داریوش شایگان: عموم روشنفکران ما مترجماند
تاریخ ایرانی: داریوش شایگان، روشنفکران ایرانی را مترجمانی خواند که پس از انقلاب سراغ کارهای تحقیقاتی و ترجمه رفتند.
وی در گفتوگو با ماهنامه "مهرنامه" درباره وضعیت روشنفکران ایران پس از انقلاب گفت: شاید در ابتدای انقلاب احساس میکردند دیگر حرفی ندارند و به قول معروف دیگر در باغ نیستند. شاید برای همین هم رفتند به سراغ کارهای تحقیقاتی و ترجمه. ترجمه در کشوری مثل ایران جایگاه خاصی دارد و عموم روشنفکران ما به نوعی مترجماند(بگذریم از اینکه گاهی فکر میکنند کتابی که ترجمه کردهاند کتاب خودشان است!)کشورهایی که در آنها مساله زبان حل نشده است و نخبگانشان نمیتوانند مثلا مثل نخبگان هند با انگلیسی ارتباط برقرار کنند چنین وضعی دارند. ترجمه لازم است اما واقعیت را نمیتوان انکار کرد. چون فرهنگ ما به قدر کافی پویا نبوده ترجمه چنین اهمیتی پیدا کرده است. روشنفکر جهان سومی یا باید معلم شود یا مترجم. برای متفکرشدنش شاید فقط یک راه وجود داشته باشد و آن این است که از درد و مساله خودش سخن بگوید. مفهومسازی درباره تجربه زیسته. این کاری است که یک اروپایی نمیتواند بکند، چون آن تجربه را ندارد. روشنفکر غیرغربی در صورتی میتواند "اورجینال" باشد که بتواند به نحوی از انحا حدیث نفس خود را بگوید و کمبودهای خود را بیان کند و وضع بینابین بودن خودش را به زبان مفهومی و فلسفی توصیف کند. کاری که یک غربی نمیتواند به جای او انجام دهد، زیرا این حدیث، حدیث آگاهی شوربخت خود است.
شایگان در پاسخ به این سووال که آیا چنین روشنفکری پاسخگوی نیاز جامعه خواهد بود، گفت: نیاز امروز جامعه ایران متفاوت از گذشته است. علی شریعتی وقتی اسلام و مارکسیسم را با هم میآمیخت هدفش عرضه ایدئولوژی اتوپیک و انقلابی بود، امروز جوانان اصلا نیاز به چنان ایدئولوژی احساس نمیکنند.ایدئولوژیپردازی جای خودش را به اطلاع رسانی داده است و نقش روشنفکر امروزی این است که به جامعه اطلاعات بدهد، چون توقعات جامعه تغییر کرده است. جوانها در ایران امروز خواستههای ملموس دارند: استقلال و آزادی فردی. زیادهخواه نیستند و به دنبال آرمان شهر نمیگردند. نمیخواهند دنیا را تغییر بدهند. دغدغهشان هم مسائل عام و بزرگ درباره مثلا پیوند دین و تجدد نیست.دیگر حتی جامعهشناسانی که کارهای میدانی میکنند از جوانان ایرانیای میگویند که در اتاقشان هم عکس فلان خواننده هست، هم عکس بزرگان و مقدسان. هویتهای چهل تکهای که از آن صحبت کرده بودم اکنون به ایران هم رسیده است. جوانان تا حدی نگاه "نیواجی"(New Age) به جهان پیدا کردهاند که این خود آنها را به "روح زمانه" متصل میکند.
نویسنده کتاب "افسون زدگی جدید؛ هویت چهل تکه و تفکر سیار" درباره روشنفکران ایرانی در ابتدای دوره پهلوی معتقد است: روشنفکران ما میتوانستند رابط بین روحانیت و تکنوکراتها باشند. اما چنین کاری انجام ندادند. نگاهشان روز به روز ایدئولوژیکتر شد و به وضعی رسید که من آن را "تقدیس جهل" نامیدهام.
نظر شما :