محسن هاشمی در گفت وگو با تاریخ ایرانی: آقای هاشمی اشاره میکند، مورخین مسایل را بشکافند
سرگه بارسقیان
***
آقای هاشمی چنانکه گفتهاند خاطرات ناصرالدین شاه و شخصیتهای سیاسی دوران مشروطه و معاصر را خواندهاند و حتی در خاطراتشان نوشتهاند که «به مطالعه نوشتههای عباس قرهباغی، رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی و حسین فردوست، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی پرداختم. وضع رژیم پهلوی را خوب روشن میکنند.»(۳۰ فروردین ۱۳۶۵) علاقه ایشان به خاطرهنویسی بدلیل مطالعه این نوع کتابهاست و یا با خواندن آنها در پی کسب الگویی برای نگارش خاطرات خود هستند؟
برای بررسی رویکرد خاطرهنویسی آقای هاشمی باید سوابق مبارزاتی ایشان را مرور کرد؛ آقای هاشمی روحانی جوانی بودند که در سال ۴۳ کتاب "سرگذشت فلسطین" یا کارنامه سیاه استعمار و در سال ۴۶ کتاب "امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار" را نوشتند. سعی ایشان بر این بوده که پیوندی بین روحانیون و مبارزات سیاسی و مذهبی با روشنفکرانی برقرار کنند که آن زمان با روشهای مختلفی با رژیم شاه مبارزه میکردند؛ بخشی از مبارزین سیاسیون مذهبی بودند که به مبارزه همه جانبه اعتقاد داشتند و به مجموعهای از فعالیتهای سیاسی، پرورشی، کادرسازی، دفاع مسلحانه، نفوذ در دستگاههای تربیتی کشور، مساجد، حسینیهها و ایجاد مدارس مختلف روی آوردند و علاوه بر آن فعالیتهای اندکی نیز برای امرار معاش و تامین هزینههای مبارزه داشتند و در نهایت نیز همین روش مبارزه همه جانبه باعث پیروزی انقلاب شد. در آن زمان گروههایی چون سازمان چریکهای فدایی، سازمان مجاهدین خلق، گروه بیژن جزنی و حتی گروههای اسلامی مثل حزب ملل اسلامی به مبارزه مسلحانه روی آورده بودند. در صف روحانیت هم چند گرایش وجود داشت، برخی فعالیتهای مبارزاتی خود را به سوی مبارزه با بهائیت سوق داده بودند مانند انجمن حجتیه، عدهای فعالیت خود را در امور مذهبی و کادرسازی و مسائل عقیدتی و اخلاقی محدود کرده بودند. روحانیون مبارزی همچون آقایان خامنهای، بهشتی، مفتح، باهنر و هاشمی هم با وجود مبارزات همه جانبه خود، فعالیتهای فرهنگی را هم پی میگرفتند و به مطالعه اهمیت فراوانی میدادند. ما در خانه همیشه ایشان را در حال مطالعه یا نوشتن میدیدیم. بنابراین حتما ایشان کتابهای خاطرات دیگران را مطالعه کردهاند. علاوه بر آن ایشان همیشه به مستندسازی وقایع علاقهمند بودند. اوایل پیروزی انقلاب ایشان احساس کردند در ثبت موارد مهم نظم خوبی وجود ندارد چنانکه مذاکرات جلسات مهم ضبط و ثبت نمیشد. البته در آن زمان بعضی اعتقاد داشتند که شاید انقلاب عمر طولانی نداشته باشد و شکست بخورد و همه دستگیر شوند، بعضی مواقع میگفتند در جلسات مستندسازی نکنید، چون اطمینان نداشتند که انقلاب پا بگیرد. آقای هاشمی در برههای احساس کردند که باید در حد مقدورات زمان وقایعنگاری کنند، ایشان رویدادهای روزانه را در یک صفحه دفترچه تقویم ثبت کردند.
با این شیوه ثبت خاطرات شخصی با وقایعنگاری رخدادهای انقلاب ممزوج میشود.
آقای هاشمی به سبک خودشان وقایعنگاری میکنند، طبیعتا هر فرد وقایعی را در روز ثبت و ضبط میکند که برای خودش حائز اهمیت باشد. ایشان هم چون رویدادها و دیدارهایشان را با ذکر تاریخ دقیق آن نوشتند مفید واقع میشود و پیگیری و بررسی آن نیز آسانتر است. اشاراتی که ایشان در خاطرات خود دارند برای محققین و چهرههای دانشگاهی این امکان را فراهم میکند که با مرور رخدادهایی که بطور روزانه در خاطرات ایشان انعکاس داشته، بطور مستند واقعیتها را دریابند. بطور مثال در جای جای کتاب خاطرات هاشمی در سال ۶۷ به قطعنامه ۵۹۸ اشاره شده و با مروری بر آن میتوان دریافت که چه افرادی در این مساله درگیر شدند و چه فرآیندی طی شد که ایران اعلام کرد این قطعنامه را میپذیرد. البته ایشان خاطرات را از زاویه دید خود و بواسطه حضورشان در رخدادهای مختلف مینویسند، با این حال برخی انتقاد میکنند که ایشان بگونهای خاطرات را مینویسند که گویی مرکز همه کارها بودند. طبیعی است در رخدادهای مختلف افراد و نهادهای فراوانی دخیل میشوند و اگر آقای هاشمی به آن موضوع اشاره میکند بواسطه اینست که خودشان در بخشی از فرآیند یا نحوه تصمیمگیریها یا اتفاقات پیش آمده دخیل و سهیم هستند، مثلا ماجرای مک فارلین در نخست وزیری اتفاق افتاد و حتی مشاور آقای موسوی آن را پیگیری میکرد و در بخشی هم آقای هاشمی وارد این موضوع شد، پس وقتی در خاطرات خود به ماجرای مک فارلین اشاره میکنند از زاویه دیدگاه و ورود خودشان به مساله است، نه اینکه مرکز کار خودشان هستند.
برخی نقد میکنند که قبل از انقلاب و حتی تا سال ۶۱ خاطرات آقای هاشمی بیشتر تبیین کننده رخدادها است، اما از سال ۶۱ به بعد ایشان برای تبیین عملکرد خودشان هم تلاش میکنند.
این بخاطر نحوه ثبت و انتشار خاطرات ایشان پیش از سال ۶۰ و پس از آنست. آقای هاشمی چون تا سال ۱۳۶۰ که وقایعنگاری را آغاز کردند، دست نوشتهای ندارند، ما خاطرات ایشان را بازسازی کردیم. تا مقطع انقلاب بازسازی خاطرات ایشان مبتنی بر اسناد ساواک بود. اولین برگ پرونده آقای هاشمی مربوط به سال ۱۳۳۷ است که آن موقع هنوز ساواک شکل نگرفته بود و شهربانی کل کشور در گزارشی به جوانی که دانشآموز حوزه علمیه قم است و در ایام محرم به همدان رفته و در تاسوعا و عاشورا در بین مردم سخنرانی تحریک آمیز داشته، اشاره میکند که دستگیر و به پادگان نظامی تحویل داده شد و البته با کمک پدر آقای بنیصدر که از روحانیون بزرگ همدان بود آزاد میشود. پس از آن هم ساواک در پیگیری فعالیتهای مبارزاتی ایشان، گزارشهای متعددی درباره روابط، فعالیتها، رفت و آمدها، سخنرانیها و جلسات پنهانی و افراد خانواده ایشان تنظیم کرد که خود اینها بهترین مرجعی بود که برای نگارش خاطرات آقای هاشمی از سال ۱۳۱۳ (سال تولد) تا انقلاب مورد استفاده قرار گرفت و به نام "هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه" منتشر شد. در سالهای ۵۷ و ۵۸ که دست نوشتهای موجود نبود، ما خاطرات ایشان را جمعآوری کردیم و در کتاب "انقلاب و پیروزی" به چاپ رسید و "انقلاب در بحران" هم کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال ۵۹ است که به همت آقای عباس بشیری منتشر شد. از سال ۶۰ به بعد هم کارنامه و خاطرات ایشان در هر سال در کتابی که خودشان نام آن را انتخاب میکنند منتشر میشود که تاکنون کتابهای "عبور از بحران" (خاطرات سال ۱۳۶۰)، "پس از بحران" (۶۱)، "آرامش و چالش" (۶۲)، "به سوی سرنوشت" (۶۳)، "امید و دلواپسی" (۶۴)، "اوج دفاع" (۶۵)، "دفاع و سیاست" (۶۶) به چاپ رسیدهاند و کتاب خاطرات ایشان در سال ۶۷ به نام "پایان دفاع، آغاز بازسازی" هم به تازگی منتشر شده است. مبنای کتاب خاطرات از سال ۶۰ به بعد، دست نوشتههای آقای هاشمی است که اسنادی و پاورقیهایی به آن اضافه میشود. این پاورقیها هم اغلب مطالب رادیوهای بیگانه، وسایل ارتباط جمعی داخلی و اخبار خبرگزاریهاست که البته ما در این بخش از آرشیو خبرگزاری جمهوری اسلامی که بخش رصد رسانههای بیگانه دارد استفاده میکنیم.
در کتاب خاطرات سال ۶۷ بر ضمائم اعم از نامهها و اسناد تاکید خاصی شده است، حتی برخی پینوشتها نیز به بازتابهای رخدادها اشاره دارد تا تببین بیشتر موضوع؛ علت این تمرکز خاص بر امتزاج خاطره با اخبار و اسناد چیست، نوعی سندیت است یا ارائه برخی اسناد منتشر نشده یا مغفول مانده از آن سالها؟
برخی انتقاد میکنند که چرا آقای هاشمی مبهمگویی میکند، در حد اشاره مینویسد؛ ایشان که مورخ نیستند یا در هنگام نوشتن خاطرات روزانه تیمی ندارند که درباره وقایع و رخدادها مقاله تفصیلی بنویسند. در حد اشاره به موضوعاتی پرداختند که بنظر خودشان جالب و لازم بوده است. تفصیل بیشتر موضوعات و رویدادها برعهده مورخین و کارشناسان است که مسایل را بشکافند. مثلا در خاطرات آقای هاشمی به ساخت فلان موشک یا سوخت جامد و مواردی از این دست درباره صنعت نظامی اشاره شده است، درحالیکه تولید چنین محصولاتی نیازمند پشتوانه عظیم کار علمی و تحقیقی و کارشناسی است و باید کسی که به این صنعت آشنایی دارد این موضوعات را بطور تفصیلی بشکافد، البته من چون فعالیتها و اطلاعاتی در زمینه صنعت موشکی دارم در این باره در بخش ضمائم کتاب خاطرات سال ۶۷ مقالهای نوشتم یا درباره شایعه پسته مطلبی دارم و آن را واکاوی کردم. محققین، مورخین و علاقمندان هم میتوانند چنین کاری انجام دهند.
ولی حجم اسناد سال ۶۷ نسبت به سالهای قبل بیشتر است.
در سالهای نخست انقلاب مستندات کمتر بود اما پس از اینکه مراکز و نهادها فعالتر شدند و به مرور زمان درباره یک موضوع چندین منبع خبری و رسانهای به ارائه تحلیل و تفسیر پرداختند، اسناد بیشتری بدست آمد. علاوه بر آن مسوولیتها و مشغلههای ایشان هم بیشتر شد، چنانکه تا سال قبل ایشان رئیس مجلس بودند، در این سال همچنین فرمانده جنگ و سال بعد رئیس جمهور شدند. طبیعی است موضوعات بیشتری پیش بیاید و اسناد بیشتری هم موجود باشد.
گردآوری اسناد و توضیحات پاورقیها را به گروه تحقیقی خاصی واگذار کردید؟
دفتر نشر معارف انقلاب نیروهایی که به گردآوری مستندات مشغول شوند و مسوولیت بخش اسناد و ضمائم کتاب را برعهده گیرند در اختیار ندارد. ما در این بخش کارها را برونسپاری میکنیم.
گردآوری این ضمائم پس از تنظیم و تدوین خاطرات انجام میشود یا همزمان با آن؟
خاطرات هر سال یک تنظیمکننده دارد که کار تدوین و انتشار آن را برعهده میگیرد که یکی از فرزندان و نوههای ایشان هستند. در ابتدای کار برای لو نرفتن موضوعاتی که در دست نوشتههای آقای هاشمی آمده، بدون اینکه بدهیم تایپ شود، توسط مسوول انتشار خاطرات در آن سال خوانده میشود و با نظر آقای هاشمی سانسور اولیه اعمال میشود. پس از حذف برخی موارد حساس، دست نوشتهها را برای تایپ میدهند، پس از آن خاطرات مجددا خوانده شده و اصلاحات لازم صورت میگیرد. پس از آنکه متن خاطرات قطعی شد آن را به ویراستار میدهیم. فرایند تحویل دست نوشتهها از حاج آقا تا ارائه به ویراستار حدودا سه ماه بطول میانجامد، در این مراحل کار درون خانواده انجام میشود. ویراستار اسناد مربوطه و پاورقیها شامل اخبار روزنامهها، خبرگزاریها و رادیوهای خارجی، صحیفه امام و اسنادی درباره شخص آقای هاشمی که طی این سالها گردهم آوردیم را جمعآوری میکند و در کتاب خاطرات و ۵ کتاب ضمیمه منتشر میشود.
اغلب چه مواردی در کتابهای ضمائم آمده که در کتاب اصلی اشاره نشده است؟
هر سال علاوه بر کتاب خاطرات اصلی، ۵ جلد کتاب که ضمیمه خاطرات آقای هاشمی و شامل مشروح خطبههای نماز جمعه، سخنرانیها، اسناد مربوط و روزشمار رویدادهای هر سال است، منتشر میشود. بطور مثال در خاطراتشان مینویسند به نماز جمعه رفتم و به یک خط از اظهارات خود اشاره میکنند، در پاورقی هم یک پاراگراف از اظهارات ایشان نوشته میشود، اما متن مشروح خطبههای نماز جمعه همان سال در کتابی بطور مجزا منتشر میشود.
تیراژ آن چقدر است؟
کتاب خاطرات اصلی بعضا تا ۲۰ هزار جلد هم منتشر میشود، اما کتابها ضمائم تا وقتی وزارت ارشاد برای توزیع بین کتابخانههای عمومی هزار جلد آنها را خریداری میکرد حداکثر ۳ هزار جلد منتشر میشد اما در حال حاضر که ارشاد این کتابها را خریداری نمیکند حدود ۵۰۰ جلد و کمتر منتشر میکنیم.
شما در گفتوگو با روزنامه روزگار به افرادی اشاره کردید که کتاب پیش از انتشار در اختیارشان قرار میگیرد تا اگر نکتهای هست گوشزد کنند، مثل آقای بشارتی. علاوه بر ایشان چه کسانی این کتاب را پیش از ارسال به وزارت ارشاد میخوانند؟
علاوه بر آقای بشارتی، آقایان دکتر روحانی، لاهوتی و مرعشی این کتاب را میخوانند. البته چون کتاب دیر آماده شد، برخی نظرات اعمال نشد.
مواردی که گوشزد میکنند چقدر لحاظ میشود؟
آقای بشارتی درباره عبارتی در خاطرات که گفته شده بود "برای حمله استخاره کردیم"، نظر داشتند و گفتند عوام هم این موضوع را نمیپذیرند که در دوره جنگ با استخاره حمله میکردند. آقای هاشمی گفتند حذف نکنید چون واقعا پیش از انجام حمله استخاره کرده بودم. یا مثلا گفته شد که القاب افراد در خاطرات بطور ناقص آمده، برای برخی عنوان آیتالله ذکر شده، برای برخی حجتالاسلام و یا درباره نظامیها عناوین سرهنگ و سرتیپ باید قید شود، اما البته موارد دیگری را هم تذکر دادند که اگر فرصت داشتیم اصلاح میکردیم.
در خاطرات آقای هاشمی عنصر احساس خیلی کمرنگ است؛ ولی ایشان در برخی موارد اشاراتی دارند که در کنار نگاه موجز و مختصر ایشان به دیگر رخدادها قابل تامل بنظر میرسد، مثلا نوشتهاند حوله را روی بخاری برقی گذاشتند، سوخت. با وجود وقت کم و اتفاقات مهم دیگر سوختن یک حوله که قبل از سفر برای گذاشتن در چمدان آماده میکردند چه ضرورتی دارد؟
چون مورد جالب بود آقای هاشمی نوشتند؛ اشاره به حوله در درک زوایای زندگی ایشان کمک میکند و نشان میدهد ایشان حتی در سفر خود به خارج که در مقام رئیس مجلس میهمان بودند و با وجود حولههای خوبی که در اختیار ایشان میگذاشتند، اما ایشان حوله خودشان را داشتند و این حوله احتمالا باید مربوط به سفر به جبهه و یا سفر استانی باشد که خودشان در چمدان میگذاشتند که روی بخاری برقی سوخت. یا آقای هاشمی در چند جا از خاطرات نوشتند شب که به خانه آمدند حاج خانم نبوده، خودشان نیمرو درست کردند و خوردند. این جالب بوده چون بندرت پیش میآمد که حاج خانم در منزل نباشند؛ حاج آقا هم وقتی به خانه آمده شکوه و گلایهای نکردند، خودشان شام درست کردند. حالا برخی از افراد که دید تخریبی و بدبینانه دارند میگویند هاشمی این را نوشته تا تظاهر به سادهزیستی کند. آقای هاشمی در چند جا هم نوشتهاند امشب چلوکباب خوردیم، پس چرا فقط نیمرو خوردن ایشان مورد توجه قرار میگیرد؟ مواردی از این دست زیاد بود که ما کم کردیم. آقای هاشمی در خاطراتشان زیاد به حاج خانم اشاره میکنند، ما هم این قسمتها را حذف میکنیم، به شوخی میگوییم "عفتها را کم کردیم"، این موارد را مثلا به ۴ یا ۵ بار تقلیل دادیم.
آیا در خاطرات آقای هاشمی مواردی بوده که بخاطر حساسیتهای سیاسی و یا موقعیت فعلی افراد از ذکر آنها خودداری شده است؟ رخدادهایی هم بوده که بالاخص در سال ۶۷ رخ داده اما بنا به مصلحتهایی در خاطرات اشاره نشده باشد؟
چند خط قرمز داریم. یکی از خطوط قرمز مقام معظم رهبری است، ما دقت میکنیم در خاطرات مواردی نباشند که باعث جوسازی شود و یا ایجاد مشکل کنند. خط قرمز دیگر نظام جمهوری اسلامی است، برخی صحبتها که شامل مسائل محرمانه شده و یا ذکر آن به مصلحت نیست و یا به آبروی اشخاص لطمه میزند را منتشر نمیکنیم. البته درباره آبروی بعضی از افراد خیلی موفق نبودیم، چنانکه بعضی وقتها مواردی قید میشود که برخی از ما گله میکنند. مسائلی که به امام مربوط میشود را هم به دفتر نشر و تنظیم آثار امام خمینی ارسال میکنیم تا نظر دهند. طبق قانون بدون تائید دفتر نشر و تنظیم آثار امام نمیتوانیم کتاب خاطرات را به ارشاد بفرستیم. در دفتر نشر و تنظیم آثار امام، حاج حسن خمینی و برادران انصاری در آخرین مراحل کتاب را میخوانند و اگر نظراتی بود ارائه میکنند.
درباره مواردی که به مقام معظم رهبری مربوط است چه میکنید؟
طبق قانون انتشار هر مطلبی که درباره امام باشد باید با تائید دفتر نشر و تنظیم باشد، اما درباره مقام معظم رهبری قانونی وجود ندارد، بنابراین خود حاج آقا گهگاهی که با ایشان ملاقات دارند بتدریج کتاب را میدهند تا اگر فرصت کنند بخوانند و نظر دهند.
ایشان نظراتی دادهاند؟
گهگاهی مواردی گفته میشود اما هر چه هست بین مقام معظم رهبری و آقای هاشمی است و ما از آن مطلع نمیشویم.
آیا کتاب خاطرات آقای هاشمی به زبانهای دیگر ترجمه شده است؟
از بعضی کشورها اجازه ترجمه کتاب را از ما گرفتهاند و تاکنون به زبان ترکی و در لبنان به زبان عربی ترجمه شده است. اما این کتاب برای کسانی که با افراد و مسوولان مورد اشاره آشنایی ندارند فاقد جذابیت است. باید کتابهای خاطرات مطالعه شود و فردی با ادبیاتی دیگر آن را بنویسد تا در آن صورت ترجمه شود.
نظر شما :