مخالفت اردشیر زاهدی با سیاست تغییر رژیم ایران
اردشیر زاهدی ۹۰ ساله در این آگهی به شدت به سیاستهای دولت ترامپ علیه ایران تاخته و آن را «قلدرمابانه» و بدون شناخت درست از تاریخ چندین هزار ساله کشور ایران دانسته است.
زاهدی در این آگهی که تاریخ زیر آن مربوط به ۲۵ ماه می – یک هفته پیش - است اما در شماره دیروز روزنامه نیویورکتایمز چاپ شده؛ با اظهارات مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا و شروط ۱۲ گانه او برای ایران آغاز کرده است. متن کامل یادداشت او که به صورت تبلیغات (آگهی) با عنوان «شتر در خواب بیند پنبهدانه» منتشر شده، به نقل از «عصر ایران» به شرح زیر است:
«سخنرانی وزیر خارجه آمریکا، مایک پمپئو، درباره ایران غمانگیز و گیجکننده بود. به عنوان رئیس سیاست خارجی یک قدرت بزرگ و مدیر سابق سازمان سیا، ایشان باید ایران، مردم و تاریخ آن را بهتر بشناسد.
قلدری به ندرت به نتیجه میرسد و در مورد ایران هیچگاه به نتیجه نرسیده است. در طول هزاران سال تاریخ خود، کشور من هرگز در برابر خارجیها سرخم نکرده و تسلیم نشده است، و در شرایط سخت متحد مانده است. مستقل از عقیده خود درباره دولت کنونی ایران، مردم نجیب ایران زیر سایه تهدیدهای خارجی با هم متحد بوده، و از سرزمین مادری دفاع کرده و میکنند. تاریخ به متجاوزان خارجی میآموزد که از افکار پوچ خود برای ویرانی ایران دست بردارند. «شتر در خواب بیند پنبهدانه»، ولی احدی قادر به خرد کردن ایران نیست.
با سرزمینی به وسعت ۶۳۶ هزار مایل مربع و ۸۲ میلیون نفر جمعیت، ایران با عراق قابل مقایسه نیست. ایران قادر خواهد بود در برابر حمله نظامی خارجی مقاومت کند. باید حمله غیرقانونی (آمریکا) به عراق را به یاد آوریم که بر اساس دروغ و اسناد تقلبی بود. آن حمله نه اجازه قانونی داشت و نه مشروعیت اخلاقی. نتیجه آن کشتار و ویرانی عظیم بود. صدها هزار مردم بیگناه کشته شدند و آینده و زندگی میلیونها نفر ویران شد. و بر اساس اظهار رئیسجمهوری ترامپ، باعث هدر رفتن ۷ تریلیون دلار آمریکا شد. آیا مغزهای آمریکا در سازمان سیا و وزارت خارجه تاریخ را نمیدانند؟
ایران به خاطر حضور خود در سوریه محکوم میشود. ولی اشاره نمیشود که ایران در سوریه به دعوت دولت قانونی کشور مستقل سوریه حضور دارد. (و بالعکس این) حضور ارتشهای مخفی آمریکا و دولتهای غربی در سوریه است که نقض قوانین بینالمللی است.
کشتار ادامهدار، بیرحمی و جنایات دیگر علیه مردم غیرنظامی یمن نه تنها جنایات جنگی هستند، بلکه حمله به بشریت نیز هستند. آیا قادر خواهیم بود که این بربریت را ببخشیم و فراموش کنیم؟ در ۲۳ و ۲۴ ماه مه خبر اصلی بیبیسی یک گزارش دردآور بود که یک عروسی در دهکده یمنی را نشان میداد که در آن مردان، زنان، و بچهها مشغول جشن گرفتن ازدواج عزیزان خود بودند. آن روز قرار بود شادترین روز زندگی آنها باشد. در یک لحظه عربستان سعودی به دهکده حمله کرد و ۲۲ نفر را کشت. جشن تبدیل به عزا شد. چگونه میتوان گرسنگی بچهها و ویرانی یک کشور را توجیه کرد؟ کدام دیوانه مسئول این فاجعه بیسابقه است؟ آیا این عدالت غرب بیست و یکم است؟
آمریکا و ایران ۱۶۰ سال پیش با هم دوست شدند. ذکر نام آمریکاییهای بزرگی نظیر «هاوارد باسکرویل»، «مورگان شوستر»، «آرتور میلسپو»، «آرتور آپهام پوپ» و «ریچارد فرای» هنوز احساسات گرم ایرانیها را سبب میشود.
حتی اگر یکی از امضاءکنندگان برجام از آن کنار رود، برجام هنوز یک سند معتبر و لازمالاجرا است. من برای پیروزی عقلانیت و غلبه بلوغ دیپلماتیک دعا میکنم.
بدون شک شرایط اجتماعی ایران تکاملیافته و تغییر خواهد کرد. من امید و اعتماد زیادی به جوانان ایران دارم که شخصیت، هوش و لیاقت آنها آینده ایران را شکل خواهد داد. من خوشحال و امیدوارم وقتی میبینم که در چهار گوشه جهان، اکثریت کارشناسان منطقه واقعیات را روشنتر میبینند و از عزت و حقوق برادران و خواهران شریف من دفاع میکنند. من به نظرات آنها احترام گذاشته و قدردان آنها هستم.»
نمیخواهم ایران، عراق شود
به گزارش «تاریخ ایرانی»، زاهدی در گفتوگو با «بیبیسی» درباره یادداشت خود، سیاست آمریکا برای تغییر رژیم در ایران را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «شما چه کاره هستید؟» زاهدی میگوید: «هنوز آمریکاییها پولهایی که حق ایران است را ندادهاند. اینها به ایران میخواهند ظلم کنند، قحطی بیاورند. مردم ایران زجر بکشند که شاید به قول خودشان انقلابی شود. اگر با پول آنها این بشود هم ایران دیگر آن ایران نیست. اینها میخواهند ایران را تکه تکه کنند.»
وزیر خارجه اسبق ایران تاکید کرد: «ایران مال ایرانی است. ایرانی باید تصمیم بگیرد. من به ایران و جوانان ایران اعتقاد دارم. این عشق من است، مملکت من است.»
او در گفتوگو با «رادیو فردا» نیز تصریح کرد که کسی حق ندارد بگوید در کشور من تغییر رژیم میکند: «نمیخواهم عراق درست شود. بگویند این باید برود. بروند این مملکت را به کثافت بکشانند. این حرکات در قرن بیستویکم قابل قبول نیست.»
دفاع زاهدی از حقوق هستهای ایران
روزنامه شرق در شماره امروز (۱۳ خرداد ۹۷) نوشته: زاهدی در دوران کارش جزء اولین امضاکنندگان معاهده پیمان هستهای نیز بوده و در تمام سالهایی که مذاکرات هستهای ادامه داشت، در گفتوگوهای رسانهای از فعالیت هستهای ایران و تلاش کشور برای دستیابی به این انرژی دفاع کرده است. او پیش از این در مصاحبهای گفته بوده «بزرگترین گرفتاری که برای مملکت ما هست و خارجیها استفاده میکنند و میخواهند میان من و شما را به هم بریزند و از آب گلآلود ماهی بگیرند حق اتمی است.» او با اشاره به امضای انپیتی و تعهدنامههای بینالمللی توسط ایران، به تسلیحات اتمی در دست سایر کشورهای منطقه خاورمیانه اشاره میکند و میگوید: «اسرائیل ۴۰ سال است که این را دارد و کسی حرفی نمیزند. هندوستان و پاکستان این دو امضا نکردند. این حق و حقانیت ایران است و باید به شما بگویم که گول نخورید و باید به شما بگویم که این اختلافات نباید آنچه را مربوط به ملت و خواهران و برادران ما است از بین ببرد. این مال تاریخ و آینده کشور است. گول نخورید که کاری بکنید که آیندگان به ما فحش بدهند.» زاهدی در مصاحبه دیگری در اوج مذاکرات هستهای نیز به ادعاهای غربیها واکنش نشان میدهد و آن را خلاف واقع و وجدان میداند و میگوید آنها ابتدای تلاش ایران برای راهاندازی برنامه هستهای برای نقش داشتن در این برنامه سخت رقابت داشتند.
تحسین نامه زاهدی
عبدالله شهبازی، مورخ و پژوهشگر نیز درباره یادداشت اردشیر زاهدی در نیویورکتایمز در کانال تلگرامی خود نوشت:
نامه اردشیر زاهدی باید تحسین شود. اردشیر زاهدی همیشه اینطور بوده. پدرش هم به طور نسبی مستقل بود از شاه و به همین دلیل پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ محمدرضاشاه و دوستانش در ایران و بریتانیا با زحمت زیاد از شر سپهبد زاهدی خلاص شدند. تمام دوره زاهدی نزاع بود میان دو باند قدرتمند که در نهایت به سقوط دولت زاهدی انجامید.
در «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» این تعارض را به طور مستند توضیح دادم و سپس بارها گفتهام که اینطور نیست تصور کنیم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مرزی است که ماقبل آن سفید سفید است و پس از کودتا سیاه سیاه میشود. تحکیم و تثبیت دیکتاتوری محمدرضا شاه فرایندی طولانی بود و رجال هم بسیار متفاوت بودند. برای مثال، در مقایسه با اسدالله علم برای رقیبش، دکتر منوچهر اقبال، احترام قائلم که سرانجام به دلیل دسیسههای علم و باند علم در اثر توهین شاه ایست قلبی کرد و مرد. ولی خب، امروزه شاهدیم که همان شبکه و همان مافیا هنوز قدرتمند است و از علم (مثلاً با تدوین و بازنویسی و اضافه و حذف و زیبا کردن و انتشار یادداشتهای روزانه اسدالله علم) و سایر افراد این شبکه، مثل علینقی عالیخانی، «چهره» میسازد.
اردشیر زاهدی در یک کلام «لات» بود ولی شخصیت مستقل خود را داشت. با محافل سطح بالای غرب خیلی نزدیک بود و به هیچ کدامشان رحم نکرد. از جمله، به این دلیل «نوکر» نبود. استقلال خودش را داشت حتی از شاه. داماد شاه بود ولی دختر شاه را طلاق داد.
زمانی سیروس ناصری را برای اولین و آخرین بار در جلسهای چهار نفره دیدم. به سبک اردشیر زاهدی در صندلی نشسته بود و بیادبانه خود را ول کرده و پایش را دراز کرده بود. مهملاتش را شنیدم. بعداً به یکی از دوستان گفتم: اگر قرار بود اردشیر زاهدی برود و کاریکاتور دستچندم او یعنی امثال سیروس ناصری «دیپلمات» درجه اول و تعیینکننده مقدرات ما شوند، من ترجیح میدهم همان اردشیر زاهدی باشد که تمام رجال واشنگتن را با انگشت خود بازی میداد.
مهرداد خدیر هم در یادداشتی در «عصر ایران» با عنوان «درس انصاف اردشیر زاهدی برای برخی مدعیان داخلی!» نوشت: «به لحاظ شخصی میتوان گفت اردشیر زاهدی با این یادداشت چهره متفاوتی خود از ترسیم کرده که فردا از این دِیر کهن درگذرد از او به یادگار میماند. تا پیش از این چنان که گفته شد او در کنار پدر ارزیابی میشد هر چند که همواره دفاع کرده و مانند پسر آیتالله کاشانی از بهکارگیری واژه «کودتا» هم ابا دارد اما زاهدی ۹۰ ساله شاید میخواهد بگوید من همان فضلالله زاهدی نیستم. مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی و تبعیدیها یا کوچندگان خودخواسته که با اصل انقلاب ۵۷ و نظام مستقر پس از آن مشکل دارند به دو دسته تقسیمپذیرند: گروه اول چنان بُغض و کین یا خشم و غضبی دارند که اصل را بر تغییر حکومت قرار دادهاند و این که به چه قیمت و ولو با دخالت نظامی خارجی و به بهای تهدید تمامیت ارضی ایران باشد اهمیت و حساسیت ندارد. دسته دوم اما پای ایران و سرزمین که به میان بیاید همراهی و همسویی نمیکنند و هشدار میدهند و از جنگ و تجزیه هرگز استقبال نمیکنند. اردشیر زاهدی میخواهد بگوید به این دسته تعلق دارد و موضوع اصلی برای او ایران است نه حکومت ایران. این رفتار البته از دیگران هم سر زده است.»
در ادامه این یادداشت آمده است: «شاید گفته شود اردشیر زاهدی به هر دلیل در قبال بروز جنگ هشدار داده و منتقدان داخلی برجام هم چون اهل مبارزهاند این سازشنامه را برنتافتند و برنمیتابند و یادداشت او را اگر هم صادقانه بدانند در مقابل تهدید خارجی است و بدیهی است که هر ایرانی مدعی وطندوستی باید چنین موضعی بگیرد. او اما به آمریکا و ترامپ میتازد نه به برجام. حال آن که مدعیان داخلی عکس این رفتار میکنند و مضحکتر از همه آن مسبب اوضاع کنونی که طلبکار شده و میگوید چرا برجام را به آرای عمومی نگذاشتید؟!»
نظر شما :