روایت محمد توسلی از تبعیدیهایی که شاه را تبعید کردند
***
اولین مواجهه مستقیم شما با مسئله زندان و تبعید در چه سالی بود و در آن دوره چگونه به این چالش مهم نگاه میکردید؟
شرایط قبل از انقلاب، به خصوص در حوالی سالهای ۵۰ که جنبشهای مسلحانه علیه حکومت پهلوی آغاز شده بود، شرایط ویژهای بود و من در ارتباط با کمک به مجاهدین خلق، به همراه مهندس سحابی و آقای هاشمی رفسنجانی بازداشت شدم. با توجه به سوابق مبارزات اجتماعی و سیاسی و اینکه عمده وقتم را در اروپا و آمریکا صرف تلاشهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و ایجاد نهادهای مدنی کرده بودم، زندان که به نوعی تبعید اجتماعی محسوب میشد، فرصت و بهانهای بود برای آشنایی با نهادهایی که در جهت مبارزه با رژیم دست به اقدامات مسلحانه میزدند. در این مدت تجربه سلولهای دو نفره اوین، اتاقهای عمومی زندان قزلقلعه و همراهی با دیگر زندانیان همچون آقایان ربانی شیرازی، هاشمی رفسنجانی، مهندس سحابی و جمعی از مجاهدین خلق را داشتم. همچنین در ۶ ماهی که در زندان قصر بودم نیز با تودهایها و برخی افراد هیاتهای موتلفه و زندانیان حزب ملل اسلامی همچون آقای کاظم بجنوردی و دوستانشان آشنا شدم.
پس در ابتدا، زندان برای شما بیشتر فرصت آشنایی بود تا درگیر شدن با سختیهایش؟
بله، دقیقاً! از آنجایی که حکم حبس یک ساله داشتم، این زمان، فرصت مغتنمی بود که با افکار گروههای مختلف که آن زمان در زندان به سر میبردند آشنا شوم. کوشش کردم که با حدود ۵۰ گروه گوناگون سیاسی، اعتقادی و اندیشهای آشنا شوم و چون جوان بودم، بستر این ارتباط، یادگیری و انتقال اطلاعات دوسویه بود. راستش هیچگونه خستگی و ناراحتیای از آن ایام به خاطر ندارم جز اینکه دنبال یادگیری و یاد دادن بودم و میخواستم بر اساس آشناییهایی که در این شرایط جسته بودم، زمینهای برای ارائه راهکارهای مفید در سطح اجتماعی و فرهنگی به دست بیاورم. به عنوان نمونه به خاطر دارم که در زندان قزلقلعه با دانشجویانی آشنا شدم که از نظر سطح سواد عمومی و بینش مسائل روز جامعه، مطلوب بودند، سعی کردیم با ارائه تحلیلهای تازه از شرایط امروز و راهنمایی آنها به آنها کمک کنیم تا راهکارهای تازهای برای حل مشکلات جامعه خود پیدا کنند.
از این آشناییها بیشتر توضیح دهید. به نظر میرسد که بسیاری از چهرههایی که آن زمان فرصت دیدارشان در تبعید یا زندان فراهم میشد، بخش عمدهای از آثار خود را در فراغت زندان یا تبعید، خلق میکردند.
این موضوع، بحث قابل ملاحظهای است چون ساخته شدن شخصیت اجتماعی من بیشتر تحت تأثیر آثاری است که بخشی از آنها در دوران تبعید و زندان خلق و تولید شدهاند. شاید اگر کمی به عقب برویم، مهمترین آثاری که در دوران دانشجویی روی من اثر گذاشت، آثار مهندس بازرگان بودند که بخشی از آنها را در دوران زندان خود در فاصله سالهای ۳۴ تا ۳۵، مربوط به فعالیتهای نهضت مقاومت ملی، به رشته تحریر درآورده بودند. بخش دیگر این آثار که در سالهای ۴۲ تا ۴۵ خلق شده نیز از کتابهای مهم مهندس بازرگان به شمار میروند که از آن میان میتوانم به کتاب «ترمودینامیک» ایشان اشاره کنم که یک کتاب علمی است و در سطوح دانشگاهی تدریس میشد. این کتاب حاصل یادداشتهای پراکندهای است که او در سالها مطالعه، فراهم کرده بود و در زندان، این فرصت را یافت تا با تعمق، مطالعه و نگرش دوباره به آنها، به صورت کتاب آماده چاپ کند. اثر «عشق و پرستش» که با آثار «راه طی شده» و «ذره بیانتها» در جلد یکم مجموعه آثار ایشان منتشر شدهاند، سه اثر پایه مهندس بازرگان به شمار میروند که روی جوانان تأثیر ویژهای گذاشتند. به اعتقاد من، خود مهندس بازرگان با آن شخصیت والایی که داشت به محض قرار گرفتن در فضای تبعید و زندان، توان مضاعفی مییافت و میتوانست آثاری خلق کند که از عمق وجودش نشأت گرفته بود و روی مخاطب تأثیر فوقالعاده میگذاشت. یکی دیگر از آثاری که او توانسته بود در زندان تولید کند، مجموعه بررسیهای او و مهندس سحابی در دوران زندان مبارزات نهضت مقاومت ملی بود؛ این کتاب که بعدها با نام «احتیاج روز» در مجموعه آثار هشتم منتشر شد، نگاهی موشکافانه به وضعیت روشنفکری و روشنفکران در ایران است و پاسخ به پرسشهایی از این دست که «چرا نمیتوانیم به صورت گروهی و جمعی عمل کنیم؟» و «چرا تکرویها، خودخواهیها و خودبزرگبینیها وضعیت فعالیت ما را در مقابل نهاد حاکمیت به چالش میکشد؟» این کتاب همانطور که از نامش پیداست، هنوز هم احتیاج روز ماست. خاطرم هست که در جشن عید فطر سال ۱۳۴۶ ایشان در دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در کرج این سخنرانی را ارائه دادند. انگار همین دیروز بود که من در آن جشن عید فطر انجمن اسلامی دانشجویان شرکت کردم و شاهد بودم که چطور مهندس بازرگان بیآنکه نامی از مصدق ببرد، با گفتن این جمله که «همان پیرمرد...» باعث شد تمام شرکتکنندگان به احترام مصدق بایستند و یاد و خاطرهاش را زنده کنند. از خاطرمان نرود که در آن زمان یعنی بعد از کودتا، بردن نام مصدق خط قرمز محسوب میشد. این کتاب راهبردی هنوز هم بعد از ۵۰ سال که از نگارش آن در زندان میگذرد، مسائل روز جامعه روشنفکران ایران و مبارزان جامعه را به خوبی مورد بررسی قرار میدهد و به ما میگوید که چرا مبارزات نتوانسته ما را به سمت تحولات اجتماعیای که در پی آن هستیم، سوق دهد. خود من تا به حال در دو یادداشت تفصیلی، شرح دادهام که چطور این نوشته ایشان در زندان، میتواند به صورت یک راهنمای عملی برای امروز جامعه ما باشد.
به نظر میرسد که مهندس بازرگان یکی از شخصیتهای کلیدی پیش از انقلاب هستند که در دوره زندان و تبعید، آثار فراوانی را به رشته تحریر درآوردهاند؟ آثاری که در این شرایط تولید شده بودند، چطور میتوانستند روی قشرهای مختلف جامعه آن زمان تأثیر بگذارند؟
همین تجربه را در دوران فعالیت نهضت آزادی داشتیم، در اول بهمن ۱۳۴۱ رهبران و جمعی از فعالان بازداشت شدند چرا که در آستانه انقلاب شاه و ملت با انتشار بیانیهای به تبیین اهداف واقعی شاه از این تصمیم دست زده بودند و بلافاصله همگی بازداشت شدند. فهرست آثار مهندس بازرگان در فاصله سالهای ۴۲ تا ۴۵ نشان میدهد که ایشان در این دوره لااقل ۱۶ اثر کلیدی خود را به رشته تحریر درآوردهاند که برخی از آنها، از آثار کلیدی و راهبردی به شمار میروند. حتی دفاعیات ایشان در دادگاه نظامی که بعدها تحت عنوان «چرا ما دچار استبداد شدهایم؟ و چرا با استبداد مخالفیم؟» در مجموعه ششم آثار به چاپ رسیده، حکایت از آن دارد که حتی دفاعیات اظهار نشده ایشان در دادگاه هم میتواند ما را در حل پیچیدهترین مسائل روز کشور کمک کند. ایشان در آن کتاب به جوانان همعصر خود نشان داد که چرا فرهنگ استبدادی یکی از ریشههای توسعهنیافتگی جامعه ما را تشکیل میدهد و چطور باید با آن مقابله کرد و مغلوبش ساخت. در این ۱۶ جلد کتاب میتوان سراغ کتابی چون «سازگاری ایرانی» را گرفت که به بررسی روحیات ملت ایران اختصاص دارد یا میتوان اثر «سیر تحول قرآن» را که در مجموعه آثار ۱۲ و ۱۳ آمده است، جستوجو کرد که در تبعید نوشتهاند. نگارش این اثر مربوط به زمانی است که به دلیل مشکلات پیش آمده با مدیران زندان قصر، ایشان و جمعی از دوستانشان را به زندان برازجان فارس تبعید کردند و مهندس بازرگان در شرایط بسیار سخت تبعید، قرآن را رها نکرده و بلکه به سیر و سلوک در آن پرداختهاند. «سیر تحول در قرآن» کتابی است که نشان میدهد، قرآن کلید وحی الهی است؛ اثری نوشته شده توسط بشر نیست و از یک قانونمندی ویژه در سبک و محتوا برخوردار است. مهندس بازرگان در روزهای سخت تبعید برازجان با محاسبات و جداول و نمودارهای ریاضی قانونمندی نه تنها سیر تحول لفظی قرآن را مورد بررسی قرار دادند بلکه سیر تحول موضوعی آیات را هم کنکاش کردهاند. این اثر در سالهای اخیر توسط پروفسور بهنام صادقی، استاد دانشگاه استانفورد آمریکا، به روش سبکسنجی صحت مطالعات سیر تحول قرآن را مورد ارزیابی و تأیید قرار داده است. این ۱۶ اثر بازرگان همگی در یک ویژگی خاص مشترک هستند که از فرصت تبعید و زندان و شرایط سخت آن به وجود آمدهاند و به اعتقاد من، هر متفکری که در چنین شرایطی قرار میگیرد، میتواند آثاری متفاوت با آثار روزهای رهاییاش خلق کند که ماندگاری خاصی داشته باشد.
به نظر میرسد که در آن دوران، تبعید، حکمی برای ایجاد تنهایی اجتماعی فرد بوده تا با دور کردن او از جامعه، خانواده و محل زندگیاش، زمینه در هم شکستن مقاومتش را فراهم کنند. فکر میکنید، فردی که در چنین شرایطی قرار میگیرد، چطور میتواند به آفرینش در حوزههای مختلف دلخوش باشد؟
کسانی که این افراد را روانه زندان میکردند یا به تبعید میفرستادند، به دنبال شکستن فرد بودند. آنها فرد را از محیط جامعه، خانواده و بستر زندگی خود دور میکردند تا دیگر نتواند در جامعه پیرامونیاش تاثیرگذار باشد و دور بودنش از جامعه و خانواده زمینهای شود که به تدریج از لحاظ روحی و جسمی ضعیف شود. چنین موقعیتی از نظر من باید به شکل یک جنگ روانی مورد تحلیل قرار بگیرد چرا که بدون تردید اگر فرد تبعیدی، فردی که به زندان افتاده، آمادگیهای لازم را نمیداشت، در طولانی مدت تحت فشار قرار میگرفت و تسلیم میشد. در این میان افرادی که روحیه بالا، ایمان قوی، توکل به خدا و پایبندی به ارزشهای الهی داشتند تسلیم چنین پروژهای نشدند و جنگ روانی نتوانست روی آنها تأثیر بگذارد. این در حالی است که آنها حتی از این شرایط سخت بیشترین بهره را برده و سعی کردند در جایگاهی قرار بگیرند که تا پیش از آن، امکانش را نداشتند. متوجه منظورم هستید؟ برخی از این تبعیدیها یا زندانیها، با ورود به فضای سخت زندان و تبعید، بخشی از موتورهای وجودیشان، که در شرایط عادی فعال نیست، روشن میشود و میتوانند از تمام ظرفیت خود استفاده کنند.
خود شما هم که زندان را به نوعی تبعید اجتماعی ارزیابی میکنید، چنین تجربهای داشتهاید؟
خود من در چنین شرایطی قرار گرفتهام و آن فضا را با گوشت و پوست و استخوان تجربه کردهام و توانستهام حتی در دورههایی کل قرآن را مرور کنم و از تعمق و تأمل در مفاهیم آن، به تابلویی منسجم از کلام الهی در ذهنم برسم و به صورت راهبردی به پیامهای قرآن توجه کنم. تصویری که من از قرآن در روزهای زندان به دست آوردم، هیچگاه در مراجعههای پراکنده روزمره قابلیت به دست آمدن، نداشت. این تجربه برای بسیاری از فعالان فرهنگی ما در رژیم پهلوی اتفاق افتاده؛ حتی مرحوم طالقانی هم در فاصله سالهای ۴۵-۴۲ که در زندان بودند، این فرصت را یافتند که کتاب ارزشمند «پرتویی از قرآن» را تکمیل و تدوین کنند. این تفسیر خاص و متفاوت از قرآن که حاصل جلسات ایشان در مسجد هدایت بود و نسلهای بسیاری را در محدوده دهههای ۲۰ و ۳۰ تربیت کرد، پس از چاپ توانست تأثیر شگرفی بر فعالان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور بگذارد.
بخش عمدهای از احکام صادر شده برای روحانیون در دوره پهلوی نیز تبعید بود، چرا حکومت به جای زندان از حکم تبعید استفاده میکرد؟
در سالهای قبل از انقلاب، ساواک کوشش میکرد به جای زندانی کردن روحانیون، به آنها حکم تبعید بدهد. توجه داشته باشید که در آن شرایط صدور حکم زندان برای روحانیون، خصوصاً بعد از ۱۵ خرداد ۴۲، هزینهبردار بود و حکومت بسیاری از روحانیون سیاسی را به نقاط دورافتاده کشور تبعید میکرد. در همین دوره، آیتالله خمینی ابتدا به به ورسای ترکیه و سپس به نجف تبعید میشوند، آیتالله طالقانی به کرمان، آیتالله منتظری به شهرهای مختلف و نهایتاً به سقز و.... در این دوره، روحانیون تبعیدی روی جامعه شهری تبعیدگاه خود تاثیرات اجتماعی و فرهنگی فراوانی داشتند که برای حکومت آثار منفی به همراه داشت و گاه حتی به جنبشهای اجتماعی ختم میشد، همچنان که حضور آیتالله منتظری در کردستان به تحولات اجتماعی و سیاسی آن منطقه کمک فراوانی کرد. خاطرهای دارم از مرحوم احمدعلی بابایی که یکی از تجار بازار بودند و از وظایفشان این بود که در دوران تبعید به خانواده تبعیدیان و شخص تبعید شده سرکشی کنند؛ در این سرکشیها، مرحوم علی بابایی، سعی در بهبود روحیه و کمک به حل مشکلات تبعیدیها و خانوادههایشان داشتند. حضور چنین افرادی در بطن جامعه آن روزگار نشان میدهد که هر تبعیدی به ایجاد پدیدههای اجتماعی ختم میشد که شخص تبعیدی در رأس آن قرار میگرفت و نه تنها روی جغرافیای تبعیدگاه تأثیر میگذاشت بلکه در ایجاد گروههایی که برای سرکشی به تبعیدگاهها میرفتند، نقش داشت. به طور طبیعی این افراد در دوران تبعید خود، مطالعه داشتند، تحقیق میکردند و مجموعه فعالیتهایشان به ایجاد زمینه تحولات فرهنگی، اجتماعی و بعضاً سیاسی ختم میشد.
به نظر میرسد این تأثیر به حدی است که برای ما که با فاصله بسیار زیاد از آن روزها ایستادهایم، نام شهرهای تبعیدگاهی آشناتر از شهرهای همجوارشان است، مثلاً تبعید آیتالله مدرس به کاشمر، شهر کاشمر را در خراسان به یکی از شهرهای مهم در آن منطقه بدل میکند.
برای اینکه پاسخ به چنین سؤالی مستند باشد، بد نیست به گزارش فعالیت جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر مراجعه کنید که در سال ۱۳۵۶ و همزمان با باز شدن فضای سیاسی کشور تشکیل شد. دفتر این جمعیت در ابتدای خیابان قبا بود و مهندس بازرگان دبیرکلی این جمعیت را بر عهده داشت. یکی از وظایف این جمعیت، پرداختن و رسیدگی کردن به مشکلات و مسائل تبعیدیها، بازداشتیها و زندانیها در سراسر ایران بود و شما میتوانید مجموعه مکاتباتی که با این مرکز شده را در دفتر دوم جلد نهم مجموعه آثار نهضت آزادی ایران مشاهده کنید. در این کتاب، مجموعه اقدامات جمعیت به تفصیل آمده و نشان میدهد که چهرههایی چون آیتالله خامنهای، آیتالله محمدی گیلانی و... زمانی که در تبعید بودهاند در نامههایشان چه درخواستهایی را مطرح کردهاند و جمعیت چه خدماتی به آنها ارائه داده است و پیامد این تلاشها چه تاثیری در توسعه جنبش اجتماعی داشته است.
به اعتقاد شما، تبعید در آن دوره، یک حکم فردی بود یا اجتماعی و فکر میکنید تأثیر چنین احکامی روی تفکری که این احکام را صادر میکرد چه بود؟
ظاهر تبعید، حکمی فردی است اما تاثیرش یک مسئله اجتماعی است. درست است که در ظاهر فردی تبعید میشد اما واقعیت این است که دستگاه، سعی در تبعید یک گفتمان و یک فکر داشت. اگر مدرس به کاشمر تبعید شد، برای در انزوا قرار دادن فکر و اندیشهاش بود و طبعاً حضور او در این شهر کوچک هم جریانی اجتماعی را به راه انداخت. در تبعید، جریانی اجتماعی به محاق میرود و تاثیرش را روی تبعیدگاه خود میگذارد؛ فضای اجتماعی شهر تبعیدگاه را تکان میدهد، حساسیتهای عمومی و اجتماعی را در مردم به وجود میآورد و باعث میشود که در خاطره جمعی مردم نام شهر باقی بماند چرا که حالا هم عرض نام شخصی شده که در آنجا تبعید بوده است. اما به نظر میرسد که در اواخر آن دوره حکومت به تجربه دریافته بود که با تبعید نمیشود فکری را سرکوب کرد.
منبع: روزنامه قانون
نظر شما :