آیتالله سید محمد باقر صدر، پیشتاز نوسازی فکری حوزه- سیدمحمد صادق خرازی
سید صدرالدین در سال 1193 قمری در روستای معرکه در ناحیه جبل عامل چشم به جهان گشود و در سن 4 سالگی همراه پدرش سید صالح به نجف عزیمت کرد و سپس به کاظمین و از آنجا به اصفهان رفت و پس از آن دوباره به نجف بازگشت و در همان جا در سال 1264 قمری وفات یافت و در زاویه غربی صحن امام علی(علیه السلام) نزدیک باب سلطانی به خاک سپرده شد. وی در زمره یکی از بزرگترین دانشمندان و عالمان برجسته شیعه بود. از آغاز کودکی در فراگیری علوم اسلامی شوق وافر داشت و گفته میشود تعلیقه خود بر کتاب قَطْرالندی را در سن هفت سالگی نگاشت و از خود او نقل شده که در سال 1205 ق، یعنی در سن 12 سالگی، در مجلس درس استاد کل، علامه وحید بهبهانی، حضور می یافت و قبل از رسیدن به سن بلوغ به پایه اجتهاد دست یافته و از دست مبارک علامه سید علی طباطبایی صاحب ریاض (م 1231 ق) گواهی اجتهاد دریافت نموده است. (حسینی حائری، 1375، ص 16و17)
از شخصیتهای دیگر این خاندان، مرحوم سید اسماعیل صدر (1338 ق) است که او نیز مانند پدرش سید صدرالدین، مرجعیت دینی را برعهده داشت. وی پس از آن که پدرش در سال 1264 ق چشم از جهان فروبست، تحت حمایت برادرش محمدعلی صدر معروف به آقا مجتهد قرار گرفت تا این که به مراتب رشد و کمال رسید. او که در اصفهان اقامت داشت در سال 1280 هجری، یعنی در سن 22 سالگی، به نجف اشرف هجرت کرد تا در آن جا در محضر استاد اعظم شیخ مرتضی انصاری (م 1280 ق) فقه و اصول را فراگیرد، اما هنگامی که به کربلا رسید شیخ انصاری درگذشته بود. وی از کربلا به نجف رفته و در محضر اساتید دیگر نجف شاگردی نمود تا این که خود در ردیف یکی از بزرگان طراز اول شیعه و جزء دانشمندانی قرار گرفت که علاوه بر تبحر در دروس فقه و اصول و دست یابی به مقام مرجعیت، از دانشهای عقلی زمان خود همچون کلام، فلسفه، ریاضیات، هندسه، هیئت و نجوم قدیم نیز بیبهره نبود. (نعمانی، 1424 ق، ج 1، ص 32).و در دوران معاصر نیز صدریها، هم دوش علامه شهیر آیتالله العظمی سید شرفالدین در لبنان و برخی دگر در عراق با بزرگانی چون حضرات آیات خوئی، حکیم و شاهرودی و کثیری دیگر مونس و پشتوانه مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم گام بر میداشتند. شکوه اصالت و تبار این بزرگمرد تاریخ تشیع همزاد با علم و زهد، ورع و تقوی و جهاد و اجتهاد و ایثار وشهادت است. شهید سید محمد باقر صدر بعد از درگذشت پدر دانشمندش، زیر نظر مادر پاکدامن و برادر عالم خویش سید اسماعیل صدر پرورش یافت. از آغاز کودکی نشانههای نبوغ و تیزهوشی و اخلاق پسندیده او موجب میشد که همه به وی توجه کنند و دائماً رفتار او را زیر نظر داشته باشند. هم چنان که آموزگاران نیز او را مورد احترام و تقدیر قرار می دادند. و همه میدانستند که او دارای هوشی فوق العاده است.
او و بنت الهدی خواهر شهیدهاش به بیداری و اگاهی مردم میاندیشیدند و یکی از عواملی که زمینهساز شناسایی بیشتر او نزد مردم شد و آوازه او را از چهار دیوار مدرسه فراتر برد، ایراد سخنرانیهای ادیبانه و حماسی و خواندن اشعاری پر مایه بود که وی در مراسم عزاداری سرور شهیدان امام حسین(علیهالسلام) با بیان آهنگین و گفتار روان بدون کمترین درنگ، کلمات را ادا میکرد، همه را غرق در شگفتی میساخت.
شهید صدر در مدت حیات علمی خود شاگردان ارزندهای تربیت نمود که برخی از ایشان از فقهای معاصرند . در واقع استاد شهید دو نسل از دانشمندان برجسته را پرورش داد. نسل اول شماری از دانشپژوهان تیزهوش بودند که از ابتدا در حلقه درسی وی حضور یافتند. نسل دوم را نیز گزیدهای از دانشپژوهان هوشمند و اهل نظر تشکیل میدادند که در اواخر دوره اول خارج اصول به حلقه درس استاد پیوستند و تا آخر دوره دوم خارج اصول ادامه دادند. اما مهمتر از همه باید به نخبگانی از دانشپژوهان دو دوره درسی استاد اشاره کرد که پیوند عاطفی ایشان با شهید گرانقدر به حدی غیرقابل وصف رسیده بود. در میان این دسته از شاگردان او میتوان به کسانی چون شهید سید محمدباقر حکیم، سید نورالدین اشکوری، سید محمودهاشمی، محمدرضا نعمانی، سید کاظم حسینی حائری، سیدعبدالغنی اردبیلی، عبدالعزیز حکیم، عزالدین قبانچی، سید حسین صدر، سیدمحمد صدر، سید صدرالدین قبانچی، غلامرضا عرفانیان، محمدباقر ایروانی، محمدعلی تسخیری و بسیاری دیگر اشاره کرد. شایسته است تا با انسانی آشنا شویم که او دردانه و نابغه اعصار و مغز متفکر شیعه در مصاف و مبارزه با مکاتب مادی و انحرافی قرن نوزدهم و بیستم نیز به حساب میآمد. آن کسانی که با مکتب فکری آن شهید سعید فقید آشنایی و آگاهی دارند، میدانند که سید محمد باقر صدر شخصیتی ذوالجنبتین بود، هم فیلسوف و مفسر قرآن بود و هم فقیه کلامی و از صاحب نظران فقه تشیع محسوب میشد. مراتب علمی آن بزرگوار بقدری قوی و مستحکم بود که همه مراجع تقلید شیعه در زبان و کلامشان و ارائه آرای فقهی خود به تجلیل از شخصیت علمی و فکری ایشان میپرداختند. به هنگامیکه اردوگاه مارکسیسم با ارائه اندیشههای فریبنده دامی در جهت اغفال جوانان مشتاقانه در پی دانستن بودند و جوانان شباب آن روز گار دوران سختی را در مبارزه با امپریالیسم، مارکسیسم و مکاتب الحادی تحمل میکردند و به دلیل عدم آگاهی با ایسمهای وارداتی از اردوگاه شرق کمونیسم در معرض انحراف و التقاط بودند که یکباره با دو اثر جاویدان فلسفتنا و اقتصادنا شهید صدر در برابر انحراف فریبای کمونیسم واکسینه شدند. دو انسان بزرگ و اندیشهورز و پرانگیزه شهید مطهری و شهید صدر با شناخت دقیق از مکاتب انحرافی اگزیستانسیالیسم، ماتریالیسم، کاپیتالیسم و نیهیلیسم به کاری بس بزرگ دست یازیدند. اسلام عزیز در هر دورهای از ادوار خود با قلم و جهاد فکری و درد آشنایی علمداران راستین مکتب توحید توانست مقاومت کند. شهید صدر پیشتاز جریان نوسازی فکری حوزههای علمیه گشت و اینرو آفاق وانفس و اندیشههای ایشان عالمگیر شد و در عنفوان جوانی به عنوان مرجعی جامعالشرائط در عرصه اجتماع شیعی ظهور یاف. همچنین نوآوریها و ابتکارات این شهید در دانش فقه کمتر از نوآوریهای وی در علم اصول نیست. از مجموعه بحثهای فقهی ایشان، چهار جلد کتاب با نام «بحوث فی شرح العروة الوثقی» به زیور طبع آراسته شده است. در این کتابها پژوهشهای ارزندهای به چشم می خورد. آنچه شهید صدر در نظر داشت این بود که در دانش فقه از چند جهت دگرگونی پدید آورد که نسبت به برخی از این آرمانها در حدی که تدریس نمود یا کتابی نوشت، توفیق یافت. سعی او بر این بود که در استنباط احکام، ویژگیهای فردی و نگرشهای محدود را به ویژگیهای اجتماعی و نگرشهای جهانی تبدیل کند. برای مثال، او می خواست اخبار مربوط به تقیه و جهاد را با دیدگاههای اجتماعی و همگانی مورد استنباط قرار دهد. در واقع او تلاش مینمود دامنه مباحث فقهی به صورتی سازگار و هماهنگ با نیازهای روز و با روشی کارآمد استوار گردد تا نشان دهد که فقه میتواند همه ابعاد زندگی را زیر پوشش خود بگیرد و همگام با تمام شرایط فردی و اجتماعی پیش رود. شهید صدر با نگارش رساله عملیه خود به نام «الفتاوی الواضحة» که به صورتی نوین و متفاوت از رسالههای مراجع دیگر، تدوین یافته تا اندازه ای به این هدف نزدیک شد.
وی همچنین با نگارش کتابهای «فلسفتنا» و «اقتصادنا»، مکاتب فلسفی مادی و اقتصادی مارکسیزم و کاپیتالیسم را نقد نموده و در این راستا از روشی نو و دلایلی استوار بهره جسته است؛ چنانکه در زمینههای منطق، تاریخ، تفسیر و مانند اینها گامهای مؤثری برداشته و تألیفات ارزشمندی ارایه کرده است که در اینجا فرصت معرفی آنها نیست.
از کارهای شگفتانگیز آیت الله صدر برای بیداری مردم عراق و آماده کردن آنها برای قیام و برگزاری تفسیر موضوعی قرآن بود. آن هم بعد از تعطیل کردن درس خارج فقه! در حوزه علمیه نجف کمتر دیده شده بود که یک مرجع تقلید تفسیر قرآن بگوید آن هم به جای درس خارج فقه، که این بیشتر مایه تعجب دیگران میشد. به طوری که برخی از شاگردان او، در این باره از وی سوال کردند او جواب داد: «برای من تدریس و تألیف و تحقیق، صورت حرفه و هدف در زندگی ندارد، بلکه ادای وظیفه شرعی به هر نحو ممکن برای من از همه چیز مهمتر است. امروز در این برهه از تاریخ اسلام و مسلمین، که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی پیروز شده و امت اسلام را در سرتاسر دنیا بیدار کرده است، من وظیفه خود میدانم که با تفسیر قرآن، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمانهای انقلابی اسلام را مطرح نمایم و با بیان مفاهیم شورآفرین، حماسی و اجتماعی قرآن کریم، دلها را برای پیوستن به انقلاب اسلامی ایران آماده کنم... از طرفی، درس خارج فقه و اصول، بیش از حد لازم در حوزه گفته میشود، اما جای تفسیر قرآن سخت خالی است!»
مراجعات شهید صدر بقدری فراوان شد که او در ان هنگام محل مراجعه آحاد امت اسلام شد شهید صدر بیاعتناء به قدرت فاسد حاکم بر عراق به بیداری و تربیت عالمان میپرداخت. شهید صدر چنان شخصیتی و کاریزمای سیاسی و با پشتوانه عظیم علمی بدست آورده بود که حضورش بیم و بحران برای رژیم خود کامه صدام حسین تکریتی ایجاد کرد. درس تفسیر قرآن جنب و جوشی در میان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت صدام از این پدیده خجسته اسلامی، به وحشت افتاد و برای جلوگیری از هرگونه تحرک، در یک حمله همه جانبه همه نمایندگان آیتالله صدر را در تمام شهرهای کشور دستگیر و زندانی کرد. شهید صدر روز 16 رجب 1399 را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژیم اعلام کرد. مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقلید خود برخاستند، دست از کارهای خود کشیدند، همان شب آیت الله صدر دستگیر و روانه بغداد شد. در سازمان امنیت بغداد، از او خواستند که دست از پشتیبانی انقلاب اسلامی بردارد و مردم عراق را تحریک نکند. اما شجاعانه جواب داد: «من یک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان (و نه تنها عراق و ایران) مسئولم باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم و وظیفه شرعی منحصر به ایران و عراق نیست. حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن هم، یک وظیفه شرعی است!»
آیتالله شهید صدر مظهر اخلاق و سادهزیستی و دستگیری از فقیران و یتیمان بود. او عرفان عملی را با عرفان نظری پیوند داده بود وچونان با مناعت طبع و علو شخصیت توانسته از خویشتن خویش رهبری با الگوی تمامعیار تبدیل شود. ترس صدام حسین از این بود که او امام خمینی عراق خواهد شد و بیتوجه به قواعد حاکمیت استبدادی و استکباری گامهای روشنگرانهاش به عنوان الگوی استقلال عراق آزاد و آباد عرضه شده بود.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :