جشن قرن؛ مهمانی بزرگی که انقلاب به پا کرد
مستند بیبیسی: جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی عامل سقوط شاه بود
تاریخ ایرانی: هر از چندی مشهورترین افراد جهان به بهانهای گردهم جمع میشوند؛ گاهی به بهانهٔ جشن تولد یکی از هالیوودیها، گاهی هم یک ازدواج سلطنتی. اما فقط یک جشن وجود دارد که میتوان آن را «جشن قرن» نامید.
یک فیلم مستند بسیار عالی، داستان واقعی یک جشن را روایت میکند که ۴۵ سال پیش تمامی پادشاهان، ملکهها، شاهزادهها و شاهدختها، روسای جمهور و دیکتاتورها را در یک واحهٔ ساخته شده میان کویر گردهم آورد. اما فقط مقیاس عظیم مهمانی ۱.۵ میلیارد پوندی شاه ایران نبود که آن را متفاوت ساخته است؛ کارهای پوچی همچون جابجایی روزانه یک قطعه یخ بزرگ توسط هلیکوپتر که برای خنک کردن شراب سفید انجام میشد، یا اعمال اغراقآمیزی همچون وارد کردن ۵۰ هزار پرنده برای آوازخوانی که اکثرشان در روزهای نخست به دلیل بیآبی جان خود را از دست دادند.
ویدئوی رسمی این جشن توسط هالیوود تهیه شد و اورسن ولز گویندهٔ آن بود! اما این کارهای پوچ نبودند که این جشن را متمایز کردهاند. آنچه که این مهمانی سه روزه در تخت جمشید را «جشن قرن» میکند نتایج و تبعات آن است. این مهمانی عامل وقوع یک انقلاب سیاسی شد که نه تنها منطقه بلکه تمام جهان را تا به امروز تحت تأثیر قرار داده است.
مستند بیبیسی نشان میدهد که این اتفاق حتی از آنچه که در زمان خود به نظر میرسید نیز احمقانهتر بود. از زمان جملهٔ مشهور ماری آنتوانت (اگر ساختگی نباشد) - «خب کیک بخورند!» - چنین مدیریت فاجعهآمیزی برای برگزاری جشن صورت نگرفته بود. در حالی که شاه و مهمانانش در خیمههای خنک مجهز به تهویهٔ هوا به صرف خاویار و شراب شاتو لافیت ۱۹۴۵ مشغول بودند، مخالفان شاه در آتش خشم میسوختند.
آیتالله مخالف شاه که در تبعید بود سروصدای زیادی به پا کرد و تمامی شرکتکنندگان در این مهمانی «شرمآور» را «خائن و لاشخور» نامید. او ایرانیان بیبضاعت را تشویق کرد تا علیه حاکمشان به پا خیزند؛ اتفاقی که اندکی بعد به وقوع پیوست. مهمانی به مناسبت دو هزار و پانصدمین سالگرد امپراتوری پارسی برگزار شد؛ جشنی که قرار بود پایههای سلطنت را محکم کند در عوض مایهٔ سرنگونی آن شد.
شاه یک دیکتاتور ترقیخواه بود. به زنان حق رأی اعطا کرد و متعصبین مذهبی را به حاشیه راند. هیچ راهی برای مخالفت با او وجود نداشت. تمامی مخالفینش شکنجه و زندانی شده و یا کشته میشدند. در حالی که بیش از نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکردند خانوادهٔ سلطنتی از یک زندگی بسیار مجلل و با شکوه لذت میبردند. هیچکس جرات آن را نداشت که اشتباهات شاه را به او گوشزد کند به همین دلیل زمانی که تصمیم گرفت تا بزرگترین جشن دنیا را برگزار کند کسی به او حرفی نزد.
حسن امینی، کارگردان این فیلم مستند، تعداد زیادی از کسانی که در این جشن نقش داشتهاند را پیگیری کرد و با آنها مصاحبه انجام داد: از پیشخدمتان سوئیسی گرفته تا مهمانان سلطنتی. نتیجهٔ آن یک فیلم درخشان است.
شاه میخواست مراسم در میان خرابههای تخت جمشید برگزار شود، جایی که یک ساعت تا شهر تاریخی شیراز فاصله دارد. اما مهمانان در کجا باید اسکان داده میشدند؟ راهحلی یافتند: تصمیم گرفتند تا شهرکی از خیمه بنا کنند، اما نه خیمههای معمولی. خانههای از پیش ساخته شدهای که در پارچههای مخصوص پیچیده شده بودند. چندین خیمه میان باغها و اطراف استخر مرکزی به پا شد. حتی زمین گلف هم ساختند. از آنجایی که آب نبود و گیاهی وجود نداشت مجبور شدند همه را از طریق هوایی وارد کنند.
ماکسیم که در آن زمان مشهورترین رستوران جهان بود مسئول غذای جشن شد؛ منوی شامل گوشت برهٔ فرانسوی به همراه قارچ ترافل، سرو شده با کلهٔ قوچ و «طاووس سلطنتی»، صدها بلدرچینی که با فوآ گرا (جگر غاز) پر شده بودند. صدها پیشخدمت از مشهورترین هتل سنموریتز استخدام شدند.
گام بعدی آمادهسازی محل کمپ بود. عبدالرضا انصاری از اعضای برجستهٔ کمیتهٔ برگزاری جشن به یاد میآورد: «آنجا پر از عقرب و مار بود.» در نتیجه تا شعاع بیست مایلی را سمپاشی کردند تا هرگونه جانور وحشی از بین برود. در عوض ۱۵ هزار درخت از ورسای وارد کردند و ۵۰ هزار پرنده نیز آوردند تا میان درختان آواز بخوانند. کسی به این فکر نکرد که این پرندگان چگونه قرار است دوام بیاورند. آنها دوام نیاورند. آقای علم وزیر دربار صراحتاً به برگزارکنندگان گفت: «اگر کار به موقع انجام نشود همهتان را به گلوله میبندم و سپس خودم را میکشم.» آنها به جای مهمانی میتوانستند یک المپیک برگزار کنند. یک آزادراه ساخته شد تا ۲۵۰ لیموزین برای استقبال از میهمانان به فرودگاه بروند.
اکنون تماشای این مجموعه از افراد مشهور و سلطنتی جذاب است؛ پرنس راینر و پرنسس گریس کلی از موناکو، ایملدا مارکوس از فیلیپین، تیتو از یوگسلاوی، امپراتور اتیوپی هایله سلاسی که شاه و ملکه (همسر سومش فرح دیبا) در خیمهشان آنها را میپذیرفتند.
برخی از رهبران جهان در همان زمان متوجه شدند که این جشن یک اشتباه بزرگ است. ملکه الیزابت یکی از آنها بود. اگرچه ملکه در بریتانیا از شاه پذیرایی کرده بود ولی از این مهمانی کناره گرفت. مشاورانش نگاه مثبتی به این جشن مجلل نداشتند. از سویی نمیخواست تا بیاعتنایی و سرسنگینی کند و به این دلیل شاهزاده فیلیپ و شاهدختها را به نمایندگی از خود به این مهمانی فرستاد. برخی از مهمانان حاضر در جشن در سالهای پس از آن به عاقبت خوشی گرفتار نشدند، همچون رئیسجمهور رومانی نیکولای چائوشسکو و همسرش که در سال ۱۹۸۹ به جوخهٔ اعدام سپرده شدند.
روابط میان مهمانان چگونه بود؟ پرنس مایکل یونان به خاطر میآورد: «کمونیستها و سلطنتیها عالی بودند، همچون همیشه.» شاه و ملکه در هنگام پذیرفتن مهمانان برای شام به طرز عجیبی ناراحت و معذب به نظر میرسیدند. سالی کوئین، خبرنگار واشنگتنپست که مراسم را پوشش میداد دلیل آن را توضیح داد. صف خوشآمدگویی مهمانان بسیار طولانی بود و به آرامی حرکت میکرد، بسیاری از مهمانان هنوز در بیرون منتظر بودند که طوفان شن به راه افتاد و آرایش موها و تاجها را خراب کرد.
اوضاع پشتصحنه نیز افتضاح بود. سرپیشخدمت به دلیل استرس از حال رفته و آشپزخانه به حدی گرم شده بود که آشپزها برهنه شده بودند. مهمانان بر سر میز عظیم ۷۰ متری نشستند که توسط یک رومیزی پوشانده شده بود. شام با تخم بلدرچین پرشده با خاویار آغاز شد و با شامپاین تمشک و انجیر به پایان رسید.
برای بسیاری از مهمانان هیجانانگیزترین لحظه زمانی اتفاق افتاد که مقابل مقبرهٔ کوروش کبیر - بنیانگذار امپراتوری ایران در ۶ قرن پیش از میلاد مسیح - حاضر شدند. این فیلم مستند بیش از هزار سرباز ایرانی را نشان میدهد که لباس سربازان هخامنشی را بر تن کردهاند و از مقابل مهمانان ویژه رژه میروند و شاه که در برابر مقبرهٔ کوروش سخنرانی مشهور خود «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم و در برابر آرامگاه تو سر ستایش فرود میآوریم» را ارائه میدهد.
اما این ستایش چندان به طول نینجامید. عیسی مالک، مدیر تشریفات که مسئول جمعآوری خمیهها بود با نفرت متوجه شد که مورد غارت قرار گرفتهاند. تمام رادیوهای گرانقیمت و جدیدی که سفارش داده بودند ناپدید شدند. «۵۰ رادیو سفارش داده بودیم و از آنها فقط یکی باقی مانده بود.»
شاه هم خوشحال نبود. پس از آنکه فیلم رسمی مراسم را به او نشان دادند پاسخ تند و تلخی داد: «ایرانیها کجا هستند؟» واقعاً کجا بودند؟ میان تمامی افراد مشهور و بزرگ و نه چندان بزرگ جهان، میزبان مهمترین مساله را فراموش کرده بود: مردم کشور خودش.
در ویدئوی رسمی مراسم، گوینده - اورسون ولز - اعلام میکند: «این جشن سال نبود بلکه بزرگترین جشن بیست و پنج قرن اخیر بود!» اما این جشن کاری کرد تا قرن بیست و ششمی در پیش نباشد. دشمن شاه، آیتالله خمینی این جشن «فاجعهآمیز» را با خشم مینگریست: «بگذارید مردم جهان بفهمند که این جشنها به مردم شریف و مسلمان ایران مربوط نیستند. تمام افرادی که در آن شرکت کردهاند خائن به مردم و اسلام هستند.»
۸ سال پس از این جشن کسی که خود را «شاه شاهان» مینامید از ترس جان فرار کرد و کشور را به حکومت اسلامی آیتالله خمینی سپرد و در سال ۱۹۸۰ در مصر جان سپرد. شاه اگر زنده بود بشقاب دیگری از آن طاووس را سفارش میداد؟ احتمالاً خیر.
منبع: دیلی میل
نظر شما :