ناصر براتی در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: نظام مدیریت یکپارچه شهر‌ی محصول اصل ۴ ترومن است

مجید یوسفی
۱۳ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۸:۳۶ کد : ۷۷۴۵ کارنامه اصل ۴ ترومن در ایران
برنامه آمریکایی‌ها پاسخ به نیازهای ما نبود... یکی از اهرم‌های فشار برای براندازی دولت مصدق قطع کمک‌های اصل ۴ ترومن بود.
ناصر براتی در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: نظام مدیریت یکپارچه شهر‌ی محصول اصل ۴ ترومن است
تاریخ ایرانی: هنوز برخی از صاحبنظران بر این باورند که نظم و سامانه‌های اداری و تشکیلاتی در ایران متاثر از نظام برنامه‌ریزی مشاوران و تئوریسین‌های آمریکایی است که طی چندین دوره در این سرزمین فعالیت می‌‌کردند. شاید مهم‌ترین حضورشان به دوران اجرای اصل ۴ ترومن بازگردد که اواخر دهه ۲۰ به ایران آمده و قصد حفاظت و حمایت ایران از تهدیدات بلوک شرق را داشتند. دکتر ناصر براتی، استاد شهرسازی و معماری دانشگاه بین‌المللی امام خمینی در گفت‌وگو با «تاریخ ایرانی» به چگونگی این انگاره‌سازی‌های ذهنی و مصادیق بارز آن اشاره دارد. براتی دارای دکترای شهرسازی از انگلیس و مشاور شهرسازی رئیس مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران است، با سابقه برنامه‌ریزی بیش از ۳۰ شهر و روستا در ایران.

 

***

 

پیرامون اصل ۴ ترومن، آثار و ردپای آن در ایران عصر پهلوی دوم تحقیقاتی را در اسناد ریاست جمهوری، خاطرات شفاهی و کسانی که آثار خود را منتشر کرده‌اند به عمل آوردیم، اما هیچ ردپایی منطبق با نظرات شما مبنی بر پیاده‌سازی یک نظام آمریکایی در جهت هویت‌زدایی و ایجاد آشفتگی در نظام برنامه‌ریزی ایران کشف نکردیم. آیا شما مستنداتی دارید؟

 

اگر تاریخچه این مباحث را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که گروهی از مشاوران آمریکایی در دهه ۳۰ با توجه به شرایط و رویکرد پیچیده مبنی بر کمک‌رسانی به کشورهای تحت هجوم نظام کمونیستی و حمایت از آزادی و دموکراسی، اصل چهارم ترومن را بنیان گذاشتند. در صورتی که سوابق عملکرد آن‌ها در ایران نشان‌دهنده این بود که با شدت و حدت از رژیم شاهنشاهی حمایت می‌کردند و این خود گواهی است بر دموکرات نبودن آن‌ها که در ‌‌نهایت موجب براندازی دولت مصدق شد. به رغم اینکه بر اساس تعاریف ظاهری می‌بایست از دولت مصدق حمایت می‌کردند اما برعکس آن‌ها استبداد شاهنشاهی را کاملاً تائید، حمایت و حتی تقویت می‌کردند.

 

 

عبدالرضا انصاری رئیس اصل ۴ ترومن در ایران، در خاطرات خود اشاره کرده که نامه‌ای به ویلیام وارن نوشته و پرسیده که چگونه یک بخش از تشکیلات یک کشور برای اصلاح وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی کشور دیگر یاری می‌رسانند اما تشکیلات دیگری از‌‌ همان کشور دست به کودتا می‌زنند. او می‌گوید: «این سؤال را از ویلیام وارن کردم که آیا شما از کودتا اطلاعی نداشتید؟ ویلیام وارن در پاسخ می‌گوید: خیر، من هیچ اطلاعی از کودتا نداشتم. اگرچه من نماینده سازمان سیا را در ایران می‌شناختم و با وی در تماس بودم اما تا آخرین لحظه هیچ اطلاعی از کودتا نداشتم.» وی استدلال می‌کند که اگر به یاد داشته باشید در یک روز قبل و بعد و حتی‌‌ همان روز ۲۸ مرداد ۳۲ خانواده‌های ما در مرکز شهر مشغول کار و رفت و آمد بودند و ما همیشه در این تردید بودیم که آیا نیروهای ما در این کودتا نقشی داشته‌اند یا خیر؟

 

البته اگر این دو سیستم شیوه‌ای متفاوت از هم در ایران داشته باشند به هیچ عنوان دور از ذهن نیست. شاید ما از چرایی آن خبر نداشته باشیم اما بدون شک کسی که در آمریکا سناریو را مدیریت می‌کرد اطلاع دقیقی از اهداف، چگونگی و چرایی این مسائل داشته است. قابل توجه است که این سیستم به عمد در ایران پیاده شد و حتی به این قانع نبود که در کنار ایستاده و به ایران کمک برساند، بلکه کار‌شناسان و خبرگانی که طرفدار غرب بودند را انتخاب و تربیت و آموزش دادند و تعدادی را به آمریکا برده و تحت تعلیم قرار دادند. آن‌ها اصرار داشتند که اداره امور برنامه‌ریزی کشور را در اختیار بگیرند و سپس آن را به شخصی که طرفدار غرب و ضد کمونیست و نمایندهٔ این مشرب بوده واگذار کنند. همین موارد نشان می‌دهد که پیاده‌سازی این سیستم با برنامه‌ریزی‌های بلند مدت صورت گرفته و تصمیم مقطعی نبوده است. منتها این امر لایه‌های گوناگونی دارد. در لایه اول همان‌طور که شما اشاره کردید و در خاطرات و صحبت‌های بسیاری آمده است آن‌ها در ابتدا شروع کردند به آموزش‌های فرهنگی، امور بهداشتی و سلامتی، ساماندهی ژاندارمری‌ها، آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی، شهرداری و بهزیستی و مواردی از این قبیل که البته این ظاهر امر است اما در باطن در حال کاشت هسته‌هایی بودند تا سیستم و هدف اصلی خود را پیاده کنند. مثلاً در حوزه شهرسازی این هدف را بسیار عالی انجام داده‌اند. اگر با دقت نگاه کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از اقدامات آن‌ها در ایران با صلاحدید خودشان انجام می‌شده و نه با اولویت‌های زمانه ما. بنابراین بسیاری از اقدامات صورت گرفته جزو اولویت‌های ایران نبوده است. در نتیجه هدف تنها پاسخگویی به نیازهای ما نبود بلکه کارهای دیگری نیز در شرف اجرا بود. در سال ۳۲ نیز یکی از اهرم‌های فشار برای براندازی و تضعیف دولت مصدق قطع کمک‌های اصل ۴ ترومن بوده است. پس این کمک‌ها تاثیرگذار بوده‌اند که قطع آن‌ها اهرم فشار بوده است.

 

 

در حوزه شهرسازی هم چنین رویکردی بوده است که اساس طراحی شهر‌ها را تغییر دهند؟

 

بله، آمریکایی‌ها مسیر مورد نظر خود را شروع کرده و ادامه دادند تا جایی که پس از مدتی به این جمع‌بندی رسیدند که بهتر است کار را برای ادامه به ایرانیان تحویل دهند. در نتیجه آن‌ها مسیر و شیوه را ایرانیزه نکرده و مسیر مناسب شهرسازی را برای ایران پیش نگرفته بودند. آن‌ها در سال ۱۳۲۴ مطالعات طرح‌های جامع سه شهر سنندج، شیراز و اصفهان را شروع کردند. تمام بحث‌های آن‌ها این بود که ما در حال انجام طرح‌های اجتماعی ـ اقتصادی هستیم. در رابطه با شهرسازی نیز در ابتدا قصد خیابان‌کشی و برق‌رسانی داشته‌اند. سازمان اصل ۴ از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۴ یعنی تا بعد از کودتا اصلاحات اجتماعی را در ایران انجام دادند و طرح‌هایی را برای شهر‌ها تهیه کردند که شامل تعریض خیابان‌ها، تامین آب آشامیدنی، تهیه برق و صنایع بود و در سال ۱۳۲۸ نیز لایحه قانونی تشکیل انجمن‌های شهر را پیشنهاد کردند که مورد تائید و تصویب قرار گرفت. باید اذعان داشت که نظام خاص شهرسازی را در ایران بوجود آوردند که کاملا در این مورد موفق بودند که هم‌اکنون تا ۳۵ سال بعد از انقلاب به کار خود ادامه می‌دهد. در برنامه دوم عمرانی هفت ساله از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۱ طرح جامع شهری در شهرهای سنندج، شیراز و اصفهان تهیه شد. این طرح را دو مشاور خارجی ارائه داده و یک طرح هم برای بیجار و ارومیه تهیه کردند. این گام‌ها گویای آن بود که طرح‌ها تا چه اندازه مهم بوده چون که قصد داشتند شهر‌ها را از حالت سنتی خارج کرده و تحت حاکمیت دولت مرکزی قرار دهند. سپاهیان صلح آمریکا در زمان کندی به اجرای طرح‌های جامع کمک کردند و بسیاری از شهرهایی که طرح‌های جامع آن‌ها تهیه شده بود در مسیر نظامی سنتو بوده‌اند. بنابراین آن‌ها نقشه راه خاصی را دنبال می‌کردند.

 

آن‌ها نقشه‌ای از پیش تعیین شده برای شهرهای ایران داشته‌اند که طبق آن طرح‌ها تهیه می‌شد. چنین به نظر می‌رسد که قصد داشتند‌‌ همان تقسیم کار جهانی را برای کشورهایی نظیر ما پیاده و عملیاتی کنند. از طرفی تولیدکننده مواد خام کشاورزی و معدنی نظیر نفت و... باشیم و از سویی دیگر خریدار و مصرف‌کننده کالاهای غربی باشیم. بنابراین در ظاهر به نظر می‌رسد که بسیار به ما اظهار لطف کرده و برای رهایی از تفکرات کمونیسم قصد کمک و یاری داشتند، اما در واقع تلاش می‌کردند تا ما را برای نقشی که خود مد نظر داشتند آماده کنند.

 

 

آن نقشی که ما باید ایفا می‌کردیم دقیقا چه بود؟

 

در حقیقت قصد داشتند تا بازار بالقوه‌ای را به مرور از آن خود کنند. به طور خلاصه می‌توان گفت دستیابی به ایران و کوتاه کردن دست شوروی هم از لحاظ استراتژیک و هم ایجاد بازار جهت خرید تولیدات خود و دریافت مواد خام برای آمریکایی‌ها بسیار حائز اهمیت بود. چندان که پس از آن واردات به ایران شروع می‌شود و میزان آن تا اندازه‌ای افزایش می‌یابد که بسیاری از صنایع ایران آسیب می‌بیند. در سال ۱۳۴۳ نیز تحت نظر آن‌ها وزارت آبادانی و مسکن تشکیل می‌شود و یک سال بعد در سال ۱۳۴۴ اولین طرح تهیه می‌شود. همان‌طور که گفتم سیستمی را شروع کرده و پس از آن به خود ایرانیان می‌سپارند. این روند در حالی اجرا می‌شود که در ابتدا طرح‌های ابتدایی و اولیه گذری به طرح‌های عالی و بعد از آن به طرح‌های جامع ارتقاء می‌یابد. در سال‌های بعد نیز ۲۰ طرح دیگر برای تبریز، قزوین، تهران، رشت، بابلسر، جلفا، کرج و سایر شهر‌ها تهیه می‌شود.

 

 

فرق این طرح‌ها با طرح جامع چه بود؟

 

قبل از آنکه طرح‌های جامع را در ایران راه‌اندازی و پیاده کنند، شهر‌ها طرح جامع نداشتند. در گذشته نقش مردم در شهر‌ها بسیار پررنگ بود، زیرا در فرهنگ سنتی ما مردم در حوزه توسعه محلات نقش بسیار زیادی را ایفا می‌کردند، چرا که محله‌ها از آن خود مردم بود و بسیاری از امکانات داخل محلات از مردم بوده و از سوی خیرین محل ساخته و راه‌اندازی می‌شد. اما زمانی که طرح جامع شهری اجرا شد، نقش مردم به تدریج حذف می‌شود، لزومی برای نقش آن‌ها وجود ندارد. همچنین شهر‌ها قبل از ورود و اجرای این طرح خودکفا بودند یعنی هر شهر با توجه به تولیدات و درآمدهای خود به حیات ادامه می‌داد چرا که در آن زمان پول نفت وجود نداشت که به شهر‌ها اختصاص یابد. بنابراین مردم نقش پررنگی در اداره و درآمدزایی داشتند و شهر‌ها دارای هویت بودند. اگر شما وارد شیراز، کرمان، یزد یا اصفهان می‌شدید هر کدام هویت خاص خود را داشتند. شهرهای شمالی، جنوبی، شرقی، غربی و مرکز همه هویت مخصوص به خود و متمایز از دیگری داشتند. اما به محض شروع طرح‌های جامع، شهر‌ها حالت کلیشه‌ای و وحدت غیراصولی پیدا می‌کنند، چرا که شهرسازی با توجه به شهرهای متفاوت شیوه‌ای منحصر به خود دارد و یکپارچه نیستند. مثلا هیچ‌گاه شهرسازی در شهرهای استان گیلان نمی‌تواند با استان یزد یکی باشد، چرا که شرایط اقلیمی و آب و هوایی این دو متفاوت از یکدیگرند. اما اکنون تمام شهرهای جامع ما را به یک مسیر سوق دادند. چنان که اگر شما را در بافت جدید هر شهری قرار دهند نمی‌توانید متوجه شوید که در کدام شهر قرار دارید چرا که بافت جدید تمامی شهر‌ها مانند هم هستند. بنابراین تا قبل از اجرای طرح‌های جامع، شهر‌ها مستقل از حکومت مرکزی بوده و مردم نقش بیشتری در هدایت و ساخت شهر‌ها داشتند. تمامی افراد هر شهر اعم از هنرمندان، اندیشمندان، کسبه، تجار، بنا‌ها و معماران همگی در توسعه و استقلال شهر در همهٔ ابعاد از جمله ساخت شهر نقش داشته و به طبع هویت و فرهنگ خاص خود را دارا بودند. بنابراین مردم نقش اصلی و پررنگی را ایفا می‌کردند.

 

 

پس می‌توان نتیجه گرفت که آمریکایی‌ها با ایجاد و برقراری طرح جامع موجب از میان رفتن استقلال شهر‌ها و کمرنگ شدن نقش مردم شدند؟

 

بله دقیقا همین‌طور است. همان‌طور که گفتم آمریکایی‌ها با هدف دستیابی به مواد اولیه و فروش محصولات خود چنین پروژه‌ای را عملی کردند. در این راه به یک دولت مقتدر و مرکزی نیاز داشتند تا تمام کشور را تحت کنترل داشته باشند. علت هم مشخص است، ضرب‌المثلی داریم که «کدخدا رو ببین، ده رو بچاپ» بنابراین اگر کدخدای مقتدری که‌‌ همان دولت مرکزی است به وجود بیاورند بهتر می‌توانند خواسته‌های خود را برآورده سازند، چرا که شهر‌ها همه به صورت یکپارچه تحت کنترل دولت مرکزی درآمده و از نفوذ و حاکمیت مردم خارج می‌شوند. سپس می‌توانند با دولت مرکزی وارد مذاکره شوند. این تمرکزگرایی به وجود آمده در زمان شاهنشاهی حاصل طرح‌های جامع شهری است چرا که پیش از آن وجود نداشته و البته نمی‌توانسته وجود داشته باشد. همچنین در سیستم پیشین موجبات دسترسی به اهداف فراهم نبوده است. پس نظام مدیریت یکپارچه شهر‌ها دستاورد طرح جامع شهری است که توسط حکومت مرکزی طراحی و تائید می‌شد و آن نیز نشأت گرفته از اصل ۴ ترومن بوده و هدفی جز تضعیف مردم و وابسته کردن آن‌ها به دولت مرکزی نداشت. بنابراین با چنین طرح و اعمال نفوذی ایران را از نظام پیشین و باب طبع خود خارج کرده و سیستم مدیریت شهرسازی خود را برای دستیابی به اهداف مطبوع‌شان اجرا کردند. همچنین وزارت مسکن و آبادانی و برنامه‌ریزی را به وجود آورده و پس از آن حضور مشاوران را نیز فراهم کردند. تعدادی از مشاوران در تهران و تعدادی نیز در شهرستان‌ها حضور داشتند که البته آن‌ها خبره و قوی نبودند. در همین جا می‌توانید متوجه شوید که تمرکزگرایی که آن‌ها به راه انداختند به کجا رسیده است. در حال حاضر ۹۰ درصد مشاورانی که در مورد ایران تصمیم می‌گیرند در تهران زندگی و کار می‌کنند. در حالی که اکنون وضعیت کمی بهبود یافته و به استان‌ها نیز فرصت حضور در صحنه تصمیم‌گیری داده شده است. با این حال ۹۰ درصد از مشاوران در تهران زندگی کرده و اکثر آن‌ها از طبقه مرفه محسوب می‌شوند. دفا‌تر مشاورین همه در ۳ منطقه اول تهران است. مشاوری دیده نمی‌شود که دفتر آن در منطقه ۱۰ قرار گرفته باشد. در منطقه ۱۶ اصلا مشاوری زندگی نمی‌کند و دفتر ندارد. همه از طبقه مرفه تهران هستند و از شمال تهران برای تمام ایران تصمیم می‌گیرند. در نتیجه تمرکزگرایی بدون طرح جامع اصلا عملی نبود و اگر ما این طرح جامع و نظام مدیریت و کنترل و برنامه‌ریزی شهری را به این ترتیب نداشتیم هیچ وقت دچار این عارضه نمی‌شدیم.

 

شهرهای ما هم‌اکنون اعتماد به‌نفس ندارند، چشم همه آن‌ها به مرکز است، اینکه از مرکز چه دستوری می‌رسد تا اجرا کنند. بسیاری از آن‌ها نیز اذعان دارند که تصمیماتی که در تهران گرفته می‌شود به هیچ عنوان مناسب شرایط اقلیمی، جغرافیای فرهنگی و اقتصادی ما نیست و اجرای آن برای ما هیچ سود و منفعتی ندارد. اما با اینکه بر این امر آگاه هستند دستورات مرکز را اجرا می‌کنند چرا که این نظام و سیستم قانونی شده و عمل به آن دستور و قانون است. نظام مدیریت شهری که قانونی شده بسیار بسیار متمرکز است و تمام ضوابط، مقررات، استاندارد‌ها و سرانه‌ها از تهران تعیین و ابلاغ می‌شود.

 

 

آقای براتی پس علت این امر که در خود آمریکا، ایالات و شهرهای مستقل از هم وجود دارد، چیست؟

 

به نکته بسیار خوبی اشاره کردید چرا که این طرح اصلا آمریکایی هم نیست. آمریکا صرفاً از این برنامه استفاده کرده است تا قواعد بازی را در ایران خراب کند. با چنین برنامه مدیریت متمرکز شهری که در ایران پیاده کرده‌اند، موجب موقعیت‌زدایی و تمرکزگرایی شدند و بد‌تر از همه این‌ها شهرهای ما را وابسته به پول نفت کردند. درست است که حالا شهرداری از پول نفت بهره نمی‌برد اما مگر تنها پول نفت از طریق شهرداری منتقل می‌شود؟ هر شخصی در هر جای ایران که کار می‌کند از پول نفت استفاده می‌کند. مثلا رئیس دانشگاه آزاد قزوین پول خود را از پول نفت می‌گیرد. دانشجویی که در دانشگاه آزاد ثبت نام می‌کند با پول نفت نام‌نویسی می‌کند. در نتیجه شهرهای ایران را که از لحاظ مالی استقلال داشتند و روی پای خود ایستاده بودند فلج کردند و به شدت به پول نفت و دولت مرکزی وابسته کردند.

 

 

چرا در اسناد موجود که در دو جلد منتشر شده است، هیچ جا به این وضوح پیامدهای طرح‌های جامع بیان نشده است؟

 

زیرا مواردی که گفته شد کاملا استنباطی است. شما خود باید نظام مدیریتی شهر‌ها را قبل و بعد از طرح‌های جامع بررسی کنید.

 

 

علت چیست که در هیچ کجای اسناد اشاره نشده است که طرح جامع را آمریکایی‌ها آورده‌اند؟

 

تحت کمک‌ها و حمایت‌های اصل ۴ ترومن شروع به تخطئه شهر‌ها کردند. برای سنندج، اصفهان، شیراز، بیجار و ارومیه طرح تهیه کردند و بعد تعمیم داده شد به شهرهای دیگر که در سال ۴۷ برای تهران هم طرح را تهیه کردند و تمام مشاوران آن‌ها خارجی بودند. مشاوری که برای تهران طرح را تهیه کرده بود ایرانی ـ آمریکایی بود. اداره ترومن و شرکت فرمانفرماییان طرح تهران را تهیه کردند. شرکت فرمانفرماییان هم این‌کاره نبوده بلکه در حال یادگیری بودند.

 

 

پیش از طرح جامع شهری در ایران، مدیریت شهر‌ها چگونه بود؟

 

قبل از ورود طرح‌های جامع به ایران تمام شهر‌ها بر اساس پتانسیل‌های متفاوت و گوناگون خود در همه زمینه‌ها اداره می‌شدند و وجود طرحی مشترک میان تمام شهرهای ایران بی‌معنا بود، چرا که هر شهر ویژگی‌ها، پتانسیل‌ها و افراد خاص خود را داشت. پس از تهیه و اجرای طرح جامع بود که تمام شهر‌ها تحت نظر یک حکومت اداره می‌شدند و البته این کار هنر بسیار بزرگی است که آمریکایی‌ها موفق به انجام آن شدند. تمام شهرهای مستقل خلع سلاح شده و اداره آن‌ها تحت فرمان یک وزارتخانه قرار گرفتند. این کار تا اندازه‌ای با دقت و درست انجام شده است که هم‌اکنون بعد از ۳۵ سال تلاش دولت‌ها برای تغییر آن و استقلال‌دهی به شهرستان‌ها و عدم وجود یک وزارتخانه مرکزی برای اداره شهر‌ها هنوز موفق به این کار نشده‌اند؛ چرا که خود شهرستان‌ها حاضر به انجام این کار نیستند و همچنان میل به اداره از پایتخت را دارند. دائما در این نگرانی هستند که دولت مرکزی چه دستوری خواهد داد و آیا طرح‌های تهیه شده آن‌ها را قبول و تائید می‌کند یا خیر؟ این موضوع برای شهرستان‌ها به تابو تبدیل شده است. هفته‌های پیش جلسه‌ای در شورای شهر رامسر داشتم، بسیار متأسف شدم چرا که رئیس شورای شهر رامسر گفت این شهر فقیر‌ترین شهر شمال ایران است. حال شما ببینید که وضعیت شهرهای ایران به چه صورت است. سال‌های پیش رامسر به عنوان عروس شهرهای شمالی شناخته می‌شد اما پس از وابستگی به پول نفت، استقلال مالی و توانایی‌های خود را از دست داد. در چند سال اخیر نیز با وجود تحریم‌ها و نبود پول نفت مسلما چیزی به شهرستان‌ها نرسیده است و به طبع حالت فقر و ورشکستگی در شهر‌ها به وجود می‌آید. بسیار جای تاسف است که شهرهای ایران همانند اصفهان و یزد که صد‌ها سال قدمت دارند باید به پول نفت وابسته بوده و خودشان درآمدزایی نداشته باشند.

 

در بخش شهرسازی بسیار جای تامل است. ما می‌توانیم به راحتی نشان دهیم با اجرای این سیستم شهرهای ما کاملا بی‌هویت و ناتوان شدند و در نتیجه نمی‌توانند روی پای خود بایستند. در آمریکا همان‌طور که اشاره شد ایالت‌های مختلف مستقل از هم وجود دارند، چرا که آن‌ها در پی یافتن بهترین مسیر مدیریت شهری هستند و پی در پی با اعمال تغییرات و شیوه‌هایی بهترین روش را جستجو می‌کنند. در واقع مسیر را برای پیشرفت خود باز نگه داشته‌اند اما در ایران برعکس این شیوه عمل شد چرا که قصد و هدف چیز دیگری بود. طرح جامع نظریات جدید را نمی‌پذیرد. طرح جامع یک نقشه است که با خطوط مشخص شده و در آن محل قرارگیری معابر، محدوده شهر، زمین‌ها و کاربرد آن‌ها اعم از فضای سبز مسکونی - تجاری و سایر موارد مشخص شده است. اما این طرح در آمریکا وجود ندارد. شما در آمریکا این یکنواختی در شهر‌ها را نخواهید دید و همچنین تضاد میان ساختمان‌ها وجود ندارد. شما در تهران نمی‌توانید دو خانه در کنار هم پیدا کنید که هماهنگ با هم بوده و هارمونی داشته باشند. اما در آمریکا کاملا معماری و شهر‌ها با هم هماهنگ هستند. هیچ کدام از خیابان‌های تهران هارمونی و هماهنگی ندارند تا بیننده متوجه شود پشت این ساختمان‌سازی‌ها و هارمونی‌ها تفکر و اندیشه عالی وجود دارد و البته هماهنگی آن‌ها موجب شود تا هویت و شناسه‌ای برای آن خیابان به وجود بیاید. مثلا شما اگر یک قالی را نگاه کنید خواهید دید که طرحی هماهنگ و منسجم وجود دارد که شکلی مهندسی شده و زیبا را پدید آورده اما ما نتوانسته‌ایم چنین طرح مشخصی در محلات و خیابان‌های خود پیاده کنیم. لازم به ذکر است که قبل از ورود طرح جامع به شهر‌ها هارمونی لازم وجود داشت. شما اگر وارد بافت قدیمی اصفهان و یزد و سایر شهر‌ها شوید هارمونی مختص هر شهر را خواهید دید که مستقل از سایرین بود.

کلید واژه ها: اصل 4 ترومن ناصر براتی


نظر شما :