بوده است.

 

بخش اصلی این برنامه کامپیوتری توسط مارگارت همیلتون ساخته و پرداخته شده بود. همیلتون در واقع یکی از همکاران انستیتوی تکنولوژی بوستون یا همان‌ام‌آی‌تی بود که از جمله دانشگاه‌های بر‌تر آمریکا محسوب می‌شود. همیلتون در خلال تحصیل در رشته ریاضی، اقدام به یادگیری برنامه‌نویسی کرد. او ۲۴ ساله بود که به صورتی کاملا اتفاقی از این پروژه فضایی سر درآورد. انگیزه اولیه همیلتون برای پیوستن به این پروژه کسب درآمد بیشتر برای تامین هزینه تحصیل همسرش بود که حقوق می‌خواند؛ اما خیلی زود نقشی کلیدی در این پروژه پیدا کرد و به عنوان «مدیر برنامه کامپیوتری آپولو» هدایت بیش از یکصد برنامه‌نویس به وی سپرده شد. او هر زمان که آخر هفته‌ها برای نوشتن کد‌ها به انستیتو می‌آمد، دختر چهار ساله‌اش را نیز به همراه داشت.

 

نرم‌افزار ساخته همیلتون از هر جهت کامل بود. در‌‌ همان حال که برنامه اصلی غالبا تنها بر روی عملیات محاسباتی قفل می‌کرد، برنامه فرود به ماه این به اصطلاح تشخیص را انجام می‌داد که در هر لحظه کدام پروسه از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و کدام باید در اولویت‌های بعدی قرار گیرد. به عنوان مثال آن کد خطای ۱۲۰۲ نشان می‌داد که حافظه کامپیو‌تر پر شده اما کامپیو‌تر در‌‌ همان حال روی مهم‌ترین مسئله یعنی فرود بر روی ماه زوم کرده بود.

 

برنامه «آپولو»ی همیلتون در نوع خود یک شاهکار بود. سیستم تعبیه‌شده در این برنامه حتی بحث‌های مذهبی را نیز موجب شد؛ زیرا در آن زمان بحث بر سر این بود که دستگاه‌ها و ماشین‌ها از امتیازهای انسانی برخوردار نیستند؛ اما کسی نمی‌توانست منکر واکنش‌های سریع و دقت محاسبات پیچیده‌ای باشد که توسط همین ماشین‌ها انجام می‌گرفت.

 

پرزیدنت جان اف. کندی در ۲۵ می ‌۱۹۶۱ از اهمیت پیاده کردن انسان در ماه و بازگشت وی به زمین گفته بود؛ اما آیا رویای سفر به ماه یک عمل قهرمانانه و عالی محسوب می‌شد یا تنها مشتی گزافه‌گویی بود؟ سفر به فضا بیش از هر چیز دیگر و در وهله نخست نوعی فرار به جلو محسوب می‌شد؛ زیرا از زمان پرواز اسپوتنیک شوروی به فضا در ۴ اکتبر ۱۹۵۷، آمریکایی‌ها به شدت احساس عدم اعتماد به نفس داشتند و نیاز به یک پروژه بزرگتر را حس می‌کردند. در‌‌ همان زمان انقلاب کوبا به پیروزی رسید، اقدامات آمریکا علیه آن انقلاب شکست خورد و عملیات خونین خلیج خوک‌ها برای واشنگتن ثمری به غیر از تحقیر در پی نداشت. به همین خاطر کندی پروژه‌ای به مراتب مهم‌تر می‌خواست و در آن روز نیز دقیقا از پروژه مطلوب خود یاد کرد: «فرود انسان بر روی ماه».

 

با این حال رئیس‌جمهور آمریکا در مورد جزئیات این فرود صحبتی نکرد؛ زیرا عرصه پروژه‌های فضایی در آن زمان مانند جامعه دوقطبی بود. در یک طرف مهندسان کارکشته‌ای حضور داشتند که در سال ۱۹۵۸ سازمان هوا فضای آمریکا یا‌‌ همان ناسا را پایه‌گذاری کرده بودند، که از جمله آن‌ها می‌توان از سازنده موشک و عضو سابق اس‌اس آلمان یعنی «ورنر فون براون» یاد کرد. براون در سال ۱۹۵۹ گفته بود: «اگر به سرعت و قدرت لازم هنگام استارت موشک توجه کنیم درمی‌یابیم که دخالت فیزیکی انسان در این مورد غیرممکن است.» براون در همین جلسه گفته بود که فضانوردان در این سفر باید مانند چمدان، در سفینه بار گذاشته شوند و موشک به صورت کاملا اتوماتیک عمل کند. این سیستم درست مانند‌‌ همان موشک‌های 2V بود که در جنگ جهانی دوم توسط براون ساخته و به سوی لندن پرتاب می‌شد. در آن زمان رسانه‌ها به براون لقب «کریستف کلمب فضا» داده بودند.

 

با این حال فضانورد‌ها از اینکه هیچ نقشی در هدایت موشک نداشته و مانند «آشغال در کپسول» بنشینند، بسیار تلخکام بودند و خود را مانند گوشت نمک‌سود‌شده در قوطی کنسرو می‌دیدند. آن‌ها خواهان این بودند که کنترل کامل سفینه و موشک از آغاز پرواز تا هنگام فرود را در اختیار داشته باشند. این در حکم وجهه و حیثیت حرفه‌ای آنان بود. آن‌ها اصلا حاضر نبودند به خاطر آینده بشریت توسط مغزهای الکترونی هدایت شوند. با این حال این بلندپروازی فضانوردان اولیه که در حکم خودکشی بود، مرزهای محدودیت‌ها و توانایی‌های انسان را درمی‌نوردید.

 

تنها در سال ۱۹۵۲ و در پایگاه هوایی ادواردز، ۶۲ خلبان نظامی آزمایشی به دلیل عدم توانایی برای کنترل جت‌های فوق پیشرفته و سریع جان خود را از دست داده بودند. داستان این خلبان‌ها در کتاب پرفروش «قهرمانان ملی» اثر نویسنده معروف «تام ولف» به تفصیل آمده است.

 

بر اساس آنچه کندی اعلام کرده بود، فشار‌ها و انتظار‌ها بسیار بالا و به یک آزمایش بزرگ با نتیجه‌ای نامعلوم نیاز بود. نزدیک به چهل هزار نفر در ادارات، مراکز علمی، دانشگاه‌ها و صنایع، در حال کار بر روی مشکلات هدایت سفینه‌ها و دیگر موانع بودند. در‌‌ همان حال که آن کابوی فضایی یعنی نیل آرمسترانگ و آن استاد موشک‌سازی یعنی ورنر فون براون با یکدیگر مشاجره می‌کردند، گروه سومی نیز بود که در پشت پرده و تقریبا نامحسوس بر روی برنامه کامپیوتری کار می‌کرد، شغلی که در آینده بر اقتصاد جهانی سلطه یافت. خانم همیلتون که امروز ۸۰ سال دارد می‌گوید: «نرم‌افزار در حکم یک جعبه سیاه بود، یک صندوق بسیار اسرارآمیز که به صورتی ناگهانی در کامپیو‌تر سفینه نصب شد. به خاطر همین حساسیت‌ها ما مهندسین و مدیران، آزادی کامل داشتیم و از اعتماد کامل برخوردار بودیم.»

 

در آن زمان هنوز نامی برای آنچه همیلتون و گروهش انجام می‌دادند وجود نداشت. دیوید میندل، استاد تاریخ فناوری در ‌ام‌آی‌تی در کتابی به نام «آپولو دیجیتال» آورده است: «در آن زمان چیزی به نام نرم‌افزار نه در برنامه زمانی و نه در بودجه وجود نداشت.» برنامه‌نویسی، شغلی مردانه نبود و مانند تایپ کردن برای منشی‌ها به نظر می‌آمد. هنگامی که یکی از همکاران مذکر همیلتون به همسرش گفت که او نه تنها موتور موشک روشن نمی‌کند بلکه فقط برنامه می‌نویسد با این خواهش همسرش روبه‌رو شد: «این چیز‌ها را جلوی دوستانمان نگو!»

 

اولین شغل مارگارت همیلتون در ناسا، نوشتن یک نرم‌افزار اضطراری برای زمانی بود که ماموریت به ناچار لغو شود. نام این برنامه «فراموش کن» بود زیرا همیلتون می‌دانست که هرگز به آن نیازی پیدا نخواهد شد.

 

ناگهان با جنگ سرد، موشک‌سازان، هواپیماهای جنگنده و صنایع هوایی به حاشیه رفتند زیرا نه تنها به نوعی اسپوتنیک تهدید می‌شد، بلکه قدرتی نامرئی و درجه دوم و غریب برمی‌آمد که همه آن‌ها را کنار می‌زد. جالب آنکه این قدرت از دانشجویان ایالتی تشکیل شده بود که در آمریکا به ایالت دانشگاه‌ها معروف است، یعنی نیوانگلند. اکثر آن‌ها نیز مونث بودند. در این میان عکسی از مارگارت همیلتون منتشر شد که تا به امروز نیز از او یک آیکون ساخته است. این عکس که سال ۱۹۶۹ گرفته شد، زن جوانی با لبخندی نامطمئن را در کنار نرم‌افزار آپولو نشان می‌دهد. این نرم‌افزار البته برجی از کاغذهای چاپی است که کدهای کامپیو‌تر آپولو را در خود جای داده است.

 

برنامه ظاهرا غیرمهم «فراموش کن» هم در قلب نرم‌افزار آپولو جای گرفت تا در صورت لزوم به عنوان سیستمی در دل یک سیستم، از سوی خلبانان و ناوبران مورد استفاده قرار گیرد. ۳۵۰ برنامه‌نویس وظیفه نوشتن کدهای فرود بر روی ماه را بر عهده داشتند. همیلتون به کاری که گروه وی انجام می‌دادند «مهندسی نرم‌افزار» لقب داده بود و به همین خاطر مورد تمسخر نیز قرار می‌گرفت: «هنگامی که از این مفهوم استفاده کردم همه با تمسخر آن را رد می‌کردند و مدت‌ها طول کشید تا این مفهوم جای خود را پیدا کرد. به هر حال من به خاطر ایده‌های رادیکالم شهرت داشتم.»

 

با نگاهی به گذشته درمی‌یابیم که تسخیر ماه به مثابه آغاز کار صنایع نرم‌افزار نیز بود. ناسا همکاری بسیار نزدیکی با شرکت آی‌بی‌ام داشت. ۶۰ درصد تولیدات نرم‌افزاری حاصل از این همکاری در سال ۱۹۶۳ در اختیار ‌ام‌آی‌تی قرار گرفت. در حالت عادی محصولات آی‌بی‌ام کوچک و ارزان بودند؛ اما همین محصولات و ابزارها برای استفاده در فضا و تحمل شرایط بیرون از جو زمین، نیاز به تغییرات اساسی و گران‌قیمت داشتند. از سوی دیگر کدهای همیلتون نیز باید در ابزارهایی قابل حمل و راحت جای می‌گرفت، به همین خاطر طراحان پارچه و لباس در بوستون این کد‌ها را به صورت حلقه‌هایی قابل حمل و آسان به یکدیگر و به صورت مسلسل دوختند. ابعاد کامپیو‌تر تعبیه‌شده در آپولو نیز چنان اندازه و مناسب بود که فضانوردان از کار با آن لذت می‌بردند.

 

کریسمس ۱۹۶۸، «آپولو ۸» به دور ماه چرخید و یک موفقیت حساس را رقم زد؛ زیرا این تجربه موفق پس از سلسله ناکامی‌هایی رقم خورد که می‌رفت به لغو کامل برنامه فضایی آمریکا بینجامد. به عنوان مثال در سال ۱۹۶۷ سه فضانورد درون کپسول، به هنگام تمرین زنده زنده سوختند و خاطره‌ای بسیار تلخ از این حادثه در ذهن‌ها بر جای ماند. سه فضانوردی که با آپولو ۸ به دور ماه چرخیدند، اولین انسان‌هایی بودند که سوی دیگر این سیاره را می‌دیدند. آن‌ها در حالی که تصاویرشان به صورت زنده از تلویزیون‌ها پخش می‌شد سرود کریسمس خواندند: «تنهایی بیکران وحشتناک است...» سپس جمله‌ای معروف از انجیل خواندند: «خداوند در آغاز زمین و آسمان‌ها را آفرید.»

 

اما نگاه به سوی تاریک ماه، نگاهی متفاوت نسبت به هستی را نیز ایجاد کرد. همیلتون بعد‌ها به خاطر می‌آورد: «به من گفته می‌شد که فضانوردان مرتکب اشتباه و خطا نمی‌شوند.» در آن زمان فضانوردان کار با یک ابزار دیجیتالی را امری زنانه می‌دانستند. دیوید هاگ یکی از مدیران ناسا در یک کنفرانس مطبوعاتی در سال ۱۹۶۳ گفت: «یک کامپیو‌تر مانند دوشیزه کوچکی است که ما از آن انتظارهایی نابجا داریم و البته کامپیو‌تر تقاضای نابجای ما را رد می‌کند.» همیلتون اما بر خلاف آن مدیر ناسا، تلاش می‌کرد توضیح دهد آن کد‌ها نه تنها بر خطا‌ها و اولویت‌ها نظارت می‌کنند، بلکه داده‌های کاربر را نیز مورد آزمایش و راستی‌آزمایی قرار می‌دهند: «ما واقعا این نگرانی را داشتیم که اگر فضانوردان در خلال پرواز از روی اشتباه برنامه آمادگی پرواز را فعال کنند چه اتفاقی می‌افتد. البته هرگز چنین چیزی پیش نخواهد آمد.»

 

بر خلاف آرزوی همیلتون اما دقیقا این مسئله در کپسول فضایی آپولو ۸ اتفاق افتاد. فضانوردان با توجه به ستاره‌ها موقعیت خود را تعیین کرده بودند، روشی که از قرن‌ها پیش از سوی کشتیرانان مورد استفاده قرار می‌گرفت. آن‌ها می‌خواستند که این محاسبات دستی را با محاسبات کامپیوتری مقایسه کنند. به همین خاطر به اشتباه برنامه آمادگی برای پرواز را فعال کرده و داده‌های مهم را پاک کردند. به همین دلیل همیلتون و همکارانش ۹ ساعت تمام در ‌ام‌آی‌تی مشغول بازیابی اطلاعات از دست رفته و ارسال آن به سفینه بودند. به این صورت بود که آپولو ۸ ماموریت خود را با موفقیت انجام داد؛ اما در آن زمان هیچ رسانه‌ای خبر این حادثه را منتشر نکرد.

 

همیلتون نرم‌افزار خود را به مثابه کیتی می‌دانست که همزمان نرم‌افزار، سخت‌افزار و ابزار انسانی را در خود دارد. شاید برنامه‌نویسان نیز در مورد مشکلاتی که بعد‌ها به وجود آمد و فراموش شد بی‌تقصیر نبودند؛ اما همه و از جمله مدیران ناسا را مسخره می‌کردند. همیلتون امروز به خاطر می‌آورد: «ما فرهنگ خودمان را داشتیم و از قواعد و اصول خودمان پیروی می‌کردیم زیرا چاره دیگری نداشتیم.»

 

برنامه فضایی آمریکا به صورت رسمی امری در جهت صلح و پیشرفت بود؛ اما به گفته راجر لونیوس این شعاری بیش نبود. لونیوس که زمانی رئیس گروه تاریخ‌نگاران ناسا بود و در موزه واشنگتن به پژوهش مشغول است عقیده دارد که هدف اصلی دولتمردان آمریکا از به راه‌اندازی پروژه آپولو در واقع کسب حداکثر پشتیبانی و همدلی از سوی مردم بود، حمایتی که در بحبوحه جنگ سرد برای آمریکا بسیار ضروری به نظر می‌رسید؛ اما لونیوس با استناد به آرشیوهای موجود بر این باور است که سفر به ماه پروژه محبوبی نبود. بسیاری از شهروندان آمریکا برنامه آپولو را بسیار پرهزینه و گران می‌دانستند. از نظر آن‌ها مبارزه با فقر و آلودگی محیط‌زیست به مراتب مهم‌تر از سفر به ماه بود، پروژه‌ای که با قیمت‌های امروز ۱۳۰ میلیارد دلار هزینه داشت. در‌‌ همان زمان مجله علمی «ساینس» از ۱۱۳ پژوهشگر در مورد سفر انسان به ماه پرسید و تنها سه نفر از آنان با این سفر موافق بودند.

 

ژوئن ۱۹۶۹، آرمسترانگ و آلدرین در کپسول نشسته‌اند و بیرون از آن پنجره گویی لحظه به لحظه سطح ماه به آن‌ها نزدیک می‌شود. تنها چند صد متر تا نقطه فرود، همه چیز از کنترل خارج می‌شود. مسئول ناوبری در مرکز کنترل پیشنهاد می‌کند که ماموریت لغو شود؛ اما مدت ‌زمان رسیدن صدای او به کپسول زیاد است، دیگر دیر شده است و فاجعه رخ می‌دهد. خوشبختانه این صحنه‌ها همه در یک شبیه‌ساز اتفاق می‌افتد و آن به اصطلاح «شکست» مجازی خود به عنوان یک پیروزی برای ناسا ثبت می‌شود. برنامه‌نویسان جوان، آن موشک‌ساز پیر آلمانی و خلبان‌های جنگی پرشروشور همراه با مارگارت همیلتون حضور دارند و ظاهرا همین حضور در آن شبیه‌ساز است که آن‌ها را به یک زبان مشترک می‌رساند. آلدرین بیش از ۳۰۰ ساعت را در آن شبیه‌ساز بسیار گران‌قیمت گذرانده بود؛ حتی فشار هوا هم مطابق سطح ماه تنظیم شده بود. در مقابل پنجره کپسول، فیلمی که از سطح ماه گرفته شده بود نمایش داده می‌شد، تماس بی‌سیم با مرکز واقعی هوستون نیز برقرار بود و صدای سیگنال‌های رادار برای تشخیص فاصله سفینه با ماه کاملا طبیعی و برابر اصل به گوش می‌رسید.

 

آنچه امروزه از آن به عنوان واقعیت مجازی نام می‌بریم، به صورت یک نمایش تکنیکی آنالوگ در ناسا آغاز شد. همه این تجهیزات عبارت بود از چند کامپیو‌تر، دوربین و دکورهای چوبی و پرده‌ای که تصاویر ماه روی آن نمایش داده می‌شد. امر مجازی در آنجا گریز از دنیا نبود و بیشتر گرایش به دنیا بود. آرمسترانگ در این به اصطلاح بازی یاد می‌گرفت که در موقعیت جدی و واقعی چگونه می‌توان جان سالم به در برد. مایکل کالینز، فضانورد عقیده دارد که این شبیه‌سازی‌ها «قلب و روح» سیستم ناسا بود، نتایج نیز روشن بود: فضانوردان با سماجت تلاش می‌کردند که با کمک دست، در سطح ماه ثابت بایستند؛ اما این کار سودی نداشت، بار‌ها و بار‌ها سقوط می‌کردند.

 

به همین خاطر همیلتون کدی ساخته بود که می‌توانست حتی به صورت اتوماتیک ادرار فضانوردان را نیز تخلیه کند. همان‌طور که پیش از این نیز آمد، با این حال همیلتون چندان علاقه‌ای به کنترل کامل دیجیتال نداشت و سیستم‌های ساخته خود را تلفیقی از نرم‌افزار، سخت‌افزار و ابزار انسانی در نظر گرفته بود. بر این اساس خلبان‌ها هر لحظه امکان داشتند که سیستم اتوماتیک را قطع کرده و هدایت سفینه را خود بر عهده گیرند. این نسخه انقلابی «انسان در حلقه» نام داشت و به این معنی بود که اگرچه ماشین همه کار را انجام می‌دهد اما این انسان است که حرف آخر را می‌زند.

 

فرود بر روی ماه در سال ۱۹۶۹ نیز به همین منوال بود: آرمسترانگ در دقیقه آخر متوجه شد، دهانه آتشفشانی که توسط کامپیو‌تر برای فرود انتخاب شده به دلیل شمار بالای صخره‌ها بسیار خطرناک است، به همین خاطر با از کار انداختن موقت آن برنامه برای چند صد متر آخر، هدایت سفینه را شخصا و به صورت نیمه‌خودکار بر عهده گرفت.

 

کامپیو‌تر به هیچ صورت به عنوان رقیبی برای انسان مطرح نبود، بلکه حکم کمک‌خلبان و یا خلبان رزرو را داشت. آن جمله معروف آرمسترانگ به هنگام قدم گذاشتن بر روی ماه یعنی «گامی کوچک برای من و جهشی عظیم برای بشریت» هنوز هم به عنوان جمله‌ای نمادین برای تقسیم کار میان هوش مصنوعی و عمل انسانی به کار می‌رود.

 

«آپولو» با شدت و حدت تمام به فرهنگ پاپ راه یافت. شاید همه چیز با آن تریپ یا سفر ال‌اس‌دی که استوارت براند مطرح کرده بود آغاز شد. این هیپی جوان در سال ۱۹۶۶ روی سقف یک خانه در سانفرانسیسکو نشست و ناگهان معروف شد زیرا می‌خواست سیاره مادر یعنی زمین را از بیرون یا از فضا ببیند. او بعد‌ها در سمیناری که با موضوع فضا و تمدن برگزار می‌شد این ایده را مطرح کرد: «چرا هنوز تصویری از سراسر زمین نداریم؟» و همین پرسش کنجکاوی‌ها را بیش از پیش تقویت کرد.

 

براند در واقع برای درک تازه‌ای از فناوری تبلیغ می‌کرد: «تکنولوژی نرم». این پروژه بر این اساس بود که ترجیحا به جای موشک‌های غول‌پیکر، کامپیوترهای کوچک و ارزانی تولید شود که هر کس بتواند برای آن برنامه بنویسد. او اسم این پروژه را «کامپیوترهای شخصی» یا خانگی گذاشت. بروشورهای مختلفی برای تبلیغ این ایده و مانیفست براند در سراسر آمریکا منتشر شد که روی همه آن‌ها عکس زیبایی از زمین که توسط ناسا گرفته شده بود دیده می‌شد. به گفته استیو جابز، رئیس فقید کمپانی معظم اپل، این کاتالوگ که همه زمین نام داشت «به انجیل نسل من بدل شد» و از همین نقطه بود که جابز به همراه شماری از اعضای یک باشگاه کامپیوتری کار بر روی ساخت یک کامپیو‌تر رومیزی را آغاز کردند.

 

روز ۱۴ دسامبر سال ۱۹۷۲ آخرین فضانورد آمریکایی ماه را ترک کرد و بدین ترتیب تب قدم گذاشتن روی ماه با بازگشت «آپولو ۱۷» به پایان رسید. نزدیک به چهار سال بعد اولین کامپیو‌تر اپل به بازار راه یافت.

 

سفر به ماه به ادامه تکامل تکنولوژی‌ سفرهای فضایی در روی زمین ختم شد. با ورود بازی‌های کامپیوتری به بازار هر کس این امکان را یافت که به صورت مجازی به یک نیل آرمسترانگ بدل شود. بدین صورت در دنیای واقعی نیز مرز میان خلبان و مسافر در سفرهای فضایی برداشته شد. نبرد میان فضانوردان، موشک‌سازان و برنامه‌نویسان امروز یعنی پنجاه سال پس از آن روز‌ها به روی نمایشگر گوشی‌های هوشمند ما رسیده و ادامه دارد. بسیار بیش از این نیز ممکن است؛ اما به چه شرط و کدام قیمت؟ آیا باید «ورنر فون براون‌«ها را به عنوان عضوی زاید در سفینه‌ها نشاند و یا مارگارت همیلتون‌ها را در آن حلقه انسانی فراموش کرد؟

 

مدت ‌زمان زیادی به درازا نکشید تا ناسا در برنامه دیجیتال آپولو جهشی برای بشریت را ببیند. آن کد خطای ۱۲۰۲ که سفر به ماه را مختل کرد نشانه همین بود. استیو بالز، یعنی‌‌ همان مهندسی که این کد اشتباه را بی‌خطر اعلام کرد در سال ۱۹۶۹ به عنوان معاون تیم زمینی پروژه سفر به ماه همراه با سه فضانورد آپولو ۱۱ مدال گرفت. در این مراسم ریچارد نیکسون رئیس‌جمهور وقت آمریکا طی سخنانی گفت: «زمانی که کامپیوتر‌ها خطا کردند این جوان بود که به جای ایست و توقف گفت که به کارتان ادامه دهید.»

 

اگرچه این سخنان شیرین به نظر می‌رسید اما در واقع صحت نداشت. ناسا امروزه اعتراف می‌کند که خطای اصلی را طراحانی مرتکب شده بودند که دستورالعمل‌های غلطی در چک‌لیست نوشته بودند. در واقع یک سیستم راداری اضافه بود که به هنگام فرود مشکل ایجاد کرد و کار کامپیوتر‌ها را با اختلال مواجه ساخت. به هر حال آن کد ۱۲۰۲ ناجی این سفر شد؛ اما مارگارت همیلتون که یکی از پدیدآورندگان این کد بود هیچ اقدامی در جهت دفاع از آن انجام نداد.

 

این وضعیت تا سال ۲۰۰۳ یعنی تا زمانی که ناسا تصمیم به تجلیل از همیلتون گرفت ادامه داشت. همیلتون که در آن زمان در آستانه هفتاد سالگی قرار داشت، دو شرکت موفق نرم‌افزار نیز تاسیس کرده بود. او با صدای ضعیف از پشت میکروفون گفت که هیچ یک از همکارانش برای آن کارهای عظیم مورد تشویق و تجلیل قرار نگرفتند. تاسف‌بار آنکه جایزه نقدی ناسا به این دانشمند بزرگ مبلغی بسیار ناچیز و توهین‌آمیز در حدود ۳۷۲۰۰ دلار بود.
 

 

منبع: اشپیگل   

کلید واژه ها: آپولو کره ماه کامپیوتر دهه ۱۹۶۰


نظر شما :