ناگفتههای منوچهر متکی از بازگرداندن پیکر شهید تندگویان
شما در قطعنامه ۵۹۸ هم جز هیات مذاکرهکنندهمان بودید، آیا ناگفتهای از آن دوران دارید که در چه شرایطی پای میز مذاکره میرفتید؟
مذاکرات سخت و تاریخی بود که رئیس دستگاه دیپلماسی به خوبی توانست تحت رهنمودهای مقام معظم رهبری مدیریت و هدایت کند که بعد هم تقدیر کردند. ما ۸ سال با عراقیها جنگ داشتیم و ۴ سال هم دیپلماسی. در این ۴ سال شرایطش به موازات جنگ، با عراقیها سخت بود یعنی با تیم مذاکراتی عراق مذاکره کردن کار آسانی نبود. کارها را گیر میدادند و گاهی برای اینکه گیری رفع شود مثلا میآمدید امتیازی را برایشان لحاظ میکردید تا این گیر مذاکراتی رفع شود، برای ما بحث اسرایمان و بحث ۱۹۷۵ بسیار بسیار مهم بود. وقتی امتیازی هم مطرح میکردیم عراقیها میگفتند چه قدر میدهید تا ما این امتیاز را بپذیریم. یعنی در مذاکرات سخت بودند. من بعدها هم که وزیر خارجه شدم همانطور که میدانید در این دوران بود که اولین امضا را ما از عراقیها در تأیید ۱۹۷۵ گرفتیم که ما گزارشش را برای مسئولین فرستادیم. در واقع در مسئولیت معاونت بینالملل رئیس اولین هیاتی بودم که به عراق بعد از جنگ رفت.
با صدام دیدار نکردید؟
بعد از ملاقاتهایی که من با همتایم، با وزیر خارجه داشتم اینها گفتند ما آمادگی داریم تا هماهنگ کنیم که ملاقاتی با صدام داشته باشی. خیلی هم در آن سفر تحویل گرفتند یعنی ۶ تا موتور اسکورت برای ماشینی که ما با آن میرفتیم هتل الرشید گذاشته بودند. من چون فکر میکردم هیچ ضرورتی ملاقات ندارد و حرف خاصی را نداریم و شاید به لحاظ دیپلماتیک این کار خیلی مناسب نبود اما با ظرافت از زیر بار این ملاقات دررفتیم و من به ملاقات صدام نرفتم. در آن سفر به ما اعلام کردند که شهید تندگویان خودکشی کرده من گفتم که ما چنین چیزی را از شما نشنیده میگیریم و از شما نمیپذیریم. شخصیتی که ما از شهید تندگویان میشناسیم میدانیم که او هرگز خودکشی نمیکند، او را ما میشناسیم و خصوصیاتش اینگونه است.
بعد من برگشتم و دوباره همتای من به ایران آمد و در پیگیریهای بعدی بنا شد کسی برود تا جنازه شهید تندگویان را بگیرد و فکر میکنم پدر ایشان و یکی از دوستان دوران دانشگاهی ایشان که دندانپزشک بود و رئیس پزشک قانونی کشور را ما با تیم دیپلماتیک همراه کردیم که به آنجا بروند.
نظر شما :