جسد مومیایی دوباره دفن شد؟

تحقیقات انجام شده تاکید دارد جنازه رضاشاه لباس نداشت
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ | ۲۳:۳۷ کد : ۶۲۷۶ وقایع اتفاقیه
تحقیقات انجام شده تاکید دارد جنازه رضاشاه لباس نداشت
جسد مومیایی دوباره دفن شد؟
تاریخ ایرانی: خبرهای تائید نشده از دفن جسد مومیایی کشف شده در شهرری حکایت دارد. رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران به خبر غیرموثقی اشاره کرده مبنی بر اینکه «این جسد را برده‌اند و دفن کرده‌اند البته در این خصوص مطمئن نیستم.» محمدجواد حق‌شناس در گفت‌وگو با ایسنا، تاکید کرده «با توجه به جایگاه و قدمتی که حرم حضرت عبدالعظیم حسنی دارد و آنچه که از تصویر برمی‌آید نشان داده می‌شود که جسد مومیایی‌شده متاخر است و مشخص می‌شود که این جسد مربوط به دوره پس از انقلاب نیست و احتمالا به دوره پهلوی و یا قاجار برمی‌گردد.»

 

آنچه این خبر غیرموثق را جدی‌تر کرده توضیحات هدایت‌الله جمالی‌پور، فرماندار شهرری است که گفته «در محدوده ری به‌ویژه در آرامستان‌های آن، گاهی با توجه به تاریخ پرافتخار این شهر در هنگام گودبرداری‌ها اجساد یا بخشی از اجساد قدیمی پیدا می‌شوند که این اجساد با رعایت مسائل شرعی در مکان‌های مناسب دفن می‌شوند.»

 

پیش‌تر حسن خلیل‌آبادی رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران از پیدا شدن یک مومیایی در ضلع غربی حرم حضرت شاه عبدالعظیم و دفن مجدد آن در‌‌ همان بخش خبر داده و گفته بود احتمالا این جسد مربوط به رضاشاه پهلوی باشد. گرچه ساعتی پس از انتشار این خبر مصطفی آجرلو، مدیرکل روابط عمومی آستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) با طبیعی خواندن کشف جسد، وجود «مومیایی» در این منطقه را تکذیب و تاکید کرد «حتی چهره آن قابل تشخیص نبوده است.» با این حال مهدی حجت، رئیس ایکوموس ایران و از پایه‌گذاران سازمان میراث فرهنگی به سایت «چمدان» گفته «به محض اینکه یک متخصص باستان‌شناس جنازه را ببیند می‌تواند عمر جنازه را تشخیص دهد. در صورتی که حدود ۶۰ الی ۷۰ سال قدمت داشته باشد احتمال اینکه متعلق به رضاشاه باشد وجود دارد و نیاز به تحقیقات بیشتر باستان‌شناسی و تاریخی دارد. اگر هم قدیمی‌تر باشد که باز مانند سایر جنازه‌های کشف شده تاریخی مورد پژوهش باستان‌شناسان قرار می‌گیرد.»

 

اما چنانکه مسعود قادی‌پاشا، رئیس سازمان پزشکی قانونی استان تهران به باشگاه خبرنگاران جوان گفته: «هنوز هیچ جسدی تحت عنوان مومیایی به پزشکی قانونی استان تهران برای شناسایی تحویل داده نشده است. اگر جسد مومیایی هم کشف شده و دارای قدمت تاریخی باشد، آن را به سازمان میراث فرهنگی تحویل می‌دهند.»

 

این در حالی است که محمدرضا کارگر، مدیرکل امور موزه‌ها به خبرنگار روزنامه «ابتکار» گفته «مراحل مطالعه بر روی جسد و تصمیم‌گیری برای نحوه نگهداری مسائل شرعی خود را دارد و باید درباره هر کدام از آن‌ها استفتاء شود، شاید فتوا این باشد که باید جسد دوباره دفن شود.» وی افزود: «در صورت تعلق داشتن این جسد به رضاشاه پهلوی، این جسد مشمول جسدهای تاریخی نخواهد بود که بتوان آن را به موزه سپرد. همچنین در صورتی که سن جسد به زمان معاصر بازگردد نظر سازمان میراث فرهنگی در تصمیم‌گیری درباره آن دخیل نیست.»

 

 

جنازه رضاشاه لباس نداشت

 

پیش از این عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ با اشاره به کفن و دفن رضاشاه طبق آداب اسلامی (با کفن و نه لباس) نوشته بود «جسد جنجالی را افرادی کاملاً شبیه به عکس معروف جنازه رضاشاه در تابوت، قطعاً با اهداف تبلیغاتی - سیاسی، ساخته‌اند به نحوی که حتی آستین لباس در عکس جسد نیز کاملاً شبیه به عکس جنازه در تابوت است.» او سپس به تحقیق محمدرضا بهزادی و رضا کسروی اشاره کرده که نوشته‌اند: «جنازه رضاشاه یک بار در ژوهانسبورگ و یک بار در مصر کفن شده. ناظر مذهبی اجرای مناسک تکفین، طبق قواعد و آداب شرعی اسلامی، صدرالاشراف بوده. عکس مشهور جنازه رضاشاه در تابوت در قاهره به عنوان یادگار گرفته شده و به پس از اجرای مراسم تکفین تعلق ندارد. به عبارت دیگر، رضاشاه طبق آداب اسلامی و با کفن دفن شده و بر تن جنازه لباس پوشانیده نشده. این در حالی است که در عکس منتشرشده لباس پوسیده بر تن جنازه کاملاً مشهود و شبیه به لباس عکس تابوت رضاشاه است.»

 

رضا کسروی پس از تحقیق خود نتیجه‌گیری کرده است:

١) جنازه رضاشاه دو بار مومیایی و تضمین بقایش حدود ١۵٠ سال بود.

٢) قبل از مومیایی شدن غسل میت انجام شده و پس از مومیایی شدن نیز جنازه کفن شده است.

٣) ‌‌‌همان زمان لباس‌ها و نشان‌های رضاشاه به تهران به وزارت دربار فرستاده می‌شود.

۴) صدرالاشراف ناظر مذهبی قضیه بود و در تهران چون کفن کهنه و زرد شده بود به توصیه او کفن را نو کردند.

۵) کفن نو روی کفن قبلی قرار گرفت.

۶) صورت کوچکتر شده بود و رنگ پوستِ صورت، قهوه‌ای رنگ.

 

عبدالله شهبازی نیز روز پنجشنبه (۶ اردیبهشت ۱۳۹۷) آخرین نتایج تحقیقات خود را درباره ماجرای جنازه منتسب به رضاشاه که آن را «شیادی» خوانده، منتشر کرد که شامل موارد زیر است:

 

۱- فیلم‌های موجود از تخریب مقبره رضاشاه (اردیبهشت ۱۳۵۹) را با دقت دیدم. به روشنی نشان می‌دهد که هدف نبش قبر و یافتن جسد نبوده بلکه فقط تخریب آرامگاه بوده. در فیلم‌ها مشاهده می‌شود که ‌از‌‌ همان ابتدا بنا را از بالا تخریب می‌کنند و مصالح ساختمان به کف محوطه، یعنی محل دفن رضاشاه، فرومی‌ریزد. به عبارت دیگر، اصولاً در پی نبش قبر و یافتن و معدوم کردن جسد نبودند و سپس، علی‌القاعده با این انگیزه که هواداران سلطنت پهلوی ‌مقبره رضاشاه را تمام‌شده فرض کنند، ادعا شد جنازه‌ای در مقبره نبوده در حالی که اصلاً نبش قبر انجام نگرفته.

۲- طبق تحقیق دوستان مطلع، محل حفاری کنونی با محل دفن رضاشاه منطبق است.

۳- تا جنازه ادعایی (به فرض صحت و در صورت پذیرش تصاویر منتشرشده و سلفی معروف) مورد آزمایش قرار نگیرد نمی‌توان انتساب آن را به رضاشاه تأیید کرد و با توجه به سکوت تولیت آستانه حضرت عبدالعظیم(س) و رویه دفن جنازه‌هایی که در جریان کار ساختمانی به دست می‌آید، به نظر می‌رسد جنازه مفروض مجدداً دفن شده و این معما لاینحل خواهد ماند.

 

در رابطه با صحت و سقم انتساب جسد به رضاشاه دو فرضیه مطرح است:

فرضیه الف) جسد ساختگی است و کاملاً شبیه به عکس رسمی و معروف رضاشاه در تابوت بازسازی و حتی عکاسی شده. دلیل اصلی که بر ساختگی بودن جسد می‌توان ارائه داد، و از‌‌ همان ابتدا مورد توجه من قرار گرفت و در یادداشت اولم منعکس شد، بقایای پوسیده لباس بر تن جنازه است به نحوی که حتی آستین با عکس تابوت منطبق است، و نیز نحوه قرار دادن جنازه برای گرفتن عکس که کاملاً شبیه به حالت جنازه در عکس معروف و رسمی تابوت است. طبعاً حالت جسد پس از مراسم تکفین و دفن باید با عکس رسمی جنازه در تابوت متفاوت باشد نه عین آن.

 

فرضیه ب) جنازه واقعی است و به رضاشاه تعلق دارد.

دلایلی که به سود واقعی بودن جنازه می‌توان ارائه داد به شرح زیر است: ‌

۱- جنازه در محل دفن جسد رضاشاه به دست آمده. طبق تحقیقات دوستان مطلع و مورد اعتماد و بومی شهرری این ادعا ثابت شد.

۲- محمدرضا خلیلی عراقی در گزارش نیمه رسمی مراسم تدفین رضاشاه، که‌‌ همان زمان منتشر شد (بازگشت: به مناسبت چهلمین روز تدفین، تهران: چاپ تابان، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۲۹)، مکرر بر تکفین جنازه تأکید کرده ولی روایت او مبهم است. احتمال دارد جسد رضاشاه به سبک معمول، ‌ یعنی برهنه، تکفین نشده باشد و با لباس رسمی دفن شده و کفن را بر روی لباس رسمی پوشانیده باشند. با این فرض، وجود بقایای پوسیده لباس بر روی تصویر جسد کشف‌شده قابل توضیح است.

 

‌چه جنازه جنجالی ادعایی را ساختگی بدانیم چه واقعی، با اتکاء به شناخت و تجربه‌ام، می‌توانم ادعا کنم که کسانی، در چنان قدوقواره‌ای که بسط ید داشتند و قطعاً چهار کارگر و راننده ساده نبودند، یا از وجود جنازه مطلع بودند یا به نحوی «جنازه‌سازی» کردند که در آستانه سالگرد تاجگذاری رضاشاه (۴ اردیبهشت ۱۳۰۵) «کشف» و به مهم‌ترین موضوع جنجالی روز تبدیل شود. هر چند اتفاقات «تصادفی» را نمی‌توان منکر شد، ولی در این مورد ماجرا ‌ «سناریو» به نظر می‌رسد به منظور ایجاد جنجال جدید از سوی کانون‌های معین، که ‌سابقه طولانی در ایجاد چنین جنجال‌هایی دارند، و در فضای سیاسی کنونی ایجاد بحران‌های پیاپی در درون ایران را، با هدف «فروپاشی از درون»، به شدت دنبال می‌کنند.

 

 

اسناد منتشرنشده درباره مومیایی کردن جنازه رضاشاه

 

همزمان موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی دو سند منتشرنشده درباره مومیایی کردن جنازه رضاشاه را منتشر کرده که به این شرح است:

 

سند اول تلگرام حسین علاء، وزیر دربار شاهنشاهی خطاب به سفیر ایران در لندن و اعلام مراتب اعتراض و گلایه شاه از بی‌اعتنایی انگلیسی‌ها نسبت به حمل جنازه پدرش با هواپیمای انگلیسی از ژوهانسبورگ است. متن این سند به شرح زیر است:

 

رمز به جناب آقای تقی‌زاده سفیر کبیر شاهنشاهی در لندن

پس از فوت اعلیحضرت فقید قریب بیک ماه است که بر حسب امر مطاع مبارک با سفارت کبرای انگلیس مذاکره در میان است که وسیله حمل جنازه را با طیاره فراهم آورند. متاسفانه تاکنون نتیجه مثبتی حاصل نشده و حتی امروز کاردار سفارت با بنده مذاکره و اظهار می‌دارد به واسطه مشکلات فنی و احتیاجات جنگی این عمل انجام‌پذیر نیست. البته جای آن دارد که این عدم توجه مقامات انگلیسی در امری جزئی که برای آن‌ها وسائل آن از هر حیث فراهم است خاطر مبارک ملوکانه را آزرده نماید. و مخصوصا با علاقه‌ای که بسرعت حمل جنازه و تعیین تکلیف دفن و غیره دارند روش عادی که حضرات در قبال این موضوع اتخاذ کرده‌اند موجب تاسف می‌باشد. فعلا تصمیم گرفته شد جنازه را با کشتی باسکندریه و از آنجا با طیاره‌های ایرانی بتهران بیاورند. ولی در عین حال ضرورت دارد بنحوی که مقتضی بدانید گله‌مندی خاطر مبارک را از این عدم توجه بحضرات گوشزد فرمائید.

علاء

 

سند دوم نامه محمود جم، سفیر ایران در مصر خطاب به حسین علاء وزیر دربار پهلوی در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۲۳ که گزارشی از مومیایی ‌کردن جنازه رضاشاه در مصر ارائه داده است. متن این سند به شرح زیر است:

 

جناب آقای علاء وزیر دربار شاهنشاهی

کار مومیائی کردن جسد اعلیحضرت فقید طاب‌ثراه توسط متخصص روسی دکتر بولکاکف Dr. Boulgacov انجام پذیرفت. این شخص که بهترین متخصص این کار در مصر است هفده روز بواسطه فاسد شدن اسافل بدن زحمت کشیده و از خراب شدن بدن جلوگیری و عمل خود را انجام داد. بطوریکه مقرر فرمودید مراسم شرعی از حیث غسل دادن میت و کفن و نماز مطابق شرع انجام گرفت و در تاریخ ۱۷ نوامبر (۲۶ آبان ماه ۲۳) با حضور والاحضرت شاهپور‌ها و نماینده دربار و اینجانب با احترامات لازمه در سرداب مقبره خاندان سلطنتی در مسجد رفاعی امانت گذارده شد تا دستور حمل جنازه بایران یا عتبات صادر گردد. مبلغ چهارصد لیره مصری از بابت حق‌الزحمه دکتر متخصص و دو نفر کمک مشارالیه و قیمت بعضی دوا‌ها پرداخت و قبض رسید گرفته شد. متمنی است مقرر فرمایید فورا این وجه را برات نمایند که از بانک قرض کرده‌ام. وظیفه اینجانب نسبت به اعلیحضرت پهلوی بخوبی انجام گرفت. زیرا قبل از قبول مقام سلطنت مکرر بمن می‌فرمودند که شما باید تا من هستم با من باشید. الحمدلله که اینجانب بر طبق میل آن مرحوم وظیفه خود را انجام دادم. بیش از این زحمت‌افزا نمی‌شوم.

محمود جم

 

 

تایید مومیایی رضاشاه کار مورخان نیست

 

از جمله شایعاتی که پس از انقلاب مطرح شد خروج جنازه رضاشاه از ایران توسط خاندان سلطنتی بود؛ ادعایی که به گفته مجید تفرشی، «هرگز از سوی خاندان پهلوی و تاریخ‌پژوهان مستقل تأیید نشد.»

 

این تاریخ‌نگار و پژوهشگر در گفت‌وگو با سایت «چمدان» افزود: «همیشه از سوی برخی گفته می‌شد شاه یا خاندان سلطنتی جنازه را از کشور خارج کرده‌اند اما هیچ‌گاه این موضوع تأیید نشد و در حد ادعا و حدس و گمانه‌زنی باقی ماند. علت ادعا هم این بود هنگامی که به دستور آیت‌الله صادق خلخالی با بلدوزر و بعد هم بیل و کلنگ آرامگاه رضاشاه را تخریب کردند، جنازه‌ای پیدا نشد و حدس زدند که خانواده پهلوی جنازه را از قبر خارج کرده‌ و با خود برده‌اند در حالی که ممکن بوده جنازه در لایه‌های زیرین بوده یا آن‌ها به آن دسترسی پیدا نکرده‌اند یا مدخل دیگری در کنار آن بوده است. این حدس به دلیل سکوت تبدیل به یک واقعیت تاریخی شد.»

 

این پژوهشگر آرشیو ملی بریتانیا توضیح می‌دهد: «اینکه آیا این مومیایی متعلق به رضاشاه است یا نه، در تخصص مورخان نیست و باید آزمایش‌های DNA صورت بگیرد و متخصصان باستان‌شناسی و آزمایشگاهی تخصصی پاسخگوی نهایی باشند اما با توجه به اینکه این مومیایی در حوالی مکان دفن رضاشاه کشف شده و با توجه به شباهت مومیایی به عکس او و شواهد تاریخی موجود، به احتمال بسیار قوی مومیایی باید متعلق به رضاشاه باشد اما اثبات صد درصدی آن کار متخصصان ذی‌ربط است.»

 

به گفته تفرشی «در اینکه بر اساس اسناد تاریخی جنازه رضاشاه پس از جنگ جهانی دوم و پس از آنکه در مصر به امانت گذاشته شد راهی ایران شده و در شاه عبدالعظیم دفن شده هیچ تردید تاریخی نیست. بنابراین تقریباً انتساب مومیایی به رضاشاه درست است اما قطعیت آن فقط و فقط بر اساس نظرات کار‌شناسی میسر است که آن هم نیاز به تحقیقات آزمایشگاهی و باستان‌شناسی دارد.»

 

تفرشی در حالی اثبات انتساب مومیایی به رضاشاه را در حیطه کار متخصصان باستان‌شناسی و آزمایشگاهی می‌داند که انجمن علمی باستان‌شناسی ایران در بیانیه‌ای با اشاره به اینکه کشف این جسد در حریم بنا و اثری یافت شده که در فهرست آثار ملی میراث فرهنگی به ثبت رسیده است، اصلی‌ترین متولی و مرجع ذیصلاح برای رسیدگی به موضوع را «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور» می‌داند و می‌افزاید: «از سویی با توجه به کشف یک جسد - صرف‌نظر از شیوۀ تدفین آن - در حین عملیات خاکبرداری در حریم این اثر ثبتی، پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشگران باستان‌شناس مرجع ذی‌صلاح برای بررسی و ارزیابی کم و کیف این کشف بوده و دست‌کم از این منظر می‌بایست کاملا با نگاه تخصصی و علمی به موضوع نگریسته شود.»

 

انجمن علمی باستان‌شناسی ایران توضیح داده که «در خصوص جسد مکشوفه در حریم حضرت عبدالعظیم(ع) باید نخست یک گروه باستان‌شناس به منظور بررسی صحت و سقم شرایط و اصالت کشف، پرداخته و پس از احراز صحت کشف، برای تاریخ‌گذاری بقایا، نمونه‌هایی از بافت جسد و همچنین پوشش آن تا تاریخ مرگ و دفن جسد مشخص شود که این امر از طریق روش بسیار دقیق رادیوکربن قابل انجام است. همچنین نمونه‌هایی برای استخراج و توالی‌یابی DNA نیز باید برداشته شده و پس از انجام آنالیزهای مشخص در شرایط آزمایشگاهی خاص DNA باستانی، نتیجه با نمونۀ DNA بازماندگان خاندان پهلوی و یا هر مدعی دیگر، مقایسه شده و آنگاه درباره انتساب آن به شخص خاص، اظهارنظر شود.» این انجمن خواسته که مسئولان شرایط را برای حضور یک گروه باستان‌شناسی در محل مورد نظر فراهم بیاورند.

 

 

جنازه‌ای که سخن می‌گوید!

 

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار در یادداشتی که در کانال تلگرام خود منتشر کرده با عنوان «جنازه‌ای که سخن می‌گوید!»، به پیام‌های جنجال بر سر پیدا شدن جنازه رضاشاه از نقطه نظر جامعه‌شناسی سیاسی پرداخته و نوشته است: «بازتاب گستردۀ پیدا شدن احتمالی جنازۀ رضاشاه و نوعی همدلی بخشی از افکار عمومی با آن به چه معنی است؟ طبعاً می‌توان این حادثه را به رفتار عکس‌العملی بخشی از مردم در مقابل برخی عملکردهای حکومتی نسبت داد و از کنار آن گذشت؛ اما به نظرم ماجرا پیچیده‌تر از این است. رضاشاه به عنوان رهبری مستبد و مقتدر اما در عین حال کارآمد و مفید معروف است؛ فردی که با تکیه بر منابعی محدود و وسائلی ابتدایی، راه‌آهن سراسری ایران را از میان کوه‌های صعب‌العبور گذر داد و در عین حال، سید حسن مدرس و شماری از نزدیکان خود چون تیمورتاش را هم به قتل رساند. به نظرم توجه به رضاشاه نوعی نومیدی از شرایطی است که نهاد دولت را از اقتدار تهی کرده است به طوری که توان تصمیم‌گیری برای حل معضلات کشور و یا اجرای تصمیمات خود را ندارد و کارش به «حرف‌درمانی» تقلیل یافته است. در واقع با کمی تأمل می‌توان دریافت که کشور نه فقط دستخوش نوعی از ملوک‌الطوایفی است و مسئولان هر استانی ساز خود را می‌نوازند، بلکه در هر شهر و آبادی نیز ده‌ها نهاد و دستگاه با تعریف منافع و رانت‌های مشخص اقتصادی و سیاسی و مدیریتی برای خود و اطرافیانشان، در جهت خنثی‌ساز فعالیت‌های یکدیگر در نزاع و رقابت‌اند و از این جهت نه فقط مشکلی را حل نمی‌کنند بلکه به انباشت روزافزون مشکلات دامن می‌زنند.»

 

او می‌افزاید: «در حالی که اهل سیاست از توجه به مشکلات اصلی جامعه باز مانده و اهل فکر و اندیشه نیز خود را درگیر مفاهیم انتزاعی کرده است؛ جنازۀ رضاشاه به سخن درآمده و به زبان بی‌زبانی به همۀ ما می‌گوید که اگر با همین فرمان برانید؛ باید منتظر ظهور کسی چون من باشید! منی که زبان‌های دراز را بریدم و دهان همۀ منتقدان را میخکوب کردم، اما در عوض، امور روزمره‌تان را به سامان آوردم!»

 

 

گزارش «تاریخ ایرانی» در این باره را بخوانید:

 

غوغای یک جسد؛ این رضاشاه است؟

کلید واژه ها: رضاشاه عبدالله شهبازی


نظر شما :