ظریفیان در گفتوگو با تاریخ ایرانی: جنگ تحمیلی هویت ملی را تقویت کرد
آسیه باکری
***
ایران حملههای خارجی بسیاری را در حافظه تاریخی خود ثبت کرده است؛ از حمله اسکندر گرفته تا رومیها و بعد از آن حمله اعراب و ترکان، مغولها و تیمور و حمله روسها و...، در بیشتر این جنگها شاهدیم که ایران یا به کلی اشغال شده یا بخشهایی از خاک خود را از دست داده است. تفاوت این وقایع با جنگ تحمیلی را در چه میبینید؟
ایران پهناور بوده و مرزهای متغیری داشته است، حتی در بسیاری از جنگها همه ملت یا قومیتها درگیر نمیشدند. به طور کلی مساله ملیت یک مساله جدید و مربوط به تاریخ معاصر است. در دورههای قدیم بیشتر جنگها و درگیریها فقط در منطقهای خاص بوده و فقط مردمان همان منطقه درگیر جنگ بودهاند و شکست خوردهاند و بعد از مدتی دشمن را به آرامی بیرون کردهاند. هیچگاه همه قومیتها درگیر نبودهاند. برای اولین بار در جنگ تحمیلی ما شاهد حضور همه قومیتها در کنار هم هستیم. جنگ در جنوب ایران بوده اما ما شاهد شکلگیری گردانها در اصفهان، مازندران، تبریز و... بودیم.
پس ما در جنگ تحمیلی شاهد یک پدیده جدید با نام هویت ملی و همبستگی ملی هستیم. این هویت چگونه شکل گرفت؟
جنگ تحمیلی در زمانی اتفاق افتاد که ما در ایران شاهد تولید و شکلگیری مجموعهای از مفاهیم جدید بودیم؛ مفاهیمی چون هویت ایرانی که در سایه شکلگیری یک سیستم حکومتی جدید به اسم جمهوری اسلامی مورد توجه قرار گرفت. مفاهیمی که به واسطه فراگیر بودنشان باعث وحدت قومیتهای مختلف شدند. میتوان این فرضیه را پذیرفت که برای اولین بار مفهوم nation-state را جنگ برای ما به ارمغان آورد. صدام هم در عراق به دنبال همین کار بود اما او به اجبار میخواست به اهداف خود برسد در حالی که این مفهوم در ایران به صورت خودجوش و داوطلبانه شکل گرفت. افرادی که مفهومی با عنوان ملت را شکل میدادند در کنار هم تلاش کردند از مرزهای قلمروی خود دفاع کنند. این یک امر کوتاه مدت هم نبود، به عنوان مثال در جنگهای ایران و روس در پیروی از فتواهای جهادی، برخی افراد برای مدتی از نقاط دیگر ایران به مناطق درگیر جنگ رفتند، این امر مقطعی بود اما در جنگ تحمیلی ما شاهد هستیم که طی مدت هشت سال مردم و قومیتهای مختلف در جنگ حضور دارند. با اینکه ارتش عراق مجهزتر بود و بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا از عراق حمایت میکردند و به دنبال این بودند که ایران را به سمت تجزیه سوق دهند ولی شکلگیری هویت ملی ما مانع از آن شد که این تجزیه اتفاق بیفتد.
بسیاری بر این باورند که جنگ تحمیلی از این جهت متفاوت بود که اکثریت مردم پیرو مذهب تشیع بودند. قائلان به این نظریه معتقدند این تشیع بود که باعث وحدت مردم شد. بر این اساس اگر تا قبل از انقلاب جنگها همواره همراه با از دست دادن خاک بود به این دلیل بود که نقشآفرینی دین در جامعه خصوصا از زاویه حکومتی کمتر مورد توجه قرار میگرفت. در حقیقت چون حکومت دینی نبود این اتفاق تکرار شد. آیا به واقع میتوان گفت «هویت مذهبی» تنها انگیزه حضور اقوام مختلف در جنگ بوده یا تنها «هویت ملی» این انگیزه را ایجاد کرده است؟
تجزیه کردن این دو عامل بسیار سخت است. در یک دوره تاریخی آموزههای تشیع پیوند میخورد با قومیت ما. تشیع بخشی از هویت جامعه میشود. تشیع با ایرانیت ممزوج میشود و یک ترکیب به هم تنیده را ایجاد میکند. ایران از طرفی حافظ تشیع میشود. در خارج مرزهای ما بیشتر کشورها سنی مذهبند. این تفاوت مذهب باعث میشود ایران به نوعی خاستگاه تشیع شود. این کشور تشیع را میپذیرد و هضم کرده و از آن دفاع میکند و ما شاهدیم که در ادوار مختلف ملیت ایرانی به عنوان حافظ تشیع شناخته میشود و از طرف دیگر تشیع پیوند عمیقی در میان اقوام ایرانی ایجاد میکند. اشتراک اقوام از نشانههای ویژه تشیع و مکان و ظرف جغرافیاییای با نام ایران است که همه با هم در آن زندگی میکنند. قومیتها مختلف هستند اما در المانهایی از تشیع با هم مشترکند. هویت معنوی جنگ به حالت تشیع است اما نباید حضور سنیها و اقلیتهای مذهبی را در دفاع از ایران فراموش کرد. وقتی به اسم لشگرها دقت کنید میبینید که نامها مذهبیاند اما لشگر یا گردان با منطقه اعزامی هم شناخته میشوند مثل نجفاشرف اصفهان. نمیتوان به صورت مشخص سهمی برای هر کدام از این هویتهای ملی یا مذهبی در نظر گرفت. در حقیقت مجموعه انگیزهها برای حضور در جبهه مبتنی بر مفاهیم به هم تنیدهای از معنویت، شهادت و یاد امام حسین گرفته تا حفظ قلمرو و مرزهای ایران را شامل میشود. در آزادسازی خرمشهر ما شاهد هستیم که سربازان میگویند خاکمان را پس گرفتیم. مساله، مساله مرز است. عراق به مرزهای ما تجاوز کرده و مهمترین موضوع حفظ مرز است. اسم خرمشهر را پس از اشغال خونینشهر میگذارند و بعد از فتح خرمشهر در همه ایران جشن میگیرند که توانستهاند خاک خود را پس بگیرند.
همانطور که شما هم گفتید در طول ۸ سال جنگ تحمیلی ما شاهد به وجود آمدن و بسط مفهوم هویت ملی بودیم. همبستگی عجیبی میان مردم شکل میگیرد. از تمام نقاط ایران مردم کمکهای خود را راهی جبههها میکنند. یک موج همبستگی که در تاریخ ایران بیسابقه است. سوال اینجاست که این هویت ملی چطور به وجود آمد و آیا ما در آینده و مقاطع دیگر هم میتوانیم شاهد آن همبستگی باشیم؟
برای اینکه ما بتوانیم باز شاهد آن همبستگیها باشیم باید هویت ملی خود را تقویت کنیم. یک ویژگی دوران معاصر درهمریختگی مرزهاست و همان دهکده جهانی. به دلیل سرعت تکنولوژی و گسترش مفاهیم دنیای جدید شبکهای، مرزها و قلمروهای جغرافیایی تضعیف میشوند. اروپاییها با اینکه با آمریکا همگرایی زیادی داشتند اما آمدند و اتحادیه اروپا را تشکیل دادند، برای چه؟ میخواستند هویت خاص خود را حفظ کنند. تهدید دنیای امروز این است که با گسترش فنآوریها و در هم شکستن قلمرو اطلاعات، هویتها دچار آسیب میشوند، اما راههایی برای حفظ و تقویت هویتهای ملی وجود دارد.
از چه راههایی میتوان هویت ملی را تقویت کرد؟
کشورهای دیگر با بازسازی نمادهای تاریخی خود، بازیهای المپیک و فوتبال و بازسازی فرهنگی سعی میکنند هویت ملیشان را تقویت کنند. در ایران ما با دو تهدید مواجه هستیم؛ از یک طرف با همان مشکلی که دیگر کشورها با آن مواجهاند و آن مساله جهانی شدن است. الان میبینیم که آمریکا هم به دنبال جهانی شدن از نوع آمریکایی است. از طرف دیگر ایران دارای قومیتهای مختلف است. جنگ هویت ملی را میان این قومیتهای متعدد ایجاد کرد اما ما باید با یک برنامهریزی دقیق آن را تقویت کنیم. توجه به قومیتهای مختلف بسیار مهم است. هویت ملی با کارآمدی جامعه پیوند مستقیم دارد. به همان میزان که عدالت و رفاه و پیشرفت و خلاقیت و هنر در جامعه باشد، هویت ملی هم تقویت میشود. باید یک برنامهریزی دقیق داشته باشیم. اگر برنامهریزی نداشته باشیم آسیب میبینیم، وقتی هویت ملی شکل نگرفت احساس محرومیت در قومیتها شکل میگیرد. کرد و ترک و لر و بلوچ احساس میکنند که از بسیاری از منافع کشور محروم هستند. این احساس محرومیت باعث میشود نگاههای افراطی قومی تقویت شود، در این وضعیت اقوام خود را در تقابل با ایران میبینند در حالی که درون جغرافیای ایران زندگی میکنند. عدم کارآمدی باعث میشود هویت ملی ضربه بخورد. متاسفانه در ایران کارهای آماری و میدانی انجام نمیدهیم تا ببینیم قومیتهای مختلف ما از چه سیاستهایی راضی و از چه چیزهایی ناراضی هستند تا ضعفها را رفع کنیم و نقاط قوت خود را تقویت کنیم. باید کارهای میدانی و آماری انجام شود و با ارزیابیهای دقیق در برنامهریزی کلان مورد استفاده قرار گیرد که اگر این کار انجام نشود هویت ملی ما ضربههای جبرانناپذیری خواهد خورد. امیدوارم با برنامهریزی دقیق این هویت را تقویت کنیم که با این کار کشور خود را در مقابل حملههای احتمالی واکسینه میکنیم.
نظر شما :