رازینی: خلخالی در اعدامها دقت کافی نداشت
حجتالاسلام علی رازینی، در مصاحبه با خبرگزاری فارس، ضمن تشریح فلسفه تاسیس این سازمان به برخی شبهات مطرح شده در خصوص پایان جنگ، چرایی شکست عملیات فاو، شبهه اعدام فرماندهان عالیرتبه دفاع مقدس و برخی مطالب دیگر پرداخت.
برخی محورهای مهم این مصاحبه در ذیل میآید:
* لزوم ایجاد دادگاه اختصاصی نظامی، تخصصی بودن برخی موضوعات و اشراف به موضوعات نظامی است که احتیاج به در جریان بودن عامه دستگاه قضایی نیست.
* بحث تشکیل سازمان قضایی نیروهای مسلح و برخورد قاطع با متخلفین برخلاف تصور برخی افراد به دلیل انتقاد امام به نیروهای مسلح نبود و امام از نیروهای مسلح گلهمند نبود.
* هر چه ما از امام(ره) دیدیم تائید و تحسین رزمندگان جنگ بود.
* موضوع خیانت فرماندهان و بیقانونی نیروهای مسلح به هیچ عنوان در زمان جنگ مطرح نبود
* مرحوم آیتالله خلخالی در اوایل پیروزی انقلاب از جانب امام مسئولیت قضاوت داشتند و پروندههایی راجع به مسئولین نظام گذشته را رسیدگی کردند. بعد هم این مسئولیت ادامه یافت و در نهایت مسئولیت پروندههای مواد مخدر را بر عهده داشتند که در آنها یک مقداری میزان حضورشان گسترش پیدا کرد و به شهرستانها رفتند و اقدامات جنجالیای رخ داد. در کار با عجله و پر سرعت معمولا ممکن است اشتباهاتی رخ بدهد که بازتاب برخی از آنها خدمت امام رسید و ایشان که معتقد به دقت بیشتری در مسائل اعدامها بودند در سال ۵۹ آقای خلخالی را برکنار کردند. یعنی آقای خلخالی تنها در سالهای ۵۷، ۵۸ و ۵۹ در مسئولیتهای قضایی حضور داشتند و بعد از آن نه رایی دادهاند و نه جایی دخالتی کردهاند. آقای خلخالی کاملا منعزل از مسائل قضایی بودند و پس از برکناری ایشان، دستگاه قضایی تحت مسئولیت دادستان کل انقلاب یعنی شهید قدوسی بود. حتی پروندههایی که دست آقای خلخالی بود از ایشان گرفته و به سایر قضات داده شد. پس مرحوم آقای خلخالی از سال ۶۰ به بعد هیچ مسئولیت قضایی نداشتند و کل تحرک ایشان در مسائل قضایی که عمدتا مربوط به سران نظام گذشته، مسائل فئودالها و زمینخوارها و بعد هم مواد مخدر بود در همین سه سال بود و پس از آن حضوری در فعالیتهای قضایی نداشتند. شخص امام برکنار کرده بودند. البته ایشان خدماتی داشتند و این برکناری به عنوان برخورد قضایی نبود. امام به دلیل شجاعت و قاطعیتی که در آقای خلخالی بود ابتدا برای ایشان حکم دادند و بعد از اینکه دیدند دقت کافی در روند رسیدگی نیست و مصلحت دیدند که مسئولیت را از ایشان بگیرند.
* امام هیچگاه نگفتند فرماندهان خائن هستند.
* برخی فرماندهان نیروهای مسلح طبق تحلیلهای خود به این نتیجه رسیدند که دلیل برخی پیروزیهای صدام قاطعیت دستگاه قضایی و برخورد قاطع با فرماندهان شکستخورده است.
* بعضی خودیها تحت تاثیر اعدامهای صدام قرار گرفته بودند.
* معیارهای حاکم بر جبهه ما با معیارهای حاکم بر جبهه صدام کاملا متفاوت بود. شاید آن قاطعیت بتواند در جبهه صدام جواب دهد اما در جبهه ما جواب نمیداد.
* نه حضرت امام(ره)، نه فرماندهان عالیرتبه و میانی جنگ و نه مسئولان عالی اجرایی این برداشت را نداشتند که باید تعدادی از فرماندهان اعدام شوند.
* به عنوان رئیس دستگاه قضایی نیروهای مسلح در آن دوران اعلام میکنم هیچگاه برای هیچ فرمانده عالیرتبهای حکم اعدام صادر نشد.
* هیچ پروندهای در خصوص پناهنده شدن برخی مسئولان به عراق در سازمان قضایی نیروهای مسلح نداشتیم.
* امام خمینی در جواب به یکی از شبهات ما که گفته بودیم با قوانین موجود تنها میتوان گروهکیها یا جاسوسها را که عالماً و عامداً به دشمن اطلاعات دادهاند اعدام کرد و با کسانی که از روی سهو به جنگ ضربه زدند نمیشود برخورد کرد فتوا دادند: «اگر کسی عالماً و عامداً به جبهه ضربه جبرانناپذیری بزند مجازاتش اعدام است.»
* حکم امام برای جلوگیری از مسامحهها و کوتاهیهای شدید بود.
* فرماندهی در جبهه میانی و در نزدیکی ایلام با ۳ فرمانده زیر دستش تبانی کرده و گفته بود اینجا عراق قرار است پاتک کند و به من هم دستور دادهاند که به این جبهه حمله کنم. من به شما کتباً مینویسم که شما حمله کنید اما شما بگذارید و بروید چون اوضاع خوب نیست. ما هم در این پرونده به فتوای امام(ره) حکم اعدام صادر کردیم؛ موارد اینچنینی بسیار کم و معدود بود.
* اینطور نبود که امام پس از عقبنشینیها در سه ماه ابتدایی سال ۶۷ و از دست دادن فاو و کوشک عصبانی شده و خواستار برخورد با متخلفین و مسببین آن شوند، بلکه خود فرماندهان مراجعه کرده و از دستگاه قضایی گله کرده بودند.
* شبهه شکست عملیات فاو به دلیل حضور نظامیان در انتخابات مجلس سوم را صد درصد تکذیب میکنم.
*پس از عملیات مرصاد آقای وحیدی را چندین ساعت به دلیل یک تخلف اداری پیش خود نگه داشتیم و قضیه اصلاً بازداشت نبود.
* اختلاف آقای وحیدی با وزارت اطلاعات بر سر تحویل اسناد بود نه شاهسوندی. خیلیها تصور میکنند این مشکل سر تحویل آقای شاهسوندی بود که درست نیست. زیرا افرادی که دستگیر شده بودند تعدادشان زیاد نبود و آنها را هم دستگاه قضایی اعدام کرد.
* برخی گرایشها مانند مرحوم منتظری باعث آزادی منافقین از زندان قبل از سال ۶۷ شده بودند، دستگاه قضایی نظرش این نبود که اینها موجودات با ارزش هستند و باید حفظ شوند، لذا آنها را اعدام کرد. چون جرمشان سنگین بود و علاوه بر جرمهای گذشته به ایران حمله کرده بودند. طبیعی است که اینها مستحق ارفاق نبودند و دستگاه قضایی هم معتقد بود که حکم اینها سریعتر اجرا شود. لذا هر کدام از این منافقین دست هر نهادی امانت بود تا بازجوییها انجام شود و بعد از بازجویی تحویل دستگاه قضایی میشدند. مهم کاغذها و نوشتههایی بود که از اینها گرفته بودند و ما طبق تجربهای که از اوایل انقلاب در مقابله با منافقین داشتیم میدانستیم که آن کاغذها خیلی با ارزش است و کنار هم گذاشتن آن میتواند خیلی از مطالب را آشکار کند که برای نیروهای ما و جلوگیری از فعالیتهای بعدی منافقین ارزشمند است. لذا نظر بر این بود که این مدارک یک جا جمع شود و اینکه افراد دست کدام نیرو باشند خیلی محل دعوا نبود.
* پذیرش قطعنامه در آن زمان به نوعی بهرهبرداری از آثار جنگ بود.
* هیچ یک از مسئولین جنگ در آن زمان یکدیگر را مقصر یا متخلف نمیدانستند.
* علت ضعف ما در خیبر استفاده وسیع عراق از شیمیایی بود که آن زمان ما آمادگی کافی برای مقابله با شیمیایی در این حد را نداشتیم.
* برخی فرماندهان مثل شهید صیاد شیرازی انتظار برخورد تندتر با خاطیان را داشتند.
* علت استعفای شهید صیاد شیرازی بعد از عملیات فاو اعتراض به عملکرد سازمان قضایی نیروهای مسلح نبود.
نظر شما :