ائتلاف جاسوسی؛ ناگفته‌های همکاری اطلاعاتی ایران و اسرائیل

یوسی الفر/ ترجمه: شیدا قماشچی
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ | ۰۰:۱۰ کد : ۵۰۴۸ وقایع اتفاقیه
ائتلاف جاسوسی؛ ناگفته‌های همکاری اطلاعاتی ایران و اسرائیل
تاریخ ایرانی: در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۹ سازمان اطلاعاتی اسرائیل همکاری نزدیکی با ایران و ترکیه داشت که از آن پس هیچ‌گاه چنین پیمانی با این گستردگی عمل میان این سه کشور ایجاد نشد؛ این پیمان یکی از جامع‌ترین و موثر‌ترین برنامه‌های سیاست‌های خارجی اسرائیل به شمار می‌رود.

 

این برنامه نمایانگر دکترین اسرائیل در مواجه با همسایگانش بود و بزرگترین استراتژی این دولت از بدو تاسیسش به شمار می‌رفت. روابط اورشلیم و تهران بیش از ۲۰ سال به طول انجامید و در سال ۱۹۷۹ با سقوط محمدرضا شاه پهلوی خاتمه یافت. رابطهٔ استراتژیک اسرائیل و ترکیه نیز به صورت گاه به گاه برقرار بود تا اینکه در سال ۲۰۰۹ با سخنان تند رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه در نشست داووس این رابطه خاتمه یافت. اگرچه پیمان سه‌گانه بسیار بلندپروازانه محسوب می‌شد ولی این تنها یکی از تلاش‌های اسرائیل برای دستیابی به یک زمینهٔ مشترک با همسایگان غیرعربش به شمار می‌رود. بسیاری از این تلاش‌ها در کوتاه مدت موفقیت‌آمیز بودند.

 

ایران و ترکیه هر دو در سال ۱۹۴۷ در سازمان ملل متحد به تاسیس کشور اسرائیل رای منفی دادند و هیچ‌کدام از این دو کشور از درخواست اسرائیل برای پیوستن به سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۹ پشتیبانی نکردند. با این وجود هر دو کشور در عمل اسرائیل را به رسمیت شناختند و روابط بسیار اندکی در سطوح پایین و اکثرا در زمینه‌های تجاری با این دولت برقرار کردند. ایران و ترکیه با چندین انگیزه وارد رابطه با اسرائیل شدند و این رابطه را در سطوح بسیار پایین و انکارپذیر حفظ کردند. نخست آنکه روابط این دو کشور با همسایگان عرب‌ معمولا پر تنش بود و رابطه با اسرائیل برای اعمال قدرت به کار می‌آمد.

 

اضافه بر آن مسالهٔ آمریکا نیز مطرح بود؛ دیوید بن گوریون، نخست‌وزیر اسرائیل ایدهٔ اتحاد سه‌گانه را به این بهانه به واشنگتن عرضه کرده بود که این اتحاد برای مقابلهٔ غرب با اتحاد جماهیر شوروی و ممانعت از دست‌درازی آن به خاورمیانه مفید است و در عین حال می‌توان از آن برای مقابله با رادیکالیسم عربی بهره برد. ایران و ترکیه هر دو از میزان نفوذ اسرائیل در ایالات متحده آگاهی داشتند و می‌دانستند که از طریق برقراری رابطه با اسرائیل می‌توان به لابی یهودیان ایالات متحده نزدیک شد و نیاز‌ها را به واشنگتن منتقل کرد.

 

پیمان سه‌گانه انگیزه‌های ژئواستراتژیک منطقه‌ای نیز داشت. پیروزی اسرائیل در عملیات سینا در سال ۱۹۵۶، رژیم غیرقابل پیش‌بینی جمال عبدالناصر در مصر، کودتای عراق در سال ۱۹۵۸ و ترس از تهاجم شوروی، ایران و ترکیه و اسرائیل را بر آن داشت تا روابط جاسوسی برقرار کنند که این روابط در جلسات جداگانه‌ای در اروپا، آنکارا و تهران در سال‌های ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۸ شکل گرفت. در نخستین جلسهٔ سه‌گانه، روسای سازمان‌های اطلاعاتی هر سه دولت آرایه‌ای از اقدامات مشترک اطلاعاتی - جاسوسی تهیه کردند، برخی از آن پروژه‌ها به قصد تخریب ناصریست‌ها و تاثیرات منطقه‌ای اتحاد جماهیر شوروی تعریف شده بودند.

 

در آن دوره همکاری میان ایران - اسرائیل پررنگ‌تر از همکاری میان ترکیه و اسرائیل بود؛ یهودیان عراقی که از رژیم بغداد به کردستان عراق فرار کرده بودند، از طریق ایران می‌توانستند به اسرائیل یا دیگر کشور‌ها مهاجرت کنند. افسران اسرائیلی نیروهای ایرانی را آموزش می‌دادند و دولت اسرائیل نیز به شاه اسلحه می‌فروخت.

 

رابطهٔ اسرائیل و ترکیه بنیانی تاریخی داشت: ترکیه در زمان تفتیش عقاید اسپانیا و اشغال اروپا توسط نازی‌ها به یهودیان پناه داده بود. تصمیم آنکارا برای پیوستن به این پیمان در هراس از کمونیسم منطقه‌ای طی جنگ سرد و همچنین خشم نسبت به اعرابی که پشتیبان قبرس و یونان بودند، ریشه داشت.

 

در نخستین روزهای این پیمان سه‌گانه، هر بار که فشار اعراب مشکل‌ساز می‌شد تهران و آنکارا روابطشان با اسرائیل را کاهش می‌دادند. ایران و ترکیه به خود اجازه می‌دادند که مواضع حساس اسرائیل را مورد تخطی قرار دهند؛ آن‌ها گمان می‌کردند که نیاز اسرائیل به این رابطهٔ مخفیانه جاسوسی بیشتر از نیازمندی آن‌ها به اسرائیل است.

 

در حالی که پیمان سه‌گانه به آرامی و در خفا پیشرفت می‌کرد، ترکیه روابطش با اسرائیل را بسته به حساسیت اعراب نسبت به مسالهٔ فلسطین تنظیم می‌کرد. در جنگ‌های اعراب و اسرائیل در سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، ترکیه به ارتش آمریکا اجازه نداد تا از پایگاه‌های هوایی و زمینی این کشور برای کمک‌رسانی و تجهیز اسرائیل استفاده کند. در سال ۱۹۷۵ آنکارا در مجمع عمومی سازمان ملل به قطعنامه «صهیونیسم مصداق نژادپرستی» رای مثبت داد. در سال ۱۹۹۱، هنگام لغو این قطعنامه، رای ترکیه ممتنع بود. حتی زمانی که ترکیه سطح روابطش با اسرائیل را در سال ۱۹۹۱ - سال‌ها پس از اتحاد سه‌گانه - به روابط سفارتی ارتقا داد به منظور برقراری موازنه، سازمان آزادی‌بخش فلسطین را به رسمیت شناخت.

 

در سال ۱۹۷۹ که مواضع تهران تغییر کرد اتحاد سه‌گانه منحل شده بود. در اکتبر ۱۹۷۳ طی جنگ یوم کیپور شاه به اوپک پیوست تا کشورهای حامی اسرائیل را تحریم کرده و از صدور نفت به اسرائیل ممانعت به عمل آورد. در سال ۱۹۷۵ محمدرضا پهلوی در یک مصاحبه افشا کرد که ایران و اسرائیل رابطهٔ نظامی - اطلاعاتی داشته‌اند و خصومت اعراب در دوران ناصر را توجیه آن دانست. او اضافه کرد: «اما اکنون شرایط تغییر کرده است. رسانه‌های اسرائیلی به شدت به ما حمله می‌کنند… به اسرائیل هشدار دادیم که نمی‌تواند تمام دنیای عرب را تحت سلطه بگیرد. برای دستیابی به این هدف باید جمعیتی حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر داشته باشد… اسرائیل کنترل تمام اعراب را می‌خواهد، من مطمئن نیستم که این تقابل، راه‌حل نهایی داشته باشد.»

 

پس از سقوط شاه و انحلال پیمان همکاری سه‌گانه، روابط اسرائیل - ترکیه به‌‌ همان شدت سابق فراز و فرود داشت و تحت تاثیر بحران‌های میان ترکیه و اعراب بود. پس از یک دورهٔ رکود در پایان دهه ۱۹۸۰، مقامات ارشد اسرائیلی برای بهبود روابط میان دو دولت سرمایه‌گذاری کردند، از جمله اینکه به ترکیه کمک کردند تا با لابی ارامنه در ایالات متحدهٔ آمریکا مقابله کند.

 

روابط استراتژیک ترکیه - اسرائیل در دههٔ ۱۹۹۰ تا حد زیادی ارتقا یافت و نیروهای نظامی ترکیه پیشگام این تغییر بودند. آنکارا قرارداد معاملهٔ تسلیحاتی با اسرائیل منعقد کرد و رهبران ترکیه به اسرائیل سفر کردند. در ‌‌نهایت حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان در سال ۲۰۰۲ پیروز شد و بار دیگر روابط میان دو کشور تغییر کرد. تنش میان ترکیه و اسرائیل در سال ۲۰۱۰ و در حادثهٔ ماوی مرمره به اوج رسید؛ در این حادثه کماندوهای نیروی دریایی اسرائیل ۹ نفر از اسلام‌گرایان ترکیه‌ای را در آب‌های بین‌المللی کشتند تا کشتی حامی کمک‌های ارسالی به غزه را متوقف کنند.

 

از نگاه اسرائیل، پیمان سه‌گانه یک ائتلاف جاسوسی غیرمتعادل بود که فقط جلایی پرشکوه به آن داده شده بود: اسرائیل اطلاعات جاسوسی مهم‌تری را نسبت به دو کشور دیگر استرداد کرده بود. علیرغم اینکه مفاد این پیمان استحکام چندانی نداشت ولی اسرائیل توانست پیام مهمی به آمریکا، شوروی و اعراب برساند: اینکه اسرائیل تنها نیست و متحدان منطقه‌ای پرقدرتی دارد. در دوران بحرانی انزوای اسرائیل در دههٔ ۱۹۵۰ این موضوع از اهمیت به سزایی برخوردار بود و از ارعاب و تهدید، ثبات، پایداری و استمرار خبر می‌داد.

 

 

منبع: فارن افرز

کلید واژه ها: ایران و اسرائیل بن گوریون


نظر شما :