سردار فضلی: بعد از انتخابات اعزام به جبههها کم شد
به گزارش خبرآنلاین، سردار سرتیپ پاسدار علی فضلی در ویژه برنامه شناسنامه به مناسبت هفته دفاع مقدس در پاسخ به این پرسش که در اواخر جنگ انگیزه برای حضور در جبههها کم شده بود یا خیر، گفت: در مقاطع مختلف شرایط مختلفی را داشتیم. مثلا در نزدیک انتخابات طبیعی بود تب و تاب انتخابات میتوانست بر روی اعزامها اثر بگذارد و داشت، در مقطع پذیرش قطعنامه در واقع شرایطمان به گونهای بود که از انتخابات به بعد اعزامهایمان کمتر بود، اما مثلا لشگر سیدالشهدا(ع) که در آن روز ۳۰۰ هزار نفر رزمنده دارد وقتی مساله پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مطرح شد، رزمندههای عزیز آمدند و در مقطع پذیرش قطعنامه در لشگر پذیرای ۳۰ هزار رزمنده بودیم، مردم به دلیل احساس تکلیف در انتخابات شرکت کردند.
وی ادامه داد: در مقطع قطعنامه که دو فرزند آقای هاشمی رفسنجانی از رزمندگان بسیجی لشگر سیدالشهدا هستند و خیلی از افراد دیگر که آقازادههایشان در یگانها حضور داشتند، جز یگانها بودند. این حکایت از این داشت که همه و رزمندهها احساس تکلیف میکردند به همین دلیل بود که ما توانستیم پیشروی را متوقف کنیم و دشمن را با دادن تلفات سنگینی دوباره به عقب برگردانیم، لذا مقطع و شرایط و فراز و نشیبهای آن را باید در نظر گرفت و نمیتوان کلی بیان کرد.
بخشهایی از این گفتوگو به شرح زیر است:
* آقای فرجی دانا در دوران دفاع مقدس مسئول عملیات منطقه ۹ سپاه در استان فارس بودند. در عملیات بیتالمقدس من توفیق خدمت تیپالمهدی را داشتم؛ ما منتسب به استان فارس بودیم، فرجی دانا جزء فرماندهان در آن دوران و مقطع بود؛ در مقطع کوتاه وزارت نیز در حوزه راهیان نور به خوبی وزارت و دانشگاه آزاد را سامان دادند و حمایت و هدایت کردند. از کار وی به نوبه خود تشکر میکنم. حق مجلس و نظام جمهوری اسلامی است که روال قانونی طی شود.
* برخی لیبرالها و کسانی که شبی را هم در جبهه نگذراندند، این ساز را ایجاد کردند که باید بعد از بیتالمقدس جنگ را خاتمه میدادیم. مفهوم این حرف این است که باید سندی از سازمان ملل، سازمانهای بینالمللی، سازمانهای منطقهای و عراقیها تنظیم شود و کشوری درخواستی کند، منهای آتشبس. حتی در زمان بنیصدر داشتیم زمانی را که ایشان داشت آتشبس را میپذیرفت که اگر نهیب امام(ره) نبود این اتفاق افتاده بود. دشمن هر وقت شرایط برایش سخت میشد درخواست آتشبس میکرد. در حالی که در عملیات بیتالمقدس ما برای تنبیه متجاوز برنامه ریخته بودیم، متجاوزی که هنوز بخش بسیاری از خاک ایران در اشغالش بود، قریب ۱۲۰۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشور ما در اشغال بود، در عملیات بیتالمقدس ۵۷۰۰ کیلومتر مربع و در عملیاتهای فتحالمبین و طریقالقدس هم بخش دیگری آزاد شدند اما هنوز بخش قابل ملاحظهای از خاک کشور در اشغال دشمن بود. از ما هیچ در خواست آتشبس که نه درخواست صلحی هم نشد، سندی نیست که عرضه شود؛ پس گروههایی در آن زمان و حتی پس از جنگ گفتند در عملیات بیتالمقدس جمهوری اسلامی ایران بود که آتشافروزی کرد و جنگ را ادامه داد در حالی که ما به تکلیف دفاع مشغول بودیم، وقتی خاک ما در اشغال دشمن است حتی در جایی که به خاک دشمن وارد میشویم به دلیل تامین امنیت مردممان است.
* من از جانب فرماندهان یگانهای عملکننده شهادت میدهم، چون جزئی از این بزرگوارها بودم، اراده این فرماندهان در خدمت امام(ره) بود؛ اصلا ما برای نجنگیدن هرگز پیشنهادی را ندادیم، اگر درخواستی شده است در هیات رئیسه نیروهای مسلح و سپاه و... بود و شاید بتوان گفت بیتاثیر نبوده است. من در آن بخش ورود پیدا نمیکنم ولیکن رزمندهها خواستار قطع جنگ یا پذیرش قطعنامه نبودند؛ استراتژی امام(ره) را اینگونه تفسیر کرده بودیم که طبق فرمایش امام(ره) از باب ادای دین و وظیفه و تکلیف به جبهه آمدیم؛ این مطلب همواره آویزه گوش رزمندهها بود، اساسا به دنبال اینکه جنگ را متوقف کنیم یا شرایط پذیرش قطعنامه به امام(ره) تحمیل شود، نبودیم. اراده رزمندهها این است که به وظیفه خود عمل کنند؛ رزمندهها به جبهه برای مقابله با پیشروی دشمن آمدند؛ در هیات دولت آقای میرحسین موسوی نخستوزیر بود، هیات دولت جلسهای برگزار کرد و جلسه بیروحی با هم داشتیم. برادران ما از فضای حاکم ناراحت بودند و دغدغههایی وجود داشت. با پذیرش قطعنامه، گروهی از عزیزان از صنایع دفاع اعزام شدند، ۵ هزار عزیز از وزارت دفاع خواستند اعزام شوند و با آگاهی از عدم امکان تامین تجهیزات خود مجهز قصد اعزام دارند؛ هزار چادر، ۲۵۰۰ اسلحه ژ- ۳، ۸۰۰ آرپیجی هفت، ۱۰۰ دستگاه بیسیم و... از جمله امکاناتشان بود. فرماندهان گروهانها نیز پول برای رسیدگی در اختیار افراد قرار داده بود. این اتفاق در زمان پذیرش قطعنامه است که همزمان با مرصاد و بعد از آن میشود. با شرایط متعددی مواجه شدیم از جمله با تجهیزات تازه رسیدهای که نمیدانستیم چرا تاکنون در اختیار رزمندهها قرار نگرفته بود. این تجهیزات همه نو بود، چرا پس نباید اینها را به ما میدادند؟ چرا این امکانات نباید در اختیار رزمندگان قرار نمیگرفت؟ چرا باید برای تجهیزات و پشتیبانی شرمنده رزمندگان میشدیم. آنگاه که امام(ره) قطعنامه را پذیرفت دل همه شکسته بود؛ در جلسه فرماندهان همگی نسبت به فضایی که امام(ره) را به جایی رساندند تا قطعنامه را بپذیرد، معترض بودیم. در آن جلسه چند نفر از هیات دولت بودند و جلسه جلسهای حمایتی نبود.
چه انتظاری از افرادی دارید که تا زمان قطعنامه از دادن امکانات به رزمندهها خودداری میکردند؟ آرمان ما آرمان امام(ره) بود؛ اگر جنگ ۲۰ سال هم به طول میانجامید ما ایستاده بودیم؛ با آرمان امام(ره) در ۸ سال مقاومت کردیم؛ این بیمعرفتی است که کسی بخواهد کوچکترین انگی به فرماندهان جنگ بزند. این افراد برای خدا آمده بودند؛ چیزی بالاتر از جان نداشتند آیا کسی که برای اسلام و امام(ره) آمده است میآید مانع بگذارد؟
* حاج محمد آقا [کوثری] نور چشم ما است؛ فرمانده لشگر محمد رسولالله(ص) بودند که من مرید ایشان هستم. در رکاب امام(ره) از هیچ فداکاری دریغ نکردند؛ توضیحات وی هرچه بوده همان است. زمانی اجازه پادگانی را در کنار حاج محمد آقا در کرج برای مرکز آموزش گرفته بودم. زمانی ما را به سازمان قضایی احضار کردند. در این زمان من در تهران نبودم و به حاج محمد آقا پیغام دادم که شما هم نروید چرا که به نظر میرسید سناریویی است برای شکستن رزمندهها. ما خلاف دستور و تدبیر عمل نکردیم که برای توضیحات برویم؛ حاج محمد آقا رفت و وی را چند ساعتی نگاه داشتند.
من به جانشین حضرت امام(ره) در دفاع مقدس رجوع کردم. وی نسبت به برخورد قضایی واکنش نشان داد؛ با هماهنگی جانشین امام(ره) آن پادگان در اختیار ما قرار گرفته بود؛ آقای هاشمی جانشین امام در دفاع مقدس بودند و من به ایشان رجوع کردم، با هماهنگی ایشان هم ما پادگان را گرفته بودیم. من به ایشان گفتم که پادگانی که با اجازه شما برای تربیت کادر آموزش گرفته بودیم حالا دارد اینگونه با احکام قضایی رفتار میشود و برادر کوثری هم بازداشت کردند. ایشان به شدت برافروخته شدند، با بخش قضایی برخورد تندی داشتند و گفتند که چرا با رزمندهها اینگونه رفتار میشود هنوز عرق این بچهها خشک نشده است. بعد هم مرکز آموزش در آن پادگان ادامه یافت. در جایی هیاتی از ستاد کل نیروهای مسلح برای بازرسی آمده بودند که شهید صیاد شیرازی در این هیات بازرسی بود، جمعبندی ایشان بر این بود که بهتر است سپاه این پادگان را تخلیه کند؛ زمانی که فرمان مولای ما رسید به والله لحظهای درنگ نشد، فرمان تخلیه ابلاغ شد؛ پادگان شهید همت را به وزارت محترم کشاورزی تحویل دادیم.
نظر شما :