گربهای که در دربار ناصرالدین شاه عزل و نصب و صدارت میکرد
اما دلیل همه اینها چه بوده است؟ و آیا حکام قاجار در مسیر رفع این مشکلات تلاش میکردند یا دغدغههای مهمتری (!) داشتند؟ برای یافتن جواب هر دو سؤال به نوشته زیر که از یادداشتهای روزانه عینالسلطنه (یکی از درباریان قاجاری که خود از نزدیک شاهد قضایا بوده) نقل شده است توجه فرمایید:
«هفتم رجب المرجب ۱۳۱۳ ه. ق
... گربه [ناصرالدین شاه] به اندازهای تقرب داشت که به تحریر راست نمیآید. مثلاً استدعای عفو واجبالقتلی را میکردند و آن عریضه را به گردن گربه انداخته و به حضور روانهاش میکردند فوراً عفو و اغماض و ازدیاد مرسوم و مواجب و منصب جوابش بود. اگر [توسط عریضه انداختن به گردن آن گربه، تقاضای] عزل حاکمی یا صاحب منصبی که از آن معتبرتر و بکارتری نبود میکردند فوراً معزول و مغضوب میشد.
گربه متصل مشغول صدارت و عزل و نصب بود و در حقیقت امور دولتی تماماً به توسط او میگذشت و نخورد نداشت. هر وقت گربه ناخوش میشد حکما و اطبا حتی دکترهای فرنگی میآمدند و معالجات میکردند.
گربه در بستر نرمی مثل حریر خوابیده و جمعی متملقین از خانم و کنیز نگهبانهای مخصوص آن پرستاری میکردند. چند سال به این منوال گذشت و همه کس متحیر و متعجب بود، اما احدی یارای سخن گفتن و دم زدن نداشت...
تا آنکه در جاجرود گربه مریض شد. اطباء تجویز کردند هوای جاجرود سرد و مرطوب است باید گربه را به شهر برده لهذا کالسکه هشت اسبه حاضر کرده همین حکیمالممالک و همین دکتر تولوزان فرانسوی با دو نفر دیگر در کالسکه نشسته گربه را با طمطراق تمامی وارد سرای سلطنتی کرده به منزل مخصوصی بردند...[گربه محبوب شاه] از این بلیه جان به در نبرد و بدرود زندگانی کرد.
[جسد گربه را] در پارچه ابریشمی پیچیده در باغ دفن کردند. تا ده روز کسی جرئت نکرد خبر فوت گربه را عرض کند. بعد به صرافت طبع دستگیر اعلیحضرت شده بود [که گربه محبوبش مرده است]. چند روز دیگر تمام اوقات همایونی به فکر و غم و غصه گذشت و ابداً در این چند روز کسی عرضی و عریضه نکرد. در ایام مرض گربه به قدر ده هزار تومان شاه و امین اقدس (ملکه عزیز شاه) و سایرین که به واسطه آن سودها و نفعها برده بودند تصدق [یعنی صدقه برای سلامتی آن گربه!] دادند.»
(روزنامه خاطرات عین السلطنه، جلد اول، صفحه ۸۷۰)
منبع: رجانیوز
نظر شما :