فرهنگ در سرزمین نیل- احمد مسجد جامعی

۱۶ فروردین ۱۳۹۰ | ۰۲:۳۵ کد : ۶۰۵ از دیگر رسانه‌ها
درست در همان روزی که ساختمان مرکزی حزب حاکم در پایتخت مصر با جوشش خشم و خروش مردم زخم خورده به آتش کشیده شد قرار بود چهل و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب قاهره با حضور حسنی مبارک افتتاح شود که نشد...

 

می گفتند که در این دوره 632 ناشر از 29 کشور از جمله 12 کشور غیرعرب سه میلیون کتاب را در مدت ده روزه نمایشگاه عرضه می‌کنند. بخشی از درآمد‌‌های نمایشگاه کتاب که طبعاً از محل پرداخت ناشران است قرار بود به نشست‌‌های جنبی اختصاص یابد که از جمله موضوعات مهم آن "بحث و بررسی درباره وقایع و حوادث اخیر تونس" !... بود.

 

میهمان ویژه نمایشگاه هم کشور چین بود. سرزمینی که این روزها به تبع رونق اقتصادی چشمگیر و دست یافتن به عرصه‌‌های تولید و تجارت جهانی در پی تسخیر بازارهای بین‌المللی فرهنگ و هنر نیز برآمده است. قرار بود با گروه بزرگی متشکل از 250 شخصیت فرهنگی، ادبی، هنری، انتشاراتی و رسانـــه‌ای برنامه‌‌های متعددی اجرا کنند که نشد...

 

در خبرها آمده بود که گروهی از ناشران مصری در نمایشگاه امسال شرکت ندارند. افزایش قیمت‌ها بر روی کار نشر نیز تاثیر منفی گذاشته و قول‌‌های مساعد دولت در کاستن از بهای خدمات هم به جایی نرسیده بود. بنا به اطلاعات موجود بهای اجاره هر غرفه 10 متری 17000 دلار در نظر گرفته شده بود. کتاب فروش‌های مصری هم طی گفتگوهایی اعلام کرده بودند که درآمد ناشی از فروش کتاب به هیچ وجه پاسخگوی هزینه‌‌ها نیست. در چنین شرایطی مقامات رسمی تنها از افزایش 20% قیمتها سخن می گفتند در حالی که دست‌اندرکاران نشر افزایش قیمتها را فلج‌کننده می‌دانستند.

 

اینها را که در خبرها می‌خواندم به یاد سفری افتادم که چند سال پیش به همین مناسبت به قاهره رفته بودم. فرصتی بود مغتنم برای درک و دیدار سرزمین پر رمز و راز مصر. سفری به همراه گروهی فرهنگی و با روادید جهانگردی، به شهری پیر و فرسوده با مردمانی شکسته از تحقیر و گرسنگی. این اولین برداشتی بود که می‌توانستی به محض ورود به مرکز یکی از کهن‌ترین حوزه‌‌های تمدنی جهان، سرزمین فراعنه و اهرام ثلاثه داشته باشی. از تامل برانگیزترین نکات این شهر می توان به شکاف طبقاتی، نابرابری اجتماعی، فقر گسترده مردم، آلودگی محیط زیست و پایین بودن سطح بهداشت اشاره کرد. این ویژگی کم و بیش همه جا دیده می‌شد؛ از اماکن مسکونی مجلل کنار بزرگ راه‌ها گرفته تا بافت‌های کهنه و فرسوده مرکز شهر. پیدایش و گسترش وسیع زاغه‌‌ها و زندگی پر مشقت زاغه نشین‌ها آن هم در سرزمینی که عجیب‌ترین عجایب جهان را در خود جای داده است. ما مردمانی دیدیم که در کنار زباله‌‌های انباشته در حاشیه شهر زیست می‌کردند یا حتی در اتاق‌‌های مقبره‌‌های گورستان بزرگ شهر ماوا گرفته بودند. عدم رعایت اصول بهداشتی و حقوق شهروندی در نمایشگاه هم به وضوح دیده می‌شد. اما آنچه حیرت و تعجب گروه ما را بیشتر از هر چیزی برانگیخته بود فضای امنیتی حاکم بر جامعه چند حزبی و تک صدایی مصر بود. ما برای اولین بار شاهد برگزاری نمایشگاهی فرهنگی بودیم که ورودی‌‌های دور تا دور آن را نیروهای امنیتی پیاده و یا سوار بر ماشین‌‌های سنگین احاطه کرده بودند و بعضا سگ‌هایی دیدیم که آنها را همراهی می‌کردند. به نظر می‌رسید دولتمردان کشور مصر طبق اصول کهن دیکتاتوری حکومت می‌کردند و مردم نیز به این شیوه زندگی به ناچار خو گرفته بودند. این وضعیت کما بیش در تمام نقاط شهر دیده می‌شد. نیروهای امنیتی آشکار و پنهـان در قهوه خانه‌‌ها، کافی شاپ‌‌ها، پارک‌‌ها، هتلها و رستوران‌ها و فضاهای عمومی شهری نیز حضور داشتند. حضوری حقیرانه‌تر از آنچه تا آن روز می‌پنداشتم. این قدرت‌نمایی بیش از آن که به ایجاد امنیت درکشور کمک کند اهانتی بود به شهروندان و نارضایتی از این شیوه رفتاری در فضای جامعه قابل درک بود. به همین خاطر افکار عمومی در برابر به چالش کشیدن حریم آزادی و حقوق و کرامت انسانی حساس شده بود، روندی که به گفته صاحبنظران در سال‌های اخیر همواره وجود داشته است. نکته جالب این که در چنین شرایطی محور نمایشگاه بحث و گفتگو درباره حقوق شهروندی و ابعاد گوناگون آن بود. نکته‌ای که در نظام‌‌های دیکتاتوری همیشه از آن غفلت شده است و نظام‌‌های سیاسی این‌چنینی فقط به گسترش ادبیات آن در حوزه تبلیغات بسنده می‌کنند. در حالی که از واگذاری حق تعیین سرنوشت به مردم پرهیز دارند.

 

اما در کنار همه این مسائل مصر، دردانه جهان عرب، کشوری است با تمدنی کهن که نقش مهمی در شکل گیری گوهر هنری در جهان دیروزی داشت و مردمان سربرآورده و بالیده در بستر چنین فضا و فرهنگی، بریده از گذشته و بی‌ریشه نیستند. حضور و عرضه بیش از سه میلیون کتاب در یک نمایشگاه ده روزه، به رغم تمام مشکلات یاد شده شاهدی بر این مدعاست. پیشرفت‌‌های چشمگیر مصریان باستان در حوزه‌‌های مختلف علمی و پزشکی، دانش‌پروری، خردگرایی و هنرمندی در این سرزمین طلایی خود عامل مهمی است در پیوند با مردمان ایران زمین که هنوز و بعد از همه فراز و فرودهایی که پشت سر گذاشته‌اند می‌توان جلوه‌‌های مختلف آن را در اماکن عمومی و برنامه‌‌های فرهنگی، تاریخی، هنری و دینی احساس کرد. اگر در مصر باشی، ولو در سفری کوتاه، حیف است که سری به موزه قاهره نزنی. موزه‌‌های مصر از نوعی دیگرند با مخاطبانی جستجوگر و هدفمند از سراسر جهان. بازدید از موزه یک روز کاری این سفر را به خود اختصاص داد. و در برابر دیدگان حیرانم، نکته‌ای بر این حیرت افزود. کارشناس ارشد موزه که از آشنایی ما با فرهنگ و تمدن مصر به وجد آمده بود، خود تعلق عجیبی به هنر و فرهنگ ایران داشت و رساله تحصیلی خود را درباره هنر صفوی نوشته بود. دوستی و عشق آنها به قرآن، پیامبر و خاندان او در این سرزمین ریشه ای بس عمیق و جاودانی دارد.

 

زیارتگاه‌‌ها و اماکنی که مرتبط با بزرگان دین اسلام هستند همواره از مکان‌های پر تردد شهر و محورهای عمده جمعیتی به حساب می‌آیند. هر چند که نگاه و تلقی آنان تفاوت‌‌هایی با فرهنگ و مردم ما دارد. چندین مرتبه که برای زیارت مرقد سیده زینب و سیده نفیسه (از نوادگان امام حسن ع) رفتیم زوج‌های جوانی از اقشار مختلف اجتماعی دیدیم که زندگی مشترک خود را با حضور در آنجا و یا با گردش در پیرامون آن آغاز می‌کردند. خانواده‌‌هایی را دیدیم که نوزادهای خود را به طواف آنجا آورده بودند. ساکنان پیرامون حرم صبح‌‌ها پیش از رفتن به سر کار خود سری به آنجا می‌زدند. آن‌‌ها می گویند این‌‌ها سنت‌‌های مصری است.

 

یکی از زیباترین صحنه‌‌هایی که از این سفر کوتاه به خاطرم مانده است رفتار یکی از افسران ارتش - نه مامور امنیتی - هنگام حضور در سیده زینب بود.

 

صبح خیلی زود هنگامی که برای ورود به حرم مشغول انجام امور وارده بودیم، او بی‌هیچ آداب و ترتیبی وارد آرامگاه شد و مقابل ضریح ایستاد. پوشه‌ای در دست داشت. چند صفحه کاغذ از داخل آن بیرون کشید و مثل این که مقابل حضرت ایستاده است تاملی کرد و بی هیچ مقدمه‌ای قصیده‌ای در وصف خاندان پیامبر خواند و خواند و خواند. باز هم قدری تامل کرد، پوشه و کاغذها را در کیف خود جای داد و رفت. دیدن این صحنه من را شگفت زده کرده بود چراکه همیشه هنگام حضور در چنین جاهای مقدسی این جمله معمول را گفته بودم: "شهادت می‌دهم که که سخن من را می‌شنوی و پاسخم را می‌دهی" این برخورد صمیمانه اتفاق عجیبی بود. از این همه حس حضور در بهت و حیرت فرو رفتم و تا به امروز به روشنی این صحنه را به خاطر دارم. مصری‌‌ها بر این باورند که حضرت زینب در سال 62 هجری در این شهر وفات کرده و در این جایگاه به خاک سپرده شده است. این نظر را برخی از محققان به نام شیعی از جمله آیت الله قاضی - نخستین امام جمعه تبریز - و آیت الله مرعشی نجفی تایید می‌کردند. راس الحسین یکی از مکان‌های مهم مذهبی مصر به شمار می‌آیــــد. می‌گفتند که در ایام ولادت حضرت امام حسین، سید الشهداء علیه السلام همه ساله جشن‌‌های با شکوهی در این مکان به پا می‌شود و گروه‌‌های زیادی از مردم از نقاط مختلف کشور به آنجا می‌آیند. شاعران و سخنوران به ارائه آثار و گفتار می‌پردازند که از بین آنها می‌توان به عالم دینی و شاعر بلند پایه ایرانی تبار مولف کتاب ارزشمند الادب الجدید فی العراق، مرحوم سیدمحمد جمال‌‌هاشمی فرزند آیت الله سیدجمال الدین گلپایگانی، فقیه سالک ساکن نجف در نیمه اول قرن گذشته، اشاره کرد که در سال‌های پیش برای انجام چنین مهمی به آنجا دعوت می‌شده است. این در حالی است که عزاداری برای حضرت و روز عاشورا چندان امر شناخته‌ای برای مصری‌‌ها نیست. یکی از شب‌‌هایی که برای خواندن نماز شامگاهی به مسجد کنار راس الحسین رفته بودم گروه‌‌های مختلفی از مردم را دیدم که کنار هم نشسته بودند و با صدایی آرام و دلنشین همراه با حرکاتی ملایم و همسو به ذکر و دعا مشغول بودند.

 

از دیگر نکاتی که در آن سفر به روشنی دریافتم این گفته بود که مصریان در دوستی با اهل بیت پیامبر رقیب ایرانیان هستند. انس آنان با نام مبارک حضرت زهرا از سابقه‌ای دیرپا برخوردار است، در مصر نام دختران را فاطمه و یا زهرا نمی‌گذارند، بلکه به آنها فاطمة الزهرا می‌گویند، حتی نام حسن و حسین را هم به صورت حسنین به کار می‌برند.

 

فاطمیان مصر دعوی داشتند که نسبشان به حضرت زهرا علیها السلام می رسد. بنیان دانشگاه کهنسال و پر رونق و هزار ساله الازهر شریف که نام آن از حضرت زهرا برگرفته شده است نیز یادگار همان دوران است. این دانشگاه در سال 361 قمری نزدیک 90 سال قبل از شکل گیری حوزه علمی نجف به بهره برداری رسید و نخستین نماز جمعه قاهره در آن برپا شد. منشور ماندگار و سیاست آموز حضرت علی امیر المومنین(ع) خطاب به مالک اشتر زمانی که به منظور حکمروایی به مصر می‌رفت سند دیگری از این تعلق خاطر است، هر چند مالک هیچ گاه به مصر نرسید اما این یادگار حکمروایی دادگرانه و دین‌مدارانه برای همیشه در تاریخ ماندگار شد. مصریان به مالک اشتر لقب سید عجمی مظلوم داده‌اند؛ مقبره او با گنبدی سفید در محیطی با صفا و طراوت، همیشه پذیرای زائران زیادی است.

 

مصری‌‌ها در حوزه قرائت قرآن کریم برتری‌‌های چشمگیری دارند. تا آن جا که استاد شجریان، مصطفی اسماعیل یکی از قاریان مصری را از نوابغ موسیقی جهان می‌شناسد. ارتباط بین قاریان ایران و مصر از زمینه‌‌های همکاری مشترک این دو کشور از سال‌های دور تا کنون بوده است. حداقل از چهل سال پیش قاریان به نام مصری همچون استادان: عوضین مغربی، محمد طوخی، حسین ابوزید، محمد نقشبندی و خانواده محمدصدیق منشاوی در جلسات قرآنی شهر تهران در محلات، مساجد، حسینیه‌‌ها و حتی منازل حضور داشتند، قرآن می‌خواندند و به تبادل و تعلیم فنون و آداب تلاوت و گسترش سبک‌‌های جدید قرائت می‌پرداختند. قاریان مصری به ویژه اساتید گرانقدر عبدالباسط محمد عبد الصمد، مصطفی اسماعیل و محمد صدیق منشاوی بیشترین تاثیر را بر قاریان ایرانی داشتند. در آن سال‌‌ها این محافل هنوز رسمیت دولتی پیدا نکرده بود و بیشتر در فضاهای عمومی دینــــی و خانه‌‌های علاقه‌مندان به جلسات قرآن برگزار می‌شد. برگزاری این گونه جلسات و حضور قاریان معتبر مصری در منازل ایرانیان نشانۀ نزدیکی و ارتباط عاطفی بین دو ملت بود. چند سالی پس از انقلاب این آمد و شدها از سر گرفته شد و شکل رسمی یافت. ابعاد جلسات بسیار گسترده شد و از طریق صدا و سیما انعکاس یافت. مرکز نخستین آن جلسات مسجد بلال و حسینه ارشاد بود. و ده‌‌ها قاری مصری بارها و بارها در این جمع‌‌ها شرکت می‌کردند. ابوالعینین شعیشع از قاریان ارجمندی است که از سالهای دور تاکنون در تهران حضور یافته است. این محبت و ارادت به قرآن، پیامبر و خاندان بزرگ او باعث نزدیکی هر چه بیشتر بین دو حوزه فرهنگی ایران و مصر است. هر چند که ارتباط بین این دو فرهنگ به زمانی باز می گردد که در سرتاسر این منطقه از عالم فقط دو تمدن ایران و مصر وجود داشت. نمونه‌‌هایی از تاثیرپذیری بین دو فرهنگ را می‌توان در آثار بر جای مانده در کتیبه‌‌های هخامنشی پیدا کرد. حفر کانال میان دریای سرخ به رود نیل و از آنجا به دریای مدیترانه برای آمد و شد کالا و رونق اقتصادی و جلوگیری از طغیان نیل با تدبیر ایرانیان انجام شد. ایرانیان و مصریان پیوسته به کشورهای همدیگر در آمد و شد بودند. پادشاهان بزرگ ایران قدیم از جمله کمبوجیه و داریوش بزرگ سفرهایی به این سرزمین کرده بودند. این روال در دوره اسلامی نیز ادامه یافت. در قرون سوم و چهارم هجری اخشیدیان که در اصل ایرانی و از ماوراء النهر بودند حکمرانی مصر را عهده دار شدند و بر پیوند‌‌های متقابل ایران و مصر افزودند. سفرنامه ناصر خسرو یکی از منابع کسب اطلاعات ارزشمند درباره مصر است. موید الدین شیرازی، داعی اسماعیلی و از دولتمردان دستگاه فاطمیان نیز کتاب معتبری درباره گرایش‌‌ها و باورهای اعتقادی در مصر فاطمی نوشت که امروزه از اسناد مهم در بررسی‌‌های تاریخی به شمار می‌آید. تاثیرپذیری مصر از فرهنگ و تمدن ایران تا جایی گسترش یافت که امروزه بسیاری از آثار ارزشمند تاریخی کشور مصر در زمینه‌‌های مختلف همچون معماری، هنر و فرهنگ ریشه در تمدن ایران زمین دارد و بیانگر عمق ارتباط پایدار بین این دو حوزه است. مرحوم سید محمدباقر نجفی در کتاب ارزشمند "آثار ایران در مصر" که سال‌ها پیش در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شد نمونه‌‌هایی از این اثرپذیری ارائه کرده است.

 

در دوره معاصر نیز روند گسترش مناسبات فرهنگی بین دو ملت سرعت بیشتری پیدا کرد. یکی از قدیمی‌ترین چاپ خانه‌‌های جهان اسلام در مصر قرار داشت. مطبعه بولاق در سال 1243ق. در زمان حمله ناپلئون به مصر در کنار رود نیل در قاهره تاسیس شد و به چاپ کتاب‌‌های فارسی، عربی، و ترکی می‌پرداخت. نخستین قرآن چاپی و از قدیمی ترین چاپ‌‌های دیوان‌‌های حافظ، سعدی،عطار، مولوی، خیام و... درهمین چاپخانه انجام شد. تاثیر متقابل متفکران ایرانی و مصری در شکل گیری نظریه‌‌ها و اقدامات جدید سیاسی از جمله مشروطیت و ملی کردن گذرگاه آبی سوئز با الهام از ملی شدن نفت در ایران از این قبیل است. در مراسم گشایش کانال‌‌های سوئز در زمان ناصر الدین شاه یک هیات ایرانی نیز حضور داشت. آمد و شدهای سیدجمال الدین اسدآبادی به مصر تا جایی تاثیرگذار بود که شیخ محمد عبده استاد پر آوازه جامع الازهر یکی از آثار او را با موضوع ردیه‌ای بر طبیعت‌گرایان از فارسی به عربی ترجمه کرد که این ترجمه نشانۀ گستردگی توجه به زبان فارسی در نزد فرهیختگان آن دیار است. در گذشته‌‌های نه چندان دور نخستین نشریات فارسی زبان از قبیل مجله‌‌های پرورش و چهره نما درآنجا منتشر می شد و به ایران می رسید. در سال 1300 ه.ش. پس از استقلال مصر، سرکنسولگری ایران در قاهره تبدیل به سفارت شد. در سال 1350 انجمن دوستی ایران و مصر در قاهره تاسیس شد.

 

در سالهای پیش از انقلاب ایران، کشور مصر یکی از مراکز پیشرو در حوزه اندیشه اسلامی بود. آثار نویسندگان و متفکرانی چون محمد غزالی، محمد قطب، سید قطب، عبدالفتاح عبدالمقصود، زینب بنت الشاطی، حسن البناء و طاها حسین به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این در حالی است که عموم دانشگاه‌‌های معتبر مصری زبان فارسی تدریس می‌کنند و حدود 2000 دانشجو به تحصیل این رشته مشغول هستند. تعداد استادانی که به کار آموزش زبان فارسی می‌پردازند به200 نفر می‌رسد. این ارتباطات باعث شد که در دهه‌‌های اخیر نیز بیش از هزار اثر ازکتاب‌‌های ارزشمند فارسی ترجمه و در بازار کتاب مصر توزیع شود. فهرست نسخ خطی فارسی که در کتابخانه‌‌های مصر نگهداری می‌شود حداقل در سه جلد تدوین شده است. که در این خصوص باید یادی کرد از نصرالله مبشر طرازی- نویسنده و خیام پژوه ترکستانی (از آسیای میانه)- که در دوران استالین از وطن خود گریخت و به قاهره پناه برد، او نمونه‌‌هایی بسیاری از این آثار را شناسایی و فهرست کرد.

 

در سفر مصر یکی از محققان ترجمه‌ای از شاهنامه را هدیه کرد و توضیح داد که شاهنامه نخستین بار به قلم فتح بن علی بنداری ترجمه شد که به همین نام مشهور است و سپس با افزوده‌‌هایی از عبد الوهاب عزام، پژوهشگر و ادیب معاصر مصر هم زمان در تهران و قاهره به چاپ رسید. عزام نخستین دانش آموخته رشته دکترای زبان و ادبیات فارسی در مصر بود. او می‌گفت: مجموعه پایان‌نامه‌‌های دانشگاه‌‌های مصر در حوزه زبان و ادب فارسی تا کنون ناشناخته مانده است.

 

کتب علوم حدیثی و فقهی مکتب شیعه به آسانی و فراوانی در مصر یافت می‌شود و نام‌‌های مرحوم امام خمینی، علامه امینی، علامه طباطبایی، آیت الله مطهری، آیت الله خامنه‌ای و علامه عسگری در محافل علمی و مجامع دینی شناخته شده است. آیت الله بروجردی به گسترش مناسبات فرهنگی دینی دو کشور اهتمام ویژه‌ای داشتند تا جایی که در شرایط دشوار سیاسی با پیگیری عالمانه و مدبرانه ایشان فقه جعفری در دانشگاه الازهر در دوره ریاست شیخ محمود شلتوت به رسمیت شناخته شد و برای نخستین بار دائرة المعارفی فقهی در مصر انتشار یافت که در آن به نظرات فقهای امامیه در کنار فقهای سایر مذاهب، بیش و کم، پرداخته بود. (این مسئله نتیجه تلاش‌های زنده یاد محمد تقی قمی بنیان‌گذار دارالتقریب است) می‌دانیم که کشاکش میان ایران و عثمانی که بیش از دو قرن استمرار داشت بر سر پذیرفتن مکتب جعفری به عنوان یکی از مکاتب فقهی اسلامی بود. در اواسط دهه 50 نمایشگاه بزرگی از آثار علمی مدرسه اهل بیت در نمایشگاه کتاب قاهره در غرفه‌ای به وسعت 200 متر با مدیریت شیخ رضا امینی (فرزند علامه امینی) دائر شد و با استقبال گسترده‌ای مواجه گشت. در اوایل دهه 70 دکتر عبد الجواد فلاطوری دانشمند حوزوی - دانشگاهی ایرانی با همکاری رئیس وقت دانشگاه الازهر شیخ جاد الحق به راه‌اندازی دانشگاه علوم اسلامی در آلمان اقدام کرد که علی‌رغم انجام امور اداری و ثبت قانونی آن به دلیل وفات تقریبا همزمان این هر دو شخصیـت راه اندازی نشد. هدف این دانشگاه معرفی چهره اسلام در اروپا به دور از غرض‌ورزی‌‌های سیاسی و کینه‌‌های تاریخی بود. مرحوم فلاطوری تجربه موفق و ارزشمندی در زمینه اصلاح کتاب‌‌های درسی مدارس آلمان درباره مطالب مربوط به اسلام داشت. در مباحث نواندیشان دینی آثار عرضه شده در مصر به روز است و کمتر اثری است که در ایران چاپ شود و پس از مدتی کوتاه به بازار آنجا نرسد. از جمله ترجمه تمامی آثار دکتر علی شریعتی در بازار کتاب مصر به آسانی در دسترس است. آنها به ادبیات فارسی نیز شناخت زیادی دارند. فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی، سهراب سپهری، صادق هدایت، جلال آل احمد و احمد محمود، احمد شاملو، محمود دولت آبادی، اسماعیل فصیح، هوشنگ گلشیری، بزرگ علوی، شفیعی کدکنی، اخوان ثالث نام‌‌های شناخته شده‌ای در بین مصریان هستند. پیشتر آثار نجیب محفوظ نویسنده برجسته مصری و برنده جایزه صلح نوبل ادبیات به فارسی ترجمه و منتشر شده است که تاثیر حافظ، را در آثار او می‌توان به روشنی پیدا کرد. رمان مشهور حرافی از این جهت نیز مشهور است. قدیمی‌ترین چاپ دیوان حافظ سال 1243 ق. در قاهره انجام شد. خیام درمصر آوازه بلندی دارد. از بین ده‌‌ها ترجمه رباعیات او به زبان عربی، برگردان معروف و منظوم احمد رامی جایگاه ویژه‌ای یافته است. این اثر با صدای خواننده مشهور مصری ام کلثوم به بیان توده عام مردم نیز راه یافت. موسیقی مصری در ایران به ویژه در سال‌‌های دهه بیست رونق فراوان داشت و ارکسترهای ایرانی همراه با خوانندگان به نام مصری، برنامه‌‌های مشترک اجرا می‌کردند. در همین دوران به ویژه شاهد ملودی‌‌های مصری با شعر ترانه‌‌های ایرانی بوده‌ایم. برخی ا‌ز این آثار در حافظه جمعی موسیقی ایرانی ماندگار شده است. مصریان سینمای ایران را به خوبی می‌شناسند. ارتباط سینمای ایران و مصر سابقه‌ای طولانی دارد؛ هر چند این رابطه دچار فراز و فرودهایی هم بوده است. در سال‌های دور از فاتن حمامه همسر عمر شریف تجلیل شد. بعدها که ارتباط سینمایی تهران و قاهره بیشتر شد بعضی از شخصیت‌‌های هنری ایران مانند داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و رخشان بنی اعتماد در جشنواره‌‌های قاهره به عنوان داور حضور پیدا کردند و از یک عمر تلاش عباس کیارستمی در سینما تقدیر شد. فیلم‌‌های نیمه پنهان و واکنش پنجم هردو از تهمینه میلانی، دختری با کفش‌‌های کتانی به کارگردانی رسول صدر عاملی، بودن و نبودن از کیانوش عیاری، شام آخر از فریدون جیرانی، خیلی دور خیلی نزدیک به کارگردانی رضا میرکریمی و... در این جشنواره‌‌ها برگزیده شده‌اند. کتایون ریاحی، پگاه آهنگرانی، نیکی کریمی و حمید خضوعی ابیانه جوایزی دریافت داشته‌اند. حسین فهمی دبیر جشنواره معتبر فیلم قاهره و سهیل عبدالقادر دبیر جشنواره فیلم کودک میهمان جشنواره فیلم فجر بوده‌اند و هنرمندانی مانند عادل حسنی، یوسف شاهین و یسوعی نصرالله در برنامه‌‌ها و داوری‌‌ها شرکت و جوایزی دریافت کردند. همه این‌‌ها بیانگر زمینه‌‌های فرهنگی و فکری مشترک بین دو ملت بزرگ ایران و مصر است که در جهان اسلام می تواند نقش مهمی ایفا و خاطرات پر شکوهی را احیا کند.

 

از سوی دیگر مساله فلسطین نیز از دغدغه‌‌های مشترک دو ملت مسلمان این کشورها است. هنگامی که تاسیس رژیم صهیونیستی در دستور کار استعمارگران قرار گرفت، مجددا روابط مردمی بین دو کشور گسترش یافت. در نخستین کنفرانس فلسطین در مصر گروهی از شخصیت‌‌های ایرانی شرکت داشتند. بعـــدها گروه‌‌های ملی، مذهبی و چپ و دیگر نیروهای ایرانی از طریق مصر به این مبارزات پیوستند و بنـا بر گرایش‌‌های خاص خود با گروه‌‌های مختلف جنبش‌‌های آزادی بخش همراه شدند. دکتر مصطفی چمران، از دانشجویان ایرانی دانشگاه‌‌های آمریکا بود که در اوایل دهه 40 از طرف آیت الله طالقانی به جمال عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر معرفی و به شکلی کاملا محرمانه وارد مصر شد و به گذراندن دوره‌‌های فشرده نظامی پرداخت. بعدها به امام موسی صدر در لبنان پیوست و فعالیت خویش را در کنار شیعیان آن دیار، پی گرفت. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به معاونت نخست وزیر منصوب شد و بعدها به وزارت دفاع، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع و نمایندگی مردم تهران در مجلس انتخاب و با آغاز جنگ، ستاد جنگ‌‌های نامنظم را بنیان نهاد.

 

علاوه بر چمران تعداد دیگری از شخصیت‌های برجسته انقلاب نیز از دوره دیدگان نظامی در مصر بودند. نخستین بار پس از اعلام روابط سیاسی بین رژیم شاه و تل آویو، قاهره در زمان ریاست جمهوری جمال عبدالناصر به قطع رابطه با ایران اقدام کرد و پس از انقلاب اسلامی، به دلیل پذیرش قرارداد صلح کمپ دیوید در زمان ریاست جمهوری انورسادات، مرحوم امام خمینی با انتشار بیانیه ای تاثیرگذار و تاریخی شدیداً به آن حمله کرد و مناسبات بین دو کشور از سوی ایران به حالت تعلیق درآمد. علیرغم تلاش حاکمیت مصر برای نزدیکی هرچه بیشتر با اسرائیل در طول این دوران متفکران مصری در حوزهای مختلف یهود شناسی، صهیونیسم، تورات شناسی و مقایسه آن با سایر کتب آسمانی و مکاتب سیاسی و فکری آثار ارزشمندی منتشر کرده‌اند که بــــخش عمده ای از آنها توسط موسسه دارالشروق در نمایشگاه بین‌المللی تهران همواره عرضه شده است.

 

در تمامی این دوران علیرغم گسست در روابط سیاسی بین دو کشور، گفت‌وگوها و مبادلات فرهنگی در حوزه‌‌های مختلف به ویژه کتاب در جریان بود و همه ساله ناشران مصری آثار خود را در ایران عرضه می‌کردند؛ ولی عمده این مناسبات بر اساس روابط و علائق ملی و شخصی شکل می‌گرفت. در واقع حوزه مناسبات فرهنگی بین دو ملت را مسائــــل و دغدغه‌‌های مشترک دلسوزان فرهنگی بسط می‌داد نه مناسبات سیاسی. هر چند هر یک از این حوزه‌‌های فرهنگی ظرفیت بسط و گسترش بیشتری دارد و این خود نشانه آن است که در تمام این دوره‌‌ها علیرغم فراز و فرودهای سیاسی، این جوشش و کوشش فرهنگی جریانی پیوسته، هرچند گاهی تند و گاهی آهسته، و حتی انسداد سیاسی مانع از گسترش همکاری‌‌های دو کشور نشده است اما همکاری نزدیک و همه جانبه اصحاب فرهنگ و هنر و اندیشه دو کشور عرصه‌‌های نوینی خواهد گشود و ظرفیت‌‌های بی بدیلی ایجاد خواهد کرد.

 

سخن را با یادی از مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی به پایان می‌رسانم: "روزی در کنار رود نیل گریستم که از چه رو روابط فرهنگی بین دو تمدن کهن در قلمرو یک آیین تا این اندازه دستخوش فراز و نشیب شده و همگان از ظرفیت‌‌های عظیم همکاری مشترک بین دو حوزه تاثیرگذار فرهنگی غافل مانده‌ایم"...

 

آیا تحولات مصر زمینه را برای تبلور اراده مردم آماده خواهد ساخت و افق‌‌های نوینی در عرصه‌‌های همکاری‌‌های بین این دو فرهنگ و تمدن کهن و ماندگار، خواهد گشود؟ امید که چنین باشد.
 

 

کلید واژه ها: ایران و مصر مسجد جامعی


نظر شما :