پاسخ شاه به مخالف استقلال بحرین: مزخرف میگویید
... در این جلسه شاهنشاه با وزیران و بزرگان قوم تشریف داشتند و من هم به عنوان رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران حاضر شده بودم. شاهنشاه بسیار شاد بودند، قضیه بحرین تازه فیصله یافته بود و موضوع اصلی صحبت جمع بود.
حضار مراتب روشنبینی و واقعبینی و دورنگری شاهنشاه را در این امر که بهانه بزرگ و دردسر بزرگی را رفع میکرد، میستودند و به شاهنشاه تبریک میگفتند. من ساکت در گوشهای ایستاده بودم. ناگاه شاهنشاه خطاب به من فرمودند: «شما نظامیها در این باب چه میگویید؟»
خوب به خاطر دارم که به شرف عرض رساندم: ما چون حق دخالت در سیاست و تصمیمات سیاسی نداریم، به خود حق هیچ گونه اظهارنظر نمیدهیم. تکلیف ما روشن است و باید در همه جا از سیاست کشورمان پشتیبانی کنیم. شاهنشاه فرمودند بسیار خوب، ولی اینکه نمیشود در باطن خودتان نظری نداشته باشید. خود شما مثلا در مورد کاری که ما در مورد بحرین کردیم چه فکر میکنید؟... به شرف عرض رساند: حال که شاهنشاه نظر باطنی و شخصی مرا سؤال میفرمایند. به شرف عرض میرسانم و آن این است که یا بحرین جزو خاک ایران بوده و یا بیجهت به آن ادعا داشتهایم. تصور میکنم که همه سوابق نشان میدهد که بحرین مانند سایر نقاط این مملکت جزو خاک ایران بوده است. بنابراین به هیچ وجه صحیح نمیدانم که از قسمتی از مردم ایران سؤال شود که میخواهند جزو ایران باقی بمانند یا راه دیگری در پیش گیرند. آنهایی که چنین نظرهایی در بحرین داشته باشند یاغی هستند و با آنها همان عمل را باید کرد که با یاغیان باید بکنیم. کشورهای خارجی هم حق مداخله در امور داخلی ما نباید داشته باشند.
شاهنشاه که از ناحیه یکایک حضار چیز دیگر شنیده بودند، یکه خورده به من فرمودند "به کلی مزخرف میگویید!" که دیگر صحبتی نشد...»
فریدون جم اندکی پس از گفتگو از ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران برکنار شد و به سفارت ایران در اسپانیا منصوب گردید که در واقع نوعی تبعید محترمانه بود. فریدون جم در زمان انقلاب هم از طرف شاپور بختیار برای تصدی وزارت دفاع به تهران فرا خوانده شد ولی چون شاه حاضر به قبول شرایط او و تفویض اختیاراتی که میخواست نشد از قبول این سمت امتناع کرد. فریدون جم چندی قبل در لندن درگذشت.
منبع: مجله بخارا، شماره ۸۱
نظر شما :