رادیو تلویزیون انقلابی ایران/ از تسخیر سازمان تا تغییر محتوا
ترجمه: نسرین رضایی
تاریخ ایرانی: تسخیر رادیو تلویزیون ملی ایران از جمله اهداف اصلی نیروهای انقلابی در سالهای ۷۹-۱۹۷۸ بود. ملت ایران از طریق رادیو ملی ایران خبر استعفای شاپور بختیار را شنیدند. سرود «ای ایران، ای مرز پرگهر» به عنوان اولین سرود انقلابی به جای سرود شاهنشاهی از رادیو پخش شد و یکی از کارکنان رادیو خبر پیروزی انقلاب را اعلام کرد.
بعد از اخبار انقلاب، رادیو ایران در بقیه روز اطلاعیهها، بیانیهها و آوازهای انقلابی چون «الله اکبر، لا اله الا الله» و «خمینی ای امام» را پخش کرد. رادیو ایران از جمله نهادهایی بود که به سرعت تحت تاثیر تحولات انقلابی قرار گرفت. به دنبال همین تغییر و تحولات بود که از نخستین ماههای انقلاب، پخش بخشی از موزیکها از رادیو ممنوع شد. در همین دوره اکثر خوانندگان بازاری به سرعت شروع به ایجاد تغییرات در فرم موسیقی خود کردند و نگارش و ضبط آوازهای انقلابی کلید خورد. چهل سرود به عنوان مبنای سرودهای انقلابی ساخته شدند و بقیه سرودها به ندرت تفاوت چشمگیری با این ۴۰ سرود داشتند.
رادیو اقدام به پخش مباحث ایدئولوژیک کرد و رهبران مذهبی در پخش رادیو حضور پیدا کردند. در همین دوره یکی از اقدامات پر سر و صدای رادیو تهران که جلب توجه بسیار زیادی هم کرد، پخش مطالبی علیه ایالات متحده و غرب بود. در همان زمان مشخص نبود که صفتها و یا اتهاماتی که به مقامات غربی نسبت داده میشد حاکی از طرز فکر مقامات رسمی انقلابی ایران بود یا اینکه نه، سخنانی بود که تنها اندیشه مفسران رادیویی را بازگو میکرد. با این حال آنچه در رادیو ایران علیه مقامات و کشورهای غربی مطرح میشد، بسیار تند و شدیداللحن بود. بعد از مدتی استفاده از این نوع الفاظ تند و صریح در رادیو ایران روند یکنواختتری به خود گرفت و همین موضوع باعث شده بود تا موج نارضایتی مخاطبان از برنامههای رادیو افزایش یابد.
با وجود موج اعتراضات خاموش و علنی که در مقابل برخی سیاستهای رادیو ایران صورت گرفت، تغییرات چشمگیری اعمال نشد. موزیکهای کلاسیک و فولکلور ایرانی نماد موسیقی خستگیناپذیر رادیو ایران شد. رادیو ایران بعد از انقلاب همانند دیگر نهادها و موسسات انقلابی به نهادی برای تبلیغ ایدئولوژی فکری انقلاب اسلامی ایران تبدیل شده بود. همین موضوع گهگاه منجر به یکنواختی برنامههای مختلف رادیو و نارضایتی مخاطبان پر و پا قرص آن از کم تنوعی موجود میشد.
تلویزیون هم تحت تاثیر جریانات و حوادث انقلاب دچار تغییرات چشمگیری شد که کم شباهت به رادیو نبود. در زمان رژیم شاه سه شبکه پخش در تلویزیون وجود داشت. شبکه یک و دو از مدیریت و تسهیلات و امکانات تولیدی نیمه مجزا برخوردار بودند. اما شبکه سه تلویزیون، شبکه بینالمللی بود که برنامههای اصلی آن به زبان انگلیسی و در برخی موارد به ندرت به زبانهای فرانسه و آلمانی نیز پخش میشد. شبکه سه در حقیقت شبکه جایگزین ایستگاه تلویزیونی نیروی هوایی ایالات متحده بود که در اوایل سال ۱۹۷۰ میلادی بنیان گذاشته شده بود و معمولا برنامههای کمدی قدیمی آمریکایی و شوهای مختلف نشان میداد.
درگیریها درباره برنامههای تلویزیون ملی ایران در پاییز ۱۹۷۸ به اوج خود رسید. هسته اصلی این درگیریها به بهانه زمان زیاد پخش اخبار در تلویزیون شکل گرفت. طول مدت زمان پخش اخبار در این دوره مشخص نبود. برنامه خبری از ۱۵ دقیقه شروع و حتی تا یک ساعت و نیم هم ادامه داشت. پس از آنکه خبر ایجاد فضای باز سیاسی توسط شریف امامی، نخستوزیر وقت از اخبار تلویزیون ایران پخش شد، شبکههای تلویزیون ملی با دست بازتری برنامههای خود را اجرا میکردند و شجاعت بیشتری در پخش برنامههای مختلف به خرج میدادند.
یکی از برنامههای جالب توجه و مهم تلویزیونی بعد از این دوره، پخش زنده گفتوگوهای پارلمانی بود. در این دوره مباحث جنجالی در تلویزیون پخش میشد بدون اینکه مدیران این مرکز کوچکترین انتقادی را نسبت به پخش چنین برنامههایی ابراز کنند. در نوامبر ۱۹۷۹ مهمترین برنامه تلویزیونی از تلویزیون ملی ایران پخش شد. برنامهای که باعث شد تا گروههای مخالف حکومت شاه متحدتر از همیشه در کنار یکدیگر قرار گیرند. بخش خبر تلویزیون ملی ایران اقدام به پخش تصاویری از تیراندازی نیروهای ارتش به سمت دانشجویان دانشگاه تهران کرد. نیروهای ارتش روبروی سر در خروجی دانشگاه تهران ایستاده بودند و به سمت دانشجویان در داخل دانشگاه تیراندازی میکردند. تصاویر نشان میدادند که دانشجویان دانشگاه تهران نیز دستهای یکدیگر را گرفته بودند و به سمت سر در دانشگاه تهران حرکت میکردند و یکی یکی با شلیک تیرهای نیروهای ارتش به زمین میافتادند. همین تصاویر کافی بود تا یک شوک اساسی به کل مردمی که برنامه خبری تلویزیون را تماشا میکردند وارد شود.
نیروهای نظامی به سمت دانشجویان و معترضان بدون سلاح بدون کمترین ملاحظه و حسی، تیراندازی میکردند و اکثر مردم این صحنهها را از تلویزیون متعلق به حکومت دیده بودند. نتیجه پخش این تصاویر این بود که فردای آن روز جمعیتی خشمگین در تهران به خیابانها ریختند و گروهی نیز حتی اقدام به آتش زدن بانکها و ساختمانهای متعلق به حکومت در نقاط مختلف شهر کردند. تلویزیون ملی ایران نیز به سرنوشتی مشابه با رادیو دچار شد. به محض سقوط حکومت شاهنشاهی تمامی استودیوهای تلویزیون ملی ایران توسط نیروهای انقلابی گرفته شد. گویندگان خبری تلویزیون ایران با ادبیاتی انقلابی شروع به قرائت متنهای انقلابی و انتشار صحبتهای رهبران مذهبی کردند. یک روز پس از استعفای بختیار، علی اکبر هاشمی رفسنجانی به مدت یک ساعت در تلویزیون ایران برای مردم صحبت کرد. هاشمی رفسنجانی بعدها به سمت ریاست پارلمان ایران رسید. صحبتهای هاشمی رفسنجانی که چندان مرتبط با حال و هوای نطقهای انقلابی نبود، برای مردم تا حدی خستهکننده بود.
بعد از انتشار خبرهای انقلاب کنترل نیروی هوایی به یکی از موضوعات روز سیاسی مهم روز تبدیل شد. رادیو و تلویزیون ایران مدام اقدام به انتشار سخنان و بیانیههای تمامی گروههایی کردند که در انقلاب حضور داشتند. همین موضوع از طرف مقامات رسمی مورد اعتراض قرار گرفت و از رادیو و تلویزیون ایران خواسته شده بود تا بیانیههای چپها و یا گروههایی چون مجاهدین خلق را منتشر نکنند. در چهاردهم فوریه ۱۹۷۹، درست چهار روز پس از آغاز بکار حکومت جدید در ایران بحث تسخیر استودیوهای تلویزیون پیش کشیده شد. در همان زمان یکی از گویندگان تلویزیون از مردم خواست تا بیایند و از استودیوهای تلویزیون دفاع کنند. مردم نیز از تمامی نقاط شهر به سمت ساختمان رادیو و تلویزیون هجوم آوردند. هیچ خبر رسمی از حوادث آن روز منتشر نشد اما شمار زیادی اعلام کردند که مسوولیت حملات و اتفاقات آن روز به عهده گروههای چپ بود.
در همین دوره و بلافاصله پس از این ماجرا تلویزیون ایران به سرعت تغییرات و تحولات چشمگیری کرد. نماد و آرم تلویزیون بلافاصله تغییر کرد و حتی برنامههای کودک هم از این تغییرات محفوظ نماندند. گوینده برنامههای کودکان نیز در مورد انقلاب راستین ایران برای کودکان صحبت میکرد. در حالی که والدین از تغییر و تحولات انقلابی و حتی تغییرات ایجاد شده در برنامههای تلویزیون ایران خشنود بودند، کودکان همچنان حسرت کارتونهای مورد علاقه از دست رفته خود را میخوردند. تغییرات به تدریج برای کودکان انقلاب ایران هم قابل هضم شد و در حیات مدارس شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به گوش میرسید.
شبکه سوم تلویزیون ایران بعد از سقوط دولت بختیار بسته شد و دیگر راهاندازی نشد. کانال یک تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به کانال اصلی دولت تبدیل شد. اما شبکه دو تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به شبکهای هنری و تا حدودی روشنفکری تبدیل شد و فعالیتهای خود را بیشتر به سمت برنامههای متفاوتتر از جو انقلابی موجود در آن دوره منعطف کرد.
*رییس دپارتمان انسانشناسی دانشگاه مینی سوتا
نظر شما :