قطبالدین صادقی، کارگردان تئاتر: مصدق اعتماد به نفس ملی ما را بازگرداند
مجتبا پورمحسن
تاریخ ایرانی: قطبالدین صادقی، مصدق را مصداق چهرهای معتدل و سیاستمداری صادق میداند که علیه استبداد، استعمار و عوامفریبی مبارزه کرد. او معتقد است گفتمان اعتدال محمد مصدق هنوز در جامعه ایران کارکرد دارد. این نویسنده و کارگردان تئاتر که در دو سریال «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» در نقش چهرههای تاریخی معاصر بازی کرده، در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» از دکتر مصدق گفته است.
***
به نظر شما ۶۰ سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد از مصدق چه میخواهیم که هنوز هم میرویم سراغش؟
حقیقت این است که او تنها چهرهٔ فکور، معتدل و سیاستمدار صادقی است که این جامعه به خودش دیده است. به کارنامهاش که نگاه کنید هیچ اثری از افراط و تفریطهای بیمارگونه و غیرواقعی نبوده است و گام به گام آنچه را که به سود و صلاح جامعه بوده انجام داده؛ و افراطیون از هر دو طرف، چه از طرف تودهایها و چه از طرف هواداران کاشانی که به دنبال منافع خودشان بودند، تک تک پشتش را خالی کردند و این شیر را به زمین زدند تا عافیتاندیشی و عافیتطلبی خودشان را ثابت کنند که اسنادش هم هست. مصدق نمونهٔ بارز یک سیاستمدار باسواد، باهوش و معتدل بود و از همه مهمتر اینکه بلد بود چطور با جهان خارج رفتار کند. کار او سازش نبود، یک مدارای سازنده بود که بتواند منافع بزرگتر و کلیتر را نجات دهد که به عقیدهٔ من هنوز هم که هنوز است ما نظیرش را در جهان معاصر نداریم. در دوران قبل هم که اصلا نداشتیم. سه، چهار نفر هستند، قائممقام و امیرکبیر و... اما آنقدر مانند مصدق درگیر مسایل جهانی نبودند. آنها بیشتر با جهل و استبداد داخلی سر ستیز داشتند. البته مصدق هم داشت اما مشکلات جهانی در آن دوره خیلی بیشتر بود.
به نظر شما مصدق نماد چه مطالبهٔ تاریخی است؟ مبارزه با استعمار، استبداد یا آزادیخواهی؟
همهٔ این موارد؛ هم استبداد و استعمار و هم عوامفریبی. من فقط یک تصویر را که در مقالهای نوشتهام از زبان برادرم بگویم. برادرم میگفت آن زمان ما محصل بودیم موقعی که نفت ملی شد و این مرد با سواد، منطق، دانش و اطلاعات علمی و با پایمردی و قدرت فکری و فردی و اجتماعیاش به دادگاه لاهه رفت و از پس آنها برآمد و این پیروزی بزرگ را نصیب جامعهٔ ایران کرد؛ میگفت ما اینقدر به شوق آمده بودیم که نمیدانستیم چه کار کنیم، ۲۴ ساعت عکس مصدق را بردیم در تنها پمپ بنزین شهر سنندج گذاشتیم و ایستادیم مثل سربازها به این عکس سلام دادیم. استقبال و حمایت و سپاسگزاری خودجوش و پرشور مردمی، بدون سازماندهی و هماهنگی این حزب و آن تشکیلات و آن سازمان بینظیر است. مصدق واقعا مرد بزرگی بود و اعتماد به نفس ملی ما را دوباره بازگرداند.
به نظر شما مصدق یک فرد است یا یک جریان؟
جریان است. او که تنها نمیتوانست، متکی به نیروهای اجتماعی و جریانات بود. البته در بسیاری از اوقات فرد است که بر جریان اجتماعی تاثیر میگذارد ولی جریانهای اجتماعی هم فرد را میسازد. این رابطه دوسویه است. اطرافیان مصدق، نیروهایی که در جامعه پشتیبانش بودند یقینا قدرت معنوی و مادی او را تشکیل میدادند. تنهایی که نمیتوانست.
یعنی پتانسیل اجتماعی و سیاسی خاصی داشت؟
من بدون تاریخ هیچ چیز نمیفهمم و تاریخ یعنی نیروهای اجتماعی - سیاسی متعدد؛ موضوع فرد نیست. اگر آن را قائم به ذات یک فرد کنیم، به کل قافیه را باختهایم، مجموعهٔ شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نیروهای دیگر را به کل و یک جا از دست دادهایم و نادیده گرفتهایم. اینطور نیست.
فکر میکنید مصدق برای امروز ما هم میتواند کارکرد داشته باشد؟
بله، هنوز یک نیروی موثر قدرتمند است. به نظر من بسیار میتواند کاربرد داشته باشد. شما نگاه کنید آقای دکتر روحانی با دو، سه تا حرف که تصویر عقلانیت و اعتدال را به نمایش میگذارد، ناگهان چه محبوبیتی پیدا کرد، یعنی هنوز ما تشنهٔ چنین آدمی هستیم. دنیا این را میطلبد. دورهٔ افراطگری گذشته؛ با افراط میشوی طالبان، آنارشیست، کمونیستهای ویرانگر و... دورهٔ این نوع افراط و تفریطها گذشته است.
پس شما نمایندگی اعتدال را در مصدق میبینید؟
این به نظر من عقلانیت و اعتدال است. هوشمندی در تحلیل درست، در شرایط درست که بتوانیم بهترین نتیجه را به دست بیاوریم.
فکر میکنید مصدق یک بغض فروخوردهٔ تاریخی است که هنوز هم حیات سیاسی دارد؟
هنوز هم هست، بله. هنوز خیلیها هستند که انتقام او را نگرفتهاند.
انتقام؟
بله. انتقام آن مردان بزرگی که با درایت و هوشمندی و با شجاعت جلوی قدرتهای بزرگ ایستادند و لهشان کردند. هنوز هم احقاق حق نشده، یک خیابان به اسمش گذاشتند، فورا برداشتند. چه کسی مانند مصدق مبارزه کرده؟ من موافق نظر ملیگراها نیستم، یعنی مصدقی نیستم. من به عنوان یک تحلیلگر صحبت میکنم. اما این چهره تاریخی به اندازهٔ یک خیابان در این کشور سهم ندارد؟ خیلی جالب است. معلوم است که مردم دوستش دارند و همچنان منتظرند تا جایی از او اعاده حیثیت شود.
پس فراموششدنی نیست؟
نمیشود انکار کرد. ببینید انکار قضیه، حل قضیه نیست، نه برای مصدق و نه برای هیچ کس و هیچ چیز. باید واقعگرا باشیم و واقعیت را ببینیم. ما از جمله مشکلات جهان سومی که داریم همین اسطورهسازیهای جعلی مبتنی بر احساسات تند و غیرعقلانی است. واقعیتها را نمیبینیم.
با وجودی که شما علاقمندیتان به مصدق مشهود است فکر میکنید ضعف او در چه بود؟
ضعفش این بود که باید قاطعانه عمل میکرد. میباید تشخیص میداد که با این افراد نمیشود این مسیر را ادامه داد. اینها به نظرم یک مقدار تدبیرهای هملتی است. یعنی آنقدر گرفتار مبانی نظری و غیره میشویم که قدرت عملی را از دست میدهیم.
به هملتی بودن اشاره کردید، اتفاقی که برای مصدق افتاد ارزش دراماتیک هم دارد. چرا اصلا بازسازی نشده است؟
خیلی جذاب است. اما متاسفانه به دلیل سیاست آشکار که نیازی به گفتن ندارد نه در گذشته و نه امروز، به دلیل اینکه نمیخواهند آن گرایشات ملیگرایانه رشد کند، مایل نیستند آن قضایای ملی دوباره معتبر شود. نمیخواهند و میدان نمیدهند.
ولی بسترش را دارد.
بله در ناخودآگاه جمعی مردم است.
و حالا حالاها هم از یاد نمیرود؟
نمیشود. برای اینکه الگوی بزرگی است. مصدق اگر آدم خائنی بود، امروز نامش نبود. اگر فرد وطنفروشی بود این قدر محبوب نبود. درست است پایگاه اشرافی داشت اما اینهایی که به هر دلیلی مصدق را میکوبند یک چیز بزرگ را نمیفهمند و آن تاریخ است. ما از انقلاب مشروطه به این سو پی بردیم که پایگاه روشنفکری ما یا اشراف است یا روحانیت. چون اقشار دیگر کتاب نداشتند، سواد نداشتند. اینها بودند که سواد خواندن و نوشتن و برخورداری از کتاب و ارتباط با جریانهای بزرگ را داشتند. تمام غولهای روشنفکری ما آخوند هستند. ملکالشعرای بهار، دشتی، دهخدا، تقیزاده، غنی، کسری و... از اشراف بودند، مثلا ایرج اسکندری که پایهٔ کمونیسم را در ایران گذاشت یک اشرافزاده است. برای اینکه در قشر روحانیت و اشرافزادگی بود که کتاب و تفکر و اندیشه وجود داشت. تودههای مردم که سواد و کتاب نداشتند. اما نکته در این است که مصدق به حمایت از منافع اشرافیت وفادار نبود. اشرافیت را نهی کرده بود و پرچم را به سود منافع ملی بلند کرده بود. بزرگیاش هم در همین است. وطنفروش نبود. شرم نیست، باید افتخار هم بکنیم که چنین آدمی از منافع طبقاتیاش دست کشیده و به ارزشهای فراطبقهای و ملی میاندیشد و به آن جان و عمر و آبرو میدهد.
نظر شما :