رادیو تلویزیون چگونه به تصرف انقلابیون درآمد؟
ساعت ۹:۳۰ صبح روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ اعلام شد که چریکهای فدایی خلق و افرادی از نیروی هوایی همراه با گروهی از مردم انقلابی، برای گرفتن رادیو به طرف میدان ارک حرکت کردهاند. به دنبال حرکت این گروهها، سیل مردم به طرفداری از آنها به این میدان سرازیر شد و طولی نکشید که خیابانهای داور، خیام و خیابان جنوبی کاخ وزارت دادگستری در محاصره مردم قرار گرفت.
در همین زمان ناگهان رگبار مسلسل نظامیها به سوی مردم و افراد نیروی هوایی و چریکها باریدن گرفت. مردم و افراد نیروی هوایی چند دقیقهای در زیر آتش گلولهها مقاومت کردند. چند لحظه بعد گروهی مسلح که گفته میشد اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند به مردم پیوستند. هنگامی که رگبار گلولههای نظامیان جان صدها انسان بیگناه را تهدید میکرد، یکی از افراد نیروی هوایی شجاعانه به نظامیها نزدیک شد و به آنها گفت: «برادران سرباز، شما برادران ما هستید و ما نباید یکدیگر را بکشیم. دست از برادرکشی و تیراندازی بردارید.» ولی در پاسخ او ماموران مجددا شروع به تیراندازی کردند و یک کامیون حامل افراد مسلح کمکی به ساختمان رادیو نزدیک شد و مردم را به گلوله بست. در این زمان مردم و رهگذران از هر طرف فرار میکردند و سیل جمعیت به طرف خیابان باب همایون عقب رانده شد. به دنبال این عقبنشینی افراد نیروی هوایی و چریکها با یک یورش صفوف نظامیان را از هم پاشیدند و آنها را وادار به عقبنشینی کردند. درگیری تا ساعت ۱۳:۳۰ همچنان ادامه داشت. در این ساعت قسمت تولید و انتشارات رادیو توسط نظامیان آتش زده شد و آنگاه ماموران انتظامی و افراد نظامی که از هم پاشیده شده بودند ناچار به فرار شدند و سرانجام رادیو به تسخیر مردم مسلح و چریکها درآمد؛ البته در حین درگیریها قاسم سیادتی، عضو کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق در راه پلههای ساختمان رادیو کشته شد.
از صبح همان روز لحن رادیو و تصویر تلویزیون رو به تغییر گذاشته بود. پخش موسیقیهای طولانی از رادیو و نمایش برنامههای عجیب و غریب از تلویزیون همراه با نمایش گل و منظره نشان میداد که در پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی اتفاقی افتاده یا در شرف تکوین است.
وقتی اخبار ساعت ۲ رادیو اعلامیه بیطرفی ارتش را قرائت کرد، به یگانهای مستقر در رادیو تلویزیون دستور داده شد که محل را ترک کنند. فرمانده یگان مستقر در سازمان رادیو تلویزیون دستور ترک محل را داد، اما پیش از ترک محل ماموریت همبستگی خود و کلیه مامورانش را با ملت اعلام کرد، در حالی که چراغ تانکها و اتومبیلهای یگان روشن بود و عکس امام خمینی و شعارهای مختلف کارکنان اعتصابی بر بدنه تانکها نصب شده بود، در میان شور و هیجان مردم، محل سازمان رادیو تلویزیون را ترک کردند.(۱)
حدود ساعت ۳ بعدازظهر بود که یکی از تانکهای گارد با چند نفر که روی آن نشسته بودند از خیابان جامجم وارد خیابان ولیعصر شد. کارکنان اعتصابی شروع به شعار دادن کردند. تانک راه خود را به سمت شمال در پیش گرفت و رفت. انگار این تانک پیشقراول بود و میبایست اوضاع را به اطلاع دیگران برساند. چند دقیقهای نگذشت که بقیه تانکها هم از خیابان جامجم سرازیر شدند و رو به سمت شمال حرکت کردند.
در همین حال اعلامیهای از رادیو قرائت شد که کارکنان اعتصابی رادیو تلویزیون را به کار فرا میخواند. بعدها مشخص شد که تنها گوینده باقی مانده در ساختمان پخش وقتی احساس کرده بود که گاردیها با کاشتن یک نوار یک ساعته موسیقی و پخش آن از سازمان خارج شدهاند، به دفتر آیتالله طالقانی زنگ زده و کسب تکلیف کرده بود. این آیتالله طالقانی بود که با دیکته کردن اطلاعیه کوتاهی مبنی بر دعوت از کارکنان اعتصابی از گوینده خواسته بود که آن را بخواند.(۲)
ساعت نزدیک ۵ بعدازظهر بود که کارکنان اعتصابی در حمایت از مردم به محل کارشان بازگشتند و پس از آماده کردن سرود ملی کشور (ای ایران...ای مرز پرگهر) آغاز کار رادیو انقلاب را اعلام کردند.
پس از آن صدای گوینده رادیو در فضای انقلابی ایران چنین طنینانداز شد: «اینجا تهران است، صدای راستین ملت ایران، صدای انقلاب، امروز به همت مردانه ملت آخرین دژهای استبداد فرو ریخت، یکی از آخرینها رادیو بود، صدای واقعی استبداد، ملت به ما نیرو داد و راهمان را هموار کرد تا بتوانیم همچون پارهای کوچک از پیکر عظیم مردم صدای راستین انقلاب را به گوشها برسانیم.»
کارکنان اعتصابی رادیو تلویزیون ملی ایران با پیامهای خود اعتصاب خود را شکستند: «کارکنان اعتصابی با سکوت خود کوشیدند تا کارگزاران را تضعیف کنند و اجازه ندهند استبداد از این سرمایههای عظیم رادیو تلویزیون که از بیتالمال فراهم شده دشمن بهرهبرداری کند. فرزندان رشید ملت با شهامت خود به ما اجازه دادند تا نسیم آزادی را بر تن خود حس کنیم تا در فضای لبریز از آزادی نفس بکشیم و در این لحظه به روان پاک همه شهیدان درود میفرستیم و سر تعظیم بر آستان فرود میآوریم.»(۳)
دقایقی نگذشت که فضلالله محلاتی سوار بر جیپی نظامی به همراه چند نفر از انقلابیون ابتدا به ساختمان بیسیم در خیابان شریعتی و سپس به جامجم رسیدند و نوار «خمینی ای امام» را با خود آوردند. پخش این نوار از رادیو تلویزیون مژده نهایی پایان حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب را سر داد.
چنانکه بعدها شیخ فضلالله محلاتی روایت کرد، انقلابیون عصر روز ۲۲ بهمن تصمیم رادیو تلویزیون را تصرف کنند چرا که به گفته او اگر کسی رادیو را بگیرد کار دیگر تمام است: «من چهار نفر مسلح برداشتم و رفتم برای تصرف رادیو. یک ایستگاه رادیو داریم در بیسیم، نزدیک چهارراه سیدخندان. ما تا نزدیکیهای چهارراه قصر توانستیم برویم. هر جا که رفتیم دیدیم تیراندازی است. نمیگذاشتند که برویم توی خود بیسیم. البته یک مهندسی که من حالا اسمش یادم نیست ـ خدا خیرش بدهد ـ در تماس با ما بود و میگفت اگر خودتان را برسانید داخل رادیو ـ آنجا هم تعطیل بود، همه فرار کرده بودند ـ من دستگاه را راه میاندازم.
به هر صورت رفتیم. در حالی که از هر کوچهای که میخواستیم برویم وارد خیابان شویم، میدیدیم تیراندازی است. نیم ساعتی رفتیم توی دفتر مرکز اعتصابات [کمیته اداره اعتصابات] که مرحوم باهنر و اینها آنجا دفتری داشتند و از آنجا دوباره تلفن کردیم به آن مهندس و گفتیم که ما از هر کوچهای که میآییم تیراندازی است. گفت که من در را باز میگذارم که ماشینتان دم در معطل نشود. شما بروید دم پل، از آنجا با سرعت بیایید داخل. همین کار را کردیم و رفتیم. حتی گلولهای به ماشین ما اصابت نکرد و ما رفتیم داخل بیسیم. ساعت پنج و ربع بعدازظهر بود. سه ربع ـ یک ساعتی طول کشید تا این بنده خدا دستگاه را راه انداخت. من هم یک نوار قرآن برده بودم و یک نوار «خمینی ای امام». یک سرود هم بود که ظاهرا آن موقع میخواندند. یک پیامی هم آن روز امام داشتند که مردم از خودشان دفاع کنند و دستورالعمل آن روز بود.
ما رفتیم آنجا، ساعت شش و ربع بود. آنجا من هم نگفتم سخنگو کی هست. رادیو را روشن کردیم و گفتیم: بسم الله الرحمن الرحیم، این صدای انقلاب اسلامی ایران است. مردم با شنیدن این مطلب خیلی غوغا کرده بودند. یک مقدار صحبت کردیم و پیام امام را خوانیم و نوارها را گذاشتیم. بعد ما فهمیدیم که این رادیو تلویزیون چقدر خوراک میخواهد. ما یک ساعت آنجا رادیو را اداره کردیم. فریدون سحابی برادر مهندس هم همراه من آمده بود. حالا نمیدانم او چه میکند، گاهی من مینوشتم، او میخواند. گفتم: من مینویسم شما بخوان. گاهی از حفظ همین طوری میخواندیم. دو دفعه پیام امام را گذاشتیم، دو دفعه نوار را گذاشتیم. ساعت شش و ربع تلفن کردند و گفتند که جام جم گرفته شد و آنجا را متصل کردند به جام جم. ما هم سوار ماشین شدیم، رفتیم جام جم. وقتی رفتیم دیدیم آقای موسوی اردبیلی پیام امام را خوانده و دارند یکی یکی پیام میدهند. کارگردان هم چپیها بودند. قطبزاده هم آمده بود آنجا.»(۴)
تصویر انقلاب آمد
تلویزیون که به تصمیم شورای موسس آن از شب ۲۲ بهمن ۵۷ به عنوان تصویر انقلاب نامیده شد، ساعت ۱۴ بعدازظهر با آرم دو شیر با دو گل در درست شیرها و سرود ملی آغاز بکار کرد. سپس علی حسینی، گوینده تلویزیون و سخنگوی شورای موسس، پیروزی ملت و باز پس گرفتن سازمان را اعلام کرد. در پی آن اطلاعیه امام خمینی به وسیله یکی از علما قرائت شد و پس از آن پیامهای گروههای مختلف قرائت شد. در لحظات آغازین شروع به کار تلویزیون انقلاب، رضایی بزرگ پدر چهار مجاهد شهید پیام جداگانهای فرستاد. دکتر سنجابی، رهبر جبهه ملی نیز پیامی داد و در آن پیروزی ملت را تبریک گفت. در حدود ساعت هشت و نیم نیز مهندس بازرگان، نخستوزیر با حضور در تلویزیون یک پیام تلویزیونی برای مردم ایران فرستاد. لحظاتی پیش از پیام تلویزیونی بازرگان، پیام امام خمینی برای دومین بار از تلویزیون پخش شده بود.
متن کامل اولین پیام رادیو تلویزیونی بازرگان به ملت ایران بدین شرح است: «خوشبختم بدین وسیله به ملت مبارز و مسلمان ایران که امروز در راه پر پیچ و خم و پر گردنه انقلاب نجات بخش خود با شنیدن اعلامیه مورخ ۱۳۵۷/۱۱/۲۲ شورای عالی ارتش به پیروزی دیگری نایل شده است، تبریک بگویم. در این تصمیم امرای ارتش اعلام بیطرفی در امور سیاسی و پشتیبانی از تمام خواستهای ملت با کمال قدرت نمودهاند و تیمسار ریاست ستاد ارتش در ملاقات حضوری همکاری خود را با دولت موقت اینجانب اظهار نمودند.
جا دارد که از کلیه آقایان افسران و سربازان نیز تشکر کنم چه آنها که قبلا اعلام همبستگی به جنبش ملی و پیروی از رهبر عالیقدر انقلاب کرده به صفوف ملت پیوسته بودند و سهم بسزایی در این پیروزی داشتند و چه کسانی که با توجه به حقانیت انقلاب ملی و اطاعت از اعلامیه شورای عالی ارتش دست از تعرض مردم برداشته به واحدهای مربوطه بازگشتند.
از طرف دیگر به کلیه هموطنان عزیز و جوانان پرشور توصیه مینماییم، همانطور که امام خمینی ارتش را از ملت و ملت را از آنان دانستهاند، برادروار با افسران و سربازان رفتار بنمایند و نه تنها از هرگونه حمله، خرابکاری، آتشسوزی، آزار، دخالت و تصرف نسبت به موسسات ارتشی و نیروهای انتظامی خودداری نمایند و از ساختمان ستاد رفع محاصره کنند، بلکه عمارات و تأسیسات و تجهیزات ارتش و کلیه اموال و ادارات دولتی و عمومی را که ملک طلق کشور و متعلق به مردم میباشد حفاظت نموده، نگذارند اخلالگران و بدخواهان و بیخردان خسارت و مزاحمتی فراهم آورند.
هموطنان عزیز لازم است حوصله به خرج داده مهلت دهند تا دولت با فرصت و بصیرت و عدالت امور مملکت و موضع و مقام مسوولان را به جریان صحیح بیاندازد. بدیهی است که در آشفتگی و هرج و مرج و دستپاچگی نه تنها کارها سر و سامان پیدا نکرده صورت مطلوب نخواهد یافت، بلکه خدای نکرده بدتر از گذشته و مصیبتبار خواهد شد. با عرض تشکر و سلام ارادتمندانه و دوستانه.»
صدا و تصویر انقلاب (رادیو تلویزیون) در ساعت ۸:۳۰ بعدازظهر اخبار را بدون هیچ گونه سانسور و با بیطرفی کامل پخش کرد. در ابتدا گوینده اخبار صدا و تصویر انقلاب به خاطر بزرگداشت خاطره شهدای انقلاب یک دقیقه سکوت اعلام کرد. اخبار به علت عدم آمادگی در روز اول کار با استفاده از خبرهای روزنامه کیهان، خبرگزاری فرانسه و تلکس خبرگزاری پارس پخش شد.
رادیو تلویزیون پس از پخش اخبار، پیامهای مختلف نهضت را همراه مارش پخش کرد و اولین شب برنامه تلویزیون نزدیک ساعت ۱۱ شب خاتمه یافت.
علی حسینی، گوینده تلویزیون سالها بعد نقل کرد که: «نخست رادیو صدای انقلاب را اعلام کرد و دو ساعت بعد یعنی پنج و نیم بعدازظهر من از طرف کمیته کارکنان اعتصابی انتخاب شدم که از تلویزیون پیروزی انقلاب را اعلام کنم.»
حسینی میافزاید: «اولین چیزی که از آن روزها به نظرم میرسد فضای امید بود و به همین دلیل به آن «بهار آزادی» میگفتند، چون کارکنان رادیو تلویزیون هم مانند بقیه فکر میکردند به آزادی دست پیدا کردهاند. معنی آزادی برای ما رسیدن به آزادی بیان بود و یافتن راهی برای اینکه با مردم صحبت کنیم و حقایق را به آنها بگوییم.
درست شب اول پیروی انقلاب این کار را کردیم و تلویزیون توسط کارکنان اداره میشد... یک متن کلی بود که بخشی از آن در رادیو خوانده شده بود و من بخشی که قرار بود در تلویزیون خوانده شود با سلیقه خودم تصحیح کردم و خواندم. آن متن حاکی از خروش همت مردم بود که باعث به ثمر رسیدن انقلاب شده بود تا رادیو تلویزیونی به وجود آید که به زعم ما آزاد باشد و در نتیجه دموکراسی و آزادی در ایران قوت بگیرد.»(۵)
رادیو تلویزیون ملی ایران شد صدا و تصویر انقلاب؛ البته این فضا دیری نپایید چرا که روز بعدش دوگانگیها در جام جم و ارک و همراه نبودن صداها و سیماها با نواها و نماهای انقلابی، صادق قطبزاده را با حکم سرپرستی سازمان از مدرسه رفاه به جام جم کشاند.
پینوشتها:
۱- روزنامه کیهان، ۲۳ بهمن ۱۳۵۷
۲- علیاکبر عبدالرشیدی، این صدا و تصویر راستین انقلاب است، شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۷
۳- روزنامه اطلاعات، ۲۳ بهمن ۱۳۵۷
۴- خاطرات فضلالله محلاتی
۵- گفتوگو با رادیو فردا؛ ۱۳۸۸/۱۱/۲۳
نظر شما :