صدرنشینان مجلس؛ از هاشمی تا لاریجانی
روسای مجالس گذشته چطور انتخاب شدند؟
تاریخ ایرانی: «آقایان توجه بفرمایید کاندیداهای ریاست مجلس آقای دکتر حبیبی، آقای دکتر علی گلزاده غفوری، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای مهندس بازرگان هستند. یکی از این چهار نفر را انتخاب بفرمایید.» روز ۲۹ تیر ۱۳۵۹ دکتر یدالله سحابی، رئیس سنی اولین مجلس پس از انقلاب از نمایندگانی که اعتبارنامهشان تأیید شده بود خواست روی کاغذ رأی نام کسی را بنویسند که قرار بود بر جایش بنشیند. از ۱۹۶ رأی اخذ شده، هاشمی رفسنجانی ۱۴۶ رأی کسب کرد، حبیبی ۲۰ رأی، گلزاده غفوری ۱۵ رأی، بازرگان ۱۲ رأی و ممتنع سه رأی. هاشمی رفسنجانی به ریاست مجلس اول برای یک سال انتخاب شد اما تا مجلس سوم در کرسی ریاست نشست و سال ۱۳۶۸ جایش را به مهدی کروبی داد. سحابی بلافاصله از هاشمی خواست اداره جلسه را بر عهده بگیرد و خواسته برخی نمایندگان درباره تغییر نام «مجلس شورای ملی» را به رئیس موقت سپرد. نمایندهای از سحابی خواسته بود برای اینکه سنت حسنهای از او به یادگار باقی بماند، اسم مجلس را پیش از انتخاب هیات رئیسه انجام دهد تا خاطره خوبی از او بماند و به شوخی گفت «البته ما این کار را خواهیم کرد ولی شما بکنید بهتر است.»
صادق خلخالی از همان جلسه اول خواسته بود که اسم مجلس از «شورای ملی» به «شورای اسلامی» تغییر یابد. او وقتی هاشمی بر کرسی ریاست نشست، امان نداد و دوباره پیشنهادش را تکرار کرد و این شد اولین تصمیم اولین رئیس موقت اولین مجلس پس از انقلاب. «پیشنهادی که رسیده این است که ما نام مجلس را که تا به حال بدون قرارداد قبلی به طور سابقه ذهنی مجلس شورای ملی نوشته شده بود و حساب خاصی روی آن باز نشده بود و خدمت امام هم که خود بنده و دوستان دیگر صحبت کردیم ایشان فرمودند مساله را به مجلس محول کنیم و مجلس الان آماده قانونگذاری است. پیشنهادی که رسیده است این است که نام مجلس را از این به بعد مجلس شورای اسلامی بگذاریم. من همین پیشنهاد را با همین کیفیت به رأی میگذارم برای اینکه از این به بعد خیال ما راحت باشد.» محمد خامنهای تذکر داد که در قانون اساسی کلمه «مجلس شورای ملی» قید شده و تفسیر قانون اساسی با شورای نگهبان است. هاشمی گفت اگر این پیشنهاد به تصویب برسد برای شورای نگهبان ارسال خواهد شد و اگر مخالف قانون اساسی بود آنها نظرشان را خواهند گفت. حجتی کرمانی گفت اگر باید قانونی تصویب شود با پیشنهاد یک نفر نمیشود بلکه باید طرحی با ۱۰، ۱۵ امضا ارائه شود و بعد از آن دربارهاش تصمیمگیری شود. هاشمی جواب داد این طرح بیش از ۱۵ امضا دارد. حجتی کرمانی پیشنهاد داد همانطور که «آقای کنی همیشه تعبیر میکردند و تعبیر خود من هم همین بود برای اینکه قانون اساسی هم محترم بماند مجلس شورای ملی اسلامی باشد.» بعد از اظهارنظرهای چند نفر از نمایندگان، محمد یزدی تاکید کرد «نامگذاری مجلس هیچ مخالفتی با قانون اساسی ندارد بنابراین مجلس حق دارد این نامگذاری را بکند و هیچ مخالفتی هم با قانون اساسی نیست.» کار افتاد به فردا که دو فوریت طرح تعیین نام مجلس رأی آورد. روز ۳۱ تیر ۱۳۵۹ پیشنهاد شد که «مجلس شورای اسلامی ایران» به رأی گذاشته شود و این محمد موسوی خوئینیها بود که با آن مخالفت کرد و گفت: «کلمه ایران هیچ وقت جزو اسم نمیتواند باشد. ایران همیشه ایران هست. هر چیزی را که ما در ایران انجام بدهیم منتسب به ایران است. مجلس شورای اسلامی کسی نگفت که مال عراق است تا ما بخواهیم با اضافه کردن کلمه ایران بفهمانیم که مجلس شورای اسلامی عراق نیست. مجلس شورای اسلامی افغانستان نیست بنابراین یک قید غیرلازمی است و علاوه بر این من تصور میکنم که چون امام فرموده است مجلس شورای اسلامی متاسفانه بعضی از ما در معرض این وسوسههای شیطانی قرار میگیریم.» تعداد اندکی از نمایندگان در رأیگیری برای افزودن نام «ایران» به مجلس قیام کردند، تصویب نشد. اما نام «مجلس شورای اسلامی» از مجموع ۱۹۵ رأی با ۱۸۱ رأی موافق، هفت مخالف و هفت ممتنع به تصویب رسید. این شد که اولین تصمیم مجلس پس از بررسی اعتبارنامهها شد تغییر نام آن.
هاشمی رفسنجانی؛ رئیسی برای سه دوره
در مجلس دوم که روز ۷ خرداد ۱۳۶۳ افتتاح شد، سعید امانی بر کرسی رئیس سنی نشست با ۷۲ سال سن. وقتی خواست افراد برای ریاست مجلس کاندیدا شوند، از نمایندگان فقط یک اسم شنید: «آقای هاشمی». تنها کاندیدای ریاست موقت مجلس دوم از ۲۰۵ نماینده حاضر در جلسه، ۱۹۶ رأی موافق کسب کرد و ۹ رأی ممتنع. روز ۲۷ خرداد ۱۳۶۳ پس از بررسی اعتبارنامه نمایندگان، انتخابات هیات رئیسه دائم مجلس دوم برگزار شد و هاشمی با کسب ۱۸۱ رأی از مجموع ۱۸۹ رأی ریخته شده به گلدانها (و هشت رأی ممتنع) برای یک سال شد رئیس مجلس که تا آخر دوره دوم بر همین مسند ماند. در مجلس سوم محمدحسین چهرگانی انزابی رئیس سنی شد و روز افتتاح مجلس در ۷ خرداد ۱۳۶۷ بر کرسی ریاست نشست. فردای آن روز که نوبت به انتخاب رئیس موقت رسید، باز این نمایندگان بودند که هاشمی رفسنجانی را برای ریاست پیشنهاد دادند و وقتی چهرگانی انزابی پرسید «غیر از جناب آقای هاشمی کسی دیگر هم داوطلب ریاست هست؟» کسی چیزی نگفت. از ۲۲۷ نماینده حاضر ۲۲۳ نفر به هاشمی رأی دادند و چهار نفر هم برگه سفید در گلدانها انداختند. رئیس سنی پس از اعلام نتایج آرا درباره هاشمی رفسنجانی گفت: «ما افتخار میکنیم که باز هم موفق شدیم تحت ریاست ایشان کار بکنیم. الحق ایشان از ذخائر بزرگ خداوند متعال هستند نسبت به این انقلاب. خداوند متعال برای اسلام و مسلمین و انقلاب اسلامی، ایشان را نگه بدارد.» هاشمی از حسن ظن و ابراز اعتماد نمایندگان به خود تشکر کرد اما گفت: «واقعاً بدون هیچگونه قصد کسر نفس یا خودشکنی عرض میکنم که خودم را لایق این اعتماد نمیدانم. به خاطر مشاغل زیادی که به من تحمیل شده، رئیس مجلس خوبی برای شما نیستم. یعنی واقعاً نمیرسم که آن کارهایی که رئیس مجلس میتواند برای نمایندهها انجام بدهد به خوبی انجام بدهم. ولی دیدم کسی به عنوان کاندیدا بنا ندارد معرفی بشود و این وظیفه را محول به من کردند. آقایان هم در پیشنهادهایشان معرفی کرده بودند، طبعاً قبول کردم. انشاءالله خداوند توفیق بدهد که من بتوانم در همین حدی که وقت دارم وظیفهام را انجام بدهم و در خدمت انقلاب و اسلام و همه باشیم و با کمک شماها بتوانیم کارها را بهتر انجام بدهیم.»
اما یک سال بعد که رئیسجمهور شد، در ۲۴ مرداد ۶۸ در نطق خداحافظیاش از مجلس گفت احساس یک تبعیدی را دارد چون از جایی که مأنوس است بدون احساس مثبت میرود. هاشمی رفسنجانی در شرایطی با مجلس و کرسی ریاستش وداع میکرد که با بازنگری در قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی جایگاه مهمتری یافته و قدرت بیشتری پیدا کرده بود. رئیس قوه مقننه در حال اسبابکشی به قوه مجریه از مجلس خواست که حقوق خود را جدی بگیرد: «من معتقدم که مجلس از همه حقوقش هنوز تا به حال به خاطر ملاحظات جنگ و شرایط انقلاب استفاده نکرده، با اینکه من خودم رئیس مجلس بودم و شاید من بایستی مدافع این حقوق باشم هیچوقت تشویق نمیکردم نمایندهها را که زیاد از حقوقشان استفاده بکنند به خاطر مشکلاتی که برای دولت میدیدم. من میدانستم که دولت در زمان جنگ چقدر مشکل دارد برای اداره کشور و لهذا سعی میکردم اینجا با اینکه رئیس مجلس بودم دفاع بکنم همیشه از دولت ولی در زمانی که من خودم در بین شما نیستم و میروم در یک سنگر دیگری من از شما تقاضا میکنم مخصوصاً حالا که دیگر جنگ هم نیست از آن حقوقی که دارید واقعاً استفاده بکنید یعنی مثلاً حق تفحص را خیلی جدی بگیرند. این به نفع دولت است، به نفع مملکت است، به نفع مردم است. جدی بگیرید بدانید من هیچ وقت گله نخواهم کرد که بگویم من یک وقتی با شما بودم حالا شما آمدهاید مدعی من شدهاید من چنین حرفی نخواهم زد. تشویق میکنم و الان از شما خواهش میکنم این را جدی بگیرید هر جا گزارش فسادی، گزارش خلافی دیدید از این حق استفاده بکنید از اصل ۹۰ به خوبی استفاده بکنید.»
فردای آن روز در ۲۵ مرداد ۱۳۶۸ از ۲۴۱ رایی که به گلدان ریخته شد، ۱۴۵ نفر به مهدی کروبی رأی دادند، ۹۲ نفر به علیاکبر ناطق نوری و یک نفر هم به قاسم معماری، سه رأی ممتنع و دو نفر هم رأی ندادند. به این ترتیب کروبی نایب رئیس، در جایگاه ریاست مجلس سوم نشست. او یک روز بعد درباره هاشمی گفت: «بیش از ۹ سال است که آقای هاشمی مسئولیت و ریاست مجلس را دارد. در این ۹ سال باز همه میدانیم که ما چه قضایایی، چه حوادثی، چه پستی و بلندیهایی و چه نشیب و فرازهایی داشتیم، هم در کل جامعه و هم در خود مجلس. بافت و خصوصیاتی که مجلس دور اول داشت، بالاخره بافتی که مجلس دور دوم داشت و حوادثی که در همین دوره هست آقای هاشمی انصافاً و حقاً توانستند به بهترین وجه مجلس را اداره کنند، مجلس را هدایت کنند و این مسئولیت سنگینی که ریاست مجلس باید داشته باشد حالا غیر از مسئولیتهای دیگرشان الحمدلله این وظیفه و این مسئولیت را به بهترین وجه ایفا کردند و مورد رضایت همه دوستان بود.» کروبی تا آخر عمر مجلس سوم رئیس ماند تا با گردش بادهای سیاست و تغییر اکثریت مجلس جایش را به رقیبش در کسب کرسی ریاست مجلس سوم دهد: علیاکبر ناطق نوری.
ناطق نوری؛ رئیس دو مجلس راستگرا
روز ۷ خرداد ۱۳۷۱، محمدباقر مهدوی کرمانی بر جایگاه رئیس سنی مجلس چهارم نشست. دو روز بعد که از نمایندگان نامزد ریاست مجلس خواست نامشان را اعلام کنند، عدهای علیاکبر ناطق نوری را پیشنهاد دادند، عدهای دیگر اسم عمید زنجانی را آوردند که بلافاصله گفت «معذرت میخواهم، من داوطلب نیستم.» چندنفری هم موحدی کرمانی را پیشنهاد دادند که او پاسخ داد: «نه، من منصرف شدهام.» بنابراین تنها گزینه ناطق نوری بود که ۲۰۳ رأی از ۲۴۰ رأی نمایندگان را گرفت و شد رئیس موقت مجلس چهارم. در انتخاب رئیس دائمی ناطق باز تنها نامزد بود که از ۲۳۰ رأی مأخوذه، ۱۹۱ رأی گرفت و در جایش ماند و چهار سال هم ابقا شد. اما ناطق نوری چنین بیرقیب نماند؛ در مجلس پنجم که ۱۲ خرداد ۱۳۷۵ افتتاح شد اول جایش را به سیدمحمود نوریزاده، رئیس سنی داد اما فردایش نور علی نور شد؛ رئیس سنی که اسمش نوریزاده بود و دو نامزد کرسی ریاست موقت یکی ناطق نوری بود و دیگری عبدالله نوری. بنابراین از نمایندگان خواسته شد نام این دو نامزد را علاوه بر نام خانوادگی بنویسند. از ۲۴۱ کاغذی که به گلدانها انداختند، روی ۱۳۲ برگه نوشته شده بود ناطق نوری و روی ۱۰۵ برگه عبدالله نوری. چهار رأی هم باطله بود. کارزار راستگرایان سنتی جامعه روحانیت و راستگرایان مدرن کارگزاران سازندگی نه فقط در انتخابات مجلس پنجم که تا انتخاب رئیس مجلس هم ادامه پیدا کرد. در ۱۶ خرداد ۱۳۷۵ رقابت برای کسب کرسی دائمی ریاست مجلس باز بین دو نوری برگزار شد که از ۲۴۰ رأی، ناطق نوری ۱۴۶ رأی و عبدالله نوری ۹۲ رأی (باطله دو رأی) کسب کردند و در نهایت نامزد مورد حمایت جامعه روحانیت بالانشین شد. اما ناطق خواست پا جای پای هاشمی بگذارد و از ریاست مجلس به ریاستجمهوری برسد. بختش را در سال ۷۶ آزمود و ناکام ماند. تاکنون هر پنج رئیس مجلس (هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، مهدی کروبی، غلامعلی حدادعادل و علی لاریجانی) نامزد انتخابات ریاستجمهوری شدهاند؛ اما فقط هاشمی بود که از مجلس به پاستور رفت، دیگران خواستند و نشد. ۹ روز بعد از انتخابات ریاستجمهوری در دوم خرداد ۷۶، انتخابات هیات رئیسه مجلس برگزار شد و باز هم ناطق نوری نامزد شد اما این بار رقیبی نداشت. از ۲۴۳ نماینده، ۲۱۱ رأی دادند تا رئیس بماند و مابقی آرای سفید و باطله در گلدان انداختند. سال بعد (۱۳۷۷) ناطق نوری یک رقیب داشت برای کرسی ریاست مجلس و آن مجید انصاری بود که از ۲۵۶ رأی مأخوذه، ۸۳ رأی کسب کرد اما ناطق نوری با ۱۶۴ رأی (۹ رأی هم ممتنع بود) همچنان بالانشین مجلس ماند. رقابت این دو نفر در آخرین انتخابات هیات رئیسه مجلس پنجم در ۹ خرداد ۱۳۷۸ هم تکرار شد اما باز هم بیشترین نامی که نمایندگان روی برگههای آرا نوشتند و به گلدانها انداختند، ناطق نوری بود.
کروبی؛ بازگشت به صندلی ریاست
«جناب آقای دکتر محمدعلی شیخ به عنوان رئیس محترم هیات رئیسه سنی بفرمایند در جایگاه مستقر شوند.» روز ۷ خرداد ۱۳۷۹ محمدعلی شیخ ۷۱ ساله بر صندلی ریاست مجلس ششم نشست و فردایش جای خود را به شیخ دیگری داد: مهدی کروبی. رئیس سنی مجلس پشت تریبون گفت: «ابتدا ما برای انتخاب رئیس مجلس وارد بحث میشویم. کسانی که خودشان داوطلب هستند، اسامیشان را اعلام بفرمایند یا همکاران اگر کسی را به عنوان نامزد یا داوطلب در نظر دارند معرفی بفرمایند و ما اسامی را اینجا یادداشت خواهیم کرد.» صدای عدهای از نمایندگان شنیده شد: «آقایان کروبی و انصاری». علی تاجرنیا منشی هیات رئیسه موقت بلافاصله گفت «آقای انصاری اعلام انصراف نمودند. غیر از آقای کروبی کاندیدای دیگری نداریم.» رئیس سه ساله مجلس سوم، با ۱۸۶ رأی موافق از جمع ۲۵۱ رأی نمایندگان حاضر در جلسه رئیس مجلس ششم شد. نکته قابل توجه تعداد بالای آرای سفید یا باطله در انتخاب رئیس مجلس بود: ۶۳ رأی. کروبی در همان روز تا روی صندلی ریاست مجلس نشست، دست روی یکی از پرمناقشهترین موضوعاتی گذاشت که آن روزها زیاد دربارهاش گفتوگو میشد: «بعضی از عزیزان و صاحبان قلم و بعضی از بزرگواران بحثهایی را در جراید و روزنامهها مطرح میکردند که رئیس مجلس، سخنگوی مجلس است. چون مساله بحث یک نهاد است، بحث فرد نیست، مدتی مدیر مجلس آقای هاشمی بود، مدت سه سال بنده بودم، مدت هشت سال آقای ناطق نوری بودند، حالا مجدداً (موقت) بنده اینجا خدمت شما آمدهام، اگر آینده هم رأی دادید اینجا هستیم و اگر هم رأی ندادید تشکر میکنیم و در خدمت شما هستیم، بحث فرد نیست، بحث نهاد است.» کروبی از جایگاه خاص رئیس مجلس در قانون اساسی گفت: «ریاست و مدیر مجلس جایگاه خاصی در ایران، در قانون اساسی، در آییننامه و در نظام ما دارد. در قانون اساسی در جاهای متعددی بهطور صریح جایگاه و مسئولیت برای رئیس مجلس و برای مجلس تعیین کرده (تا آنجا که در حافظه من است) در چهار جا در قانون اساسی بالصراحه در رابطه با رئیس مجلس دارد. یکی شورای امنیت ملی که یک اصل بسیار مهم است و در بازنگری به قانون اساسی اضافه شد و آن اعضایی که تعیین میکند چه افرادی باشند، سران سه قوه اعضای ثابت شورای امنیت ملی هستند. در بازنگری قانون اساسی که اگر چنانچه روزی رهبری مصلحت بداند قانون اساسی تغییر یابد یا جاهایی از آن اصلاح شود، آنجا گروههایی برای بازنگری قانون اساسی تعیین شدهاند، سران سه قوه مشخصاً تعیین شده در قانون اساسی هستند. چون در قانون اساسی اول همه آییننامهها و مصوبات مجلس باید از زیر نظر رئیسجمهور بگذرد، وقتی که بازنگری قانون اساسی شد و بنا شد رئیسجمهور و نخستوزیر یکی باشد و خود رئیسجمهور دیگر مسئول کل کار اجرایی کشور است، آنجا بحث شد که مصوبهها و آییننامههای دولت عموماً به کجا واگذار شود که ببیند مغایر با قانون هستند یا نیستند؟ بحث شد به شورای نگهبان داده شود، به مجلس داده شود، بالاخره به این نتیجه رسیدند که به رئیس مجلس واگذار شود. لذا کلیه مصوبات دولت باید از زیر نظر رئیس مجلس بگذرد که چنانچه او تذکر داد که مغایر با قانون هستند دولت موظف است اصلاح کند که در قانون مشخص و معین شده است که آغاز این هم از مسئولیت بنده بود، چون جدید بود و در سال ۱۳۶۸ که آقای هاشمی از اینجا به ریاستجمهوری تشریف بردند و بنده مسئول مجلس شدم اولین گروه را بنده اینجا تشکیل دادم که جناب آقای دکتر ثانی که از حقوقدانان فاضل است را مسئول این کار کردم (البته با معرفی آقای موسوی خوئینیها) که از نیروهای بسیار خوبی هستند و حتی هشت سالی هم که آقای ناطق رئیس مجلس بودند آقای دکتر ثانی هم اینجا تشریف دارند و با یک مجموعهای از فضلا این کار را انجام میدهند.»
کروبی خطاب به نمایندگان مجلس ششم گفت: «اگر خدای ناکرده حادثهای برای ریاستجمهوری پیش بیاید، عزلی، مریضی، مرگی یا حادثهای پیش بیاید در قانون اساسی مشخص شده که به فرمان و دستور رهبری (موافقت رهبری) معاون اول کارها را انجام میدهد، شورایی تشکیل میشود که آن شورا رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس عضو آن هستند که در طول ۵۰ روز در ضمن اداره کشور باید انتخابات انجام بدهند و رئیسجمهور جدید انتخاب شود. اینها (تا آنجا که در حافظه بنده بود) صراحت قانون اساسی است که مربوط به رئیس مجلس میشود که در بعضی جاها بعضی قوا هستند و در بعضی از جاها نیستند، یعنی مثل همینجایی که یادآوری شد.» در آییننامه مجلس هم قید شده که اداره کل مجلس، نظارت بر کلیه امور مجلس، امضا کردن تمام احکام مجلس با رئیس مجلس است. رئیس مجلس ششم به نمایندگان یادآور شد که «حتی غربیها هم در خبرهایشان میخواندم که در رابطه با ایران میگویند که رئیس مجلس ایران وضع خاصی دارد و یک سلسله اختیارات و جایگاهی در قانون اساسی دارد.» این نطق کروبی پاسخ به گفتههای برخی فعالان سیاسی بود که گفته بودند: «ریاست مجلس چیزی بیش از یک سخنگویی و نمایندگی نمایندهها نیست.» (سعید حجاریان) یا «ما از روز اول تاکید داشتهایم که ریاست مجلس باید سخنگوی آن باشد نه چیزی بیش از آن.» (محمدرضا خاتمی) در ۲۲ خرداد ۱۳۷۹ از ۲۴۵ نماینده، ۱۹۳ نفر به تنها گزینه ریاست مجلس ششم رأی دادند و ۵۲ نفر هم رأی سفید در گلدان انداختند. کروبی برای چهار سال بعد هم در مسند ریاست مجلس ششم ماند.
حدادعادل؛ رئیسی برای یک دوره
۷ خرداد ۱۳۸۳ باز این محمدعلی شیخ بود که به عنوان رئیس سنی رفت بر صدر مجلس هفتم نشست. دو روز بعد رقابت برای ریاست موقت بین غلامعلی حدادعادل و حسن سبحانی بود؛ از ۲۶۶ رأی مأخوذه، حدادعادل ۱۹۶ رأی کسب کرد و سبحانی ۵۵ رأی (با ۱۵ رأی سفید). روز ۱۷ خرداد فقط حدادعادل نامزد کسب ریاست دائمی مجلس بود که از ۲۵۹ رأی مأخوذه، ۲۲۶ رأی گرفت؛ تعداد آرای سفید ۳۲ عدد و باطله یک رأی بود. سال بعد برای ریاست یکساله حسن سبحانی به رقابت حدادعادل برخاست که این بار ۸۶ رأی کسب کرد اما در مقابل ۱۶۰ رأی حدادعادل (از ۲۵۵ رأی مأخوذه و ۹ رأی باطله) نتوانست کرسی ریاست را کسب کند.
لاریجانی؛ رئیس بلامنازع
در افتتاحیه مجلس هشتم در ۷ خرداد ۱۳۸۷ حجتالاسلام محمدتقی رهبر به عنوان رئیس سنی انتخاب شد و این علی لاریجانی بود که فردای آن روز به عنوان رئیس موقت انتخاب شد با کسب ۲۳۲ رأی از ۲۶۳ رأی مأخوذه. روز ۱۲ خرداد ۱۳۸۷ لاریجانی از ۲۵۹ رأی مأخوذه ۲۳۷ رأی را به خود اختصاص داد و رئیس دائمی مجلس هشتم شد که تا آخر دوره هشتم و نهم ادامه داشت. لاریجانی در ۸ خرداد ۱۳۹۱ با کسب ۱۷۳ رأی از مجموع ۲۷۵ رأی رئیس موقت دوره نهم مجلس شد. رقیبش رئیس سابق مجلس بود؛ حدادعادل که ۱۰۰ رأی کسب کرد و دو رأی سفید هم در این انتخابات داده شد. برای انتخاب رئیس یک ساله مجلس نهم در سال اول در ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ علی لاریجانی ۱۷۷ رأی کسب کرد و حدادعادل ۸۹ رأی و چهار رأی سفید هم به گلدانها افتاد.
سرنوشت هاشمی؟
نمایندگان دوره دهم مجلس امروز (۹ خرداد ۹۵) انتخابی سرنوشتساز کردند؛ از ۲۸۱ رأی ریخته شده به گلدانها برای انتخاب رئیس موقت مجلس دهم، علی لاریجانی ۱۷۳ رأی کسب کرد و محمدرضا عارف ۱۰۳ رأی (با ۵ رأی سفید). بنابراین لاریجانی به رکورد هاشمی رفسنجانی رسید که سه دوره پیاپی رئیس مجلس شد. اگر امروز آرای عارف بیشتر میشد، لاریجانی به سرنوشت ناطق نوری دچار میشد که فقط دو دوره پیاپی رئیس مجلس بود و جایش را به یک اصلاحطلب (کروبی) داد. هاشمی را ریاست قوه مجریه از ریاست قوه مقننه بازداشت و باید دید لاریجانی را نیز ریاستجمهوری از صدرنشینی مجلس دور خواهد کرد؟
نظر شما :