جدال خاطرهها/ یک روز پس از هاشمی، مصباح هم خاطره منتشر کرد
ماجرا از آنجا آغاز شد که سایت آیتالله هاشمی، سهشنبه، حاشیههای دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و خانواده شهید قدوسی را منتشر کرد؛ دیداری که در آن، هاشمی با نقل خاطرهای از سال ۴۸ گفته بود: «دو نفری - به اتفاق آقای خامنهای - صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من مبارزه با شاه را حرام میدانم! آقای خامنهای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزهای که مجاهدین و چپیها در آن باشند، حرام است! آقای خامنهای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرفها خراب نکن!... از کمفروشی این آقا، کار به جایی رسید که رهبری ۱۰ سال - تا ابتدای انقلاب - با او قهر بودند.»
مجاهدین یا منافقین؟
بیان این جملات کافی بود تا روز گذشته، سایت دفتر آیتالله مصباح، بخشهای منتشرنشدهای از صحبتهای مصباح با مرحوم عسگراولادی را منتشر کند؛ سخنانی که به نوشته دفتر مصباح، یازدهم آبان ماه سال ۹۰ و در جریان ملاقات عسگراولادی با او بیان شده و در میان این صحبتها، مصباح با اشاره به مبارزات پیش از انقلاب گفته: «پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند.
در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که ما سالها با هم همکاریهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی... مساله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروههایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجفآبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم!
گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه میخواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن!...
گفتند: نماز شبشان ترک نمیشود، ماهانه ۱۲ هزار تومان حقوق میگیرند و از این مقدار فقط ۵۰۰ تومانش را مصرف و بقیهاش را صرف مبارزه میکنند، چنینند و چنانند.
گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار میکند، با او همکاری نمیکنم. از اول تا آخر این گفتوگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمیگفتند و فقط صحبتهای آقای هاشمی بود و جوابهای بنده. پس از این گفتوگو آقای هاشمی با ناراحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.»
اما در ادامه این روایت از قول مصباح روی مساله کمک هاشمی به سازمانی که در بدو تاسیس و تا قبل از تغییر ایدئولوژی، با عنوان «مجاهدین خلق» شناخته میشد تاکید شده و آمده است: «کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمیگویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفهشان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم.»
استفاده مصباح از لفظ «منافقین» برای سازمانی که هاشمی به آن کمک میکرده، نکتهای است که رجوع به اسناد تاریخی صحت آن را با تردید مواجه میکند.
از چپ اسلامی تا مارکسیست
جریان روحانیت انقلابی، سالهای مبارزه و ارتباط آنها با گروههای چپگرای اسلامی، ماجرایی است که رد آن در لابهلای خاطرات روحانیونی همچون شهید بهشتی، آیتالله طالقانی و آیتالله منتظری به چشم میخورد و هاشمی رفسنجانی هم در نامه خود به امام خمینی(ره) در شهریور ۱۳۵۰ آن را مورد تاکید قرار داده بود.
هاشمی در آن نامه، از مجاهدین به عنوان «جوانان مسلمان تحصیلکرده، فداکار، مومن، پاک، متعبد و آشنا به معارف اسلامی و جهانبینی اسلام و صد درصد مذهبی» یاد کرده بود. اما پس از آنکه کادر رهبری اولیه این سازمان بازداشت شدند و در سال ۵۴، از سوی حلقه بعدی رهبران، تغییرات ایدئولوژیک و پذیرش مشی مارکسیستی در دستور کار قرار گرفت، جدایی روحانیت از این سازمان نیز آغاز و حمایتهای مادی و معنوی انقلابیون از مجاهدین مارکسیست شده، قطع شد.
بنابر آنچه که در اسناد تاریخی مربوط به این مقطع زمانی آمده، طیف جدید رهبران سازمان برای اعلام تغییرات ایدئولوژیک و درخواست ادامه کمکها، به سراغ روحانیون سرشناس حامی حلقه اول مجاهدین رفتهاند.
به روایت «بهرام آرام» و «تقی شهرام» که رهبران جدید و مارکسیست سازمان بودند، «آیتالله طالقانی، دکتر بهشتی، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام لاهوتی از روحانیونی بودند که سازمان قصد داشت با آنان در این زمینه تماس بگیرد.»
در این بین ملاقات تقی شهرام با آیتالله طالقانی و مخالفت آیتالله با اتخاذ مشی مارکسیستی و ادامه استفاده از نام سازمان مجاهدین، با تهدید به قتل طالقانی از سوی شهرام و پاسخ قاطع «پدر معنوی» نسل اول مجاهدین همراه میشود و دیدار بهرام آرام با هاشمی رفسنجانی نیز، در خاطرات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، اینگونه روایت شده است: «در آستانه سفر به خارج از کشور (در بهار ۱۳۵۴) وقتی بحث طولانی شد، او (بهرام آرام) که با بیادبی و ژست قهرمانی خاصی در مقابل من نشسته بود و حرف میزد، گفت: مگر ما با شاه مبارزه نمیکنیم؟ من گفتم: بله. گفت: پس ما یک نقطه مشترک داریم، به خاطر آن نباید کمک به ما را قطع کنید! در اینجا من گفتم: ما با شاه مبارزه میکنیم تا خدا را جایگزین کنیم، شما میخواهید استالین را به جای شاه بنشانید. ما به مبارزهای که نتیجه آن نشستن استالین به جای شاه باشد، کمک نمیکنیم.»
مغایرتهای دو روایت
به این ترتیب، علاوه بر تفاوتهای روایت مصباح و هاشمی درباره جزئیات دیدار، که یکی معتقد به انجام آن در منزل شهید قدوسی و دیگری معتقد به انجام دیدار در بیت مصباح است و به روایت اول، مقام معظم رهبری بعد از این دیدار، تا ۱۰ سال با مصباح حرف نزده و به روایت دوم، فقط هاشمی با دلخوری منزل او را ترک کرده، تنها نکته مورد تایید هر دو طرف، حمایت هاشمی از مجاهدین اولیه است.
حمایتی که البته بسیاری از روحانیون انقلابی پیش از انقلاب، در آن با هاشمی همراه بودهاند و حالا دفتر مصباح یزدی از آن با عنوان «حمایت از منافقین» یاد کرده است.
اما آنچه که بیش از همه محل تامل به نظر میرسد، حساسیت سایت آیتالله مصباح و چهرههای نزدیک به این روحانی سرشناس قم است. آنها هر بار که خاطرهای از قول هاشمی درباره گذشتهشان منتشر میشود، بلافاصله سعی میکنند با انتشار مطلبی که خاطره هاشمی را مورد تشکیک قرار میدهد، با او مقابله به مثل کنند.
کاری که محمد هاشمی، برادر آیتالله هاشمی روز گذشته درباره علتش، به «تدبیر» گفته است: «در شرایط فعلی عدهای به دنبال میراثخواری انقلاب هستند و میخواهند از این خوان بهرهای به نفع خودشان ببرند. طبعا این افراد کسانی که سابقهای در انقلاب دارند، با امام رابطه نزدیکی داشتهاند و در جریان ریز مسایل هستند را مانعی برای خود میبینند. بنابراین سعی میکنند قصاص قبل از جنایت کنند. سعی میکنند خاطرات آیتالله هاشمی را زیر سؤال ببرند که اگر روزی بیان شد، بگویند ما که گفتیم آقای هاشمی خاطرات مخدوشی دارد و قابل استناد نیست.»
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :