امروزی شدن نوروز؛ آیینی که زنانه شد
جشن دید و بازدید خانوادگی تبدیل به گشت و گذار شده است
فاضلی در کتاب «تجربه تجدد» (رویکردی انسانشناختی به امروزی شدن فرهنگ ایران) در کنار اشاره به امروزی شدن خانه، خانواده، همسایگی، روستا، مسجد و باورهای عامیانه، به مدرن شدن مراسم شب یلدا، چهارشنبهسوری و نوروز پرداخته است. به نوشته فاضلی، با در نظر گرفتن آمار سفرهای نوروزی، میتوان تغییر آشکار الگوی نوروز از «جشن دید و بازدید خانوادگی» در محل به «جشن گشت و گذار» را مشاهده کرد.
فاضلی میافزاید: «این تغییر باعث تغییرات ساختاری در شیوهٔ برگزاری نوروز، کارکردها و در نهایت فهم آن میشود. بدون تردید توسعهٔ وسایل حمل و نقل و ارتباطات و ورود سالانه حدود یک میلیون دستگاه اتومبیل به جامعهٔ ایران و سهولت دستیابی و بهرهبرداری از آنها، رشد امنیت شهرها و راهها، گسترش خدمات گردشگری مانند هتلها و رستورانها و توسعهٔ شرکتهای خدمات گردشگری، به گسترش سفرهای نوروزی کمک کرده است. اما تحول بنیادیتر، ظهور فضا و شرایط فرهنگی است که انسان مدرن را به حرکت کردن و بیرون رفتن از مرزهای زادگاه و اقامتگاه خود میکشاند و او را وادار میکند که به شیوهای متفاوت از گذشته، روزهای فراغت خود را بگذراند. فضایی که جیمز کلیفورد آن را «فرهنگ سفر» مینامد. به تعبیر کلیفورد، سفر و تماسها، پایگاه و جایگاهی برای «تجدد ناتمام» است. جابجایی و سفر بیش از آنکه حامل ایدهٔ انتقال و گسترش یافتن باشد، مولفهٔ اساسی سازنده «معانی فرهنگی» است.
زیگموند باومن، از پیامآوران نظریههای پسامدرن، بنیان «فرهنگ سفر» دوره معاصر را در عبارت «انسان مدرن، انسان زائر است» خلاصه میکند. به نوشته فاضلی «انسان مدرن به دنبال جاذبههای تاریخی، طبیعی و فرهنگی است که بتواند «امروزی بودن» او را نمایش دهد. یکی از این معابد، موزه است. از این رو، جای شگفتی نیست که ۳ میلیون و ۵۰۰ هراز نفر در نوروز سال ۱۳۸۳ از موزههای سراسر کشور بازدید کردند، رقمی که نسبت به سال قبل آن ۸۰ درصد رشد داشته است. شکلگیری و گسترش موزهها و همچنین رشد بازدید از آنها پدیدهای نیست که یک شبه به وجود آید. همگام با ورود ایران به عصر مدرن، در اواخر دورهٔ قاجار موزه در ایران تأسیس شد و به تدریج با رشد تجدد بر تعداد آن اضافه شد تا به ۴۱۴ موزه کنونی رسید. رشد بازدید مردم از موزه به معنای نوعی تغییر در الگوی گذران اوقات فراغت در ایام نوروز محسوب میشود. این تغییر حاصل تغییر ساختارهای ذهنی و نرمافزاری است که نظام کنشهای ما را هدایت و رهبری میکند.»
اگر از زاویهٔ دیگری به نوروز نگاه شود، برگزاری این جشن در تاجیکستان، افغانستان، آذربایجان و ایران تا حدودی به مثابه یک نوع مقاومت در برابر جهانی شدن است. فاضلی در این باره مینویسد: «اروپایی شدن در دل فرهنگهای جهانی شدن نهفته است. بسیاری از نظریهپردازان اجتماعی استدلال میکنند که در نتیجهٔ این فرآیند، به طور ناخودآگاه، فارغ از وجود سیاسی خودآگاهش، گروهها، اقلیتها و اقوام، وجدان جمعیشان فعال شده تا از اضمحلال و مستهلک شدن و نابودی کامل خود جلوگیری کنند. البته جهانی شدن امکانهایی را فراهم کرده تا گروههای کوچک یا اقوام یا اقلیتها و گروههای حاشیهای یا کشورهای پیرامونی بتوانند جایگاه خود را در نظام جهانی حداقل به لحاظ فرهنگی بازنمایی و برجسته کنند. نوروز هم برای مهاجران این نقش را ایفا میکند تا هویت خود را در مقابل دیگران شکل دهند. واقعیت این است که در کردستان و آذربایجان شوروی سابق، امروز بیش از هر زمانی نوروز جشن گرفته میشود. بنابراین میتوان گفت نوروز یک نوع مقاومت فرهنگی در مقابل مجموعهٔ فرهنگهای جهانی شدن است.»
نوروز در طول تاریخ متناسب و همگام با تغییرات اجتماعی و فرهنگی دستخوش دگرگونی شده است و در آینده نیز این تغییرات ادامه خواهد یافت. این تغییرات در تنوع و گوناگونی و اختلاف در شیوههای برگزاری آیینهای نوروزی در سراسر ایران و آسیای میانه کاملاً بازتاب یافته است. به تعبیر فاضلی «همانگونه که با اسلام آوردن ایرانیان نوروز معنای مذهبی خود را از دست داد و به سنتی سکولار، قومی و باستانی تبدیل شد، با ورود ایرانیان به دورهٔ مدرن و رشد و تثبیت تجدد ایرانی و ظهور انسان مدرن ایرانی، تمامی سنتها از جمله نوروز تعریف و مفهوم تازهای پیدا میکنند و با رشد و بسط فرایندهای تجدد و جهانی شدن، نوروز جامهای نو از معانی تازه به تن میکند.»
فرهنگ همواره در عین داشتن نوعی ثبات، متغیر و پویاست. در دورهها و مکانهای متفاوت مولفههای فرهنگ و بسیاری از سنتهای موجود، دقیقاً کارکرد اجتماعی و معنای متفاوت و گاهی ضد یکدیگر داشتهاند. تاریخ تحولات تمام سنتهای فرهنگی گواهی بر این خصلت سیالیت و متغیر بودن فرهنگ است. چنانکه در «تجربه تجدد» به آن اشاره شده، در زمینهٔ آیینهای نوروزی برخی محققان بر این باور هستند که رسم سیزده بدر برای بیرون کردن نحسی سیزده نبوده است، زیرا ایرانیان در گذشته سیزده را نه تنها نحس نمیدانستهاند بلکه یکی از ایام مقدس و خجسته بوده و تفکر نحوست عدد ۱۳ از دو شاخهٔ مردم کشورهای غربیها و عربها به ایران وارد شده است. حتی این بار که سیزده بدر همیشه و همه جا در روز سیزدهم فروردین برگزار میشود نیز قابل تردید است؛ زیرا مردم لرستان بنا بر سنتی قدیمی، روز چهاردهم فروردین از خانههای خود بیرون میروند، سبزهها را به آب میدهند، شادی میکنند و دختران دم بخت سبزه گره میزنند.
آنچه این جامعهشناس بر آن تاکید کرده «زنانه شدن نوروز» است و اینکه هیچگاه به اندازهٔ امروز جشن نوروز زنانه نبوده است. در گذشته بخشی از نوروز که به عنوان خانهتکانی و تغییر حال و هوای داخل خانه بود، به عهدهٔ زنان بود اما مقولهٔ خرید کردن و مصرف که از جریانهای اصلی نوروزی است به عهدهٔ زنان نبود، چون در گذشته عرصهٔ عمومی در اختیار زنان نبود، فرصت و امکان اجتماعی نداشتند که بتوانند در بازارها و خیابانها و مجامع عمومی حضور داشته باشند. اما الان اولین چیزی که بوی نوروز میدهد و نوروز را به مشام ما میرساند، هجوم سیلآسای زنان و دختران به خیابانها و پاساژها و مغازهها و بازارهاست. خرید به مثابهٔ «امر زنانه» گسترش پیدا کرده و یکی از ارکان نوروز، خرید کردن شده است. نوروز یک فضای اجتماعی برای بازتعریف و تعریف سبک زندگی است. به نوشته فاضلی، سبک زندگی امروزه عمدتاً یک امر زنانه است یعنی این زنها هستند که رنگ خانه را تعریف میکنند، لباسها و غذاها را تعیین میکنند، نمادها را شناسایی میکنند، هدایا را پیدا میکنند. اگر بیشترین قدرت اجتماعی را در ۱۲ ماه سال حساب کنیم، ماهی که زنان بیشترین قدرت را دارند ماه اسفند است و ۱۵ روز اول فروردین. این ۴۵ روز از این ۱۲ ماه سال نهایتاً از ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین، ماه زنان است. این ماهی است که زنان آن قدر قدرت پیدا میکنند که نه تنها در مورد خودشان که حتی در مورد مردان هم تصمیم بگیرند و به مردان امر و نهیهای لازم را بکنند، آنها را به کار گمارند و بتوانند یک نوع قدرت بیچون و چرا اعمال کنند. نوروز یک جشن آیینی مملو از نمادهاست. اکنون زنان این نمادها را تعریف میکنند. این زنان هستند که دربارهٔ نمادهای نوروزی تصمیم میگیرند. بنابراین به مدت حداقل یک ماه فضا و محیط زنانه است، احساسات ما زنانه است و مقداری لطیفتریم و شادتر و صمیمیتر و یک مقدار باسخاوتتریم و با گذشتتر و فداکارتریم و مقداری به ارزشهای زنانه نزدیک میشویم.
نوروزی چنان امروزی شده که منطق باستانی آن که «اسطورههای نوروزی» است تبدیل به منطق امروزی «اسطورههای مدرن و پسامدرنی» شده است و بنا بر تاکید فاضلی، آیینی دموکراتیک است. امروز دیگر نوروز مانند دوران باستان به دو بخش «نوروز عام» برای عوام و «نوروز خاص» برای طبقات برتر و خواص تقسیم نمیشود، بلکه تمام مردم از هر صنف و گروهی که باشند در جشن نوروز شرکت میکنند و صرفاً منافع هیچ گروه خاصی دنبال نمیشود. نوروز در خدمت حاکمیت و فرمانروایان خاص نیست، بلکه این حاکمان امروز هستند که ناگزیرند به منظور نشان دادن روح ملی و همبستگی ملی خود به نحو خاصی به مردم هدایا و پاداش عید بدهند.
***
تجربه تجدد (رویکردی انسانشناختی به امروزی شدن فرهنگ ایران)
نعمتالله فاضلی
انتشارات: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
چاپ اول: زمستان ۱۳۹۳
۷۶۱ صفحه
۳۴ هزار تومان
نظر شما :