انتشار نامه محسن رضایی به امام پس از ۲۷ سال
به نوشته این سایت، پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ابهامات زیادی در نهاد سپاه پاسداران نسبت به پایان جنگ و ادامه فعالیت در سپاه به وجود آمده و ظاهراً این مسائل به حضرت امام(ره) منتقل شده بود. چند هفته بعد از آتشبس، احمد آقا به محسن رضایی تلفنی تماس گرفته و میگویند که اگر در رابطه با جنگ و یا سپاه سؤالی و یا تقاضایی دارید نامهای برای حضرت امام بنویسید. سه سال قبل از این و در همین ایام، احمد آقا با محسن رضایی تماس گرفته و با هماهنگی ایشان در نامهای خطاب به حضرت امام، تقاضای تشکیل سه نیروی هوایی، زمینی و دریایی برای سپاه مطرح شده بود. در آن موقع هم ابهامات زیادی برای آینده سپاه شکل گرفته بود. فرماندهان سؤال میکردند آیا لشکرهای سپاه میمانند و یا منحل خواهند شد؟ پاسخ امام به تقاضای سپاه و تشکیل نیروهای سهگانه موجی از خوشحالی و نشاط را در آن زمان برانگیخته بود. برای بار دوم، چنین تلفنی به محسن رضایی از تصمیم مهمی از سوی امام حکایت داشت.
محسن رضایی چند روز صبر میکند و سپس به امام نامهای مینویسد. حضرت امام در پاسخ وی، نامهای خطاب به فرماندهان مینویسند که عبارات آن بهرغم گذشت ۲۷ سال، همچنان شگفتآور است و به تعبیر بسیاری، این نامه نقشه راه و الگوی رفتاری سپاه بعد از دفاع مقدس تاکنون بوده است.
سردار رضایی در پاسخ به این سؤال که دلیل نگارش نامه شما و پاسخ حضرت امام(ره) چه بوده، میگوید: پس از تماس احمد آقا با من که نامهای خدمت حضرت امام بنویسم و اگر برای سپاه، تقاضایی دارم در آن ذکر کنم، مدتی فکر کردم که چه چیزی را از امام بخواهم. به ذهنم آمد که مهمترین مساله سپاه را با ایشان در میان بگذارم. آن موقع مهمترین مساله در سپاه، ابهامات جدیدی بود که پس از پایان چنگ پیش آمده بود.
در نامه رضایی خطاب به حضرت امام آمده بود: «بین برادران سپاه، غیر از ابهام از آینده سپاه، این مسئله مطرح است که تکلیف شرعی ماندن در سپاه پس از جنگ، از گردن ما ساقط شده و با توجه به خطر از دست رفتن کادرهایی که به بهای بسیار بزرگی، تجارب ارزنده از نبرد و دفاع مقدس را کسب کردهاند اگر حضرتعالی شرعاً تکلیف بفرمایید تا برادران، برای ادامه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی، در سپاه بمانند و با توجه به فرصت به دست آمده، به برطرف کردن کمبودها و ذخیرهسازی عِده و عدّه نظامی، دفاعی همت گمارند موجب تلاش و نشاط بیشتر در پرسنل سپاه خواهد شد.»
نامه رضایی در ۶۷/۵/۲۸ در حالی به محضر حضرت امام تقدیم شد که سپاه در تدارک برگزاری مجمع سالانه فرماندهان بود. این مجمع هر سال در تاریخ ۲۶ شهریور یعنی سالگرد فرمان حضرت امام در خصوص تشکیل نیروهای سهگانه سپاه (در سال ۶۴) برگزار میشد. در این نشست سالانه، فرماندهان سپاه در مجمع سراسری شرکت کرده، برنامههای سالانه سپاه را مورد بررسی قرار میدادند. لذا در حالی که چند هفته بیشتر از برقراری آتشبس نگذشته بود، مجمع سراسری فرماندهان در آستانه برگزاری بود.
رضایی از محضر امام تقاضا میکند که پیام آن حضرت خطاب به فرماندهان، همزمان با تشکیل مجمع فرماندهان صادر شود و حاج احمد آقا از سوی حضرت امام در مجمع حضور یافته و پیام حضرت امام را قرائت نمایند. همین اتفاق روی میدهد و مرحوم احمد آقا، ۴ هفته بعد پس از نامه رضایی در ۲۶ شهریور در مجمع سالانه فرماندهان حضور مییابد و پیام کمنظیر حضرت امام را قرائت میکند. پس از آن که احمد آقا پیام حضرت امام را قرائت کردند اثر معنوی فوقالعادهای در سپاه به وجود آمد و عملاً برخی ابهامات مربوط به جنگ و نحوه اداره سپاه و مأموریت های آن در آینده تبیین و نقشه راه فعالیت سپاه ـ که تاکنون نیز بر همان منوال بوده ـ روشن شد.
اینک، نخستین بار در سالگرد پذیرش قطعنامه و برگزاری جلسه تاریخی فرماندهان سپاه، عین دستخط حضرت امام(ره) انتشار مییابد:
«بسمالله الرحمن الرحیم
فرزندان عزیزم، فرماندهان و مسئولین محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در پایان قریب هشت سال دفاع مقدسی که منتهی به استقلال و تمامیت ارضی کشور و شکست طرحهای توسعهطلبانه دشمنان انقلاب اسلامیمان گردید، نمیدانم با چه بیانی احساسات و علاقه خویش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاوری که توفان خشم این امت حزبالله از سینه صحنه کارزار شما جوشیده است بیان نمایم. در نزد موحدین و سالکان طریقت سخن از اجر و پاداش دنیایی، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است؛ و دنیا با همه زرق و برقها و اعتباراتش به مراتب کوچکتر از آن است که بخواهد پاداش و ترفیع مجاهدان فی سبیل الله گردد. و مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زخارف دنیا محک بزند. اما من که وظیفهام دعاگویی و سپاس و تشکر از همه سپاهیان و بسیجیان و ارتشیان است، باید به همه نیروهای مسلح کشور و به شما اطمینان بدهم که تا من زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم از حمایت و دعای خیر برای شما دریغ نخواهم کرد؛ و شما را از بهترین عزیزان و همراهان خود میدانم؛ و همانگونه که در ایام جنگ در کنار شما بودهام، و شاید یکایک شما محبت و ارادتم را به خود احساس کردهاید، بعد از این نیز چنین خواهم بود. شما آیینه مجسم مظلومیتها و رشادتهای این ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید. شما یادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسئولان بیداردلانی بودهاید که امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزیدهاند. و از آنجا که من بین خودم و شما فاصلهای نمیبینم و سخن دل شما و همه عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از اینکه به کاغذ و قلم کشیده شود درک مینمایم، تصور میکنم که شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پر حماسهای که سالها در میدانهای نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخرههای صعب مشکلات در فضای سرد و گرم حوادث آبدیده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بیقراری عجین گردیده، از سکون و آرامش رنج ببرید و دلتان در همان حال و هوای خیمه جنگ بتپد، و چه بسا از خود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجود ما است که این هم از برکات معنویت و تحول در کشور ما است که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگی نمیکنید. ولی من به طور جد و اکید میگویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که به حق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است، چه صلح باشد و چه جنگ. من باز تاکید میکنم که ما در سیاست خود برای رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شورای امنیت جدی هستیم و هرگز پیشقدم در تضعیف آن نخواهیم بود؛ ولی آثار کارشکنی را در سیاست و رفتار نظامی عراق مشاهده میکنیم، که بعید به نظر نمیرسد که دست بعضی از قدرتها و ابرقدرتها در این قضایا پنهان باشد و چه بسا صدامیان بخواهند بخت سیاه و تیرهگون خود را مجدداً آزمایش کنند.
در هر حال، ما باید آماده و مهیا باشیم. روزهای حساس و تعیینکنندهای در پیش داریم؛ و انقلاب اسلامی هنوز سالها و ماههای تعیینکننده دیگر در پیش خواهد داشت که واجب است پیشکسوتان جهاد و شهادت در همه صحنهها حاضر و آماده باشند، و از کید و مکر جهانخواران و امریکا و شوروی غافل نمانند؛ و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح، باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوتها و ضعفها و طرحها و برنامهها، و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همهجانبه نبوده است. ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به این مسائل پرداخت؛ و از همه اندوختهها و تجربهها و استعدادها و طرحها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهای مؤمن به انقلاب همت گماشت، و تجارب را به دیگران منتقل ساخت؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همهجانبه، و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج و ارتش بیست میلیونی، کوشش نمود. و در کنار این مسئولیت بزرگ و پیروی از خطوط کلی سیاست نظامی کشور، باید همان محافل انس و نورانیت و برادری و وحدتی که در میدانهای نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوی که میان شما و روحانیون عزیز برقرار بوده به مجامع داخلی و به همه محیطهای سیاسی و اجتماعی و نظامی کشانده شود، تا انقلاب اسلامی ما از خطر آفتها و تفرقهها و بیتفاوتیها محافظت گردد. و مبادا که این سرمایههای عظیمی که محصول سالها تجربه و تلاش در عسرتها و فراز و نشیبها بوده است، در مسیر زندگی روزمره به فراموشی سپرده شود.
من به شما دعا میکنم و عزت و سعادت دنیا و آخرتتان را از پیشگاه مقدس حق مسئلت دارم. انشاءالله در لوای عنایت پروردگار و در ظل توجه حضرت بقیهالله - ارواحنا فداه - پایدار و سرفراز باشید. والسلام علیکم و رحمه الله.
۲۶ شهریور ماه ۱۳۶۷
روحالله الموسوی الخمینی
جلد بیست و یکم صحیفه امام خمینی(ره) - صفحه ۱۳۳، ۲۶ شهریور ۱۳۶۷»
متن کامل نامه رضایی به هاشمی
محسن رضایی در مهرماه ۹۳ برای نخستین بار در یک برنامه تلویزیونی متن نامه تاریخی خود به هاشمی رفسنجانی، فرمانده جنگ را قرائت کرد. به گفته فرمانده پیشین سپاه پاسداران، «آقای هاشمی پیش امام(ره) میآید و میگوید که دو راه داریم؛ یا باید صلح کنیم یا جنگ و اگر جنگ کنیم باید خواسته فرماندهان را تأمین کنیم. امام راحل در آن جلسه میفرمایند که از طریق مالیات هزینهها تأمین شود و در صورت نیاز ایشان فراخوان حضور نیروهای مردمی در جبهه را صادر میکنند. هاشمی پس از اطمینان از اینکه امام راحل از ادامه جنگ اطمینان دارند در باختران از فرماندهان خواست احتیاجات را اعلام کنند و امکانات مورد نیاز به دولت و مجلس اعلام میشود. برآورد لازم انجام و دوم تیرماه ۶۷ نامهای تهیه و به آقای هاشمی ارائه و ۲۷ روز پس از این نامه قطعنامه از سوی ایران امضا شد.»
متن کامل نامه محسن رضایی به هاشمی رفسنجانی به این شرح است:
«سرور مکرم حضرت حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای هاشمی
جانشین محترم فرماندهی کل قوا
با توجه به عجلهای که برای ارائه طرح توسعه نیروهای مسلح مدنظر بود، کلیات این طرح را تقدیم میکنیم. (رضایی در حین قرائت متن: ایشان دو بار تماس گرفته بود، چرا تأخیر شده و نامه را بدهید که میخواهیم جلسات را با اینهایی که قرار است امکانات جنگ را تهیه کنند، بگذارم.) انگیزه آمریکا و شوروی و صدام و حزب بعث علیه انقلاب اسلامی نه تنها کاهش نیافته بلکه با رشد بیداری اسلامی در جهان، مشکلات سیاسی ابرقدرتها بیش از گذشته شده است.
این بار دنیا با بازوی صدام، منافقین داخلی و خارجی و پایگاههای سیاسی خود در داخل کشور ما، قویتر از گذشته به جنگ خلیج فارس ادامه خواهند داد. (رضایی در حین قرائت متن: داریم تصویر میکنیم که ما متناسب با چه وضعیتی میخواهیم امکانات ارائه کنیم. میگوییم که این جنگ را آنها با شدت در خلیج فارس ادامه خواهند داد.)
تنها تغییر، توسعه جنگ زمینی مرزهای غربی به جنگ خلیج فارس است که شامل تنگه هرمز و خلیج فارس نیز میباشد، شده است. (رضایی در حین قرائت متن: چون یک سال بود که تنها در زمین نمیجنگیدیم. جنگ به حوزه خلیج فارس کشیده شده بود. یعنی به عرض جبهه که ۳۰۰ کیلومتر بود، ۱۵۰۰، ۶۰۰ کیلومتر دیگر در دریا افزوده شد. لذا اگر تا سال ششم هفتم جنگ در ۱۳۰۰ کیلومتر میجنگیدیم، در این سال آخر ۱۵۰۰ کیلومتر دیگر به آن افزوده شده بود و در عرض دریایی و زمین ۲۸۰۰ کیلومتر میجنگیدیم. ما از تنگه هرمز تا چاههای نفت که آمریکاییها به سکوهای نفتی حمله کردند و تا آسمان خلیج فارس که بعد از این نامه هواپیمای مسافربری ما را میزنند، درگیری داشتیم. پس جنگ توسعه پیدا کرده و توسعه پیدا خواهد کرد.)
علنی شدن روابط پشت پرده جنگ، جدیت حامیان صدام را نشان میدهد. (رضایی در حین قرائت متن: اینجا اشاره به اخبار و اطلاعاتی است که رابطه آمریکاییها با عراق و دیگران به شدت تقویت شده بود که به کلی سریترین اطلاعات را نیز به عراقیها منتقل میکردند.) به همین دلیل به دخالت مستقیم در جنگ ادامه میدهند. جنگ سوم به زودی بین ما و عراق آغاز میگردد. (رضایی در حین قرائت نامه: این نامه برای ۱۳۶۷/۴/۲ است که بعدش در ۱۳۶۷/۴/۴ حمله عراق به جزایر اتفاق میافتد. یعنی دو روز بعد از این نامه، ماشین جنگی راه میافتد.)
گرچه ما شعار تداوم جنگ را میدهیم اما بنا بر دلایل بسیاری، به نظر میرسد باز هم آغازکننده عراق خواهد بود که پس از پایان جنگ دوم که هم اکنون جاری است، خود را به عنوان بازوی اجرایی در برقراری امنیت و صلح منطقهای معرفی خواهد نمود. (رضایی در حین قرائت متن: آن زمان یکه کنفرانسی در بغداد برقرار بود که صدام روی در محل برگزاریاش یک کبوتری را به عنوان نشانه صلح نوشته بود.)
امروز علیرغم نوشتن عدد ۵۹۸ بر قلب تصویر کبوتری که بر سر در کنفرانس بغداد ترسیم شده، جنگ سوم را به قصد تصرف خرمشهر، آبادان، مهران، دهلران، قصر شیرین و ایجاد ناامنی در کردستان (رضایی در حین قرائت متن: که تمام اینها بعد اتفاق میافتد و به اکثر اینجاها حمله میکنند) و فعال کردن بحرانهای اجتماعی و مقاصدی به دست منافقین که هنوز برنامههای آنها برای ما مشخص نشده است. (رضایی در حین قرائت متن: یعنی ما گرفتیم که منافقین میخواهند یک عملیاتی کنند اما واقعاً نمیدانستیم که نقطه ورود، سر پل ذهاب به سمت قصرشیرین است یا از مهران به نقطه دیگری برسند یا از منطقه مریوان و بانه. من برای خودم این سه تصور را داشتم. ما در جنگ دو نوع بحث داریم؛ یکی تحلیل اطلاعات و یکی تشخیص است. من هفتاد درصد جنگ را با تشخیص اداره کردم و نه با اطلاعات، چون اصلاً اطلاعات استراتژیک نداشتیم [نقشههای ماهوارهای، شنود از عمق بغداد و اطلاعات از اتاق جنگ صدام و...] ولیکن با تشخیص از یک سری اطلاعاتی که از صحنه نبرد میگرفتم و خودم را جای دشمن میگذاشتم که ببینم اگر جای اون بودم چه کار میکردم، به یک تشخیص میرسیدم که بر اساس آن تشخیص، پیشبینی میکردم.)
بزرگترین خطری که ما را تهدید میکند، حجم این توطئهها نیست بلکه بالعکس این توطئهها میتواند رحمتی برای انقلاب و ملت ما باشد. دفاع از شخصیت، هویت و ملیت بزرگترین انگیزه برای ساماندهی و وحدت و انسجام نیروهای ملت ما است، مشروط بر اینکه از جمله شرایط آن، اختیار دادن به نیروهای حزباللهی، تحول در سیستم اداری کشور و عقیده یافتن بر سقوط صدام و حزب بعث در مدت زمان باقیمانده باشد.
اما طرح اصولی ما برای جنگ را تقدیم میکنم و مطمئن هم نیستیم که مسئولان این طرح را عمل کنند و اگر خوشبینانه هم بنگریم، ضعیف عمل میکنند که حداکثر خسارت تأخیر است.
الف- هدف نبرد باید انهدام صدام و حزب بعث عراق باشد. (رضایی در حین قرائت نامه: پس ما این نامه را ننوشتیم، برای اینکه بگوییم اگر این امکانات را به ما ندهید، نمیجنگیم. این حرفها چیست؟ ما این امکانات را اولاً برای سقوط حزب بعث و صدام میخواستیم.)
ب- حصول اهداف مادی که میتواند مفهوم معنوی فوق را تحقق بخشند، عبارت است از تصرف فیزیکی منابع حیاتی، اقتصادی و سیاسی رژیم عراق و خارج کردن آمریکا از خلیج فارس (رضایی در حین قرائت نامه: پس ما این امکانات را برای دو هدف میخواستیم. یکی اینکه صدام را ساقط کنیم و یکی اینکه، چون مطمئن بودیم در حین رفتن به سمت سقوط صدام، آمریکاییها دخالت میکنند و مشابه جنگ خلیج فارس، احتمالاً لشکر پیدا میکردند. یعنی مثلاً ما به سمت بغداد یا بصره میرویم، ده لشکر آمریکاییها در جنوب بصره پیدا میشد و ما که به سمت بغداد میرفتیم، اینها از پشت به ما حمله میکردند. ما همه اینها را نشستیم و تصور کردیم و گفتیم اگر میخواهیم جنگ را ادامه دهیم، باید دو هدف را در پیش بگیریم. یکی سقوط صدام و دوم اینکه باید خودمان را برای درگیری با آمریکا آماده کنیم. حال اگر ما جنگ را ادامه میدادیم و پیشبینی مقابله با آمریکا را نمیکردیم، یک کسی به ما نمیگفت: شما انقدر شعور نداشتید که وقتی به سمت بغداد بروید، آمریکا دخالت میکند؟ وظیفه نظامی ما این بود که حق مطلب را ادا کنیم و خدایناکرده حرفهای خلاف واقع به مسئولان کشور نزنیم. حتی تبصره نوشتم.)
تبصره- در طول سقوط صدام حزب بعث و صدام، بدون خروج آمریکا از خلیج فارس، هیچگونه ضمانتی برای کسب هدف وجود ندارد. (رضایی در حین قرائت نامه: این تبصره را زدم برای اینکه بگویم این طرح هم برای سقوط صدام است و هم اگر آمریکاییها دخالت کردند.)
ج- یک برنامه حداکثر پنج ساله که توسعه سازمان رزمی نیروهای مسلح را داشته باشد، طراحی کردهایم.
د- طرحهای عملیاتی جنگ خلیج بعد از سقوط صدام و حزب بعث و سقوط آمریکا از خلیج فارس را انشاءالله در آینده ارائه خواهیم داد. (رضایی در حین قرائت نامه: امکانات درخواستی برای این طرحها بوده است.)
پیوست ۱
جدول شماره ۱
مراحل عملیات آفندی و پدافندی
- تا پایان سال ۶۷، عملیات انهدامی
- تا پایان سال ۶۸، عملیات انهدامی
- تا پایان سال ۶۹، عملیات انهدامی
- سال ۷۰، آغاز عملیات سراسری
- تا پایان سال ۷۱، پایان عملیات سراسری (رضایی در حین قرائت نامه: که صدام و حزب بعث سقوط میکند و اگر آمریکاییها بخواهند دخالت کنند، با آنها مقابله میکنیم و از خلیج فارس بیرون میکنیم. بعضیها گفتند که ایشان در نامهاش نوشته که ما تا پنج سال بعد نمیتوانیم عملیات کنیم، در حالی در این نامه میبینید که ما در همان سال اول عملیات داریم.)
جدول شماره ۲
توسعه سازمان رزم
- سال ۶۷؛ افزایش تیپهای پیاده به ۶۰ تا ۷۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۱۰۰۰، هواپیما آموزشی
- سال ۶۸؛ افزایش تیپهای پیاده ۱۰۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۱۵۰۰، ۷۰ هواپیما
- سال ۶۹؛ افزایش تیپهای پیاده ۱۶۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۱۷۰۰، ۱۲۰ هواپیما
- سال ۷۰؛ افزایش تیپهای پیاده ۲۵۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۲۰۰۰،....
- سال ۷۱؛ افزایش تیپهای پیاده ۳۵۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۲۵۰۰، ۳۰۰ هواپیما
(رضایی در حین قرائت نامه و در پاسخ به اینکه دست بالا را گرفته بودید؟ گفت: قاعدتاً وقتی کسی میخواهد یک برنامهای را پیشنهاد کند دست بالا را پیشنهاد میکند که تأمین شود. البته ما هم اولش و هم آخرش نوشتیم که هیچ امیدی نداریم اینها تأمین شود و اگر هم تأمین نشود، معتقدیم باید به جنگ ادامه بدهیم. [با اشاره به نمودار سوم نامه] نمودار سوم هم رشد را تجهیزات را نشان میدهد که اعدادش اشاره شد.)
نکات مورد توجه
الف- مسئله تهیه هواپیما و تلاش جدی برای ساخت سلاحهای لیزری و... در این مدت از ضرورتها و در نبرد بسیار مؤثر است ولی اگر حاصل نشد، اینطور نیست که پیروزی به دست نیاید، بلکه فشارهای سنگینی را باید تا کسب پیروزی متحمل شویم.
ب- مهمترین قسمت این طرح تهیه و در اختیار قرار گرفتن بودجه لازم است که با توجه به تجربه سال گذشته بعید میدانیم دولت و ستاد به تعهدات خود عمل کند.
د- ما هیچ راه برگشتی را نه قبول داریم و نه اساساً به وجود آن مطمئن هستیم، ضمن اینکه توقف و تأخیر را هم خسارتبار میبینیم (رضایی در حین قرائت نامه: راه برگشت یعنی اینکه نجنگیم و دنبال صلح برویم) و به اجرای تعهدات مسئولان دولت هم امیدوار نیستیم. ولی تکلیف خودمان میدانیم که بجنگیم و از آنجا که خداوند متعال صاحب این انقلاب است به هر حال راهی باز خواهد شد و ما با بسیج امکانات و نیروهای متعهد و حزباللهی به پیروزی خواهیم رسیم.
ه- مشکلات و تشکیلات سپاه از جمله اختیارات فرماندهان، انضباط، آموزش باید جدی گرفته شود و در اجرای آنها از فرماندهی سپاه حمایت شود. (رضایی در حین قرائت نامه: آن مشکلاتی هم که داخل سپاه داشتیم، گفتیم.)
پیوست ۲
(رضایی در حین قرائت نامه: در پیوست ۲ هم تذکراتی دادیم و پیشنهاد دادیم به آقای هاشمی که خوب است در حکم حضرت امام بیاید.)
- کلیه نیروهای بین ۱۷ تا ۵۰ سال شرعاً مکلف باشند که سالانه چهار ماه در جبهه باشند
- دولت و مجلس در اولویت یکم، بودجه را در اختیار نیروهای مسلح قرار دهد
- نظارت بر بودجه کشور به منظور تشخیص رعایت اصل فوق به عهده ستاد فرماندهی کل قوا باشد
- صنایع و کارخانجات کشور در اولویت یکم موظف به تأمین مایحتاج رزمندگان اسلام باشند
- دولت جمهوری اسلامی موظف باشد امکانات آموزشی لازم را در اختیار ستاد کل قرار دهد
- امکانات تبلیغاتی کشور در اولویت اول در اختیار نیازمندیهای جنگ قرار گیرد
- قوه قضائیه کشور موظف به دفاع از رزمندگان اسلام و خانوادههای آنها باشد و حقوق آنها باید در سریعترین زمان ممکن تأمین شود.»
(رضایی پس از قرائت نامه: اینها را هم درخواست کردیم که در حکمی که ایشان [هاشمی] میخواهد برود و از امام برای بحث جهاد بگیرد، در حکم حضرت امام بیاید. برای کسی که میخواهد برود و با آمریکاییها سرشاخ شود، باید سرمان را میگذاشتیم و میرفتیم و کشور وارد یک بحرانی میشد که نه راه عقب داشتیم و نه راه پیش داشتیم؟ ما واقعاً مصمم به ادامه جنگ بودیم اما وظیفهمان این بود که همه آنچه برای یک جنگ منطقی میخواهیم، ذکر کنیم. این چیزهایی که نوشتیم در حد یک چماق دستی در مقابل آمریکاییها است. بله؛ اگر من این امکانات را فقط برای برخورد با صدام میخواستیم، باید گفته میشد امکانات خیلی زیادی است اما اگر ما برنامه عملیاتیمان این بود که ضمن سقوط صدام، آمریکا را هم از خلیج فارس بیرون کنیم، همه اینها روی هم در حد یک چماقی بوده در مقابل نیروهای آمریکایی و امکاناتی که صدام داشت. بنابراین این چیزی نیست و نهایتاً چهار میلیارد دلار هم نمیشد. قرار نبود همه را بخریم و اینها را میساختیم.)
هاشمی: نامه رضایی محرمانه نبود
محسن رضایی سال ۱۳۸۵ به سایت بازتاب گفته بود «یکی از دلایلی که حضرت امام در مورد پایان جنگ تصمیم گرفتند، نامهای بود که من به آقای هاشمی نوشته بودم، البته من هیچگاه به امام نامه ننوشته بودم.» او به دیگر نامههایی که به امام نوشته شد هم اشاره کرده و گفته بود: «آن زمان سپاه نامهای را برای آقای هاشمی رفسنجانی ـ نه امام ـ تنظیم کرد، زیرا امکانات کشور در اختیار مسئولان سیاسی کشور بود. در این نامه برای پیروزی در جنگ امکاناتی خواسته شده بود. آقای هاشمی هم این نامه و هم چند نامه دیگر از جمله نامه آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد و گفته بود که نظامیان اینگونه میگویند و مسئولان سیاسی و اقتصادی هم میگویند پول نداریم. شما تکلیف را روشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند...نامه آقای خاتمی، حکایت از آن داشت که بسیجیها و مردم به جبهه نمیروند و ما در جبهه نیرو کم داریم. صحبت آقای میرحسین درباره این بود که اقتصاد کشور نمیتواند جنگ را تحمل کند... من در نامهام نوشته بودم که ما جنگ را نباید برای یک عملیات برنامهریزی کنیم، چرا که با این کار، جنگ به پایان نمیرسد. ما باید استراتژی داشته باشیم و یک مجموعه عملیاتها را برنامهریزی کنیم و برای پنج سال آینده برنامه داشته باشیم. بعد آمدم برنامهای را که برای این پنج سال میخواهیم، نوشتم و در حدود چهار و نیم میلیارد دلار نیز پیشبینی ارزی کرده بودیم که میبایست طی پنج سال به ما بدهند.»
محسن رفیقدوست، وزیر سپاه پاسداران در دوره جنگ هم در سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با خبرگزاری فارس، با اشاره به نامه محسن رضایی برای درخواست تجهیزات گفت: «من نامه رضایی را برای فتح بغداد میدانم، یعنی او گفت اگر میخواهید ما بغداد را بگیریم این امکانات را به ما بدهید. درست قبل از پذیرش قطعنامه ما احساس میکردیم که مملکت امکانات وسیع نداشت ولی این مهم نبود مهم این بود که این امکانات آن طور که نظامیها میخواستند در خدمت جنگ قرار نمیگرفت. یعنی اکثر اوقات در دولت با پیشنهادهایی که برای جنگ میشد مخالفت میکردند و دائم میگفتند: شما که میدانید نمیتوانید بغداد را بگیرید چرا ول نمیکنید؟ چرا جنگ را تمام نمیکنید؟ اما این حرفها در درون دولت زده میشد و بیرون که صحبت میکردند همه شعار جنگ میدادند. من به عنوان وزیر سپاه هر وقت برای کارهای جنگ خدمت آقای هاشمی به عنوان فرمانده جنگ میرفتم هر امضایی میخواستم میدادند. اما سؤال آقای هاشمی این بود که آیا جنگ برای ما آینده تمامشدنی دارد؟ اگر هدف ما فتح بغداد و سقوط صدام است چه وقت و با چه امکاناتی؟»
هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۹۰ در گفتوگویی با سایت آینده، درباره انگیزههای خود از افشای نامه محسن رضایی به امام گفته بود محرمانه بودن این نامه دروغ است: «اگر سپاه مثل گذشته میجنگید و اختلافات داخلیشان بروز نمیکرد و مشکل امکانات نداشتند، شاید امام با آتشبس موافقت نمیکردند. آقای رضایی میتوانست در همان نامه حرفهای کلی بنویسد. اینکه جزئیات نیازها را با ذکر ارقام بنویسد، برای امام مهم بود. امام در همان نامه که برای بیان بعضی از علل قبول آتشبس است، نقل به مضمون میگویند که این مقدار هواپیما، تانک و موشک را از کجا بخریم؟ آمریکا را چگونه از خلیج فارس بیرون کنیم؟ شرط آقای رضایی این بود که آمریکا در خلیج فارس نباشد. وقتی دیدند با این نامه امام، ادعاهای آنها درباره علل پایان جنگ برای مردم برملا شد، از راه دیگر وارد شدند که آقای هاشمی یک نامه محرمانه را منتشر کرد که یک دروغ بزرگ است. این نامه از مدتها قبل با دستخط امام در خاطرات آیتالله منتظری چاپ شده بود که همه مردم فهمیده بودند. من وقتی دیدم اینها دارند تاریخ جنگ را به همین زودی وارونه و منحرف میکنند، با یادآوری آن نامه به همه گفتم که بهتر است در مسئلهای به این مهمی با سند حرف بزنیم و بهترین سند هم همان نامه بود که در متن خود چندین سند غیرقابل انکار داشت. جالب است که بدانید در همان زمان کپی همین نامه توسط حاج احمد آقا به دست من رسید و گفت: امام میگویند این نامه را داشته باشم تا در مقطعی که نیاز شد، منتشر کنم. من هم دیدم بهترین زمان انتشار از سوی من همان زمان است که جوانان واقعیتهای مقطع پایان جنگ را بدانند.»
پاسخ امام خمینی به نامه محسن رضایی
نظر شما :