شجونی: انشاالله عکسهای من مونتاژ باشد
تاریخ ایرانی: پرویز ثابتی، معاون امنیت داخلی ساواک در کتاب خاطرات خود با عنوان «در دامگه حادثه» که در آمریکا منتشر شده ادعا کرده است که ساواک با فریب برخی روحانیون و تهیه فیلم و عکس از ارتباط پنهانی آنها با زنان موفق شد مخالفان سرسخت حکومت را ساکت و وادار به همکاری با این سازمان کند. حجتالاسلام شجونی یکی از افرادی است که ثابتی از آنها نام میبرد. رضا رشیدپور در برنامه «دید در شب» از حجتالاسلام شجونی درباره این خاطره سوال کرد، پاسخ شجونی را در ذیل بخوانید:
رضا رشیدپور: من چند تا سوال میپرسم هر کجا که خواستید جواب ندهید. اتهامات پرویز ثابتی در مورد شما و عکسهایی که وجود دارد را میدانید، شما هیچ وقت جواب روشنی ندادید، میشود در برنامه من تکلیف آن را مشخص کنید؟
شجونی: عرض کنم که این برنامه را ساواک برای چند نفر از وعاظ مشهور تهران انجام داد. برای مرحوم فلسفی، حجازی، بنده و به اعتراف خودشان برای سیصد نفر از وعاظ معروف. یک نفر آقای تهامی بود معاون ساواک تهران و یکی هم آقای کمالی بود که بعدها چندین بار من را بردند و بدترین شکنجهها را انجام دادند. ما رفتیم نشستیم شروع کردند صحبت کردند که ساواک چنین است و چنان است. شما آخوندها فکر کردید میتوانید شاه را برکنار کنید؟ تو میروی منبر باید با ما همکاری کنی. این معاون ساواک و شکنجهگر این را به من گفتند. گفتم من پدرم روضهخوان بود ما جاسوسی نمیکنیم. این دو نفر در بازجویی از من تهدید کردند و گفتند باید با ساواک همکاری کنی. رفتند دیدم دو نفری یک چمدان به چه بزرگی را دارند میآورند. چمدان را وارونه کردند روی میز. روی میز پر شد عکس بنده با یک خانم.
مونتاژ کرده بودند؟
شجونی: هر چی کرده بودند. بعد هم به من گفتند ما برای سیصد نفر سناتور، وکیل حتی برای مصطفی خمینی هم ما از اینها ساختیم. من را دزدیده بودن. من تا این را دیدم گفتم بله بله. دویست تا بله گفتم. فکر کردند من دیوانه شدم. گفتم گرگ یوسف ندریده دهن آلوده. آمدم تو حیاط تو کوچه گفتند دیوانه شده. من تا آمدم تو حیاط و تو کوچه بله بله تا سر خیابان آمدم. ساواک دو قدم دنبال من آمد دیگر نیامد. فکر کردند من دیوانه شدم. رفتم مستقیم خانه آقای فلسفی. گفتم شما پدر مایی رییس جامعه وعاظی. نگفت برای من هم درست کردند. فلسفی پا شد و راه رفت و گفت هر کسی که فیلمبرداری کرده غلط کرده. سلمان فارسی هم توالت میرفته. ائمه هم لخت میشدند و به بستر میرفتند. قوت قلب بود. گفت ایستادگی کن. یه ذره حالم جا آمد. بیرون آمدم و یک آقایی من را سوار کرد. مرحوم شیخ جواد مناقبی بود. به من گفت: شجونی عکس فلسفی رو دیدی؟ گفتم نه. دست انداخت عکسو برداشت. دیدم عکسش با همون خانومیه که با من عکسش بود.
حاج آقا یک جسارت بکنم، شما میفرمایید، انبیا هم میرفتن در بستر زناشویی این در تناقض با حرفیه که در مورد مونتاژ عکس میزنید، بالاخره عکس مونتاژ بوده یا؟
بعدها در مورد آقای فلسفی گفتند که به عنوان محلل از آقای فلسفی استفاده کردند. مگه آخوند کیه؟ فرزند همین آدمهای معمولیه. زن میگیره، صیغه میکند. آن چیزی که به فلسفی نسبت دادند گفتند واقعیت دارد.
من به آقای فلسفی کاری ندارم من حرفم در مورد خود شماست. عکسهای شما مونتاژ بود یا واقعیت داشت؟
انشاءالله که مونتاژ بود.
نظر شما :