آزادی جنسی

دوران شکستن تابوهای اخلاقی آغاز شد
۱۴ خرداد ۱۳۹۶ | ۱۴:۴۵ کد : ۸۰۶۴ نوستالژی دهه ۶۰
ژان لوک گدار با فیلم «زنانه و مردانه» یکی از پیشروهای افسارگسیختگی اخلاقی به شمار می‌رود.
آزادی جنسی
آندره آس واسرمان/ ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی

 

تاریخ ایرانی: دهه ۱۹۶۰، در واقع آغاز دوران شکستن تابوهای اخلاقی و جنسی بود. نمایش این نوع از به اصطلاح آزادی، بیش از همه در همین سال‌ها در سینما و تلویزیون رواج پیدا کرد. ژان لوک گدار، فیلمساز نامدار فرانسوی - سوئیسی با فیلم «زنانه و مردانه» در واقع یکی از پیشروهای این نوع از افسارگسیختگی اخلاقی به شمار می‌رود. در آن زمان هنوز هم امور جنسی و امثالهم به نوعی در چارچوب‌ قراردادهای اجتماعی محدود بود و حفظ حریم‌های این‌چنینی حتی در جهان غرب تا اندازه زیادی محترم شمرده می‌شد. این تابوشکنی‌ها به عرصه موسیقی نیز راه یافت و چیزی نگذشت که ترانه «Je t'aime…» در این عرصه علمدار شد.

 

دهه شصت دوره‌ای آکنده از تناقض و تضاد بود، دوره تغییر و تحولات گسترده که گستره آن به امور جنسی نیز رسید. سال‌های دهه شصت بی‌تردید از سوی نسلی رقم زده شد که در میان ویرانه‌های حاصل از جنگ دوم جهانی متولد شد و در سال‌های دهه پنجاه رشد کرد. اکثر آنان نیز کشتارهای قومی و فاشیسم را فراموش کرده و یا اصلا آن را تجربه نکرده بودند.

 

در دهه شصت تعداد اندکی از مردم رویدادهای سال‌های دهه ۱۹۲۰ را به خاطر می‌آوردند. در آن زمان یعنی در دهه بیست بود که آن نظم کهنه اشرافی در میدان‌های نبرد جنگ اول جهانی به خاک سپرده شد. در آن زمان نیز بازماندگان، به اصطلاح آزادی‌های جدید از جمله آزادی جنسی را رواج دادند. آن‌ها نیز به دامان لذت‌جویی درغلطیده و همه مرزها را شکستند؛ اما در سال‌های دهه بیست این تابوشکنی‌ها و لذت‌جویی‌های ساختارشکنانه به محافل هنرمندان و روشنفکران محدود بود.

 

چهار دهه بعد اما آزادی‌های جنسی به میان مردم عادی و زندگی روزمره راه پیدا کرد. برای نخستین بار در آمریکا قرص‌های ضدبارداری به صورت قانونی در اختیار مردم قرار گرفت و به این صورت از حاملگی‌های ناخواسته جلوگیری شد. در میانه دهه شصت، سکس و لذت‌جویی به مانند جنگ ویتنام و مدهای جدید لباس، امری عمومی بود. همه فیلم‌ها و تحقیقات در مورد امور جنسی که تا پیش از آن در محافلی خاص منتشر و بایگانی می‌شد از بایگانی‌ها خارج شد و به سینما و تلویزیون و مطبوعات راه پیدا کرد، البته با استقبال عامه مردم نیز روبه‌رو شد.

 

دهه جدید نیز آغازی مانند پایان دهه پیشین داشت؛ یعنی خجالتی و خشک! در آن زمان هنوز هم رابطه جنسی قبل ازدواج امری غیراخلاقی به شمار می‌رفت و روابط جنسی میان مردها امری غیرطبیعی و جرم محسوب می‌شد و چنانچه کسی به زن و مردی که ازدواج نکرده بودند، حتی برای یک ساعت اتاقی اجاره می‌داد به تحمل زندان محکوم می‌شد، در آلمان هنوز هم قوانین سختگیرانه دوران ویلهلم به قوت خود باقی بود.

 

دختران دانش‌آموز در صورت حامله شدن از مدرسه اخراج می‌شدند، سقط جنین در غالب موارد ممنوع بود و حتی پزشکان نیز از این کار ابا داشتند. زنی که اقدام به سقط جنین خود می‌کرد نیز در بیشتر کشورها برای مدت‌های مدید به ندامتگاه‌هایی خاص اعزام می‌شد. مطالب مربوط به امور جنسی در مدارس تنها در چارچوب دروس زیست‌شناسی و مذهبی آموزش داده می‌شد که البته دامنه آن بسیار محدود بود و غالبا از خطرات بیماری‌های جنسی و لذت عشق فارغ از هوس‌های آلوده سخن می‌رفت. پیام همه این درس‌ها این بود که امری به نام رابطه جنسی هیچ ارتباط و سازگاری با عشق، لذت و استقلال ندارد.

 

در سال‌های دهه شصت نخستین تجارب جنسی جوانان غالبا در میهمانی‌هایی به دست می‌آمد که در غیاب والدین برگزار می‌شد. البته نمی‌‌توان نقش سینما و تلویزیون را نیز در این مورد نادیده گرفت. فیلم‌های کثیف یا همان پورنو حتی امروز نیز با تمام قدرت یکه‌تازی می‌کنند. در همان دهه شصت بود که برای نخستین بار ممنوعیت تولید و توزیع فیلم‌های پورنو توسط کشورهای اسکاندیناوی لغو شد و این فیلم‌ها به دیگر کشورهای اروپا و خارج از آن رسید و در دسترس عموم قرار گرفت. انتشار مطالب سکسی نخستین بار به صورت علنی در رادیوی ایالت بایر آلمان در سال ۱۹۶۳ آغاز شد.

 

یک سال پس از آن اینگمار برگمان، کارگردان سوئدی، با ساخت فیلم «سکوت» تا اندازه‌ای تابوی صحنه‌های غیراخلاقی در سینما را شکست. در همان زمان برای نخستین بار فیلم‌هایی در سینماهای آلمان و دیگر کشورهای اروپایی به نمایش درآمد که تماشای آن برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع بود. در همان دوران نمایش این‌گونه فیلم‌ها با واکنش تند گروه‌هایی از مردم روبه‌رو شد و حتی برخی از صاحبان سینماها تهدید شدند که در صورت ادامه نمایش این فیلم‌ها با بمب به محل نمایش حمله خواهد شد؛ تهدیدهایی که البته در نهایت بی‌اثر بود.

 

بی‌عملی تشکیلات دادگستری در برابر نمایش فیلم‌های غیراخلاقی در سینماهای اروپا برای بسیاری از احزاب سیاسی نیز غیرقابل تحمل بود، به عنوان مثال حزب اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان در همان دوره خواهان برپایی «سینمای پاک» شد. جنبش‌هایی نظیر «حرکت علیه آلودگی و فساد اخلاقی» نیز فعالیت‌های خود را آغاز کردند و خواهان اعمال محدودیت در امور فرهنگی و هنری شدند؛ اما تنها یک مصوبه مجلس آلمان کافی بود تا همه این تلاش‌ها بی‌اثر شود. از قرار معلوم عقربه‌های ساعت زمانه در خلاف جهت اخلاقیات پیش می‌رفت.

 

با ورود پر سروصدای مطالب و تصاویر سکسی به مطالب و روی جلد مجله‌ها، در واقع مسائل جنسی به مهم‌ترین موضوع عمومی بدل شد. رفتار این رسانه‌ها چنان بود که گویی شهوت و عشق اموری ناشناخته و تازه کشف شده مانند سفرهای فضایی است. هنر و ادبیات دهه شصت نیز به شدت از این تب و عطش شدید پیروی کردند و به اصطلاح آزادی‌های جنسی را مورد استقبال خود قرار دادند. در همان زمان چه بسیار کتاب‌ها و رمان‌های عامه‌پسند به بازار کتاب راه یافت و چه بسیار نمایش‌هایی که به روی صحنه آمد، نمایش‌هایی که تا پیش از آن حتی تصورش هم نمی‌‌رفت.

 

نقطه اوج این توجه هنر و ادبیات دهه شصت به مسائل جنسی به جنبش‌های سال ۱۹۶۸ رسید. در آن زمان دانشجویان اروپا و آمریکا نه‌ تنها علیه جنگ ویتنام دست به اعتراض‌های گسترده زدند بلکه از تعصب‌های جوامع پس از جنگ نیز به شدت انتقاد می‌کردند. بدین ترتیب زندگی شخصی مانند سکس به سیاست کشیده شد. در همان دوران نیز زندگی‌های مجردی و خانه‌های مجردی همراه با آزادی‌های جنسی و مصرف مواد مخدر به یک مد جوانانه بدل گردید.

 

جالب آنکه پیش‌زمینه‌های فکری و نظری چنین سبکی از زندگی در واقع به دو به اصطلاح روشنفکر مهاجر یهودی بازمی‌گشت. این دو نفر ظاهرا توانسته بودند از چنگال نازی‌ها گریخته و به خارج از آلمان فرار کنند. یکی از این دو نفر روانشناس و متخصص امور جنسی به نام ویلهلم رایش بود که در سال‌های دهه بیست اندیشه‌های ضد سرمایه‌داری مارکس و نظریه‌های جنسی فروید را تبلیغ می‌کرد و البته پیش از دهه شصت یعنی در سال ۱۹۵۷ در آمریکا درگذشته بود. رایش در کتاب خود به نام «روانشناسی توده‌ای فاشیسم» که در سال ۱۹۳۳ منتشر شده بود، سرکوب شدن امیال جنسی را علت اصلی رفتار اقتدارگرایانه و سلطه‌جویانه عنوان کرده است.

 

نفر دوم، هربرت مارکوزه بود، یعنی همان کسی که از او به عنوان یکی از مهم‌ترین نمایندگان مکتب فرانکفورت یاد می‌شود. مارکوزه همواره به مبلغ برداشت‌های غیرمتعصبانه نئومارکسیسم شهرت داشت. همین برداشت‌های او بود که به تئوری‌های اصلی جنبش دانشجویی دهه شصت بدل شد. کتاب معروف وی یعنی «اروس و تمدن» در واقع یکی از محرکه‌های دانشجویان شورشی محسوب می‌شد. مارکوزه در نوشته‌های خود از آزادی جنسی به عنوان امری مهم و کلیدی برای غلبه بر جامعه سرمایه‌داری یاد می‌کند.

 

مخاطبان و طرفداران آثار مارکوزه که عطشی سیراب‌نشدنی برای تئوری‌ها و نسخه‌های انقلابی داشتند، محلی را برای گردهمایی‌های خود در میدان بتهوون فرانکفورت در نظر گرفتند. این محل بیش از همه از سوی هواداران حزب چپ‌گرای SDS مورد استفاده قرار می‌گرفت. این افراد معمولا پس از چند ساعتی به زیرزمین ساختمان محل تجمعشان رفته و در آن محل که آکنده از دود سیگار بود به گفته خودشان از همه تعلقات دنیا فاصله گرفته، از «آزادی‌های» خود لذت می‌بردند و «در آسمان‌ها سیر می‌کردند».

 

اما ظاهرا حامیان این به اصطلاح آزادی چندان زیاد نبود. در آن زمان هنوز هم اکثر جوانان در مورد مسائل جنسی محافظه‌کار بودند یا حداقل تظاهر به محافظه‌کاری می‌کردند. بر اساس یکی از تحقیقات انجام ‌شده توسط مجله تویین در مورد «اخلاق ۱۹۶۸»، از قرار معلوم اکثریت جوانان در آن زمان هنوز هم «عدم رابطه جنسی قبل از ازدواج» را امری کاملا بدیهی عنوان می‌کردند. یک‌چهارم آنان نیز این مسئله را که زن باید در زمان عروسی باکره باشد، امری کاملا درست و ضروری می‌دانستند.
 

نتیجه این تحقیق حتی مسئولان این مجله را که از سال‌ها پیش به چاپ مطالب و تصاویر سکسی مشغول بودند شگفت‌زده کرد؛ اما واقعیت موجود نشان داد که این عقاید و هنجارها در حال کمرنگ شدن بود.

 

 

منبع: اشپیگل

کلید واژه ها: دهه ۱۹۶۰


نظر شما :