اعدام سعادتی اشتباه بود
گفتوگو با لطفالله میثمی
سید مهدی دزفولی
تاریخ ایرانی: لطفالله میثمی از چهرههای قدیمی سازمان مجاهدین خلق بود که بعدها به دلیل اختلاف نظراتی که با رهبران این سازمان پیدا کرد مسیر دیگری را پیمود و از منتقدین جریانهای بعدی سازمان در دوره بعد از انقلاب اسلامی شد. میثمی در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» به مخالفت خود با اعدام محمدرضا سعادتی در مرداد سال ۱۳۶۰ اشاره میکند و معتقد است اگر این عضو رده بالای سازمان مجاهدین خلق اعدام نمیشد میتوانست آلترناتیوی مقابل سازمان و مشی مسلحانه آن باشد.
***
سال ۱۳۶۰ پس از صدور حکم اعدام سعادتی، نامهای از وی خطاب به مادر رضاییها منتشر شد که معروف به وصیتنامه سعادتی است. به نظر شما این نامه اصالت داشت؟
بله این نامه دست خط خود آقای سعادتی بود و افرادی که دست خط و نگارش او را میشناختند تصدیق کردند که آن وصیتنامه سیاسی را خود سعادتی نوشته بود و مسعود رجوی هم خیلی از این نامه ناراحت بود و اظهار دلخوری کرده بود.
موضع شما درباره اعدام سعادتی چه بود؟
من اعدام سعادتی را اشتباه میدانستم. تحلیل سعادتی در مورد سازمان تحلیل بنیانگذاران مجاهدین بود و اصالت داشت. سعادتی معتقد بود که مجاهدین نباید مقابل امام خمینی قرار بگیرند چون جمهوری اسلامی مقابل امپریالیسم قرار گرفته و هدف اصلی مجاهدین اصیل نیز مقابله با امپریالیسم به سرکردگی آمریکا بوده است. پس به همین دلیل سعادتی مخالف ایستادگی مجاهدین مقابل امام خمینی بود. به نظر من هم اگر زنده میماند میتوانست آلترناتیوی مقابل سازمان و مشی مسلحانه آن باشد. برخی از افراد همانند آقای رجایی و بهزاد نبوی هم البته مخالف اعدام سعادتی بودند.
آقای بهزاد نبوی اظهار داشته که من موضعی نداشتم و آقای رجایی مخالف اعدام سعادتی بود...
آقای رجایی بیشتر با مجاهدین آشنا بودند و از نزدیک هم آنها را میشناختند و طبیعتاً بنا به دلایلی مخالف بودند و حتماً تحلیل هم داشتند. سالها بعد از عملیات مرصاد که سعید شاهسوندی دستگیر شد، آقای سعید حجاریان که آن زمان از نفرات اصلی وزارت اطلاعات بود نامهای به آقای خامنهای رئیسجمهور وقت نوشت که شاهسوندی مثل سعادتی اعدام نشود و تحلیل هم داشت و شاهسوندی اعدام نشد و به خارج از ایران رفت، بر اساس تحلیل حجاریان و موافقت رئیسجمهور وقت. به نظر من در مورد سعادتی هم میشد این اتفاق بیفتد.
اگر تحلیل شما را بپذیریم که سعادتی مخالف مشی مسلحانه سازمان بود پس نقش او در ترور شهید محمد کچویی چگونه توجیه میشود؟
هیچگاه اثبات نشد که سعادتی نقشی در ترور کچویی داشته و همه اینها حدس و گمان بوده است...!
یکی از افرادی که بعداً در اوین به عنوان نفوذی دستگیر شد با نام مهدی آسمانتاب اعتراف کرده بود که کاظم افجهای (عامل ترور کچویی) از سعادتی برای ترورهای داخل زندان خط گرفته بود.
نه اینها با دلیل و سند ثابت نشد و به نظر من اعدام سعادتی بیشتر سیاسی بود!
عبدالکریم لاهیجی وکیل سعادتی در خاطرات خود میگوید اعدام سعادتی سیاسی بود و وی را قربانی اختلافات جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین میداند. نظر شما درباره این نظر آقای لاهیجی چیست؟
اینکه سعادتی قربانی شد را قبول دارم. به نظر من اگر زنده میماند میتوانست برکاتی داشته باشد تا اینکه کشته شود و نتیجهای هم گرفته نشود.
اینکه گفته میشود سعادتی در سازمان از موسی خیابانی هم مقام بالاتری داشته درست است؟
به مسعود رجوی نزدیکتر بود. اگر مسعود دستوری میداد بدون فکر کردن انجام میداد.
در گروه رجوی قرار داشت؟
بله از افراد نزدیک به رجوی در سازمان بود و مسعود خیلی قبولش داشت.
روایتهای مختلفی در مورد دستگیری سعادتی وجود دارد. اعضای دولت موقت همانند دکتر یزدی و آقای صباغیان میگویند که دستگیری سعادتی کار باقیماندههای ساواک بوده است که به دفتر نخستوزیری اطلاع دادند. آقای جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه دستگیری سعادتی را کار سپاه میداند. سازمان مجاهدین خلق هم در نشریههای سازمانی خود اعلام کرد دستگیری سعادتی کار ماشاالله کاشانی (قصاب) بوده است و او هم که با سفارت آمریکا در ارتباط بوده پس دستگیری سعادتی کار آمریکا و اسرائیل بوده است. نظر شما در این باره چیست؟
این موضوع را آقای عباس امیرانتظام در خاطرات خود گفتهاند. ظاهراً فردی به ایشان مراجعه میکند و اطلاع میدهد که قرار است بین یکی از اعضای سفارت شوروی و یک فردی به نام عبدالعلی قرار ملاقاتی برقرار شده و اطلاعاتی داده شود. آقای امیرانتظام به مهندس بازرگان اطلاع میدهد و آقای بازرگان هم دستور رسیدگی میدهد البته چون اسم عبدالعلی همنام فرزندشان بوده ناراحت و دلخور هم میشوند. بعد از دستگیری مشخص میشود آن فرد محمدرضا سعادتی بوده است. پس در اصل روایت اعضای دولت موقت از اینکه چه افرادی سعادتی را دستگیر کردهاند، درستتر است.
ابوالقاسم اثنیعشری از افراد رده بالای سازمان مجاهدین که بعدها اعدام شد گفته بود سازمان به شدت منتقد عدم آموزش ارتباطگیری اعضا با سفارتخانهها بود.
اولاً اثنیعشری از نفرات بالای سازمان نبود. از افرادی بود که دنبال مجاهدین بود و فکر مجاهدین را قبول داشت اما از نفرات رده بالا نبود. اتفاقاً مدتی پس از انقلاب در اوین بازجو بود و در همان اوایل بازجوی خود من هم بوده است، اما بعدها جز اعدامیها شد. سعادتی در ارتباط با انتقال پرونده تیمسار مقربی محکوم شد و این برای شورویها خیلی اهمیت داشت که مقربی به عنوان عامل آنها چگونه لو رفته است. اما اینکه سعادتی چقدر در این موضوع مقصر بود را من خیلی نمیدانم. به نظر من با زنده ماندن سعادتی میشد خط مشی سازمان را اصلاح کرد و از کشته شدنهای دو طرف جلوگیری کرد و میشد با اصلاح خط مشی سازمان جریانی مقابل رجوی را به وجود آورد اما حیف که اینگونه نشد.
نظر شما :