حداد عادل: آوینی شجاعت وداع با گذشته را داشت
علاوه بر غلامعلی حدادعادل رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی که برای اولین بار در این مراسم سخنرانی می کرد، میزگرد بررسی دیدگاه اندیشههای شهید آوینی با حضور نادر طالبزاده، حاج سعید قاسمی و حسین محمودیان مجری برنامه، برگزار شد و جذابیت خاصی به مراسم بخشید.
طالبزاده: نمیدانم چرا تلویزیون صدای مرتضی را از "خنجر و شقایق" حذف کرد
طالب زاده گفت: در زمان حیات سید مرتضی -چه در زمان جنگ و چه بعد از آن- هیچگاه، هیچ یک از گروههای تلویزیونی با او مصاحبه نکردند. در حالی که کار برجستهی او را در زمان جنگ همهی مدیران و مسئولان دیده بودند و میدانستند که یک شخص خاصی این اثر را ساخته است و حتی او را از نزدیک می شناختند. اما حتی یک مصاحبهی تلویزیونی با او انجام نشد تا مردم متوجه شوند که آوینی کیست و این یک فاجعه است.
وی افزود: حتی در موضوع سینما هم که سید بلافاصله بعد از جنگ به آن پرداخت و خاکریزی جدیدی را در موضوع روشنفکری و حقیقت اسلام و تبیین جایگاه یک روشنفکر مسلمان ایجاد کرد، هیچگاه رسانه به سراغ او نرفت تا مثل خیلیهای دیگر نظر او را هم بپرسد. چرایی این موضوع همیشه برای من سوال بوده است. البته جواب برای خود من مشخص است اما باید آن را آسیب شناسی کرد. حتما باید خداوند کسی را شهید کند تا شناخته شود؟
طالبزاده به ذکر خاطراتی از زمان ساخت مستند "خنجر و شقایق" پرداخت و گفت: در دورهای به دعوت حوزهی هنری آن زمان و بخش تلویزیون آن، که شهید آوینی مسوولیتش را بر عهده داشت، گروهی همزمان با جنگ بوسنی، به این کشور اعزام شدند و قرار شد در این سفر ما هم همراه آن گروه باشیم تا یک فیلم مستند بسازیم. این سفر حدود یک ماه طول کشید و پس از آماده شدن فیلم، شهید آوینی متن آن را نوشت و حاصل فیلمی شد که میبینید.
وی در ادامه با یادآوری اینکه این فیلم در همان زمان و پس از آن همواره در نمایش با محدودیتهای متعدد مواجه شده بود، عنوان کرد: نمایشهای محدود موجب شد که این کار سر و صدای بیشتری داشته باشد. اما من هیچوقت نفهمیدم که چرا تلویزیون صدای سید مرتضی را از روی این فیلم برداشت و بخشهای بسیاری از آن را سانسور کرد؟
قاسمی: آقامرتضی! چقدر خوب شد نبودی فیلم "فرزند صبح" را ببینی
در ادامه این برنامه، حاج سعید قاسمی از همرزمان سید مرتضی آوینی با اشاره به قوت مجموعه روایت فتح گفت: آوینی میدانست که زمانی همه برای یک فریم عکس و یک لحظه تصویر از جبهه و جنگ لهله میزنند و حتی ممکن است که تاریخ را عدهای اشتباه بنویسند. برای همین او به ثبت تصویری جبهه و جنگ پرداخت؛ چرا که به خوبی میدانست در آینده عدهای به حرف امام (ره) گوش نمیدهند و برخلاف آنکه امام گفته بود بخشهایی از زمینهای سوختهی جنگ را برای آیندگان نگه دارید، آنها گوش به این حرف ندادند.
قاسمی افزود: سید مرتضی حاضر نبود دروغ بگوید. الان فیلمسازها اگر بخواهند مستندی از آن روزها بسازند به بهانهی نداشتن وقت کافی، به جای رفتن به مناطق عملیاتی، راهی شهرک سینمایی دفاع مقدس میشوند و در آنجا با فضاسازی سعی میکنند آن روزها را برای مخاطب تداعی کنند. اما سید زیر بار اینها نمیرفت. باید در منطقهی عملیاتی و لوکیشن واقعی فیلم میگرفت. در خود قتلگاه.
وی ادامه داد: او دوربینش را همانجایی میکاشت که رزمندگان جانانه مقاومت کردند و شهید شدند تا حرف و حدیث آخرش را همانجا بزند. و حدث ما حدث... سید حاضر نبود دروغ بگوید. نمیدانم رمزش چیست اما صیاد هم قصد داشت که واقعیت عملیات ثامنالائمه را به تصویر بکشد که عمرش کفاف نداد. باید که عمر قرنهایی سر بیاید/ تا مثل یک آوینی دیگر بیاید.
این همرزم شهید اظهار داشت: فکر میکنم که روشنفکر واقعی کسیاست که تا 20 سال آینده را ببیند. این روزهایی که بحث ولایت پذیری در فتنه خدشه دار شد، خیلی از کسانی که در فتنه ناباورانه فریب خوردند، رفیقان او بودند. فتنهای که از بیرون طراحی شد اما مجریان داخلی در قصهی فتنه خیلی مقصر بودند.
وی در ادامه با خطاب قرار دادن آن شهید گفت: چقدر خوب شد آقا سید مرتضی که نبودی ببینی! نمیتوانم بگویم که چقدر خوب شد ندیدی، چون شهید شاهد، ناظر و حی است. اما خیلی سخت بود آقا سید مرتضی! رفقایی که تو با دیدن اولین زاویههای انحراف در آنها به ایشان نامه زدی، یکی یکی فریب خورند.
او با یادآوری برخی از آثار بهروز افخمی و محمد نوریزاد گفت: بعد از 20 سال دیدیم که فرزند صبحی با بودجههای میلیاردی ساخته شد که در آن هنرپیشهی معلومالحالی با شلوار جین نقش مادر امام را بازی میکند. چه کسانی از او پشتیبانی میکنند؟ کسانی که به نوعی به خود ما منتسب هستند. چگونه است که ما برای ساخت یک مستند چند میلیونی گیر میکنیم اما بودجه های میلیاردی در اختیار اینها قرار میگیرد. در اختیار چهل سرباز! چقدر خوب شد آقا سید مرتضی که نبودی! چقدر خوب شد!
قاسمی درباره ولایتمداری سید شهیدان اهل قلم گفت: یادت هست آقا سید مرتضی وقتی که بعد از رحلت امام(ره) در یک جمع خصوصی کسی گقت که هیچ کس دیگر امام نمیشود؟ یادت هست که یقهی او را گرفتی؟ یادت هست که چقدر ناراحت شدی و اولین بار برای حمایت از ولایت آقا شمشیر کشیدی؟ و بعد از آن نامهای نوشتی و در انتهای آن گفتی که "حضرت آقا! سر ما و فرمان شما" و با آن نامه اولین اظهار ارادت را به آقا کردی؟
وی در ادامه خطاب به شهید آوینی گفت: آقا سید! شما جنگ نرم را خوب میفهمیدی و میشناختی! یادت هست که سر قصهی ماهواره شما تذکر دادی که برادران! اینترنت به مراتب می تواند خطرناکتر از ماهواره باشد. حالا همه این جنگهای فیسبوکی و توئیتری را میبینند. من مدتی قبل در سوریه بودم در یکی از روستاهای حاشیهی شهر حلب، نصف مردم "ندا آقاسلطان" را میشناختند. در یک روستا! آقای موسوی و کروبی با گرفتن پول از محمود عباس و عبدالله اردنی و ... می خواستند جنگهای فیسبوکی راه بیاندازند.
قاسمی با اشاره به انقلابهای کنونی منطقه، افزود: اگر امروز بودی آقا سید مرتضی، تویی که جنگ در بوسنی اهل تسنن را تحمل نیاورده بودی، هر جا که جنگ میشد -در افغانستان، عراق، پاکستان و تاجیکستان- حضور داشتی، امروز با دیدن حوادث بحرین، یمن و مصر چه می کردی؟ بالاخره حتما یک تیم فیلمبرداری به این کشورها میفرستادی، دغدغهی گروههای فیلمبرداری امروز کجا ودغدغههای آوینی کجا!
وی افزود: آقا سید! بعضی از لبنانی ها در این هشت ماه فتنه خواب راحت نداشتند! زنگ میزدند و میگفتند اگر نمیتوانید جمع کنید ما بیاییم! به خاطر همین است که حضرت آقا فرمودند اگر از همهی اشتباهات سران فتنه بگذریم، از گناه خدشه دار شدن آبروی نظام نخواهیم گذشت.
سعید قاسمی خاطرنشان کرد: آقا سید! ندیدی که در قلب حادثه در وسط خیابان انقلاب، به کریسیتن امانپور اجازه داده شد رو به دوربین بایستد و بگوید: «this ih the end of the road» اگر تو بودی تحمل نمیکردی! تو بودی بعد از فتنه لااقل دو تا مستند میساختی تا فرزند من متوجه شود که از کجا ضربه خورده! بفهمد که به فرمودهی حضرت آقا برای این فتنه 20 سال برنامهریزی شده بود! همه چیز برنامه ریزی شده بود و فقط خدا خواست که نشد.
وی در ادامه گفت: اگر تو بودی دو تا مستند کار میکردی تا فرزند من بفهمد که در این 16 سال چه بلایی بر سر او در دانشگاه آزاد اسلامی آوردند. دانشگاهی که هنوز دست همانهاست. یا دانشگاه هنر که خود فارغ التحصیل آن هستی! دانشگاهی که وقتی باران میزند، دختر و پسر میریزند بیرون و ترانهی "بارون بارون" میخوانند. سید! حسب ظاهر کار به دست حزباللهیهاست اما درواقع آنها سوار کار نیستند.
قاسمی سخنانش را با این جملات به پایان برد: اگر تو امروز بودی قطعاً دغدغهات دغدغهی ما نبود. تو به هنگام شهادت روی برانکارد، مدام استغاثه میکردی و نام مادرت فاطمه را صدا میزدی. ناگهان سه بار روی همان برانکارد گفتی "اللهم اجعل مماتی فی سبیل الله"، تو حسرت خوب مردن را داشتی! و آخرین صحبتم از نوشتههای خود سید مرتضی: «راستی برای مرگ آمادهای؟ اگر الان ملک الموت سر رسد و تو را به عالم باقی فراخواند هر چند با شهادت، آمادهای؟ دیدم که نه! شهوت زیستن مرا به خاک بسته است، چنگ در خاک زده و ریشه دوانده است و می دانستم که شهدا را پیش از این که مرگشان سررسد، دعوت می کنند و آنان لبیک میگویند و تا چنین نشود، اجل سر نمیرسد. راستی برای مرگ آمادهای؟»
حداد عادل: 20 سال پیش حرفهایی زد که هنوز جسارت بیان صریح آنها را نداریم
همچنین غلامعلی حداد عادل که برای نخستین بار به این مراسم آمده بود، گفت: در 18 سالی که از شهادت این هنرمند گذشت، این نخستین بار است که من در ارتباط با او صحبت میکنم، چرا که شناخت من نسبت به ایشان دورادور بوده و خیلی با ایشان کار نکرده و حشر و نشر نداشتم.
وی با بیان اینکه مرتضی آوینی را بیشتر از طریق برنامههایش در تلویزیون و مقالاتی که از او خواندهاست،میشناسد، یاد آور شد: وقتی که «روایت فتح» را میدیدم، حس میکردم که چند سر و گردن بالاتر از کارهای هنری است که در آن زمان در ارتباط با جبهه و جنگ ساخته میشد. هم متن این برنامه بسیار ادیبانه بود و در کنار آن صدای نرم، گوش آشنا و صمیمی که خود موسیقی نجیبی داشت باعث میشد که حتی اگر کسی چشمش هم به تلویزیون نبود با شنیدن این صدا حال و هوای جبهه را در ذهن تداعی کند.
حدادعادل با بیان اینکه آوینی پلی میان هنر و فلسفه زده بود، تصریح کرد: هنوز مدعی نیستم که آوینی را میشناسم و خود معترفم که او را نمیشناسم. اما باید بگویم که ما بعد از پیروزی انقلاب با مقولهی هنر مشکل داشتیم و این مشکل به قبل از انقلاب برمیگشت.
این نمایندهی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد:مشکل ما با سینما به قبل از انقلاب برمیگردد. هنر قبل از انقلاب هنری نبود که متدینین، اجازهی پرداختن به آن را به خود بدهند. هنرهای آن زمان به گونهای بود که متدینین به سراغ آنها نمیرفتند اما بعد از انقلاب ما به همهی هنرها نیاز داشتیم. چند روز پس از انقلاب، شهید مطهری به من گفت که به صدا و سیما بروم. آن هم منی که پیش از انقلاب نه خود و نه اقوامم هیچیک تلویزیون هم نداشتیم و اصلا پای تلویزیون نمینشستیم. حال میبایست من خود تلویزیون را اداره میکردم و تازه آنجا بود که فهمیدم تلویزیون مانند جانور بزرگی است که هرچه کار میکنیم سیر نمیشود.
وی در ادامه عنوان کرد: در زمان پیش از انقلاب اگر خانوادهی متدینی متوجه میشد که جوانش عصر روز جمعه به سینما رفته است، عزا میگرفت. اما پس از انقلاب، سینما به دست همین جماعت متدین افتاد و لازم بود که آنها خود سینما را ایجاد کنند. آن هم سینمایی که جذابترین، فنیترین و فریبندهترین هنر غربیها محسوب میشد. به هر حال پس از انقلاب ما نمیتوانستیم دست روی دست بگذاریم. هنوز سینما در تمام جهان مانند سیل ویرانگری است که از سمت غرب به شرق روان است. تلویزیونها و فضای مجازی هم اکنون در خدمت این هنر قرار گرفتهاند.
حدادعادل در عین حال به کارکرد سینمای غرب اشاره کرد و گفت: سینما در غرب با ارایهی یک زندگی کاذب و ایجاد بستری از تخیل سعی میکند که زندگی واقعی مردم جامعه را به سمت آن زندگی کاذب سوق بدهد. این واقعیت تمامنمای سینمای غرب است. سینمایی که رایج است و تودهی مردم را جذب میکند و مدام بحث آمار فروش آن مطرح میشود. اگر دقت کنیم به خوبی درمییابیم که این سینما آمیزهای از شهوت و خشونت که هردو اموری حیوانی هستند محسوب میشود که با تبلیغات بسیار به مخاطب ارایه میشود. حال در نظر بگیرید که در چنین فضایی فردی دوربینی که وسیلهی فیلمسازی است را در خدمت نوع دیگری از سینما قرار دهد و نمونهای پاک، والا و متعالی از آن را ارایه کند.
وی ادامه داد: در روزگاری که آنقدر جبهه و جنگ حواسها را پرت کرده بود که کسی حواسش به این حرفها نبود، این توجه شهید آوینی به بحث ثبت تصویری جنگ، اهمیت بسیار زیادی داشت و هنر مهم و بزرگ او این بود که به خوبی فهمیده بود پشت سر سینمای رایج غرب یک جهانبینی نهفته است. در واقع آوینی نوعی خودآگاهی پیدا کرده بود و از ظاهر سینما به باطن آن راه یافته بود. او میدانست که فرد با این سینما قصد دارد چه مفاهیمی را بیان و چه اقداماتی را انجام دهد و درک همین مطلب نکتهای است که از همهی فعالیتهای دیگر آوینی اهمیت بیشتری داشته است.
این نمایندهی مجلس در بخش دیگری از صحبتهایش به وضعیت امروز دانشگاهها اشاره کرد و گفت: امروز لازم است که در دانشگاههای ما توجه شود که پشت علوم و بهویژه علوم انسانی غربی چه فلسفهای نهفته است. اکنون باید این مساله درک شود و بعد از آن برای آن راه حلی پیدا کنیم.
حدادعادل جنبهی فلسفی کارهای شهید آوینی، توجه او به زبان فارسی، قوت او در نگارش و ساده و عمیقنویسی او را از جمله ویژگیهای مهم آثار آوینی برشمرد و افزود: در کنار تمام این موارد شخصیت آوینی هم یک نکتهی مهم داشت و آن شجاعت این هنرمند بود. او شجاعت وداع با گذشته را داشت و به راحتی با گذشتهای که باید با آن وداع میکرد، خداحافظی کرد. من به یاد دارم که در دورهی دانشجویی تقریبا همزمان با هم در دانشگاه تهران تحصیل میکردیم. در آن زمان دانشکده هنرهای زیبا فضای دیگری داشت که البته هنوز هم همینطور است اما در همان زمان شهید آوینی جلوی کافه تریای این دانشگاه شعرهای نو میخواند و حرفهای فیلسوفانه مطرح میکرد اما همین فرد آنقدر شجاعت داشت که پس از انقلاب و درک امام (ره)،بسیار صادقانه، عمیق و باایمان پا به صحنه گذاشت و 20 سال پیش حرفهایی را زد که خیلیها و حتی شاید خود بنده هنوز جسارت بیان صریح آنها را نداشته باشیم.
وی ادامه داد: در واقع در شخصیت آوینی نوعی عرفان و اخلاق در هم آمیخته وجود داشت و او این موارد را جانمایهی غربیترین هنر روز کرد و در این میان در حد بحثهای نظری هم محدود نشد و برای ساخت فیلمهایش به دل جبهه و وسط خون و آتش رفت.
این نمایندهی مجلس در بخش دیگری از صحبتهای خود در این مراسم به جنبشهای جدید کشورهای مسلمان اشاره کرد و افزود:امروز دولتهای غربی با این سازمانهای عجیب و پر زرق و برقی که مدعی مبارزه با خشونت و تروریسم هستند، در برابر کشورهای مسلمان چه می کنند؟ مردمی که با الهام از انقلاب ما بپا خاستهاند و شهید میدهند. اکنون چندین ماه است که این نهضتها شروع شدهاند اما آیا در تمام این مدت و در تمام این کشورها یک نفر مانند ندا آقاسلطان وجود نداشته است؟!
حدادعادل ادامه داد: ما که نفهمیدیم او چگونه کشته شد، اما ببینید اکنون چگونه در دنیا بر سر این موضوع سر و صدا راه انداختهاند. از میان این همه آدم که در این کشورها کشته شدهاند آیا واقعا یک نفر نبود که به قول آنها مانند ندا آقاسلطان مظلوم کشته شده باشد؟ پس داستان چیست؟ این موضوعی است که باید جوان دانشگاهی امروز ما به آن توجه داشته باشد. امروزه با این مشخصات درک غرب و اهداف آن بسیار آسانتر از 50 سال پیش است، اما باز هم جای تعجب دارد که هنوز عدهای متوجه این موضوع نیستند.
وی همچنین عنوان کرد: قشرهای مختلف مردم و اجتماع ما هریک الگو و اسوهی خاص خود را در انقلاب داشتند و در این میان شهید آوینی الگوی جماعت دانشجو و جوانی است که اهل ذوق و هنر هستند. در واقع آوینی مانند حجتی است که از سوی خدا فرستاده شده است.
حدادعادل یادآور شد:چند ماه قبل از شهادت مرتضی آوینی، سفری به تاجیکستان داشتیم که در آن سفر دورادور با یکدیگر آشنا شدیم، اما فرصت نشد که بنشینیم و با هم صحبت کنیم. چندی پس از آن یکی از دوستان مشترک خبر از ایشان داد و در مراسم تشییع او با اوجی از جمعیت و احترام بسیار مواجه شدیم.
حدادعادل در ادامهی صحبتهای خود بار دیگر به وضعیت سینمای ایران پرداخت و افزود: ما هنوز هم در سینما مساله و مشکل داریم و من به صراحت این موضوع را میگویم. البته نمیخواهم تلاش کارگردانان و فیلمسازان متعددی که به وجودشان افتخار میکنیم را نادیده بگیرم اما واقعیت این است که روال اصلی سینمای ما هنوز دست آنها نیست.
وی در عین حال گفت:ما هنوز نمیدانیم که چرا برخی فیلمها به نمایش درمیآیند و اصلا چرا برخی از آنها ساخته شده و چند صد میلیون تومان از پول بیتالمال به ساخت آنها اختصاص پیدا کرده است؟! ما واقعا نمیدانیم اگر دو یا سه سال پیش فیلمی را به هر دلیل متوقف کردهاند، چرا اکنون باید آن فیلم اجازهی نمایش بگیرد؟ در این میان هیچکس هم نیست که پاسخ سوالات ما را بدهد و اینها همه مساله است. شما فکر میکنید بیدلیل مقام معظم رهبری با این همه مشغله و دغدغه، کارگردانان را دعوت کرده و به صحبت با آنها مینشیند. تازه بخشی از این دیدارها را همگان خبر دارند و به غیر از آنچه که همه میدانند، دیدارهای دیگری هم بوده است؛ چرا که مقام معظم رهبری خبر دارند که در این حوزه چه میگذرد.
منبع: رجانیوز
نظر شما :