قطعنامه ۵۹۸ و برجام؛ وقایع متفاوت، واکنش مشابه
رویکردها درباره پایان جنگ و پرونده هستهای قطبی شده است
تاریخ ایرانی: نظر به اهمیت تصمیمگیری در برابر چالشهای تاریخی و نتایج آن، پیش از این نیز درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و توافق هستهای مطالبی در سایت منتشر شد. در این یادداشت وجوه دیگری از موضوعات یاد شده، در بررسی تطبیقی مورد توجه قرار گرفته است.
***
همانگونه که گفته میشود «جنگ آزمون نهایی روحیه ملی است»، میتوان تاکید کرد «نحوه قضاوت درباره مسائل اساسی و رویدادهای بزرگ تاریخی، نمایانگر خرد جمعی یک جامعه است.» در واقع به موازات واکنش عملی یک جامعه در برابر رخدادهای بزرگ تاریخی مانند جنگ و انقلاب، قضاوت و ارزیابیهای یک جامعه درباره تصمیمگیریهای تاریخی نیز محل تأمل است، زیرا میان عمل تاریخی یک جامعه با قضاوتهای تاریخی، همچنین مواجهه با رویدادهای آینده، تعامل پویا و به هم پیوستهای وجود دارد که در «بزنگاههای تاریخی»، خودنمایی کرده و تاثیرگذار خواهد بود.
هماکنون نحوه پایان دادن به جنگ ایران و عراق با «پذیرش قطعنامه ۵۹۸» و پایان دادن به بحران هستهای با «برجام»، به مثابه دو واقعه متفاوت تاریخی، در معرض قضاوت و ارزیابی جامعه ایران قرار گرفته است. در این یادداشت، وقایع یاد شده، در نسبت با دو موضوع مورد بررسی قرار خواهد گرفت:
الف) تاثیرگذاری «شرایط تصمیمگیری» در پذیرش قطعنامه ۵۹۸، همچنین حمایت و استقبال عمومی از ضرورت دستیابی به توافق هستهای
ب) روش مواجهه جامعه ایران با «نتایج تصمیمگیری» تاریخی، در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و انجام توافق هستهای
موضوعات یاد شده به هم پیوسته است، به این معنا که میان شرایط و ضرورت تصمیمگیری، با روش مواجهه با نتایج و پیامدها، برای مدیریت و استفاده از دستاوردها، نسبت وثیقی وجود دارد که در ادامه بحث به آن اشاره خواهد شد. ضمناً روش بررسی موضوع یاد شده به این شکل است که، ابتدا سه موضوع اساسی تجزیه و تحلیل شده و پس از آن در نسبت با هر یک از موضوعات سهگانه، نتیجهگیری انجام و در پایان یک پیشنهاد ارائه شده است.
تجزیه و تحلیل
۱) برداشت جامعه ایران از ماهیت جنگ و مناقشه هستهای، موجب شکلگیری «اهداف» ایران در مواجهه با مسائل یاد شده، همچنین منطق مقاومت در برابر فشارهای داخلی و خارجی، برای پیشبرد مسئله جنگ و بحران هستهای شد. به این شکل که ضرورت «سقوط صدام»، در چارچوب جنگ دفاعی مفهومبندی شد. همچنین ضرورت برخورداری از «حق هستهای» در واکنش به سیاستهای آمریکا برای مهار قدرت منطقهای ایران و تغییر نظام، شکل گرفت.
۲) پذیرش ۵۹۸ و توافق هستهای در جامعه ایران، بیش از آنکه حاصل طراحی و انتخاب اولیه و هدفمند از سوی ایران باشد، در واقع حاصل «اجماع عمومی»، مبنی بر ضرورت پایان دادن به جنگ با پذیرش ۵۹۸ و ضرورت توافق هستهای، به دلیل نگرانی از نتایج و پیامدهای سیاسی - اجتماعی و نظامی - امنیتی ناشی از تداوم بحران هستهای بود. در عین حال منتقدین در برابر پذیرش ۵۹۸، بر «امکان ادامه مقاومت» و در برابر توافق هستهای، بر «انتخاب سایر گزینهها»، تاکید میکنند.
۳) رویکردهای کنونی درباره پذیرش ۵۹۸ و برجام، «قطبی» شده است، به این معنا که برخی گزینه انتخاب شده و تصمیمگیری ایران را با تأکید بر «شرایط تصمیمگیری» و ضرورت برونرفت از آن مطلوب ارزیابی و از آن دفاع میکنند و برخی با اشاره به «نتایج و دستاوردهای تصمیمگیری»، اقدامات یاد شده را نقد و بررسی میکنند. در حالیکه هر دو موضوع «شرایط و نتایج تصمیمگیری» را باید در نسبت با یکدیگر مورد ارزیابی قرار داد.
نتیجهگیری
۱- تفسیر از ماهیت رخدادهای جنگ و بحران هستهای، نه تنها بر هدفگذاری و انتخاب گزینهها تأثیر داشته، بلکه روش و زمان پایان دادن به جنگ و بحران هستهای نیز تحت تأثیر نگرانی از پیامدهای احتمالی انتخاب شده است. پیدایش این وضعیت برای تصمیمگیری در شرایط خاص، موجب شکاف میان اهداف با نتایج و در نتیجه شکلگیری رویکرد انتقادی درباره نحوه مدیریت پایان جنگ و بحران هستهای، با تاکید بر سایر گزینهها و ضرورت انتخاب روش و زمان مناسب شده است.
۲- در حالی که ضرورت برونرفت از بنبست و تغییر در وضعیت موجود، با نگاه به فرصتهای پیش رو، به منزله امکانپذیری گذار از شرایط و کاهش هزینههای تصمیمگیری تحمیلی بوده است، اما به دلیل رویکرد «گذشتهگرا و مناقشهآمیز» و نادیده گرفتن واقعیتها و شرایط تاریخی برای تصمیمگیری و ضرورت گذار از وضع موجود، استفاده از فرصتها با نگاه به آینده، کمتر مورد توجه و اجماع قرار گرفته است.
۳- بررسی پرونده موضوعات و مسائل اساسی ایران در یکصد سال اخیر، ناظر بر این واقعیت است که تمامی پروندههای تاریخی، مورد مناقشه قرار گرفته است، به این معنا که همچنان یا شرایط و علل پیدایش وقایع تاریخی مورد بحث و اختلاف نظر است، یا اینکه با نظر به گزینههای احتمالی، تصمیمگیری و دستاوردهای آن مورد نقد قرار میگیرد.
چه باید کرد؟
با فرض اینکه وقوع و خاتمه رخدادهای تاریخی، تحت تأثیر مجموعهای از عوامل و شرایط شکل میگیرد، همچنین مسائل اساسی در زمان محصور نخواهد شد، بلکه از تداوم تاریخی برخوردار است، در نتیجه برای ارزیابی و قضاوت تاریخی، باید به جای «رویکرد گذشتهگرا و مناقشهآمیز»، تجربیات تاریخی را با نظر به «آینده» و به منظور استفاده از فرصتهای جدید، به خدمت گرفت. به این شکل که از نقطه عزیمت آینده، گذشته تاریخی را مورد مطالعه قرار داد. در غیر این صورت جامعه ایران هیچگاه از دستاورد تصمیمات تاریخی خود برخوردار نخواهد شد و همواره باید از طریق آزمون و خطا هزینه پرداخت کند.
نظر شما :