گفتوگوی تاریخ ایرانی با استیو مالبرگر: انقلاب اسلامی شبیه مشروطه بود
استاد دانشگاه نیپیسینگ کانادا
تاریخ ایرانی: استیو مالبرگر، استاد تاریخ دانشگاه نیپیسینگ کانادا است. حوزههای اصلی مطالعاتیاش «عهد عتیق متاخر»، «قرون وسطا» و «تاریخ دموکراسی» است. او علاقهمند به تاریخ دموکراسی بهعنوان یک پدیدهٔ جهانی و گردانندهٔ وبسایت تاریخ جهانی دموکراسی است. همچنین، نویسندهٔ کتابهایی چون «دموکراسی در تاریخ کنونی جهان» و نگارندهٔ مقالاتی تحت عنوان «نتایج انقلاب ایران»، «ایران: مقدمات یک انقلاب» و «انقلاب ایران» است.
مالبرگر در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» این نظر را مطرح میکند که به دلیل تصویر قدرتمندی که رژیم شاه از خود نمایش میداد بسیاری از ناظرین خارجی از فروپاشی آن شگفتزده شدند. او همچنین در این گفتوگو از شباهتهای انقلاب اسلامی با انقلاب مشروطه ایران میگوید.
***
پروفسور مالبرگر، نقش اسلام سیاسی شیعی در انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ را چگونه ارزیابی میکنید؟ همانطور که میدانید ائتلاف گستردهای از نیروهای لیبرال، ملی، مارکسیست، بازاری و کارگری در جنبش انقلابی علیه شاه بسیج شده بودند. حضور اسلام شیعی چقدر در این ائتلاف حیاتی بود؟ آیا ما باید این نظر را بپذیریم که انقلاب ایران بدون ایدئولوژی اسلام شیعی قادر به سرنگون کردن حکومت پهلوی دوم نبود؟
من متاثر از تحلیل چارلز کورزمان از انقلاب ۱۹۷۹ بودم که آن را به انقلابهای دیگر کشورها تعمیم داده بود: در یک شرایط انقلابی حقیقی، حتی آنهایی که در انقلاب مشارکت میجویند از آنچه واقعا در حال وقوع است آگاه نیستند و حتی در نگاه به گذشته خط سیر وقایع را نمیتوان با قطعیت شرح داد. ما نمیتوانیم بدانیم اگر رهبران شیعی به مخالفت با شاه نمیپرداختند چه روی میداد. هرچند، زمانی که آنها تصمیم به ضدیت با شاه گرفتند مخالفت خود را به زبانی اظهار داشتند که برای بیشتر مردم آشنا بود و توسط آن به حرکت واداشته شدند.
در آمریکای شمالی نگاه ناظران به اسلام سیاسی حاکم بر انقلاب ۱۹۷۹ چگونه بود؟ آیا درک درستی از پیشبینی نقشآفرینی اسلام سیاسی وجود داشت؟
من توجه زیادی به این مسائل در سال ۱۹۷۸ نداشتم و نمیدانم کارشناسان آمریکایی درباره تلاشهای ایرانیان چه میدانستند و چه فکر میکردند. به نظر میرسید گفتمان عمومی در آمریکای شمالی نشان میداد که جامعه روشنفکر مقابل، اسلام سیاسی را به هیچ روی فهم نکرده بود.
چقدر ناظرین خارجی فروپاشی حکومت شاه را اجتنابناپذیر میدانستند؟ در واقع آیا سرنگونی حکومت محمدرضا شاه یک امر شوکهکننده محسوب میشد؟
من فکر نمیکنم هر چیزی غیرقابل اجتناب باشد. هر چند معتقدم که بسیاری از ناظرین خارجی از فروپاشی سریع رژیم شاه شگفتزده شدند. این تا اندازهای به این خاطر بود که رژیم شاه تصویر قدرتمندی از خود به دنیای بیرون نمایش داده بود.
به عنوان سوال آخر مایلم بپرسم شما رژیم شاه را واجد چه ویژگی میدانید که باعث افزایش و گسترش تظاهرات علیه آن و دست آخر سرنگونیاش شد؟ شاه ایران چطور عمل کرد تا جامعه ایران به گزینه براندازی برسد؟
شباهتهای انقلابهای ۱۹۰۶ و ۱۹۷۹ مرا تحت تاثیر قرار داده است. در هر دو، رژیم به نظر تحت کنترل میآمد و سپس زنجیرهای از برخی حوادث به نظر ناچیز و بیاهمیت، جرقهٔ یک جنبش وسیع را زد. در هر دو انقلاب، آشکار شد که کنترل رژیم بر کشور ضعیفتر و ارتباط آن با اجتماعات و گروههای محلی کمژرفاتر از آن چیزی بود که در ظاهر به نظر میرسید. ممکن است برخی ویژگیهایی بهخصوص در جامعه ایرانی برای کمک به توضیح این شرایط وجود داشته باشد. اگرچه، رویدادهای بیشتر کشورها در سدهٔ گذشته با حیرت بسیار نشان داده است که قیام نیروهای ناموافق غالبا همه را درگیر میکند، از شاه گرفته تا معترضین خیابانی آینده.
نظر شما :