آیت‌الله موسوی اردبیلی درگذشت

۰۴ آذر ۱۳۹۵ | ۰۱:۵۸ کد : ۵۶۵۰ دیگر رسانه‌ها
تاریخ ایرانی: آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، از مراجع تقلید شیعیان، عضو شورای انقلاب، رئیس دیوان عالی کشور و رئیس شورای عالی قضایی در دوره امام خمینی امروز چهارشنبه (۳ آذر) در ۹۱ سالگی درگذشت.

 

به گزارش تاریخ ایرانی، آیت‌الله موسوی اردبیلی سحرگاه سیزدهم رجب ۱۳۴۴ قمری، مقارن با سالروز میلاد امیرالمؤمنین برابر با ۸ بهمن ۱۳۰۴ شمسی در شهر اردبیل، در خانواده‌ای روحانی و تهی‌دست متولد شد. او تحصیلات خود را در ۶ سالگی با ورود به مکتب‌خانه آغاز کرد و در سال ۱۳۱۹ به قصد ادامه تحصیل در دروس حوزوی، وارد مدرسه علمیه ملاابراهیم در اردبیل شد.

 

در سال ۱۳۲۲ به قم مهاجرت کرد، سه سال و اندی آنجا ماند و در این مدت لمعتین، رسائل، مکاسب، کفایتین، مباحثی از درس خارج اصول و بحث‌هایی از تفسیر قرآن و فلسفه را فراگرفت و همزمان به تدریس معالم، لمعتین و قوانین مشغول شد. در ۱۶ آبان ۱۳۲۴ قم را به قصد نجف ترک کرد. مدت اقامت او در نجف اشرف دو سال و اندی به طول انجامید. اوضاع نابسامان عراق و نگرانی ناشی از بیماری پدر موجب شد علیرغم میل باطنی ناچار به ترک عراق و عزیمت به ایران شود. در سال ۱۳۲۷ وارد قم شد و در مدرسه فیضیه اقامت کرد و در جلسات درس خارج فقه آیت‌الله العظمی بروجردی، فقه و اصول آیت‌الله داماد و فلسفه علامه طباطبایی حاضر شد.

 

در مدت حضور در قم، توسط ایشان و عده‌ای از فضلاء و روحانیون حوزه علمیه، برای نخستین بار مجله‌ای به نام «مکتب اسلام» منتشر شد که با استقبال کم‌نظیری روبرو گردید. همکاری او با این مجله فقط ۹ شماره ادامه یافت و پس از مهاجرت از قم، همکاری خود را با مجله قطع کرد.

 

او در سال ۱۳۳۹ به منظور گذراندن تعطیلات تابستانی، قم را به قصد اردبیل ترک کرد ولی تا سال ۱۳۴۷ در آنجا ماند. آن زمان امام موسی صدر، که از دوستان دیرین و دوران طلبگی موسوی اردبیلی بود، در جنوب لبنان اقدام به تأسیس سازمانی جهت مبارزه با فقر و کمک به محرومین کرده بود. او نیز با الهام از این کار، تصمیم به احداث کارخانه‌ای در اردبیل برای کمک به فقرا گرفت. رژیم پهلوی نسبت به همه فعالیت‌های ایشان مانند منبر، تبلیغ، سخنرانی، تدریس، رفت‌وآمد معمولی، مهمانی‌ها و نامه‌ها، حساس بود و آن‌ها را کنترل می‌کرد. حتی وقتی که مدرسه می‌ساختند و یا برای محرومین فعالیت می‌کردند، نه تنها خود ایشان مورد تعقیب قرار می‌گرفت بلکه طلبه‌هایی که در مدرسه زیر نظر ایشان تحصیل می‌کردند نیز از جلب و تبعید و شکنجه در امان نبودند.

 

یکی از موارد درگیری علنی ایشان با رژیم، در جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل رخ داد. در آن زمان تمامی دستگاه‌های تبلیغی رژیم، از اسرائیل طرفداری می‌کردند و به نفع اسرائیل و علیه اعراب خبر منتشر می‌کردند. ایشان در منبر شدیداً به نفع اعراب و مسلمین موضع‌گیری کردند که در پی آن رژیم تصمیم گرفت ایشان را دستگیر کرده به تبریز تبعید کند. در پی این حادثه علماء و ائمه جماعت اردبیل متحد شدند و همه به مسجد ایشان رفته و اعلام کردند که اگر رژیم به دستگیری و تبعید او اقدام کند، تمامی مساجد را تعطیل کرده و از شهر خارج خواهند شد. رژیم پهلوی که با مقاومت روحانیون مواجه شد و از عواقب کار نگران بود، از دستگیری ایشان منصرف شد. در جریان تصویب کاپیتولاسیون نیز مردم به نشانه اعتراض تصمیم به تعطیل کردن بازار گرفتند ولی عوامل رژیم دست به کار شده و با تهدید مانع از تعطیلی بازار شده و ایشان را تحت تعقیب قرار دادند. این آزار و اذیت‌ها به حدی بود که به ناچار تصمیم گرفت اردبیل را ترک کرده و به محل دیگری مهاجرت کند.

 

او نظر مشورتی امام خمینی را در مورد مهاجرت از اردبیل جویا شد. امام نیز در پاسخ فرمودند: «ما صلاح نمی‌دانیم که آقایان شهرها را ترک کنند و به تهران یا قم بروند، ولی گویا وضع شما به گونه‌ای است که ناچارید مسافرت کنید. در عین حال خودتان بهتر می دانید و می‌توانید تصمیم مناسب‌تری بگیرید.» پس از دریافت نظر امام که اتخاذ تصمیم مناسب را به ایشان واگذار کرده بودند، تصمیم گرفت که اردبیل را در سال ۱۳۴۷ به قصد تهران ترک کند.

 

با ورود به تهران، مقدمات لازم جهت اقامه نماز جماعت توسط ایشان در مسجد امیرالمؤمنین در خیابان نصرت فراهم شد. او پس از آن مسجد و کانون توحید را در خیابان پرچم احداث کرد که کلاس‌های متعددی توسط سخنرانان و متفکران مذهبی ایران در آنجا برگزار شد. مدارس راهنمایی و دبیرستان مفید را نیز در تهران احداث کرد که هنوز هم تمام این مراکز به فعالیت خود ادامه می‌دهند. همه این مراکز تحت پوشش موسسه‌ای به نام موسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین قرار داشت. این فعالیت‌ها تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت.

 

با اوج‌گیری انقلاب اسلامی و ورود امام خمینی به پاریس در سال ۱۳۵۷، شورای انقلاب اسلامی تشکیل شد و ۵ نفر از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلابی، از جمله آیت‌الله موسوی اردبیلی، از سوی امام به عضویت این شورا منصوب شدند. این شورا رهبری انقلاب اسلامی را تا پیروزی آن و همچنین اداره کشور را تا استقرار نهادهای برخاسته از قانون اساسی به عهده گرفت.

 

امام خمینی پس از پیروزی انقلاب نخست آیت‌الله موسوی اردبیلی را به دادستانی کل کشور و پس از شهادت آیت‌الله بهشتی، به ریاست دیوان عالی کشور منصوب کردند که این مسئولیت را چند ماه پس از رحلت امام خمینی در سال ۱۳۶۸ بر عهده داشت. از مهم‌ترین اقدامات وی در این مدت، تجدید نظر و بازنویسی قوانین قضایی ایران و تطبیق آن با فقه شیعه بود. از سایر سمت‌های او در این سال‌ها، می‌توان به عضویت در نهادهای مهمی چون مجلس خبرگان قانون اساسی، شورای بازنگری قانون اساسی، مجلس خبرگان رهبری، شورای عالی انقلاب فرهنگی و هیات امنای فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.

 

او دانشگاه مفید را در شهر قم بنیان گذاشت و پس از رحلت امام، به قم رفت و از آن زمان در کنار تدریس خارج فقه و اصول و تألیف و انجام وظایف مرجعیت دینی، ریاست عالیه دانشگاه مفید را بر عهده گرفت.

 

 

خطیبی که گفت «کویت! تو هم؟

 

سایت «عصر ایران» گزارشی اجمالی از زندگی سیاسی این روحانی برجسته به قلم مهرداد خدیر، یکی از تحصیلکردگان مدرسه مفید منتشر کرده است:

 

با نگاه به تاریخ انقلاب ۵۷ آیت‌الله موسوی اردبیلی یادآور شورای انقلاب است که ۱۵ عضو اصلی داشت و به تناوب یا تناسب دو سه عضو دیگر نیز موقتاً به آن راه یافتند و آیت‌الله در زمره اعضای اصلی به حساب می‌آمد. در انتخابات مجلس بررسی نهایی پیش‌نویس قانون اساسی که به خبرگان قانون اساسی شهرت یافت نیز او یکی از ۵ نماینده روحانی بود و برای اینکه جایگاه او را بدانیم کافی است بدانیم در کنار آیت‌الله منتظری، طالقانی، بهشتی و گلزاده غفوری به این مجلس راه یافت.

 

او یکی از ۵ مؤسس حزب جمهوری اسلامی نیز هست - همراه با آیت‌الله خامنه‌ای، بهشتی، هاشمی رفسنجانی و دکتر باهنر - هرچند که پس از پذیرش مسئولیت دادستانی کل کشور و بعد ریاست دیوان عالی کشور، کار حزبی را با منصب قضایی در تعارض دید و هرچند استعفا نکرد؛ اما دیگر حضور فعالی در حزب نداشت.

 

بعد از واقعه ۸ شهریور ۶۰ و در غیاب رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر به عضویت شورای ریاست‌جمهوری هم درآمد.

 

وجه دیگر شخصیت موسوی اردبیلی که کمتر مورد توجه قرار گرفته یا مجال طرح نیافته آرای اقتصادی اوست که بعضاً با دیگر مراجع و فقها متفاوت است و جنبه‌های ضد سرمایه‌سالارانه در آن می‌چربد. او درباره « مالکیت معنوی» هم آرای مدرنی دارد و به جد خواهان پیوستن ایران به قانون کپی‌رایت است در حالی که این نگاه در فضای حوزه غالب نیست و حتی گفته می‌شود از معدود مواردی است که بر سر آن چند بار با امام خمینی بحث کرده است.

 

هرچند که آیت‌الله پس از کسوت مرجعیت از اظهارنظرهای صریح سیاسی خودداری ورزیده ولی در بزنگاه‌ها ساکت ننشسته است. در سال ۱۳۷۶ صفاتی را برای یک کاندیدا برشمرد که عیناً با نامزدی تطابق داشت که از جانب جامعه مدرسین و فقهای سنتی اصلح دانسته نشده بود و بعد از وقایع سال ۸۸ نیز دو سه باری به تهران آمد و در عالی‌ترین سطوح رایزنی کرد.

 

در جریان جنگ ایران و عراق هنگامی که کویت منطقه‌ای را در اختیار عراقی‌ها قرار داد از تریبون نماز جمعه گفت: «کویت! تو، هم؟!» و این عبارت سه‌کلمه‌ای بر سر زبان مردم افتاد و هرگاه می‌خواستند بگویند از طرف خود انتظار نداشته‌اند می‌گفتند: «کویت! تو هم؟!»

 

در صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی - خرداد ۶۸ - می‌بینیم که جایی سخنان آیت‌الله موسوی اردبیلی طولانی می‌شود و آیت‌الله محمد یزدی به عنوان منشی می‌گوید: «تابلو را هم ملاحظه فرمایید.» اشاره او به روشن شدن چراغ است یعنی وقت تمام شده است. موسوی اردبیلی می‌گوید: «مال من که نیست!» یزدی پاسخ می‌دهد: «نه، مال شماست!» موسوی اردبیلی می‌گوید: «مثل این است که مقدمه را گفته باشی و بخواهی روضه بخوانی که بگویند وقت شما تمام شد. در حالی که من هنوز گریه نکرده‌ام. در عین حال مطیع شما هستم.» با اینکه روی سخن او با آیت‌الله یزدی است؛ اما آیت‌الله جنتی طعنه‌ای می‌زند و می‌گوید: «سخنران که ناشی باشد حساب وقت را نمی‌تواند بکند!» موسوی اردبیلی هم پاسخ می‌دهد: «درست می‌گویید. مستمع ناشی و گوینده ناشی همین می‌شود. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.»

 

هاشمی رفسنجانی پادرمیانی می‌کند و به عنوان نایب‌ رئیس می‌گوید: «قاعدتاً وقتی که وقت آقایان تمام می‌شود دو سه دقیقه دیگر ادامه بدهند ما مسامحه می‌کنیم. جناب موسوی! اگر در دو سه دقیقه تمام می‌شود ادامه دهید.» و موسوی اردبیلی که شاید از طعنه آیت‌الله جنتی رنجیده می‌گوید: «نه، حداقل به ۵ دقیقه وقت نیاز دارم» و هاشمی رفسنجانی نمی‌پذیرد...

کلید واژه ها: آیت الله موسوی اردبیلی


نظر شما :