قرعهکشی مرگ؛ روایت اعزام به ویتنام
روزگاری که در آمریکا سربازگیری با قرعه بود
تاریخ ایرانی: به ظاهر «دنیس آر. اونیل» در آن شب خاص از نظر فیزیکی کارایی نداشت و نمیتوانست در زمین یخی مسابقه از پس حریف برآید. این در حالی بود که تقریبا سابقه نداشت این کاپیتان تیم هاکی روی یخ کالج دارتموث در شهر هانوور ایالت نیوهمپشایر، تا این اندازه حواسپرت و گیج در بازی ظاهر شده باشد زیرا او در آن شب، ردیف تماشاگران نشسته در سکوهای بالایی را از همان زمین بازی زیر نظر داشت؛ همان سکوهایی که ۱۱ نفر از دوستان دنیس اونیل روی آن نشسته و از طریق یک رادیوی ترانزیستوری برنامهای بسیار مهم را گوش میدادند. اونیل بعدها در مصاحبهای با اشپیگل گفت: «به خاطر میآورم که آنها فریاد میکشیدند: ۳۱ آگوست! ۲۴ می! سوم سپتامبر!»
اهمیت این ارقام در این بود که در واقع مرگ و زندگی انسانهای زیادی را تعیین میکرد زیرا در روز اول دسامبر ۱۹۶۹، یک لاتاری یا قرعهکشی در شهری بسیار دورتر از کالج دارتموث، یعنی در شهر واشنگتن برگزار میشد که برای بسیاری از جوانان و خانوادههای آمریکایی در حکم مرگ و زندگی بود. در این قرعهکشی تعداد ۳۶۶ گوی به تعداد روزهای سال کبیسه در نظر گرفته شده بود و بیرون آمدن هر گوی از آن ظرف شیشهای میتوانست سرنوشت شمار بالایی از جوانان ۱۸ تا ۲۵ ساله آمریکایی را تعیین کند. در این لاتاری در واقع هر برندهای باید برای مرگ احتمالی در آیندهای نه چندان دور و در جبهههای جنگ وحشتناک ویتنام انتظار میکشید.
کارکنان مرکز قرعهکشی پیدرپی گویها را بیرون میکشیدند و به این ترتیب، مشخص میشد که متولدین چه ماههایی باید به خدمت سربازی و به عبارت دیگر به جبهههای ویتنام اعزام شوند. در آن شب قرار بود که ۲۰۰ گوی بیرون کشیده شود و بیتردید نفس در سینههای افراد بیشماری که از شرکت در آن جنگ میترسیدند و ابا داشتند، حبس شده بود. مراسم این قرعهکشی وحشتناک به صورت مستقیم از رادیو و تلویزیون پخش میشد و دنیس اونیل و همبازیهایش از همان وسط پیست یخ هاکی و در خلال بازی، این برنامه را دنبال میکردند.
ویتنام جنوبی و شمالی، مدتها قبل یعنی از سال ۱۹۵۵، جنگ داخلی خونینی را علیه یکدیگر آغاز کرده بودند و تازه در سال ۱۹۶۴ بود که ایالات متحده نیز تصمیم گرفت در این جنگ مداخله کند و چهار سال بعد، تعداد ۵۵۰ هزار سرباز آمریکایی در ویتنام میجنگیدند بدون آنکه پیروزی قابل ذکری به دست آورده باشند؛ البته نیروهای آمریکایی گاهی جنایتهای وحشتناکی نیز مرتکب میشدند که وحشتناکترین آن در قتلعام مردم دهکده «مایلای» اتفاق افتاد و ۵۰۰ غیرنظامی به وسیله سربازان آمریکایی به قتل رسیدند.
تصاویر این جنایت نه تنها مردم دنیا بلکه افکار عمومی آمریکا را نیز به شدت آزرده و متأثر کرد اما این حمله عید «تت» ۱۹۶۸ بود که وضعیت را علیه آمریکاییها رقم زد و فاجعهای تاریخی را برای این ابرقدرت به ارمغان آورد. از آن زمان به بعد بود که هر روز بر شمار آمریکاییهایی که به بیهودگی آن لشگرکشی به سرزمینهای دور تشکیک کرده و جنگ ویتنام را جنگی بدون پیروزی میدانستند، افزوده میشد. در این میان، دانشگاههای آمریکا نیز هر روز شاهد تظاهرات دانشجویانی بودند که برای برقراری صلح شعار میدادند و صد البته دنیس اونیل، دانشجوی رشته علوم سیاسی کالج دارتموث نیز یکی از همین دانشجویان تظاهرکننده به شمار میرفت.
تابستان ۱۹۶۸ بود که ویلیام اسمویر، دوست و همکلاسی اونیل، به ویتنام اعزام شد و کمتر از دو هفته بعد و در حالی که در کیسه مخصوص حمل اجساد پیچیده شده بود به آمریکا بازگشت. مرگ اسمویر زندگی در پردیس دانشجویان کالج دارتموث را به شدت تغییر داد به طوری که دانشجویان، تظاهراتی را سازماندهی کرده و ساختمانهای دانشگاه را نیز به اشغال خود درآوردند.
دانشجویان آمریکایی اگرچه به شدت از حضور در جنگ ویتنام ابا داشتند اما در مقایسه با افراد غیردانشگاهی از امتیازهایی برای معافیت از خدمت برخوردار بودند. در آن زمان، دانشجویی به نام دیک چنی که سالها بعد، معاون اول جورج دبلیو بوش، رئیسجمهوری سابق آمریکا شد، پنج بار به دلیل اشتغال به تحصیل، معافیت تحصیلی گرفت و در سال ۱۹۶۷ نیز با ۲۶ سال سن در واقع معافیت دائم گرفت زیرا حداکثر سن برای خدمت زیر پرچم، ۲۵ سال بود.
این به اصطلاح چندگانگی در سازوکار سربازگیری به مذاق ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری وقت آمریکا، خوش نمیآمد و از همین رو، دستور «احضار به خدمت» از طریق قرعهکشی را در سال ۱۹۶۹ صادر کرد. در این سیستم، همانگونه که پیش از این گفته شد، ۳۶۶ گوی به نشانه حداکثر روزهای سال قرار داده میشد و هر بار تعداد معینی برای اعزام به جبهه انتخاب میشدند. گویها بر مبنای ماه تولد افراد در ۱۲ گروه طبقهبندی شده و به این صورت، افراد انتخابشده بر اساس ماه تولد خود برای اعزام به خدمت در نوبت قرار میگرفتند. به عبارت دیگر، افرادی که نیمه نخست سال متولد شده بودند، زودتر از دیگران به جبهه اعزام میشدند.
دنیس اونیل میگوید: «در آن شب میدیدم که یار مقابلم در تیم حریف پوزخند میزند. گوی شماره ۳۶۵ نصیب او شده بود و به این ترتیب فعلا مشکلی نداشت اما یک نفر دیگر شماره ۱۴ نصیبش شده و در آن سوی سالن از غصه غش کرده بود چون باید بلافاصله اعزام میشد و البته من هم شماره ۱۶۳ نصیبم شد.»
البته این سیستم نه چندان جالب قرعهکشی برای سربازگیری در ایالات متحده سابقه داشت. پیش از آن، یعنی در خلال جنگهای جهانی اول و دوم نیز ارتش ایالات متحده آمریکا به همین صورت اقدام به سربازگیری میکرد. با این حال در سال ۱۹۶۹، دولت آمریکا کارهایی را ترتیب داد که در جریان قرعهکشی بیش از گذشته عدالت اجتماعی رعایت شود.
اگرچه به این صورت، گویها کاملا اتفاقی انتخاب میشدند اما چیزی نگذشت که کارشناسان آمریکایی در روز چهارم ژانویه ۱۹۷۰ در روزنامه نیویورکتایمز، این روش را زیر سؤال برده و درباره صحت نتایج آن تشکیک کردند. به گفته این کارشناسان، شمار زیادی از افراد متولد نیمه دوم سال به جای افراد متولد نیمه نخست سال به جبهه اعزام شده بودند! به همین خاطر، قرعهکشی سال ۱۹۷۰ دچار تغییراتی شد اما آن قرعهکشی پرحرف و حدیث سال قبل نه باطل و نه تکرار شد. اینگونه بود که بسیاری از سربازان آمریکایی، قربانی تقلب یا شاید اشتباه در سیستم قرعهکشی شدند.
دنیس اونیل که متولد ۱۳ دسامبر ۱۹۴۸ بود به هیچ عنوان نمیخواست که چنین بلایی بر سرش بیاید و قصد داشت که به هر صورت ممکن از رفتن به قتلگاه ویتنام شانه خالی کند. او میگوید: «تنها بهانهای که برای نرفتن به ویتنام میتوانستم ارائه بدهم، یک گواهی پزشکی بود که تأیید میکرد از ناحیه زانو مشکل دارم.» این در حالی بود که اونیل به صورت تقریبا حرفهای به ورزش هاکی روی یخ مشغول بود اما هیچ یک از پزشکان نظامی به هنگام معاینه او از این واقعیت آگاهی نداشتند. البته مشکلات پزشکی و بیماریها، امکانی برای اجتناب از خدمت زیر پرچم بود اما راههای دیگری نیز برای فرار از خدمت وجود داشت. در همان سالها بود که دهها هزار جوان آمریکایی به کانادا گریختند و تا زمان شکست و خروج نیروهای ایالات متحده از ویتنام (۱۹۷۳) در کشور همسایه ماندگار شدند. برخی برای فرار از خدمت، گواهیهای جعلشدهای را ارائه میدادند که در آن تأیید شده بود آن فرد همجنسگراست اما برخی دیگر از خدمت زیر پرچم فرار کرده و به زندان میافتادند. از جمله مشهورترین فراریهای جنگ ویتنام، محمدعلی کلی، قهرمان فقید مشتزنی جهان بود. برخی دیگر از جوانان آمریکایی برای فرار از خدمت حتی به قطع انگشتان دست و پای خود اقدام کردند.
دوستان دنیس اونیل نیز در نوع خود افراد مبتکری بودند؛ یکی از آنها هر روز پنج وعده اسپاگتی میخورد تا وزن خود را بالا برده و معاف شود. دیگری، یک گواهی جعلی فشار خون بالا و تپش قلب ارائه داد و قبل از آنکه دکتر معاینهاش کند، چندین بار با سرعت از پلههای اداره نظام وظیفه بالا و پایین رفت تا به این صورت واقعا فشار خونش را بالا ببرد.
البته افرادی که قصد فریب مسئولان نظام وظیفه را داشتند، مجبور بودند که بارها این حقهها و ترفندها را تغییر دهند. به عنوان مثال، پس از آنکه پزشک ارتش، دنیس اونیل را به دلیل مشکل زانو معاف کرد، قانونی به تصویب رسید که طبق آن، افراد دچار این مشکل از شمول معافیت خارج شده و به خدمت زیر پرچم اعزام میشدند.
تا سال ۱۹۷۲، سه قرعهکشی برای سربازگیری انجام شد اما یک سال بعد بود که دولت آمریکا، خدمت اجباری را ملغی اعلام کرد زیرا در آن سال به دلیل شکست و عقبنشینی نیروهای آمریکایی از ویتنام، دیگر هیچ دلیل و نیازی برای خدمت اجباری وجود نداشت؛ البته اپوزیسیون قدرتمندی که اصولا مخالف حضور نیروهای مسلح این کشور در خاوردور بود، نقش بسزایی در الغای خدمت اجباری ایفا کرد. آمریکا حتی در سالهای جنگ عراق نیز نیازی به احیای قانون خدمت اجباری پیدا نکرد و قرعهکشی فقط در زمان بحرانها و فجایع ملی انجام میشود.
دنیس آر. اونیل هم بالاخره توانست از رفتن به جبهههای جنگ ویتنام خلاص شده و از دانشگاه فارغالتحصیل شود. پس از پایان تحصیل تا مدتها در عرصه شعر و موسیقی فولکلور فعالیت میکرد و سپس به نوشتن روی آورد. مشهورترین اثر او فیلمنامه «رودخانه وحشی» است که در سال ۱۹۹۴ با شرکت مریل استریپ به صورت فیلم درآمد. اونیل سه سال پیش، کتابی در مورد دوران آن قرعهکشی منتشر کرد. او میگوید: «در آن دوران، یک جنگ کاملا بیهوده مانند شمشیر داموکلس روی سر جوانان آمریکایی بود. من مطمئن هستم که هیچ یک از ما شمارهای را که در قرعهکشی گرفتیم و همینطور مکانی را که هنگام قرعهکشی در آن حضور داشتیم، فراموش نمیکنیم.»
منبع: اشپیگل
نظر شما :